فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عاشورا و شهیدان

عاشورا و شهیدان

سردار شهيد حاج همت: «پدر و مادر! من زندگي را دوست دارم، ولي نه آن قدر كه آلوده اش شوم و خويش را فراموش و گم كنم. علي وار زيستن و علي وار شهيد شدن و حسين وار زيستن و حسين وار شهيد شدن را دوست دارم».
شهيد غلام‌رضا جاويد:
«بدانيد كه هر كس از آفات و بلاياي خانمان سوز گناه، رهايي يابد و در شطّ خون شنا كند، به ساحل نجات راه مي يابد. شطّ خون در جبهه هاست و ساحل نجات؛ كربلا و در وراي خون رفتن».
شهيد رضا حسن زاده: «اگر من شهيد شدم و جنازه ام به دست شما نيامد، بدانيد در خاك كربلا گم شده ام و در پيش حسين(علیه السلام) هستم»
شهيد حسين گلولاني مهاجران: «اگر روزي چشم از جهان فرو بستم، چشمانم را باز بگذاريد، تا همه بدانند چشم به راه بودم. چشم به راه ظهور مهدي موعود(عج) تا بيايد و از ياران او باشم... مي خواستم ضريح امام حسين(علیه السلام) و سقاي باوفايش را در آغوش بفشارم و خاك تربتش را توتياي چشم بنمايم».
شهيد داود مدني:«بله! اگر ما مي توانستيم روزي چون علي(علیه السلام) بر نَفس خود فاتح گرديم و چون حسين(علیه السلام) تشنه لب در دشت كربلا، تيغ شهادت را با آغوش باز بپذيريم و شبي چون حضرت سجاد(علیه السلام) شب را با ناله هاي برخاسته از نهاد دل به درگاه خدا به صبح برسانيم و ...، آن وقت است كه مي توان گفت: مرگ چون خوابي شيرين است، و اگر غير از اين باشد، مطمئناً دروغ است».
شهيد مسعود تفنگچي:«مگر مي شود كسي عاشق خدا باشد، ولي در دفاع از دين خدا جان ندهد. مگر مي شود كسي عاشق حسين (علیه السلام) باشد، اما براي آزادي و نجات كربلا جان ندهد؟!»
شهيد رضا سيد ارونقي: «از مصايب سالار شهيدان ياد كنيد و براي امام حسين (علیه السلام) و خانواده اش گريه كنيد؛ كه امام صادق (علیه السلام) مي فرمايد: هر كس بر امام حسين و واقعه كربلا گريه كند، بهشت بر او واجب مي شود، و اگر چه نبوديم در كربلا تا او را ياري كنيم، به ياد آن روز زيارت عاشورا مي خوانيم و گريه و ناله مي كنيم».
شهيد عزّت الّله رحماني: «امروز دو جبهه وجود دارد: يكي، حسيني و ديگري، يزيدي و من راه حسين (علیه السلام) را انتخاب كرده ام. شما هم از فرصت استفاده كنيد و به جبهه حسين(علیه السلام) بپيونديد در هر كربلايي، امام حسين (علیه السلام) وجود دارد و حسين زمان ما امام خميني است. اي حسين! ما هر اندازه اي كه مصيبت ببينيم، مشكلات ببينيم، به اندازه مصيبت تو نمي شود. يا ابا عبدالله! به يادمان مي آيد وقتي كه عزيزان رزمنده به عمليات مي روند با ياحسين ياحسين به سوي دشمن حمله مي برند و ]هنگامي‌كه[ در خون خود غوطه ور مي شوند، حسين حسين مي گويند. مصيبت تو را فراموش نمي كنيم».
