مردى از بنىاسرائيل كاخى زيبا و محكم ساخت و سفرهاى بسيار رنگين در آن آماده كرد و از توانگران و ثروتمندان دعوت نمود تا بر آن سفره گرد آيند و ساعتى را به لذّت و خوشى بگذرانند و تهيدستان فقير و نيازمندان محتاج را وا نهاد.
هنگامى كه برخى از ...
پيامبر صلىاللهعليهوآله مردى به نام ابن اللُّتْبيَّه از طايفه « اَزْد » را به جمعآورى زكات فرستاد و چون آن مرد از مأموريت خود بازگشت مبلغى از اموال را كه همراه آورده بود تسليم پيغمبر صلىاللهعليهوآله كرد و مبلغى را براى خود برداشت و ...
ماه شوال سال سوم هجرت ، در شهر مدينه در ميان مسلمانان رفت و آمدهاى غير عادى ديده مىشود ؛ زيرا همه احساس مىكنند كه به همين زودى جنگى در شرف اتفاق است ، ولى در انجام آن ترديد دارند ، هر وقت به همديگر مىرسند ، درباره جنگ احتمالى سخن مىگويند و از ...
در کتب تاریخی آمده است که روزی پيامبر(ص) به يکي از افراد مدينه که گناه بزرگي را مرتکب شده بود پيغام داد به دادگاه حاضر شود و جريمة گناه خود را بپردازد. آن مرد چند روزي از خانه خارج نشد. روزي از گوشة درب منزل متوجّه شد امام حسن و امام حسين(ع) که کودکان ...
[يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً ... وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ].
روزى كه هر كس آنچه را از كار نيك انجام داده حاضر شده مىيابد.. و خدا شما را از [عذاب] خود برحذر مىدارد و خدا به ...
نه تنها موسى بن عمران بلکه بسیارى از پیامبران بویژه پیامبر بزرگ اسلام پرسش هایى درباره معارف و حقایق از حضرت حق داشتند که خداى مهربان پاسخ آنان را عنایت کرده است .بخش مهمى از این پرسش ها در رابطه با حسنات اخلاقى بوده که در این زمینه به یک قطعه از این ...
او نگاهى به چهره اين چند نفر مىكند و يكى از آنها را انتخاب مىكند. مىگويد: من اين غلام را بخرم، اما با او كمى مىخواهم حرف بزنم. به برده مىگويد: چه مىپوشى ؟ برده مىگويد: لباس پشمى. چه مىخورى ؟ آبگوشت. چقدر كار مىكنى ؟ ده ساعت.
گفت: نه، اين ...
فاضل تنكابنى مىگويد:در ابتداى امر كه هنوز آخوند ملا محمد تقى مجلسى شهرت كافى نداشت، شخصى از ارادتمندان آن جناب نزد ايشان شكايت برد كه من همسايه بدى دارم و از سوء خلق او به تنگ آمدهام، شبها دوستان نااهل خود را جمع كرده و تا صبح به شرابخوارى ...
رسول بزرگوار اسلام با تهى دستان و مستمندان و فقیران و نیازمندان ، متواضعانه نشست و برخاست داشت . به هرکسى مى رسید گرچه طفل خردسال بود ، سلام مى کرد ، بى ریا روى زمین مى نشست ، با مردم کوچه و بازار به ویژه بى نوایان انس مى گرفت ، از حال آنها و زندگى و ...
ابوبصير مىگويد: به خاطر تسليت نسبت به شهادت حضرت صادق عليه السلام با امحميده ملاقات كردم، بس ام حميده گريه كرد من نيز از گريه او گريستم، به من گفت: اگر به وقت شهادت امام حاضر بودى برنامه عجيبى مىديدى، حضرت به هنگام انتقال از اين عالم، ديده ...
