فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دشمن دیرین پروردگار کیست؟


رحمت الهی - جلسه ششم چهار شنبه (2-3-1397) - رمضان 1439 - مسجد امیر - 11.72 MB -

معنای اللهالله، باور است نه لفظدشمن‌شناسیصبر نوحصبر در برابر بلاهایونس در شکم نهنگلذت پیوند با هوای نفسامر و نهی خداوندخمس و زکاتدشمن خطرناک درون انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

 

برای همه عزیزان از طریق آیات قرآن، روایات، دعاها و زیارت‌ها ثابت شد که جهان ـ همه موجوداتی که در این ظرف آفریده شدند ـ تجلی رحمت پروردگار است. خداوند برای نمونه در قرآن مجید از بعضی نعمت‌ها تحت عنوان رحمت یاد می‌کند، رحمت حقیقتی است که هر جا تجلی کند گشایش، شادی و خوشحالی می‌آورد، حل مشکل را با خودش همراه دارد، بن‌بست را برطرف می‌کند ولی غضب کاملاً معنا و مصداقش مخالف معنا و مصادیق رحمت است.

 

معنای الله

کتاب خدا از زمان رسول خدا با طرحی که پروردگار در نظام‌بندی سوره‌ها ارائه کرد با سوره حمد شروع شد، سوره‌ای که ابتدایش به فرموده امام صادق(ع) ستایش است، وسطش بحث اخلاص است و پایانش هم دعاست، مهمترین دعا. این سوره با سه نام خداوند شروع شده که پروردگار عالم از این سه نام یک آیه ارائه داده است: «بسم الله الرحمن الرحیم».

 آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» یقیناً لطائف و دقائق و اسراری دارد و در قرآن و روایات به آنها اشاره شده است که بحثش تا روز قیامت تمام شدنی نیست، چطور تمام شدنی نیست؟ شما اگر بخواهید فقط معنای «الله» را به‌دست بیاورید حتماً باید هزار نام وجود مقدس حضرت را که شعاع الوهیتش است، در دعای جوشن کبیر عمیقاً درک کنید.

وقتی می‌گوییم «الله»، در زبان فارسی و در هیچ زبان دنیا معادل ندارد. در زبان فارسی من خبر ندارم از چه زمانی کلمه خدا را به عنوان معادل الله قرار دادند، یقیناً الله به معنای خدا نیست. الله یعنی چه؟ الله یک معنای علمی دارد و آن این است: «ذاتی که مستجمع جمیع صفات کمال است، بدون لحاظ حدودیت و محدودیت».

 

الله، باور است نه لفظ

مجبور هستم این مقدمات را برایتان بگویم چون در برابر کلمه الله یک دشمن وجود دارد، این دشمن، مادر تمام دشمنان است یعنی دشمنان استقلال ندارند، زائیده شده این مادر هستند. فرعون یک دشمن مستقلی نیست، یزید و معاویه و نمرود و ابولهب و عمرسعد و شمر دشمنان مستقلی نیستند، هیچ‌کدامشان استقلال ندارند، زائیده شده این مادر کافر پست، و قد علم کرده در برابر پروردگار عالم هستند.

رحمان هم در مقابل خودش دشمنی دارد، رحیم هم در برابر خودش دشمنی دارد، آنهایی که دشمنان برابر الله و رحمان و رحیم را نشناسند چه مسلمان باشند چه غیر مسلمان یقیناً غرق در آلودگی‌ها هستند و تا جایی که دستشان برسد به آلودگی‌ها، غافلانه و بی‌خبرانه وصل می‌شوند. اگر این آلودگی‌ها به فرموده قرآن مجید احاطه به باطنشان پیدا کند و سلطه پیدا کند در زمان عالم شدن هم در این آلودگی‌ها باقی خواهند ماند یعنی در زندگی ایشان لفظ الله، لفظ الله است ولی خود الله اثر دیگری نخواهد داشت.

 

در زندگی این افراد، لفظ الله پر است اما در کمال غفلت ربا می‌خورد، چند نفر پول سر برج را دیر کردند نیاوردند اضطراب پیدا کرده اعصابش تحت تأثیر قرار گرفته، ده مرتبه ‌می‌گوید: این چهار نفر به من وعده دادند امروز بیایند الله اکبر، من نمی‌دانم اینها چطور آدم‌هایی هستند؟ لا اله الا الله از دست این مردم بی‌عهد و بی‌وفا و پیمان‌شکن. در این‌جا پروردگار در این انسان چه اثری می‌گذارد؟ هیچ، چون درِ ورود فیوضات به روی این آلوده به اقتصادِ حرام بسته است، یاری از خدا به او نمی‌رسد. این شخص فقط با لفظ الله می‌تواند ارتباط داشته باشد.

