فارسی
دوشنبه 31 ارديبهشت 1403 - الاثنين 11 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
حکایات عبرت آموز
ارسال پرسش جدید

حكايت مرد ثروتمند بنى‏اسرائيلى‏

حكايت مرد ثروتمند بنى‏اسرائيلى‏
  مردى از بنى‏اسرائيل كاخى زيبا و محكم ساخت و سفره‏اى بسيار رنگين در آن آماده كرد و از توانگران و ثروتمندان دعوت نمود تا بر آن سفره گرد آيند و ساعتى را به لذّت و خوشى بگذرانند و تهيدستان فقير و نيازمندان محتاج را وا نهاد. هنگامى كه برخى از ...

آن قسمت مال شما و اين قسمت مال من

آن قسمت مال شما و اين قسمت مال من
 پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مردى به نام ابن اللُّتْبيَّه از طايفه « اَزْد » را به جمع‏آورى زكات فرستاد و چون آن مرد از مأموريت خود بازگشت مبلغى از اموال را كه همراه آورده بود تسليم پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله كرد و مبلغى را براى خود برداشت و ...

از حجله عروسى تا بستر شهادت

از حجله عروسى تا بستر شهادت
ماه شوال سال سوم هجرت ، در شهر مدينه در ميان مسلمانان رفت و آمدهاى غير عادى ديده مى‏شود ؛ زيرا همه احساس مى‏كنند كه به همين زودى جنگى در شرف اتفاق است ، ولى در انجام آن ترديد دارند ، هر وقت به همديگر مى‏رسند ، درباره جنگ احتمالى سخن مى‏گويند و از ...

امام حسین(ع) واسطه فیض الهی

امام حسین(ع) واسطه فیض الهی
در کتب تاریخی آمده است که روزی پيامبر(ص) به يکي از افراد مدينه که گناه بزرگي را مرتکب شده بود پيغام داد به دادگاه حاضر شود و جريمة گناه خود را بپردازد. آن مرد چند روزي از خانه خارج نشد. روزي از گوشة درب منزل متوجّه شد امام حسن و امام حسين(ع) که کودکان ...

حکایتی از زندگانى مراقبان‏

حکایتی از زندگانى مراقبان‏
[يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً ... وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ]. روزى كه هر كس آنچه را از كار نيك انجام داده حاضر شده مى‏يابد.. و خدا شما را از [عذاب‏] خود برحذر مى‏دارد و خدا به ...

پرسش‌هاى موسى از خدا و پاسخ پروردگار

پرسش‌هاى موسى از خدا و پاسخ پروردگار
نه تنها موسى بن عمران بلکه بسیارى از پیامبران بویژه پیامبر بزرگ اسلام پرسش هایى درباره معارف و حقایق از حضرت حق داشتند که خداى مهربان پاسخ آنان را عنایت کرده است .بخش مهمى از این پرسش ها در رابطه با حسنات اخلاقى بوده که در این زمینه به یک قطعه از این ...

حکایت برده فروشی

حکایت برده فروشی
 او نگاهى به چهره اين چند نفر مى‏كند و يكى از آنها را انتخاب مى‏كند. مى‏گويد: من اين غلام را بخرم، اما با او كمى مى‏خواهم حرف بزنم. به برده مى‏گويد: چه مى‏پوشى ؟ برده مى‏گويد: لباس پشمى. چه مى‏خورى ؟ آبگوشت. چقدر كار مى‏كنى ؟ ده ساعت.  گفت: نه، اين ...

دم عيسوى اوليا

دم عيسوى اوليا
فاضل تنكابنى مى‏گويد:در ابتداى امر كه هنوز آخوند ملا محمد تقى مجلسى شهرت كافى نداشت، شخصى از ارادتمندان آن جناب نزد ايشان شكايت برد كه من همسايه بدى دارم و از سوء خلق او به تنگ آمده‏ام، شب‏ها دوستان نااهل خود را جمع كرده و تا صبح به شراب‏خوارى ...

تواضع رسول خدا (صلى الله علیه وآله)

تواضع رسول خدا (صلى الله علیه وآله)
رسول بزرگوار اسلام با تهى دستان و مستمندان و فقیران و نیازمندان ، متواضعانه نشست و برخاست داشت . به هرکسى مى رسید گرچه طفل خردسال بود ، سلام مى کرد ، بى ریا روى زمین مى نشست ، با مردم کوچه و بازار به ویژه بى نوایان انس مى گرفت ، از حال آنها و زندگى و ...

سبك شمردن نماز

سبك شمردن نماز
ابوبصير مى‏گويد: به خاطر تسليت نسبت به شهادت حضرت صادق عليه السلام با ام‏حميده ملاقات كردم، بس ام حميده گريه كرد من نيز از گريه او گريستم، به من گفت: اگر به وقت شهادت امام حاضر بودى برنامه عجيبى مى‏ديدى، حضرت به هنگام انتقال از اين عالم، ديده ...

