فارسی
پنجشنبه 09 فروردين 1403 - الخميس 17 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مسجد امیر ماه رمضان 95  سخنرانی هفدهم


ارزش فهم در اسلام - روز هفدهم پنج شنبه (3-4-1395) - رمضان 1437 - مسجد امیر -  

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

فهم که انسان را با حقایق عالم با معارف الهیه آشنا می‌کند و روش درست‌ترین زندگی را در اختیار انسان می‌گذارد نعمت ویژه و خاصی است که خداوند مهربان به بندگانش عطا کرده است.

هیچ مرد و زنی درعالم نبوده و نیست و نخواهد بود مگر اینکه مایه فهم در او وجود دارد. و همین هم روز قیامت سبب گفتگوی بین خدا و بندگانش است. این گفتگو که بسیار گفتگوی مهمی است در یک بخش از دعای کمیل نقل شده است.

اینطور که کتابهای خیلی قدیم‌مان و کتابهای باارزشمان نوشتند دعا قبلا معروف به دعای خضر بوده، که یکی از انبیاء الهی است. اگر مسئله این باشد که این هم هست معلوم می‌شود که دعای کمیل تعلیم خود خداوند به این پیغمبرش است، این دعا پنهان بوده تا از وجود روحانی خضر و از وجود معنوی این پیغمبر در افق قلب امیرالمومنین طلوع کرده است. چون کمیل اولین بار این دعا را شنید از حضرت تقاضا کرد فردای آن شب که این دعا را برای من کلمه به کلمه بگویید بنویسم نوشت پخش کرد معروف به نام او شد.

این گفتگویی که امیرالمومنین نقل می‌کند که در حقیقت وحی خود حضرت حق به خضر است، انتقال ا ین وحی به امیرالمومنین است گفتگو با مردمی است که از نعمت فهم استفاده نکردند، یعنی این فهم را سراغ حقایق و معارف الهیه نبردند و در دنیا هر چند سالی که زندگی کردند یک زندگی به فرموده قرآن کریم انعامی بوده انعام جمع است، یعنی چهارپایان، کجا پروردگار عالم زندگی کسانی که فهم را به کار نگرفتند تشبیه به انعام کرده است در این آیه، الذین یتمتعون، یتمتعون فعل مضارع است، ما در عربی فعل ماضی داریم، گذشته، میگویم صومت این ترکیب فعل ماضی است یعنی روزه گرفتم، مضارع داریم می‌گویم اصوموا آینده روزه می‌گیرم، فعل مضارع دو تا معنا دارد، یک معنای حال دارد، می‌گویم که اکتب یعنی الان می‌نویسم، معطل نمی‌کنم  الان، دلالت بر حال دارد. یک معنی‌اش هم دلالت بر آینده دارد بعدا می‌نویسم اغلب افعال مضارع قرآن دلالت بر آینده دارد آینده استمراری یعنی بی‌وقفه، بی‌تعطیل.

الذین یتمتعون آنان‌ که بی‌تعطیل، بی‌وقفه تا لحظه خروجشان از دنیا فرهنگ زندگیشان لذت‌خواهی و لذت‌بری مادی است، چی کار بکنند که برای بدنم برای اعضا و جوارحم، برای شکمم برای غریزه جنسی، برای مسکن، برای مرکب، فقط لذت ببرم، بدوم یک ماشینی را تهیه کنم که لذت ببرم حالا دو میلیارد است باشد، چه لباسی تنم بکنم که لذت ببرم؟ با غریزه جنسی چه کنم که لذت ببرم؟ با شکم چه  کنم که لذت ببرم، یتمتعون یعنی لذت‌خواه و لذت‌بر تداومی هستم.

خب اینها آمدند لذت را انحصاری کردند، در همین امور مادی ابدا سراغ لذت دیگر نمی‌روند، مثلا شما سرتان را که روی مهر می‌گذارید لذت می‌برید که در پیشگاه خالق‌تان رازق‌تان، پروردگارتان پیشانی تواضع روی خاک گذاشتید لذت می‌برید که بهتان اجازه داده بگویید سبحان ربی الاعلی و بحمده، آنها دور لذت را دایره کشیدند منحصرش کردند به لذات بدنی و مادی، چون مثل کرم ابریشم خودشان را در آن پیله لذت حبس کردند و راه خروجی هم نگذاشتند قرآن می‌گوید دائم در این لذت‌های مادی هستند تا شمع وجودشان خاموش شود با اشاره ملک الموت.