شخصی، یک خانم یا آقایی، نعوذ بالله ساعتی را با هم قرار گذاشتند به دور از چشم دیگران بیایند در یک نقطه معینی سوار شوند و بروند در یک جای خلوتی زنا کنند. زن معطل می‌شود سر قرار، آن شخص ده بار ساعتش را نگاه می‌کند می‌گوید: لا اله الا الله. یا مرد سر قرار معطل می‌شود، زن چند بار ساعتش را نگاه می‌کند و می‌گوید: الله اکبر از دست این مردم بی‌وفا. در این‌جا الله اکبر چه کاره است؟ لا اله الا الله چه کاره است؟ هیچ‌کاره، لفظ است، لفظ بی‌اثر، لفظ بی‌نتیجه.

 

دشمن‌شناسی

اگر انسان در کنار الله و رحمان و رحیم دشمن‌شناسی نداشته باشد تا آخر عمر در مسأله توحید گیر لفظ است، نه در ارتباط با حقیقت، نه در ارتباط با واقعیت، قرآن مجید می‌گوید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْف»(حج، 11)، خیلی‌ها با خدا یک‌طرفه سروکار دارند. «علی حرف» یعنی یک‌طرفه، یعنی ساز خودشان را می‌زنند، طبل خودشان را می‌زنند، داد خودشان را می‌زنند و هیچ ارتباطی با پروردگار خالق رزاق زندگیشان ندارند.

خداوند دو علامت از این افراد بیان می‌کند: «فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَن» تا یک دلار حسابی گیرش می‌آید (خیر در اینجا به معنی پول است) می‌گوید: جونم به این خدا چطور کار راه می‌اندازد. «وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِه»(حج، 11) و اگر ضرر و زیانی، بالا پایین شدن امور اقتصادی برایش پیش بیاید می‌گوید: از این خدایی هم که به ما معرفی کردند هیچ آبی گرم نمی‌شود. این آدم لفظ‌باف بوده نه شخصی که در ارتباط با خداوند است.

 

صبر نوح

کسی که دشمنان در برابر الله و رحمان و رحیم را شناخته، اصلاً حاضر به پیوند با این دشمنان نیست، هر چه پیش بیاید. شما شنیدید و خواندید چقدر بلا برای انبیا پیش آمد، حداقل یکی را حساب کنید، وجود مقدس حضرت نوح را که قرآن می‌گوید نهصد و پنجاه سال شب و روز، پنهان و آشکار در معرض انواع بلاها بود، آیا برگشت؟ خیر، ماند، کنار خدا ماند، تحمل کرد، صبر کرد.

وقتی حضرت نوح به این نتیجه رسید که به‌جز آن هشتاد نفر دیگر یک نفر مؤمن نخواهد شد، با خدا در میان گذاشت، «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّارا»(نوح، 26) برای ماندن این همه کافر که بنای مؤمن شدن ندارند باید حوصله کرد؟ خیر. خطاب رسید: از تنور خانه که آب بیرون زد همه را سوار کشتی کن که همه غرق خواهند شد. نوح ایستاد و قهر نکرد اما اگر این آدم فقط با لفظ الله در ارتباط بود همان سال اول قهر می‌کرد و رها می‌کرد. نوح با خودِ خدا در ارتباط بود و دشمن‌شناس هم بود که چه دشمنی در برابر الله است.

 

صبر در برابر بلاها

 دشمنی که با من انسان کار دارد زورش به خدا نمی‌رسد، با من کار دارد. دشمنی که می‌خواهد بین من و بین خود الله نه لفظ الله، وسط قرار بگیرد، دشمنی که می‌خواهد بین من و رحمانیت وسط قرار بگیرد، بین من و رحیمیت وسط قرار بگیرد و مانع حرکت من به سوی خدا شود. بین من و خدا ایستاده زورش هم زیاد است، من می‌خواهم حرکت کنم چون پیوندی با این سه دشمن دارم قدم از قدم نمی‌توانم بردارم، می‌مانم و می‌پوسم «فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا»(جن، 15) هیزم دوزخ می‌شوم.