شهيد سيد علي راشدي: «زماني در ميان مكتب هاي مختلف سرگردان بودم، اما قلبي در سينه داشتم سرشار از محبت به علي (علیه السلام) و خاندان او و عشقي داشتم به حسين (علیه السلام) و عاشوراي او كه سفينه نجاتي بود براي نجاتم از ميان افكار به هم ريخته»
شهيد حميد كريمي: «اي امام حسين! اگر چه در كربلا نبوده ام تا به نداي «هل من ناصر ينصرني»ات، جواب بدهم، ولي ببين كه به نداي حق طلبانه فرزندت خميني، لبيك گفته و در كربلاي خوزستان جان فشاني مي كنم»
شهيد محمد رستگاري:«اينك ما مي گوييم حسين جان! اگر در فضاي داغ و خونين، كسي به فريادت نرسيد و نداي تو را لبيك نگفت، ما پيروانت در فضاي گرم و خونين ايران زمين، دست مردانگي مشت كرده، به نداي غريبي و تنهايي ات لبيك مي گوييم»
شهيد زين العابدين عابدنيا :«اي حسين! اكنون شهيدان بر ما شاهدند و تو اي سيد شهيدان! قافله سالار اين كاروان هستي. راه عشق نما و به اين كاروان متصل فرما! اي بزرگ آموزگار شهادت! و اي سوخته شعله هاي سركش عشق! به تو اقتدا كردم. تو شاهد باش كه هم چون ياران تو به ياري ات برخاستم و نداي با صلابت «هل من ناصر ينصرني» تو را لبيك گفتم.»
شهيد عبدالحسين رضايي: «ما وارثان خون حسين (علیه السلام) هستيم و ما را در مبارزه كردن با كفار، هيچ ترس و واهمه اي نيست».
شهيد سيف‌اللّه روستازاده: «بايد كلمه عشق را در صحنه عاشورا يافت. چگونگي پيوستن و برگشتن عاشق به حضور معشوق. عشقي كه دل را روانه باري تعالي كرده و فكر دنيوي را سلب مي كند. حسين (علیه السلام)، اين عاشق بزرگ و مظهر عشق، چگونگي اين امر را به ما ره‌روان حق آموخته است.»
شهيد محمد دوست محمدي:«حسين جان! اي معني انسانيت در زمين و زمان! اي كه به ما درس دادي؛ درس خوب زيستن و خوب مردن. اي نور! اي روشني! اي چراغ فروزان بر مناره تاريخ در همه عصرها و همه نسل ها! امت تو و شاگردان مكتب تو از نزديك به تو لبيك مي گويند. مگر نه اين است كه تو با حركت كمالي خود، درس انسان بودن و انسان زيستن و انسان مُردن آموختي؟»
شهيد محمد رضا پور قديري: «برادران! بدانيد كه زندگي و شهادت پرافتخار امام حسين (علیه السلام) سر مشقي بود براي تمام جهانيان و نيك انديشان و ما مي كوشيم تا حيات و مرگ خويش را بر اساس ايده آن حضرت قرار دهيم».
شهيد سليمان عبدي:«درود بر عاشقان زيارت كربلاي تو يا حسين، كه عاشقانه در راه تو جان مي سپارند و به عشق اين‌كه بر خاك زير پايت بوسه زنند، جان خود را براي زيارت تو و معبودشان هديه مي كنند».
شهيد علي رضا زارع: «من رفتم به آن راهي كه براي رسيدن به آن، مشقّات زيادي كشيدم. من رفتم به آن راهي كه آرزويش را داشتم. من مي روم كه دنباله رو خط سرخ ابا عبداللّه الحسين (علیه السلام) باشم»
شهيد مجتبي طيراني:«يا حسين! يا حسين! يا حسين! آن قدر فرياد «هل من ناصر ينصرني»ات نافذ بود و آن‌چنان تنهايي ات در آن تفتيده دشت برهوت، دلمان را به آتش كشيد كه اكنون در لبيك به تو اي وارث سولان! همه سختي ها را با لذت ايثار بر دوش خواهيم كشيد».