بعد چه می‌شود آن را دیگر در هزار آیه قرآن که در رابطه با قیامت است و در جلد ششم و هفتم و هشتم و نهم بحار الانوار باید دید، که دو هزار صفحه است و در جلد دوم علم الیقین برای فیض که نهصد صفحه است، و در جلد هشتم محجة البیضاء اینها را حالا شما ندیدید من دیدم وضع بعد از مرگ لذت‌خواهان و لذت‌یابان و لذت‌بران مادی را که دور لذت دایره مادی کشیدند هیچ راه دررو هم برای خودشان قرار ندادند، وضع اینها را در این کتابها باید ببینیم، کتابهایی که همراه با قرآن هم بحث می‌کنند. که حالا یک گوشه‌اش را من در بعضی از منابر خدا لطف بکند می‌گویم حالا نه اینجا، یک بحثی دارم هفتاد جلسه‌اش را  تمام کردم راجع به وضع اینان و خوبان لحظه بعد از مرگ تا پایان کار. که حدود صد جلسه دیگر مانده که من  اوضاع اینها را برای بعد از مرگشان بیان بکنم.

مثلا یک جمله در قرآن مجید است که در جهنم اینها هر وقت تشنه‌شان می‌شود تشنه‌شان می‌شود از آبی که با آتش جهنم داغ شده، آتش جهنم نمونه‌اش در کره زمین نیست می‌گویند سطح خورشید حرارتش بیست میلیون درجه است، امیرالمومنین می‌گوید آتش آتشی است که کل آسمان‌ها و زمین تحملش را ندارند با این آتش آن آب را جوش آوردند این هم کفاره شرابخوری‌های بی‌شمار هی بخورند، عرق، مال حرام، رشوه، اختلاس، دزدی، غصب ارث خواهر و برادر کفاره دارد.

و بعد در جهنم که می‌نشانند قرآن می‌گوید من فوق رووسهم از بالای سرشان مس گداخته شده تا ابد به رویشان می‌ریزند، کارگردانان جهنم از این دستگاه لیتری‌های قدیم دارند مس گداخته شده را  هی پر می‌کنند و روی سرشان می‌ریزند یتمتعون مضارع است یعنی اینها لذت‌گراهایی هستند که می‌خواهند تا باشند اینگونه باشند، یعنی یک اتصال به ابدیتی دارد نیتشان، خب این یتمتعون و یاکلون از همه دنیا از همه آفرینش، فقط به مسئله شکم چسبیدند بخورند، بخورند و این کیسه را هی پر کنند بخورند این کیسه پر شود و این کیسه هم بعد از پر شدنش برای اینکه آبرویشان را نبرد در چاه‌های خانه‌ها و بیرون خالی کند هی اینها می‌خورند آن می‌رود خالی می‌کند، اینها می‌خورند آن می‌رود خالی می‌کند، این حرف قرآن است‌ها، الذین یتمتعون و یاکلون کما تاکل الانعام، آنهایی که زندگیشان حیوانیت محض است، لذت است و شکم، فالنار مثوی لهم، گفتگوی قیامت بااینهاست نه با من و شما.

به من و شما چی می‌خواهند بگویند؟ من پریروز تا حالا دارم در کتابهای مهم مختلفی می‌گردم که قیامت به امثال من و شما چی می‌خواهند بگویند؟ نهایتا به این نتیجه رسیدم نه یکی نه دو تا نه سه تا اینها را یادداشت کردم نهایت قیامت به بنده و حضرتعالی بی‌فرق من را نگاه نکنید خوشتان بیاید که خوش به حالش عجب قیامت آبادی دارد نخیر، این نگاه را به من نداشته باشید حداقل به دیگران داشته باشید، نهایتا به من و شما از قبر که درآمدیم چون گفتگو دارد پروردگار ما را یک گوشه‌ای که دور و برمان کسی نباشد بفهمد یک چند لحظه نگه می‌دارد بهمان می‌گوید که یادت می‌آید چقدر گناه کردی، می‌گویم بله، یادم است، ناراحت می‌شوم دیگر خود پروردگارالان طرف گفتگوی با من است خب ناراحت می‌شوم، در دلم هم می‌خواند که در دنیا حالم در گناه این بوده که دفتر جرم مرا روز جزا باز مکن من به امید عطای تو گنهکار شدم. در دلمان هم می‌خواند اما وقتی صدایش می‌آید زیباترین صدا، محبوبترین صدا که بنده من یادت است من تو را خلق کردم من نمکت را دادم من روزی‌ات را دادم، من نگهت داشتم، من شفایت دادم، من پول دادم من زن و بچه دادم من دور و بر تو جمعیت جمع کردم یادت است؟ خب آدم خیلی ناراحت می‌شود.