چقدر سر ائمه بلا آمد، چقدر سر صدیقه کبری بلا آمد که خودش می‌فرماید (ده تا کتاب نقل می‌کنند): بلاهایی که سر من آمد اگر این بلاها را بر تمام روزهای روزگار می‌آوردند، کل روزها تبدیل به شب تاریک می‌شد. ولی ایشان ایستاد چون ارتباطش با خود الله بود نه با لفظ الله، با خود رحمان بود، با خود رحیم بود. ائمه لفظ‌باز نبودند، کلمه‌باز نبودند، باور داشتند الله را، رحیمیتش را، رحمانیتش را.

 

«بسم الله الرحمن الرحیم» نورافکن سوره حمد است، تاج سوره حمد است، چراغ سوره حمد است، چون با فهم الله و رحمان و رحیم و شش تا آیه دیگر، می‌شود فهمید که این حقایق در ارتباط با وجود مقدس الله و رحمان و رحیم است.

یک بار دیگر معنی الله را بگویم، این خیلی مهم است، معنیش را در ذهن داشته باشید وگرنه معنی دشمن را نمی‌توانید بگیرید، «ذات مستجمع جمیع صفات کمال که هیچ صفت کمالی را کم ندارد و در هیچ صفت کمالی هم عیب ندارد» پس چنین خدایی دستش در همه امور باز است.

 

یونس در شکم نهنگ

خدا می‌تواند به نهنگ بگوید پیغمبرش یونس را ببلعد، محل استقرار این پیغمبر نه در نای بود، نه در دهان نهنگ بود، نه در مری نهنگ بود، محل استقرار معده بود. اکنون که عکسبرداری کردند و وزن کردند (من در کتاب‌ها دیدم) نهنگ‌ها بچه که می‌زایند بچه‌شان لحظه زائیده شدن بیست تن وزن دارد، زندان یونس در چنین معده‌ای است.

نهنگی که نوزادش بیست تن وزن دارد، شبانه روز چه مقدار باید غذا بخورد و چه مقدار باید غذا به این معده بدهد؟ معده چقدر باید از نظر اسیدپاشی قدرت داشته باشد که یک ماهی ده کیلویی را که می‌خورد، چنان اسید بپاشد که تمام اسکلت و استخوان‌های ریز و درشتش را هضم و نرم کند؟ چند تا ماهی باید در روز بخورد؟ خدایی که مستجمع جمیع صفات کمال است، در کمال نقصی ندارد، عیبی ندارد یعنی دستش در قدرت و رحمت باز است، مانعی در مقابلش نیست، پیغمبرش را به معده نهنگ می‌دهد، به معده می‌گوید کار هضم کردن غذایت را ادامه بده ولی یونس را هضم نکن. این خداست، نه یونس، نه نهنگ.

 

دکترهای تغذیه این آیه را با چه‌چیز می‌توانند حل کنند؟ به هر دکتر تغذیه‌ای بگویی لقمه در معده چه می‌شود؟ جواب می‌دهد: ثابت شده معده یک آزمایشگاهی است که یک کارش اسیدپاشی به لقمه است که لقمه را آن‌قدر نگه می‌دارد و اسید می‌پاشد تا تبدیل به یک چیزی مثل آبگوشت رقیق کند و بفرستد در روده کوچک و بزرگ، کار دومی نمی‌کند، اما مستجمع جمیع صفات کمال برای معده در یک برهه‌ای از زمان دو تا کار قرار داد، هضم کن و در همان حال هم هضم نکن، همین الان هضم کن و همین الان هم هضم نکن.

آیا معده شعور دارد؟ یقیناً دارد. چه کسی می‌گوید؟ قرآن. معده خواسته پروردگار را می‌گیرد؟ حتماً می‌گیرد. چه کسی می‌گوید؟ قرآن. «وَ أَوْحى‏ فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها»(فصلت، 12) تمام این عالم وجود هر کدام به تناسب ظرفیت خودشان وحی من را می‌گیرند، عمل هم می‌کنند.

