نويسنده: زهرا سادات هاشمي

 
نياز به داشتن هم صحبت و همسر و ايجاد رابطه محبت آميز دو طرفه، نخستين انگيزه شکل گيري زندگي مشترک وپيدايش خانواده است. هر گونه بي توجهي در اين رابطه، موجب تزلزل بنيان خانواده و بي علاقگي دو طرف به زندگي مشترک و حتي به اصل زندگي خواهد شد.براي مثال ؛ اگر زن ببيند که همسرش به او بي مهري و بي توجهي مي کند، بي درنگ دچار احساس سرخوردگي و کاهش اعتماد به نقس مي شود. در اين ميان، با در نظر گرفتن نقش هاي مهم زن در خانواده در مقام مدير و مادر، زن چگونه مي تواند با اين احساس سرخوردگي و شکست و کاهش اعتماد به نفس ، روحيه مادرانه و ديگر ويژگي هاي لازم براي ساخت زندگي روبه رشد را در خود حفظ و تقويت کند؟
بايد بپذيريم که از ميان سه عنصر فرد، خانواده و جامعه؛ خانواده در راس اين هرم قرار مي گيرد؛ زيرا هر گونه اختلال، تنش، تزلزل، کمبود محبت ، کم رنگ بودن ارتباط عاطفي درست و نارسايي ها و گرفتاري هاي اخلاقي و تربيتي درخانواده ، در شکل گيري شخصيت فرد و به دنبال آن ، پايه ريزي يک جامعه ، اثر مستقيم دارد.بديهي است آنچه در همه روزگاران مي تواند اين مثلث را از خطر نابودي و فروپاشي نجات دهد، بازگشت به اصل دين و چنگ زدن به ريسمان معنويت است؛ معنويتي که کمبود آن به ويژه در جوامع غربي آشکارا درک مي شودوبه همين دليل ؛ امروزه، موج بازگشت به معنويت به ويژه گرايش به اسلام در سرزمين هاي مغرب زمين؛ معضلي براي سياستمداران و بزرگان آنهاست و توان ايستادگي در برابر اين گرايش عظيم را ندارند. در واقع، دوري از معنويت و به تبع آن کمبود عاطفي، پوچي فکري وتزلزل خانوادگي، سبب دل زدگي غربي ها از نوع زندگي موجود شده است.
همه انسان ها بر اساس فطرت خويش نيروي عظيمي از معنويت و خدا جويي را در وجود خود احساس مي کنند. حال چرا انسان مدرن درشرايط زندگي کنوني، دچار احساس پوچي و کمبود روحي ميشود؟ در پاسخ به اين پرسش بايد گفت بعضي از افراد در جوامع امروزي، همواره مي کوشند با خداي درون خود يا همان نيروي عظيم معنوي، مبارزه وبا دست بشري،آن نيروي فرابشري را نابود کنند. بدين ترتيب؛ در طول اين جنگ بي نتيجه ، گرفتار نوعي احساس پوچي يا آشفتگي و افسردگي مي شوند؛ چون آنها همواره در سرزمين جنگ زده وبا شکست و ناکامي بي پايان به سر مي برند. زماني که از اين مبارزه خسته مي شوند ودر خود قدرت ادامه اين جنگ بي سرانجام را نمي بينند؛ خواهان بازگشت به نقطه اول واصل فطرتشان هستندو اين نقطه اول ، جايي نيست جز معنويت و عشق به خدا ودريک کلمه «دين».
براي فهم اين مطلب و زنده کردن اين نياز در وجود خود، لازم است به رفتار و سيره عملي اسوه محبت و عاطفه، پيامبر مهرباني ها، آخرين فرستاده خداوند، محمد مصطفي(ص) بنگريم و عمل کنيم. بدون شک، در شرايط امروزي، بيش از هر زمان ديگر، به پيروي از الگوي عملي پيامبر ، اين اسوه حسنه نيازمنديم ؛ همان گونه که در قرآن مجيد به نقش اخلاق پيامبر در پيشبرد اسلام و جذب دل ها تصريح شده است:
«فيما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غليظ القلب لاتفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم في الامر»(1)
اي رسول ما؛ در سايه لطف و رحمت خدا، با مردم مهربان شده اي و اگر خشن و سنگ دل بودي، مردم از گرد تو پراکنده مي شدند. پس آنهارا ببخش وبراي آنان آمرزش بخواه وبا آنها درکارها مشورت کن.
پيروي از اصول اخلاق خانوادگي پيامبر و بيان کلام و سيره ايشان در ارتباط با زن و خانواده، امري ضروري در زندگي بشر در همه دوره هاست. بر اين اساس، رفتار پيامبر اسلام در خانه وبا خانواده و سفارش هاي ايشان در اين زمينه به ويژه در موضوع «زن» بهترين راه حل ها براي مشکلات زندگي همه انسان هاست. در اينجا، نمونه هايي از رهنمودها و سيره پيامبر را دراين زمينه بيان مي کنيم:

