بازار بغداد آتش گرفته بود. يكى از مغازهها، مغازه سقط فروش بود. به او گفتند:
بازار آتش گرفته است. به بازار آمد. ديد آتش را خاموش كردهاند و مغازه او نسوخته است. گفت: الحمد لله.
بعد ناگهان به خود گفت: تو بايد غم مردم را بخورى، آن وقت براى سالم بودن ...
جريان شاگردى را كه به خانه عالمى رفت، ذكر كنم. كه شاگرد خوب و شنويى است.
اين شاگرد تنگدست شده بود، مشكل اقتصادى داشت و رنج مىبرد. گفت:بايد بروم و از عالم بپرسم كه چه كنم تا مرا راهنمايى كند. به محضر وجود مبارك امام صادق عليه السلام، عالم و بصير، بينا ...
معاوية بن وهب مىگويد : به حضرت صادق عليهالسلام عرض كردم : ما در ميان خود و هم مذهبيان و با مردم ديگرى كه با ما معاشرت دارند چگونه رفتار كنيم ؟ حضرت فرمود : امانت آنان را بپردازيد ، به سود و زيانشان گواهى به حق دهيد ، بيمارانشان را عيادت كنيد و بر ...
قرآن مجيد با كمال شدت ، از انسان دعوت مىكند به سير و سفر در روى زمين بپردازد ، آن گاه با ديدن خرابهها و ويرانههايى كه از گذشتگان باقى مانده و امروز از آن آثار تعبير به آثار باستانى مىكنند ، به ياد ملّتها و دولتها و اقوامى بيفتد كه از نظر مالى ...
حكيمى عارف روايت مى كند : مادرى ، جوان نورسيده خود را به خاطر مخالفت و نافرمانى و آزارى كه به سبب بى نظمى و توجه نكردن به نصايح به او روا داشته بود ، از خانه بيرون كرد و به او گفت : برو كه تو فرزند من نيستى ، او ساعاتى را با ديگر بچه ها به سر برد تا نزديك ...
یک طلبه در کوچه به خواهرزادۀ آیتالله العظمی بروجردی میگوید: به داییات بگو من حدود هزار تومان بدهکار هستم، مشکل دارم. گفت: میگویم و آمد خدمت آیتالله العظمی بروجردی رنج طلبه را انتقال داد. ایشان فرمودند: خودش را بردار پیش من بیاور، یعنی همیشه ...
امیرالمؤمنین علیهالسلام وارد بازار بصره شد و دید مردم مشغول خرید و فروشند، پس به شدّت گریست، سپس گفت: ای بندگان دنیا و عملههای دنیاپرستان، روز خود را که به خرید و فروش تمام میکنید و شب را در رختخواب به صبح میرسانید و در خلال این امور از آخرت ...
در متون اسلامى آمده:
امام باقر عليه السلام به ديدار جابر بن عبداللّه آمده، در حالى كه جابر نزديك بر مرگ بود.
فرمود: چگونهاى؟ عرض كرد: مرض را بهتر از سلامت، فقر را بهتر از غنى، موت را بهتر از حيات مىخواهم. حضرت فرمود: ما اين گونه نيستيم، بلكه ...
امام باقر عليه السلام مىفرمايد: قرآن مجيد به زيباترين صورت وارد قيامت مىشود، چون بر مسلمانان مىگذرد، گويند: از ماست، بر انبيا مىگذرد، گويند: از ماست، بر ملائكه مقرب مىگذرد، گويند: از ماست، تا به پيشگاه حضرت عزّت رسد، عرضه بدارد: فلان پسر ...
مردى از بنىاسرائيل كاخى زيبا و محكم ساخت و سفرهاى بسيار رنگين در آن آماده كرد و از توانگران و ثروتمندان دعوت نمود تا بر آن سفره گرد آيند و ساعتى را به لذّت و خوشى بگذرانند و تهيدستان فقير و نيازمندان محتاج را وا نهاد.