نگاه انداختن به خانه همسایه

نگاه انداختن به خانه همسایه
از حضرت امام حسن عسكرى(عليه السلام) مروى است كه: مردى به رسول خدا( صلى الله عليه و آله) گفت: فلانى به خانه همسايه نگاه مى‏ كند و از ديدن نامحرم مضايقه ندارد، آن حضرت خشمناك شده فرمود: بياوريد او را، كسى گفت: يا رسول اللّه! او از شيعه شماست و اعتقاد به ...

داستان قارون و ثروتش

داستان قارون و ثروتش
«قارون بهره عظيمى از ثروت داشت، خزينه‏ها و صندوق‏ها و انبارهايش انباشته از مال و جنس بود كه قرآن مى‏فرمايد: إنَّ مفاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ اولِى الْقُوَّةِ» حمل كليدهايش بر گروهى نيرومند گران و دشوار مى‏آمد. قارون در ميان قوم خود ...

سليمان و نماز

سليمان و نماز
کتاب ارزشمند ارشاد ديلمى روايت مى كند :لباس سليمان لباسى بس عادى بود ، در حالى كه سلطنت و حكومت و مالى كه در اختيارش بود براى احدى از گذشتگان و آيندگان مقرّر نشد .او شبهاى خود را به نماز تمام مى كرد ، در حالى كه همچون چشمه جوشان بهارى از ديده اشك مى ...

داستان شگفت انگیز حاتم اصم

داستان شگفت انگیز حاتم اصم
حاتم اصمّ از زاهدان و عارفان وارسته عصر خود بود و با همه موقعیتى که در میان مردم داشت از نظر معیشت با عائله اش در کمال سختى و دشوارى به سر مى برد ، ولى اعتماد و توکّل فوق العاده اى به حضرت حق داشت .شبى با دوستانش ، سخن از حج و زیارت کعبه به میان آوردند ، ...

اجابت خدا

  اجابت خدا
برادر مؤمنى داشتم كه از هر جهت مورد اطمينان بود ، بيست و پنج سال خدمتگزارى زائران خانه حق را به عهده داشت ، نيكان و پاكان سعى داشتند در اين سفر ملكوتى در معيت او باشند . روزى در محضر او از اين مقوله سخن بود ، داستان اعجاب‏انگيزى در يكى از سفرهايش ...

دغدغهٔ حذیفه و درخواست او از امام حسن(ع)

دغدغهٔ حذیفه و درخواست او از امام حسن(ع)
من یک روایت زیبا و پرقیمت در این زمینه برایتان بگویم که کتاب‌های مهم‌ ما این روایت را نقل کرده‌اند و راوی روایت هم حذیفة‌بن‌یمان است. یکی از شخصیت‌های زمان پیغمبر عظیم‌الشأن اسلام که اصالتاً اهل یمن بود. ایشان می‌گوید: تا امیرالمؤمنین(ع) زنده ...

سگى که غذاى سلطان را برد!

سگى که غذاى سلطان را برد!
عمرو ليث صفارى با چند صد هزار نيروى رزمى و هزاران آمال و آرزو براى جنگ با امير اسماعيل سامانى از خانه بيرون رفت.هنوز آتش جنگ شعله‏ور نشده بود كه اسب عمرو سركشى كرده او را نزديك اردوى امير اسماعيل آورد و به چنگ سربازان امير اسماعيل سپرد!!به دستور امير ...

داستانى شگفت از مبارزه با نفس‏

داستانى شگفت از مبارزه با نفس‏
سال 1364 هجرى شمسى در اصفهان براى سخنرانى دعوت شده بودم. مى‏دانستم اصفهان روزگارى مركز زندگى بسيارى از اولياى خدا و عالمان كامل بود. شهر، شهر حكيمان، فقيهان، فيلسوفان، عارفان، عاشقان، كاملان و شهيدان خداست، بر همگان لازم است كه اين حيثيات و ...

زيارت قبر علامه لاهيجانى توسط امام زمان (عج)

زيارت قبر علامه لاهيجانى توسط امام زمان (عج)
چند سال گذشت، در صحن حضرت عبدالعظيم، بزرگوارى چشمش به جمال امام عصر عليه السلام روشن شد. عرض كرد: يابن رسول الله! فرمود: صبر كن من عبدالعظيم حسنى را زيارت كنم، بعد با هم بر سر قبر علامه لاهيجانى برويم. من- امام زمان- مرتب سر قبر او مى‏روم.   فرمودند: ...

گنهكار و اميد به توبه‏

گنهكار و اميد به توبه‏
  يكى از نيكان را ديدند كه زياد گريه مى‏كند و فراوان اشك مى‏ريزد، گفتند: سبب اين همه گريه و ناله چيست؟ گفت: اگر خداوند به من بفرمايد به خاطر گناهانت، براى هميشه تو را در حمّامى گرم حبس مى‏كنم، سزاوار است اشك چشمم تمام نشود، ولى چه كنم كه تهديد كرده ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^