خطاب می‌رسد من اینها را به تو نمی‌گویم ناراحت بشوی می‌خواهم خوشحالت کنم بهت بگویم درجا از کل گناهانت گذشتم من نمی‌خواهم به رخت بکشم ناراحتت کنم من دارم با تو حرف می‌زنم خوشحالت کنم، اما گفتگو در دعای کمیل با افراد منفی این است که بنده من برای فهم حقایق و معارف همه چیز دراختیارت گذاشتم همه جاده‌ها را هم به رویت باز گذاشتم نهایتا در دنیا به تو اتمام حجت کردم، این چه وضعی است که داری، نه دین داری، نه توحید داری نه هشتاد سال در دنیا با من ارتباط داشتی، نه با فرستادگان من رابطه برقرار کردی، نه یک بار سراغ حلال و حرام من آمدی، راه بسته بود؟ می‌گوید نه، أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ  ﴿الملك‏، 8﴾، هشداردهنده برای امروز نفرستادم؟ قٰالُوا بَلىٰ قَدْ جٰاءَنٰا نَذِيرٌ ﴿الملك‏، 9﴾، پس چرا اینجوری هستید؟

آدم منفی قیامت که در کمال بیداری است بیداری بی‌فایده البته، این بیداری برای دنیاست نه برای قیامت، به پروردگار می‌گوید فلک الحجة علی فی جمیع ذلک، این کلام امیرالمومنین است کلام خضر است کلام پروردگار است، خدایا یک بار دیگر عین کلام را عنایت کنید خدایا فلک الحجة علی فی جمیع ذلک، در کل حرفهایی که به من زدی دلیل بر محکومیت من را داری و لا حجة لی فیما جری علی فیه قضاؤک و الزمنی حکمک و بلائک ولی من هیچ عذر قابل قبولی برایت ندارم حالا باید چی کار کنم؟ خب دیگر کاری نمی‌شود کرد بعد از این گفتگو به فرشتگان می‌گوید این دیگر دردعای کمیل نیست در روایات هم نیست قرآن است.

خدا نیاورد برای کسی، خذوه فرشتگان بگیریدشخُذُوهُ فَغُلُّوهُ  ﴿الحاقة، 30﴾ از گردن تا نوک پا در زنجیرها ببندید، در همان صحرای قیامت نه در جهنم هنوز تا نرفته جهنم دست و پا و پشت و رو و گردن و همه را با زنجیرهای قیامتی ببندید وقتی بستید که دیگر هیچ تکان نمی‌تواند بخورد ثُمَّ اَلْجَحِيمَ صَلُّوهُ  ﴿الحاقة، 31﴾، بکشید طرف دوزخ پرتش کنید و برگردید.  چرا نباید آدم بفهمد؟ چرا؟

من الان روی منبر نشستم روز هفدهم ماه رمضان شب جمعه است، دلم برای تمام مردان و زنان بی‌دین این مملکت مثل سیر و سرکه دارد می‌جوشد، وقتی با عینک این آیات، با عینک کمیل با عینک روایات بعد از مرگشان را می‌بینم اصلا تحمل ندارم نمی‌دانم دعا مستجاب است، این دعا نمی‌دانم مستجاب است خدایا برای آنها یک کاری بکن برای ما که کردی، ما طلبی از تو نداریم، تو باعث شدی مادیندار بشویم، تو باعث شدی مااهل نماز بشویم، تو باعث شدی ما در این هوای گرم شانزده هفده ساعته روزه بگیریم صدایمان هم درنیاید تو باعث شدی یک کاری هم برای آنها بکن آنها هم برادران و خواهران ما هستند، ما ناراحتشان هستیم ما برای همه بی‌حجاب‌ها ناراحت هستیم که پیغمبر شب معراج بدترین عذاب را برای زنان در پانزده تا زن دید یک دانه از آن پانزده تا آنهایی هستند که دائم مویشان و رویشان جلوی همه چشم‌ها بوده. این یک طایفه.