1.رفتار با همسر
 

«الا خير کم ، خيرکم لنسائه و انا خيرکم لنسائي».(2)
آگاه باشيد، بهترين شما کسي است که نسبت به همسرانش بهتر باشدومن بهترين شما نسبت به همسرانم هستم.
احترام و خوش رفتاري، حق شناسي، محبت،وفاداري درحق همسر و شريک بودن درغم ها ومشکلات او، از نشانه هاي نيک «همسرداري»است . مرد موظف است حتي در برابر تندي و خشونت همسر خود با صبر و حوصله، سازگاري کند، به گونه اي که پيامبرهمواره مردان امت خود را سفارش مي کردبا بدي ها و بد خلقي هاي همسران خود کنار بيايند وبه آنها مهرباني کنند.
خداوند نيز در قرآن مي فرمايد:«و عاشروهن بالمعروف:با زنان به نيکي رفتار کنيد.»(3) لفظ «معروف » را که در اين آيه به کار رفته است ، بايد در رفتار پيامبر با زنان جست و جو کرد. با اينکه بيشتر زنان پيامبر ، پير و سال خورده بودند، حضرت با آنها با صبر و حوصله و مهرباني و احترام رفتار مي کرد؛ اين يعني «معروف ». يکي از همين معروف ها،وفاداري به همسر است.وفاداري ،اززيباترين جلوه هاي عشق ورزي درزندگي مشترك است.وفاداري يعني سپاس، قدرداني و فراموش نکردن زحمت ها و خوبي هاي همسر حتي پس از مرگ او. وفاداري پيامبر اسلام به حضرت خديجه (ع) يکي از برجسته ترين نمونه هاي اخلاقي در سيره پيامبر است.
رسول خدا(ص) تا پايان عمر،قدردان زحمت ها و مهرباني هاي حضرت خديجه(ع) بود و همواره مي فرمود:«هيچ کس خديجه نمي شود. » وفاداري تنها يکي از جلوه هاي عشق است. پيامبر همواره مردان را به رعايت تمام جلوه هاي محبت و اصول خوش رفتاري با زنان سفارش مي کرد. از ديدگاه پيامبر، رفتار زن در زندگي مشترک،به نوعي بازتاب رفتار مرد و ميزان احترام و محبتي است که مرددر برخورد با زن از خود نشان مي دهد.از آنجا که تحمل سختي ها و محدوديت هاي طبيعي زندگي مشترک، بيشتر بر عهده زن است،مرد بايد با رفتار درست و دريغ نکردن عشق و محبت خود، زمينه ساز آمادگي زن براي تحمل اين بار سنگين باشد.
در حديثي ارزشمند از پيامبر اکرم(ص) آمده است:
برادرم،جبرئيل آن قدر سفارش زنان را به من کرد که گمان بردم مرد حق ندارد به همسرش «اف » بگويد. آنگاه به من گفت:«در رفتار با زنان از خدا بترسيد. پس با آنها مهربان باشيدو دل هاي آنان را با رفتار خوبتان پاکيزه کنيد تا تحمل زندگي کردن در کنارتان را داشته باشند. (4)