شهيد سعيد زينال زاده: «خدايا! در روز رستاخيز، هر كس در پشت سر امام خويش محشور مي گردد؛ خدايا! مرا به دنبال امام خميني كبير و به دنبال جدش حسين (علیه السلام) محشور فرما و از شفاعت پيامبر(ص) و حسين (علیه السلام) و امام خميني بي نصيب مگردان».
شهيد مهدي آقا عباسي: «ما از امام حسين (علیه السلام) بالاتر نيستيم كه هستي خود را در راه خدا و دين فدا كرد. ما بايد پيروان حسين بن علي (علیه السلام) باشيم؛ او كه با خون خود اسلام را زنده كرد».
شهيد محمد رضا خانزادي:«ما در اسلام، روزي تاريخي تر از عاشورا نداريم، به خاطر اين‌كه عاشورا سرمنشأ پيروزي هاي اسلام بود. ما كه در اين زمان زندگي مي كنيم، بايد بدانيم كه عاشورا را بايد از يادهايمان نبريم. آيا چگونه مي شود از ياد برد روزي كه امام حسين(علیه السلام) و تمام يارانش به شهادت رسيدند.»
شهيد مسعود رستگار: «هر زمان خواستي گريه كني، بر امام حسين (علیه السلام) و فرزندان و اصحابش گريه كن، كه اين عزيزان خدا كه بهتر و باوفاتر از آنان خلق نشده، چگونه غريبانه تحت عنوان خارجي كشته شدند و بدن هاي پاكشان سه روز و دو شب بر روي زمين گرم كربلا ماند.»
شهيد علي اكبر آذري نظر: «اگر مي خواهيد در مقام و عظمت شما خللي وارد نشود، هيچ گاه زبان به شكايت نگشاييد و آن‌چه را كه از قدر و منزلت الهي شما مي كاهد، بر زبان نياوريد. هميشه سعي كنيد سخنان حسين بن علي (علیه السلام) را در نظر داشته و براي خود الگو قرار دهيد.»
شهيد حسين نافله‌زاده: «بايد اين را دانست كه من اين راه حسيني، راه اللّه و شهيد شدن را خودم آگاهانه و با بينش اسلامي انتخاب كرده ام و هيچ زور و اجباري در اين راه نيست، بلكه يك انتخاب آگاهانه است كه شخص، خود، انتخاب مي كند و من اين راه را كه همان راه حسين (علیه السلام) و يارانش مي‌باشد، خودم انتخاب كرده ام. مي دانم سعادت دنيا و آخرت در همين راه است».
شهيد بهروز ابوحمزه: «به ميدان آزمايشي مي روي كه در يك طرف كفر است با تمام امكانات و در طرف ديگر، جوانان سلحشور و با ايمان كه براي حق مبارزه مي كنند، براي هدفشان و مكتبشان. وقتي اين چنين مي انديشي خود را در كنار همه آن‌ها و جزو يارانشان احساس مي كني، گويي در كنار اسلام فرياد «هَلْ مِنْ ناصِرٍ يَنصُرُني»اش را پاسخ گفته اي و ديگر برايت مرگ مفهومي ندارد. چه زيبا و با شكوه است اين گونه بودن، اين گونه زيستن و اين گونه مردن».
شهيد مهدي آقا عباسي: «ما از امام حسين(علیه السلام) بالاتر نيستيم كه هستي خود را در راه خدا و دين فدا كرد. ما بايد پيروان حسين بن علي (علیه السلام)، باشيم؛ او كه با خون، اسلام را زنده كرد».
شهيد محمد مصطفي درخشان راد:  «لحظه وصل، لحظه شورانگيزي است، لحظه نشاط آوري است. آري! لحظه وصل، لحظه اي است كه دل و جان آدمي به نور حق، روشن و از ديدن جمال حق، جان مي گيرد و چه لذتي بالاتر از اين‌كه انسان دل و جانش به جلوه هاي حق روشن شود. براي من كمال افتخار است كه جان فداي اين‌چنين راهي كنم. راهي كه حسين بن علي (علیه السلام)، امام عاشقان، فداي آن شده است».