 

فکر کنید حداقل بیست و چهار ساعت یونس در شکم ماهی بوده که بیشتر بوده، به معده می‌گوید الان که داری غذا می‌خوری و غذای خودت را هضم می‌کنی، همین الان هم یونس را هضم نکن، از این مهم‌تر در قرآن می‌گوید: «فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُون»(صافات، 143و144) اگر این زندانی من در معده نهنگ دعا و زاری نمی‌کرد، دست به جانب من دراز نمی‌کرد، متوسل به من نمی‌شد، تسبیح من را نمی‌گفت، اقرار به «ظلمت نفسی» نمی‌کرد، خودش و نهنگ را تا قیامت هر دو را زنده نگه می‌داشتم.

یک قبری که آدمش زنده بود و تا قیامت این خداست که جلوی چشم ما نشان می‌دهد. تمام روئیدنی‌ها را برای تغذیه ما می‌رویاند و این خداست که جلوی چشم ما نشان می‌دهد. تمام گوشت‌های حلال را برای ما تأمین می‌کند از زمان آدم تا حال و نسل گوسفند و بز و گاو و شتر ریشه‌کن نشده است. زمان آدم یک زن و شوهر بودند گوشت گوسفند و شیر گاو می‌خوردند، الان هفت میلیارد نفر هستند کم نمی‌آورند، نخود و لوبیا کم نمی‌آورند، برنج کم نمی‌آورند، حبوبات و سبزیجات کم نمی‌آورند، هوا کم نمی‌آورند.

 

لذت پیوند با هوای نفس

خدا یک دشمن مقابلش است و زورش به او نمی‌رسد، علیه ما و ضد ما، یعنی از این به بعد شما «بسم الله الرحمن الرحیم» را که می‌خوانید، الله را که به زبان پاکتان جاری می‌کنید، با چشمتان هم این دشمن را می‌بینید، این دشمن هم دشمن بیرونی نیست درونی است «أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»(فرقان، 43) این دشمن در درون انسان‌هاست، این دشمن که فقط مقابل من ایستاده برای این‌که خودش را در دل شما روی کرسی الوهیت بنشاند، می‌خواهد به جای من از او اطاعت کنید و اطاعت از من را تعطیل کنید. این «هَواهُ» یعنی مجموعه خواسته‌های نامعقول، نامشروع، غیرمنطقی، نفسانی و کشش‌دارِ پرقدرت به سوی تمام امور مادی نامشروع.

پیوند با هوای نفس خیلی لذت دارد چون من سراغ خدا که می‌روم، هزار تا جدول پیشم می‌گذارد می‌گوید: ربا نخور، دزدی نکن، غصب نکن، اختلاس نکن، کم فروشی نکن، مال مردم را نبر، وام گرفته شده را نخور. می‌بینم پروردگار عالم یک دستور العمل برای من نوشته که این صد تا کار را نکن، نبین، نشنو، نگو، نخور، نرو، ننشین. ننشین کجای قرآن است؟ ده تا آیه در قرآن است که با گنهکاران و مجالس لهو و لعب‌شان ننشینید چون جزء آنها حساب می‌شوید.

 

امر و نهی خداوند

خداوند یک بروشور جلوی من گذاشته و خودش هم اسمش را گذاشته قرآن، صد تا مسأله را می‌گوید انجام نده، یک بروشور دیگر گذاشته ده تا مسأله را می‌گوید انجام بده چون گناهان به عبادات نود به صد است. نود تا انجام نده دارد، ده تا انجام بده دارد. البته نه اینکه عدد نود یا ده باشد از باب اینکه توجه به عنایتش پیدا کنید من می‌گویم نود به ده.

در این ده موردی که طرح به من داده می‌گوید یک سال برایت بگذرد یک ماه روزه بگیر آن هم اگر سالم باشی، اگر خودت حس می‌کنی ضرر دارد نگیر، کفاره بده، کفاره‌اش هم ده میلیون سی میلیون نیست، کفاره‌اش برابر با ارزش معنوی روزه نیست، یک روز را که عذر داشتی نگرفتی یک نان سنگک حسابی دو تا تافتون یک آبگوشت بده به فقیر سیر شود، فقط آن را به جای روزه‌ات حساب می‌کنم و ثواب روزه‌های نگرفته را هم به تو می‌دهم چون دلت می‌خواست بگیری اما نشد.

