بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
برای شناخت وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) که در تأویل آیهٔ شریفهٔ «مَرَج الْبَحْرین» از او به دریا تعبیر شده، دریا جایی است که هنوز کسی به اسرار، اعماق و کثرت موجوداتش پی نبرده است. حضرت زینالعابدین(ع) در یکی از دعاهایشان فرمودهاند: «يٰا مَنْ فِي الْبِحارِ عَجائِبُهُ» ای خداوندی که شگفتیهای آفریدههای تو در دریاست. ما نمیتوانیم به عظمت دریای وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) و شگفتیهایی پی ببریم که خدا در این دریا قرار داده است. اگر مستقلاً بخواهیم وارد شناخت یا شناساندن حضرت بشویم، یقیناً کار ما نیست؛ چون اهل منطق قاعدهای دارند و میگویند: مُعرِّف باید اَجلای از معرَّف باشد. کسی که میخواهد حقیقتی را بیان کند، خودش باید قدرت عقلی و علمی خیلی بالاتری داشته باشد تا آن حقیقت را معرفی کند.
ما برای شناخت امیرالمؤمنین(ع) باید به چند منبع مراجعه کنیم:
اول قرآن است؛ یقینی است که بخش مهمی از آیات علم، ایمان، جهاد و هجرت دربارهٔ امیرالمؤمنین(ع) نازل شده است. تا جایی که دانشمندان اهلسنت کتاب مستقلی بهنام «ألآیات نازلة فی علی» دراینزمینه دارند.
بعد از قرآن هم باید به روایاتی مراجعه کنیم که از رسول خدا(ص) و ائمهٔ طاهرین(علیهمالسلام) دربارهٔ ایشان رسیده است.
بعد از روایات، باید به زیارتهایی مراجعه کنیم که ائمهٔ ما برای حضرت نظام دادهاند.
بعد از زیارتها هم برای شناخت علم، اندیشه، فکر و گسترش عظمت او باید به «نهجالبلاغه» و آثاری مراجعه کنیم که از حضرت در غیر از نهجالبلاغه به ما رسیده است.
آیات نازلشده بیش از سیصد آیه است که میتوانید در مجالس مختلف از گویندگانِ دانشمند و عالم بشنوید. من روایاتی را برایتان نقل میکنم که کمتر گفته میشود و کمتر هم شنیده شده است. اهلسنت کتابی شانزدهجلدی بهنام «کنزالعمال» دارند که نویسندهٔ این کتاب در حدیث 320-321 از وجود مبارک رسول خدا(ص) با سند نقل کرده است. رسول خدا(ص) فرمودهاند: «حُبُّ عَليِ بنِ اَبيِطالِب يَأْكُلُ الذُنُوبَ كَما تَأكُلُ النارُ الحُطَبَ» محبت به امیرالمؤمنین(ع) گناهان را میخورد و از پروندهٔ انسان پاک میکند، چنانکه آتش هیزم را میخورد و خاکستر میکند.
البته باید به این نکته توجه داشت که طبع عشقِ عاشق این است: عاشق سعی میکند خود را بهصورتی دربیاورد که معشوق او را بپسندد. امیرالمؤمنین(ع) یک گناه را هم بر انسان نمیپسندند، حتی اگر صغیره باشد؛ چه برسد به گناهان کبیرهای که خداوند در قرآن به انجامدهندهاش وعدهٔ عذاب داده است. پس این محبتی که در فرمایش پیغمبر(ص) است، یک محبت محرّک است؛ یعنی محبت مُرده نیست، بلکه محبت و عشقی زنده است. این محبت به انسان توان و قدرت میدهد که خودش را در حد خودش با صفات و ارزشهای معشوق آراسته کند. این محبت، محبت بسیار باارزشی است! وقتی من اهل گناه و آلودگی بودم و اکنون که امیرالمؤمنین(ع) را شناختهام، با قلب و عملم با او در رابطه قرار گرفتهام، دیگر نمیتوانم بهطرف گناه قدم بردارم. مدام عشقم میکشد بهطرف ارزشهایی بروم که در امیرالمؤمنین(ع) بوده است؛ عشقم میکشد حرکت کنم و خودم را بهگونهای قرار بدهم که امیرالمؤمنین(ع) هم به من محبت داشته باشند.
چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی ××××× که یکسر مهربانی دردسر بی
امام باقر(ع) میفرمایند: ادعای محبت ارزشی ندارد، بلکه دل باید از نظر عشق به امیرالمؤمنین(ع) گره بخورد و محب باید به وجود مقدس او اقتدا کند. وقتی این برنامه تحقق پیدا کند، بهطور یقین، گناهان گذشته در پرونده با آتش عشق علی(ع) خاکستر میشود و آدم در آینده هم مصونیت پیدا میکند تا قدم در اموری برندارد که مولیالموحدین(ع) دوست ندارد.
قم-کاشان/ برنامهٔ حکیمانه/ ربیعالاول/ پاییز 1399ه.ش./ جلسهٔ اول