از حضرت امام حسن عسكرى(عليه السلام) مروى است كه: مردى به رسول خدا( صلى الله عليه و آله) گفت:
فلانى به خانه همسايه نگاه مى كند و از ديدن نامحرم مضايقه ندارد، آن حضرت خشمناك شده فرمود: بياوريد او را، كسى گفت: يا رسول اللّه! او از شيعه شماست و اعتقاد به ...
«قارون بهره عظيمى از ثروت داشت، خزينهها و صندوقها و انبارهايش انباشته از مال و جنس بود كه قرآن مىفرمايد:
إنَّ مفاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ اولِى الْقُوَّةِ»
حمل كليدهايش بر گروهى نيرومند گران و دشوار مىآمد.
قارون در ميان قوم خود ...
کتاب ارزشمند ارشاد ديلمى روايت مى كند :لباس سليمان لباسى بس عادى بود ، در حالى كه سلطنت و حكومت و مالى كه در اختيارش بود براى احدى از گذشتگان و آيندگان مقرّر نشد .او شبهاى خود را به نماز تمام مى كرد ، در حالى كه همچون چشمه جوشان بهارى از ديده اشك مى ...
حاتم اصمّ از زاهدان و عارفان وارسته عصر خود بود و با همه موقعیتى که در میان مردم داشت از نظر معیشت با عائله اش در کمال سختى و دشوارى به سر مى برد ، ولى اعتماد و توکّل فوق العاده اى به حضرت حق داشت .شبى با دوستانش ، سخن از حج و زیارت کعبه به میان آوردند ، ...
برادر مؤمنى داشتم كه از هر جهت مورد اطمينان بود ، بيست و پنج سال خدمتگزارى زائران خانه حق را به عهده داشت ، نيكان و پاكان سعى داشتند در اين سفر ملكوتى در معيت او باشند . روزى در محضر او از اين مقوله سخن بود ، داستان اعجابانگيزى در يكى از سفرهايش ...
من یک روایت زیبا و پرقیمت در این زمینه برایتان بگویم که کتابهای مهم ما این روایت را نقل کردهاند و راوی روایت هم حذیفةبنیمان است. یکی از شخصیتهای زمان پیغمبر عظیمالشأن اسلام که اصالتاً اهل یمن بود. ایشان میگوید: تا امیرالمؤمنین(ع) زنده ...
عمرو ليث صفارى با چند صد هزار نيروى رزمى و هزاران آمال و آرزو براى جنگ با امير اسماعيل سامانى از خانه بيرون رفت.هنوز آتش جنگ شعلهور نشده بود كه اسب عمرو سركشى كرده او را نزديك اردوى امير اسماعيل آورد و به چنگ سربازان امير اسماعيل سپرد!!به دستور امير ...
سال 1364 هجرى شمسى در اصفهان براى سخنرانى دعوت شده بودم.
مىدانستم اصفهان روزگارى مركز زندگى بسيارى از اولياى خدا و عالمان كامل بود.
شهر، شهر حكيمان، فقيهان، فيلسوفان، عارفان، عاشقان، كاملان و شهيدان خداست، بر همگان لازم است كه اين حيثيات و ...
چند سال گذشت، در صحن حضرت عبدالعظيم، بزرگوارى چشمش به جمال امام عصر عليه السلام روشن شد.
عرض كرد: يابن رسول الله! فرمود: صبر كن من عبدالعظيم حسنى را زيارت كنم، بعد با هم بر سر قبر علامه لاهيجانى برويم. من- امام زمان- مرتب سر قبر او مىروم.
فرمودند: ...
يكى از نيكان را ديدند كه زياد گريه مىكند و فراوان اشك مىريزد، گفتند:
سبب اين همه گريه و ناله چيست؟ گفت: اگر خداوند به من بفرمايد به خاطر گناهانت، براى هميشه تو را در حمّامى گرم حبس مىكنم، سزاوار است اشك چشمم تمام نشود، ولى چه كنم كه تهديد كرده ...