فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

سعيد بن عبداللَّه حنفى

سعيد بن عبداللَّه حنفى

سعيد از شهداى والامقام كربلا است. تاريخ، نخستين موضع گيرى سياسى او را در ماجراى صلح امام حسن عليه السلام و معاويه به ثبت رسانده است. با اين كه نظر شخصى وى مخالفت با صلح بود، امّا پس از گفت وگو و مشورت با امام حسين عليه السلام، قرار صلح را پذيرفت.
    
با شروع نهضت مبارك و انسان ساز حسينى، سعيد فعّالانه در آن شركت جُست. او از آخرين فرستادگان مردم كوفه براى دعوت از امام حسين عليه السلام بود. به نقل برخى از مورخان، امام عليه السلام پاسخ نامه كوفيان را به وسيله سعيد ارسال داشت.
     
با ورود مسلم بن عقيل عليه السلام- سفير و نماينده امام حسين عليه السلام- به كوفه، شاهد حضور صادقانه او در كنار مسلم هستيم. در جلسه اى از اهالى كوفه، كه «عابس» و «حبيب» به حمايت از «مسلم» سخن گفتند، سعيد نيز حمايت كامل و بى دريغ خود را از «مسلم» ابراز داشت. به نوشته «سماوى»، سعيد در مأموريتى از سوى «مسلم»، نامه اى را به محضر امام حسين عليه السلام آورد و از آن پس، پيوسته در خدمت امام عليه السلام بود.
  
شب عاشورا، هنگامى كه امام حسين عليه السلام به همراهانش اجازه بازگشت داد، سعيد با گفتارى حماسى و شورانگيز وفادارى خود را اين گونه ابراز داشت: «به خدا سوگند تو را وانگذاريم، تا خدا بداند كه ما در غياب پيامبرش، حق و حرمت او را درباره تو پاس داشته ايم. سوگند به خدا، اگر بدانم كه كشته مى شوم، سپس زنده مى شوم و آن گاه سوزانده شده خاكسترم بر باد مى رود؛ و هفتاد بار با من چنين مى شود، از تو جدا نگردم تا پيش روى تو مرگ را ديدار كنم؛ و چگونه چنين نكنم؟ با اين كه اين يك كشته شدن است و در پى آن كرامتى كه هرگز پايان نپذيرد.
   
ظهر عاشورا سعيد به اتفاق زُهير بن قَين، در برابر امام عليه السلام جان خويش را سپر كردند، تا آن حضرت و جمعى از اصحاب نماز خوف را به جماعت خواندند. بعد از اقامه نماز، كه جنگ شدت يافته بود، سعيد همچنان براى پاسدارى از وجود شريف امام حسين عليه السلام خود را در معرض تيرهاى دشمن قرار مى داد تا آن كه از فراوانى جراحات بر زمين افتاد؛ در حالى كه با خود اين گونه زمزمه مى كرد:
  
 «پرودگارا بر آنان [سپاه دشمن ] لعنت فرست، همانند لعنت بر عاد و ثمود. پروردگارا سلام مرا به پيامبرت برسان، و آنچه كه من از درد و سوزش زخم ها كشيدم، به او ابلاغ فرما، كه همانا من در پى پاداش تو، در راه يارى فرزندان پيامبرت، بودم». آن گاه روح بلندش به ملكوت اعلى پيوست. در پيكر شريفش به جز زخم هاى شمشير و نيزه، سيزده زخم تير يافتند.
  
به گفته برخى منابع، سعيد پيش از شهادت رو به امام حسين عليه السلام كرد و پرسيد: اى فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آيا [به پيمانم ] وفا كردم؟ امام فرمود: آرى، تو پيشاپيش من در بهشت هستى.
  
اما بنابر آنچه كه در پاره اى مآخذ آمده است، شهادت سعيد، در پى حمله وى به سپاه دشمن و پيكار در ميدان نبرد اتفاق افتاده است. همين مآخذ گفته اند كه او هنگام كارزار اين گونه رجز مى خواند:
  
          اقْدِمْ حُسَيْنُ اليَوْمَ تَلْقَ أحْمَدا             وَشَيْخَكَ الْخَيْر عَلِيّاً ذَا النَّدى
  
وَحَسَناً كَالْبَدْرِ وَافَى الأسْعُدا
   
اى حسين [عليه السلام ]، پيش آى كه امروز [جدّت ] احمد صلى الله عليه و آله و سلم را ديدار مى كنى، و على [عليه السلام ] آن پدر و راهبر بزرگوار و بخشنده ات را، و نيز حسن [عليه السلام ] را كه مانند بدرِ رخشان و از ستارگان برتر بود.
  
در فرازى از زيارت منسوب به ناحيه مقدسه، شرح حماسه، ايثار و اخلاص سعيد، ستوده شده و مورد تحسين و تقدير قرار گرفته است.


منبع : منبع: پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، پژوهشکده تحقیقات اسلامی.
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


 
نظرات کاربر




گزارش خطا  

^