هنگامى كه برخى از ...
پيامبر صلىاللهعليهوآله مردى به نام ابن اللُّتْبيَّه از طايفه « اَزْد » را به جمعآورى زكات فرستاد و چون آن مرد از مأموريت خود بازگشت مبلغى از اموال را كه همراه آورده بود تسليم پيغمبر صلىاللهعليهوآله كرد و مبلغى را براى خود برداشت و ...
ماه شوال سال سوم هجرت ، در شهر مدينه در ميان مسلمانان رفت و آمدهاى غير عادى ديده مىشود ؛ زيرا همه احساس مىكنند كه به همين زودى جنگى در شرف اتفاق است ، ولى در انجام آن ترديد دارند ، هر وقت به همديگر مىرسند ، درباره جنگ احتمالى سخن مىگويند و از ...
در کتب تاریخی آمده است که روزی پيامبر(ص) به يکي از افراد مدينه که گناه بزرگي را مرتکب شده بود پيغام داد به دادگاه حاضر شود و جريمة گناه خود را بپردازد. آن مرد چند روزي از خانه خارج نشد. روزي از گوشة درب منزل متوجّه شد امام حسن و امام حسين(ع) که کودکان ...
[يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً ... وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ].
روزى كه هر كس آنچه را از كار نيك انجام داده حاضر شده مىيابد.. و خدا شما را از [عذاب] خود برحذر مىدارد و خدا به ...
نه تنها موسى بن عمران بلکه بسیارى از پیامبران بویژه پیامبر بزرگ اسلام پرسش هایى درباره معارف و حقایق از حضرت حق داشتند که خداى مهربان پاسخ آنان را عنایت کرده است .بخش مهمى از این پرسش ها در رابطه با حسنات اخلاقى بوده که در این زمینه به یک قطعه از این ...
او نگاهى به چهره اين چند نفر مىكند و يكى از آنها را انتخاب مىكند. مىگويد: من اين غلام را بخرم، اما با او كمى مىخواهم حرف بزنم. به برده مىگويد: چه مىپوشى ؟ برده مىگويد: لباس پشمى. چه مىخورى ؟ آبگوشت. چقدر كار مىكنى ؟ ده ساعت.
گفت: نه، اين ...
فاضل تنكابنى مىگويد:در ابتداى امر كه هنوز آخوند ملا محمد تقى مجلسى شهرت كافى نداشت، شخصى از ارادتمندان آن جناب نزد ايشان شكايت برد كه من همسايه بدى دارم و از سوء خلق او به تنگ آمدهام، شبها دوستان نااهل خود را جمع كرده و تا صبح به شرابخوارى ...
رسول بزرگوار اسلام با تهى دستان و مستمندان و فقیران و نیازمندان ، متواضعانه نشست و برخاست داشت . به هرکسى مى رسید گرچه طفل خردسال بود ، سلام مى کرد ، بى ریا روى زمین مى نشست ، با مردم کوچه و بازار به ویژه بى نوایان انس مى گرفت ، از حال آنها و زندگى و ...
ابوبصير مىگويد: به خاطر تسليت نسبت به شهادت حضرت صادق عليه السلام با امحميده ملاقات كردم، بس ام حميده گريه كرد من نيز از گريه او گريستم، به من گفت: اگر به وقت شهادت امام حاضر بودى برنامه عجيبى مىديدى، حضرت به هنگام انتقال از اين عالم، ديده ...
از حضرت امام حسن عسكرى(عليه السلام) مروى است كه: مردى به رسول خدا( صلى الله عليه و آله) گفت:
فلانى به خانه همسايه نگاه مى كند و از ديدن نامحرم مضايقه ندارد، آن حضرت خشمناك شده فرمود: بياوريد او را، كسى گفت: يا رسول اللّه! او از شيعه شماست و اعتقاد به ...