و حضرت زهرا می‌گوید از معراج که برگشت خنده دیگر به لب پدرم ندیدم، ناراحت بود، بی‌حجاب‌ها رباخورها، زناکارها، عرقخورها پیغمبر هزار و پانصد سال پیش دلش برای شما سوخت گریه کرد برایتان، خب شما هم یک محبتی به پیغمبر بکنید نسبت به خودتان پیغمبر را از دلسوزی دربیاورید از ناراحتی دربیاورید.

خب آنها که نفهم ماندند یعنی فهم را به کار نگرفتند اما روی دیگر پرونده، اهل ایمان در زبان قرآن و پیغمبر و اهل بیت هر کدام برابر گنجایش خودشان اهل فهم هستند، چی شده اهل فهم شدند چرا بقیه نشدند؟ چرا مومن را می‌گوید المومن کیص، این کلام پیغمبر است مومن بسیار تیزهوش است، بسیار فهمیده است، چرا اینها فهمیده شدند؟ اینها چی شد در حد گنجایش خودشان و حرکت خودشان و رفت و آمد خودشان به بخشی از حقایق عالم و معارف الهیه راه پیدا کردند فهمیدند، فهمیدند عالم صاحب دارد، مالک دارد، رزاق دارد، حسابگر دارد، ناظم دارد، فهمیدند در کنار او ما رها آفریده نشدیم، أَ يَحْسَبُ اَلْإِنْسٰانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً  ﴿القيامة، 36﴾، حتما این خدای عالم بصیر، سمیع، علیم، از ساختن ما برای ما این که مشت خاک مرده را تبدیل به این انسان با عظمت  کرده هدفی داشته، که آن هدف در مسئولیت‌هایی که برایم رقم زده قرار دارد من بروم این مسئولیت‌ها را عمل بکنم که هدف خلقت خدا محقق شود. فهمیدم که چگونه زندگی کنم و فهمیدم بهترین زندگی کدام زندگی است اینها چرا فهمیده شدند؟

اینها حالا یا به وسیله پدر، یا مادر، یا معلم مدرسه، یا یک مسجد آباد از نظر علمی، یا یک روحانی واجد شرائط آراسته الهی مسلک این الهی مسلک را قرآن می‌گوید، چه تعبیری، کاین در سوره آل عمران است وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قٰاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ ﴿آل‏عمران‏، 146﴾، چه الهی مسلکانی کنار انبیاء من در مبارزه با مفاسد قرار گرفتند الهییون مسلک یعنی برخوردند به یک آخوندی که هیچ قصدی از رفاقت با مردم، از برخورد با مردم، جز آشنا کردن مردم با توحید و با حقایق نداشته دستی هم پیش مردم دراز نداشته یا معلم بوده، یا خطاط  زیبایی بوده یا استاد جایی بوده، یا از پدرش ارثی رسیده بوده با مردم کاری نداشته با پولشان، با دنیایشان اگر هم با مردم کار پولی داشته به خاطر آبادی آخرت خود مردم بوده نه خودش، یا به یک همچنین کسی برخوردند اینها با اتصال پیدا کردن به انبیاء و ائمه و قرآن مجید یعنی این سه منبع علم، حکمت، دانش، حقیقت، حقایق، فهمشان به کار افتاد.

به سه تا منبع انرژی وصل شد فهم، چرخ معطل با اتصال به این سه منبع انرژی شروع کرد به حرکت کردن، شدند مومن، مومن فهمیده، یک نصف روایت از امیر مومنان بگویم حرفم تمام، الا یک داستان مهمی هم چاشنی مطلب باید بکنم، از یک مومن فهمیده.