 

در تمام دوره عمر هشتاد نود ساله‌ات یک بار حج به تو واجب است. من آرام هفده رکعت نماز را با هم خواندم، می‌خواستم ببینم هفده رکعت نماز چقدر طول می‌کشد، دو هزار تا هفده رکعت نماز را من با هم خواندم، شاید هم بیشتر، در یادداشت‌هایم دو هزار تا نشان می‌دهد. دو هزار تا هفده رکعت هر هفده رکعتی به یک ربع نمی‌کشد. بنده من، در مقابل الوهیت من، در برابر صفات کمالیه من، در برابر اوصاف جمالیه من، در برابر اسمای حسنی من، هفده رکعت را قسمت قسمت کن؛ دو رکعتش را صبح، هشت رکعت ظهر، هفت رکعت را غروب بخوان. در بیست و چهار ساعت یک ربع بیا نماز بخوان بیشتر هم نه. ای انسان نمک به حرام، انسان را گفتم نه مؤمن.

در سوره احزاب آمده: «إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولا»(احزاب، 72) این موجود دوپا چه بسیار ستمکار و بسیار احمق است. اما شماها عاقل هستید، شماها ستمکار نیستید، انسان را می‌گوید نه مؤمن.

 

خمس و زکات

یک سال که گذشت گندم، جو، خرما، گاو، گوسفند، طلا و نقره از این حد اضافه آوردی زکات بده، در قرآن می‌گوید: شخصی که زکات نمی‌دهد با کافران هم‌پالکی است. یک سال که کاسبی کردی ممکن است ده سال از مخارج زندگیت اضافه نیاوری، ممکن است سی سال اضافه نیاوری، ممکن است پنجاه سال اضافه نیاوری.

 اگر یک سال از مخارج زندگی اضافه آوردی، حال ده هزار تومان اضافه آمده، هشت هزار تومانش، هم از جانب خودم که مالک آسمان‌ها و زمین هستم به تو می‌بخشم، دو هزار تومانش را به‌عنوان خمس پیغمبر برای پیغمبر و دین پیغمبر بده، هشت تومان دیگرش را بخور. سال دیگر هم این هشت تومانت خمس ندارد، این هشت هزار تومانی که خمسش را دادی، هشت میلیون تومانی که دادی، هشتاد میلیون تومانی که دادی، خمس ندارد. از هشتاد میلیون به بالا اگر اضافه آوردی خمس بده. هر سال از کل مالت خمس نمی‌خواهم.

 در خانواده‌ات و در مردم هم با زبان نرم و با محبت واجب است یک امر به معروف و یک نهی از منکر داشته باشی. حق زنت را، حق واجب شوهر و بچه‌هایت، حق پدر و مادر را هم رعایت کن.

 

دشمن خطرناک درون انسان

ده به نود است. نود تا در بروشور الهی، انجام ندادنی است، ده تا انجام دادنی است. این ده تا را هفت میلیارد جمعیت دنیا انجام نمی‌دهند، در مسلمان‌ها هم تعداد کمی این ده تا را انجام می‌دهند، بقیه اهل دنیا و مسلمان‌ها هم آن نود تا را انجام می‌دهند، کار را عکس کردند. این خواسته نفس است که هوای نفس فقط به لذت‌ها دعوت می‌کند و به انجام ندادن انجام‌ دادنی‌ها دعوت می‌کند، به انجام دادن انجام ندادنی‌ها دعوت می‌کند. این خطرناک‌ترین دشمن انسان است.

خب من که پروردگارم را شناختم مستجمع جمیع صفات کمال است برای چه حرف هوای نفس و دعوت او را گوش دهم؟ خیر دارد برایم؟ دعوت خواسته‌های نامعقول را دنبال کنم، خیر دارد؟ این خواسته‌های نامشروع را به جای خدا بنشانم در زندگیم و مطیع او بشوم، خیر دارد؟ ندارد. «بیده الخیر» هر چه خیر هست پیش اوست پس هوا را دفع کن، هوا را در درونت خفه کن، کمر هوا را بشکن، این دشمن را از بین خودت و خدا کنار بزن، تمام درهای فیوضات و خیرات که پیش خداست به روی تو باز می‌شود. با فهم «الله» از کفر، نفاق، شرک، دیگران را به جای خدا علم کردن، نجات پیدا می‌کنیم.


0% ( نفر 0 )
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
کلیپ های منتخب این سخنرانی
مطالب مرتبط
سخنرانی های مرتبط
پربازدیدترین سخنرانی ها
صبر نوح الله هوای نفس یونس

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^