2.ازدواج، سنت پيامبر
 

يکي از بزرگ ترين دغدغه هاي اجتماعي درجوامع امروزي ، مشکلات و مسائل ناشي از ازدواج گريزي جوانان است. اين پديده مي تواند ناشي از انديشه ها و باورهاي نادرستي همچون ترس از تعهد، ترس از مسئوليت، ترس از فقر و کاهش اعتماد به نفس باشد.
پيامبر اکرم(ص) با توکل کردن بر خداوند متعال ، هيچ يک از اين موارد را سد راه ازدواج نمي دانست و معتقد بود تحقق نيافتن اين امر مهم، پيامدهاي منفي بسيار بزرگ تري از چنين ترس ها و نگراني هايي براي جامعه خواهد داشت. حضرت رسول(ص) در احاديث زيادي، از ازدواج به عنوان يک سنت حسنه ياد کرده است و جوانان را به اين امر مقدس تشويق مي کرد.
تأکيد پيامبر به ازدواج و تشکيل زندگي مشترک، نشانه اهميت و ارزش بسزايي است که دين اسلام براي خانواده و ثبات بنيان آن قائل است. رسول اکرم(ص) در اين زمينه مي فرمايد:
«بدترين مردان آناني هستند که بدون دليل، ازدواج را ترک مي کنند».
«هر کس به خاطر ترس از فقر ، ترک ازدواج کند، فضل خدا را جدي نگرفته است، چون خداوند تبارک و تعالي مي فرمايد: «ان يکونوا فقراء يغنهم الله من فضله (5) اگر فقير و تنگ دست باشند ؛ خداوند از فضل خودآنان را بي نياز مي کند» .
«هر کس ازدواج کند، نصف دين خودرا حفظ کرده است .پس در مورد نصف ديگر دين خود تقواي الهي پيشه کند».
«هر کس بخواهد پيرو دين حق باشد، اين را بداند که زن خواستن؛ سنت و شيوه من است.»
«درهاي رحمت درچهار زمان گشوده مي شود:هنگام بارش باران؛هنگامي كه فرزند به صورت پدرومادر نگاه مي كند؛هنگام گشوده شدن درخانه خدا؛هنگام ازدواج».(6)

3.اهميت مسائل زناشويي وپرهيز از رهبانيت
 

دين در اذهان عمومي ملت ها،به عنوان عاملي بازدارنده ومحدودكننده شناخته شده وپذيرش دين موجب محروم شدن از لذت ها ومبارزه با غرايز تعريف شده است.بر اين اساس ، علت گرايش به بي ديني و بي خدايي که به ويژه در يکي دو قرن گذشته رواج زيادي داشته است، فرار از اين محدوديت هاي متصور براي رسيدن به مفهوم خود ساخته از آزادي بود.در حالي که از زيبايي هاي دين اسلام اين است که در کنار پايبندي به اصول اخلاقي و اعتقادي که مايه آزادي و تجرد روح انسان مي شود، اهميت بسزايي براي بهره بردن از لذت هاي جسمي نيز قائل است.پيامبر بارها و با هر بهانه اي تأکيد مي کرد که دين اسلام نه تنها با رهبانيت مخالف است؛ بلکه در تضاد با آن قرار دارد. توجه پيامبر به مسائل زناشويي و اهميت دادن ايشان به رفع نيازهاي زنان و بررسي مشکلات آنها در اين گونه موارد؛ خود، گواهي است براين مطلب که زن هم به اندازه مرد و حتي بيشتر از او حق حاکميت در روابط زناشويي و بهره مندي از لذت هاي مشروع را دارد.

4.ارزش دختر و دختر داري
 

در جامعه جاهليت زده حجاز ، داشتن دختر، ننگ خوانده مي شد و زنده به گور کردن دختران که يکي از دردناک ترين نمونه هاي جهل و تعصب در تاريخ است، ميان مردم حجاز رواج داشت . به همين دليل، تولد دختر براي اعراب ، اتفاقي تلخ وناگوار بود.
خداوند در قرآن کريم در باره آنها مي فرمايد:
واذا بشر احدهم بالانثي ظل و جهه مسودا و هو کظيم (7)
هنگامي که به يکي از آنان بشارت دختر داده مي شد، صورتش از خجالت سياه مي شد وناراحت و خشمگين مي گرديد.
پبامبر در چنين جامعه اي برانگيخته شد. بنابراين ؛ يکي از محورهاي اساسي رسالت ايشان، مبارزه با اين گونه جهل ها وآگاهي بخشي به آنان در اصلاح اين باور زشت ودور از عقل و انسانيت بود. به همين دليل، همواره در کلام و سيره ايشان، ارزشي که براي دختران قائل مي شد؛ به مراتب ؛ بيشتر از پسران بود و در باره آنها سفارش ويژه اي داشت و مي فرمود:
بهترين فرزندان شما، دختران شما هستند و از نشانه ها ي خوي قدمي يک بانو، آن است که فرزند نخست او، دختر باشد.(8)
در سيره پيامبر آمده است که هرزمان مژده تولد دختري را به ايشان مي دادند؛ مي فرمود:«گلي است خوش بود که روزي اش با خداوند است»(9)