شهيد مجتبي زكريا پور: « [پدرم] اگر به زيارت رفتيد، به امام حسين (علیه السلام) بگوييد كه من هم جواني داشتم و آرزويش اين بود كه در زمان شما و در ركاب شما باشد، ولي امروز اين سعادت را پيدا كرده و به ياري شما آمده».
شهيد سيد مرتضي آويني: «عقل مي گويد: بمان و عشق مي گويد: برو، و اين هر دو، عقل و عشق را خداوند آفريده است، تا وجود انسان در حيرت ميان عقل و عشق معنا شود. اگر چه عقل نيز اگر پيوند خويش را با چشمه خورشيد نَبُرد، عشق را در راهي كه مي رود تصديق خواهد كرد. آن‌جا ديگر ميان عشق و عقل هيچ فاصله اي نيست... ياران! اين قافله عشق است و اين راه كه به سرزمين «طفّ» در كرانه «فرات» مي رسد، راه تاريخ است و هر بامداد، اين بانگ از آسمان مي رسد كه الرَّحيل! الرَّحيل! از رحمت خدا به دور است هر كه اين باب شيدايي را بر مشتاقان لقاي خويش ببندد. اين دعوت آسماني، فيضاني است كه علي الدوام، زمينيان را به سوي آسمان مي كشد. بدان كه سينه تو نيز آسمان لايتناهي است، با قلبي كه در آن چشمه خورشيد مي جوشد و گوش كن كه چه خوش ترنمي‌ دارد: «حسين حسين حسين حسين!»... ياران! شتاب كنيد كه زمين نه جاي ماندن است كه گذرگاه است. گذر از نفس به سوي رضوان حق. هيچ شنيده اي كه كسي در گذرگاه، رحل اقامت بيفكند و مرگ نيز در اين‌جا چنان با تو نزديك است، كه در كربلا ... اگر دهر بخواهد با كسي وفا كند و او را از مرگ معاف دارد، حسين (علیه السلام) كه از من و تو شايسته تر است. الرَّحيل! الرَّحيل! ياران شتاب كنيد.
بسيجي عاشق كربلاست و كربلا را تو مپندار كه شهري است در ميان شهرها و نامي است در ميان نام ها. نه! كربلا، حرم حق است و هيچ كس را جز ياران امام حسين (علیه السلام) راهي به سوي حقيقت نيست... ما سرگردان هاي مدار نفس را چه مي رسد كه از ستارگان كهكشان حسين (علیه السلام) سخن بگوييم؟ ما را چه مي رسد كه از ساكنان حريم قدس و شاهدان محفل قدس سخن بگوييم.
حسين (علیه السلام)، سر سلسله شيداييان عشق است و شيدايي را كه به هر كسي نمي بخشند. شيدايي حق، پاداش از خود گذشتگي است. شهدا، كليدداران كعبه شيدايي هستند و كعبه شيدايي، كربلاست... آن‌كه با پاي اختيار، قدم در طريق كربلا نهاده است، مي داند كه خون، حرم سيدالشهداست و اين نه رازي است كه بر اغيار فاش شود.
اكنون امام در برابر تاريخ ايستاده است و به صفوف لشكريان دشمن كه هم چون سيل مواج شب تا افق گسترده است، مي نگرد. به عمر سعد در حلقه «صناديد» كوفه چه بايد گفت؟ وا اسفاه! كه كلام را از حقيقت جز اندكي نصيب نيست و از آن برتر، سيمرغِ بلند پرواز دل را بگو كه اسير اين قفس تنگ و بال هاي شكسته است».


منبع : ماهنامه دیدارآشنا
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


 
نظرات کاربر




گزارش خطا  

^