5.مهرباني با زن، از صفات خدا
 

نياز عاطفي جنس زن،بيشتر از مردان است واز نظر روان شناسي،روح لطيف زن،تشنه درک ومحبت و ابراز احساسات از سوي اطرافيان به ويژه شريک زندگي خويش است. کمترين حق يک زن اين است که از همسر خود انتظار داشته باشدو محبت و علاقه راستين خودرا به او نشان دهدو زن را در احساسات کمال آفرين خود سهيم کند. در واقع؛ زن انتظار و شايستگي «عشق سخاوتمندانه» را دارد. عشق سخاوتمندانه يعني عشق ورزي هميشگي، بي منت و بدون هيچ محدوديت و قيد و شرطي. بنابر اين ؛ وظيفه مرد است که همواره در جهت احقاق اين حق و برطرف کردن اين نياز طبيعي در زن تلاش کند، در مقام پدر به يک شکل ودر مقام شوهر به شکلي ديگر. دختران نيز به نوعي ديگر و متفاوت و بسيار بيشتر از پسران، به درک محبت پدري نياز دارند.
بدين ترتيب، مهربان بودن با زن، از صفات زيباي خداوند است. پيامبر اکرم(ص) در اين زمينه مي فرمايد:«خداوند به دختران؛ مهربان تر از پسران است.هر کس دختر يا زني يا از محارم خود را خوش حال وراضي کند؛ خداوند در قيامت،اورا خوش حال خواهد کرد».(10)
ازامام صادق(ع)نيز روايت مي کنند:«محبت ورزيدن به زنان؛ از اخلاق پيامبران است؛ آن امام بزرگوار در جاي ديگر مي فرمايد:«فکر نمي کنم ايمان کسي افزايش يابد، مگر با زياد شدن محبت او نسبت به زنان ؛ همچنين پيامبر در روايت زيبايي در باره محبت کردن به دختر مي فرمايد:«هر کس دخترش را شاد کند، گويي برده اي از فرزندان اسماعيل را آزاد کرده است».(11)

6.رفتار پيامبر در خانه و خانواده
 

در سيره پيامبر آمده است زماني که در خانه به سر مي برد، همواره در خدمت خانواده خود بود و با آن همه مسئوليت و مشغله اي که داشت؛ زمان هاي خويش را به سه بخش تقسيم مي کرد.جدا از وقت هاي معين براي عبادت خدا و کارهاي شخصي، بخشي را هم به خانواده اختصاص مي داد.
همان گونه که گفته شد، خانواده در راس هرم فرد، خانواده و جامعه قرار مي گيرد. بنابراين رفتار درست زن و شوهر و فرزندان با يکديگر، پايه هاي اين هرم را استحکام وبه جامعه پاکي و صفا و آرامش مي بخشد.
نمونه زيبا و درست اين رفتار را نيز در خانه و زندگي خانوادگي پيامبر مهر و رحمت، حضرت محمد (ص) مي توان ديد.
«پيامبرخدا در خانه که بود؛ از هر نوع غذايي که فراهم مي کردند؛ مي خورد و از هيچ غذايي بدگويي و مذمت نمي کرد. سرسفره با خانواده مي نشست و غذا مي خورد، مگر آنکه مهماني وارد مي شدکه درآن صورت، با مهمان خود برسر سفره مي نشست».(12)
از موارد ديگري که بر محبت و همدلي ميان اعضاي خانواده به ويژه زن و شوهر مي افزايد و کانون خانواده را گرم تر و پيوندشان را محکم تر مي کند، مشارکت و همکاري در امور است. پيامبر همواره چنين بودودر ساعت هايي که در خانه به سر مي برد؛ به دوختن و وصله زدن لباس هايش مي پرداخت، گوسفند مي دوشيد، زانوي شتر مي بست، به خادم خانه د رآسياب کردن گندم کمک مي کرد، وسايل خانه را بر پشت خود از بازار به خانه مي برد.وهميشه مي فرمود:«کمک به همسر وانجام کارهاي خانه،صدقه و احسان درراه خداست».(13)

پي نوشت:
 

1. سوره آل عمران، آيه 151.
2. سنن النبي، ص150.
3. سوره نساء، آيه 19.
4. مستدرک الوسايل، محدث نوري، ج14، ص 253.
5. سوره نور، آيه 32.
6. بحارالانوار، علامه مجلسي، ح103، ص221.
7. سوره نحل، آيه 57.
8. بحارالانوار، ج103، ص91.
9. بحارالانوار، ج102، ص97.
10. وسايل الشيعه، ج15، ص104.
11. بحارالانوار، ج104، ص69.
12. مکارم الاخلاق، ص26.
13. بحارالانوار، ج16، ص227.
 

منبع:ماهنامه طوبي شماره 36