چقدر این نصف روایت قیمت دارد الله اکبر، علی جان این اقیانوس اقیانوس فهم را چی کار کردی که خدا در تو جاری کرد، کی بودی تو؟ راز بگشا ای علی مرتضی، چرا خودت از خودت حرف نزدی ما بفهمیم تو کی هستی، چرا وقتی آمدند کنار رختخوابت نزدیک شهادتت بهت گفتند خودت را معرفی کن تو برگشتی با یک دنیا فروتنی گفتی اعجاب المرء بنفسه قبیح تعریف کردن از خود بد است، علی جان ما چقدر کم روزی بودیم، که از وجود تو یک نهج البلاغه روزی ما شده آن هم در بیشتر از خانه‌ها نیست و آن هم بیشتر شیعه‌ها می‌میرند و اصلا نمی‌بینند این کتاب را، چقدر زیبا تعریف کرده مومن فهمیده را.

المومن وقته مشغول، زمان مومن شبانه روز مومن، عمر مومن مشغول است، اشغال است، به دست خودش، اشغال در چیست؟ در عبادت الله و خدمت به خلق الله اصلا نمی‌گذارد یک لحظه وقتش تلف بشود، اگر هم صبح بلند می‌شود می‌رود در مغازه یا کارخانه به امر الله می‌رود، فَإِذٰا قُضِيَتِ اَلصَّلاٰةُ فَانْتَشِرُوا فِي اَلْأَرْضِ وَ اِبْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اَللّٰهِ وَ اُذْكُرُوا اَللّٰهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ  ﴿الجمعة، 10﴾، بنده مومنم برایت روزی قرار دادم بلند شو برو بگرد به دست بیاور این عبادت است، وقت مومن مشغول به عبادت است یا در برابر خدا یا عبادت مالی، و وقتش درگیر خدمت به عباد خداست.

عاشق است، گره از کار مردم باز کند، عاشق است دردی را از مردم دوا کند، عاشق است چی کار کند. عاشق را نمی‌شود کاری کرد جلویش را نمی‌شود گرفت، مشغول وقته صبور، مومن درنهایت صبر است، محال است تلخی‌ها جریانات منفی، مشکلات، کمبودها، مومن را با من فاصله بدهد، صبور این معنی صبر.

شکور، مومن هیچ نعمتی از نعمت‌های پروردگار را بدون قدردانی نمی‌گذارد، قدردانی‌اش هم عملی است می‌گوید محبوب من پول به من دادی من این پول  را باید قدردانی کنم، زکات باید بدهم خمس باید بدهم، صدقه بدهم، پول دواخانه مستحق را بدهم خودت هم در قرآن به من گفتی و فی اموالهم حق للسائل و المحروم، من دو جور بنده می‌فرستم پیشت یک بنده‌ای که حاضر است بر اثر مشکلات طاقت فرسا آبرویش را پیش تو خرج کند، یک بنده‌ام هم به تو آدرس می‌دهم که از پول و کار و درآمد محروم است فعلا، من در مال تو برای هر دویشان حق قرار دادم شکور مومن قدردان است.

مغمور فی فکرة، غمر یعنی غرق شده امیرالمومنین می‌فرماید مومن تا زنده است غرق در فهم است هی می‌رود بفهمد، هی می‌دود بفهمد، می‌خواند بفهمد، گوش می‌دهد بفهمد، تا زنده است هی دارد فهمش را اضافه می‌کند، مغمور فی فهمه.

به آن داستان نمی‌رسم یک خرده مفصل است اما خیلی زیباست، المومن وقته مشغول صبور شکور مغمور فی فکرة. خدایا دو سوم ماه تمام شد، ما یک سال کامل از دنیا دور شدیم یک سال کامل هم به آخرت و برزخ نزدیک شدیم، خدایا خزانه تو بی‌نهایت است درست است همه چیز به ما دادی همه کاری در حق ما کردی اما ما را بنده متوقعی بار آوردی، قانع نیستیم چی کار کنیم. پنجاه سال است داریم نماز می‌خوانیم قانع نشدیم، روزه می‌گیریم قانع نشدیم آنهایی که قانع می‌شوند بی‌دین می‌شوند تو نمی‌گذاری ما قانع بشویم چون اگر قانع بشویم می‌بریم، قانع نمی‌شویم آرام نمی‌شویم، پنجاه سال است پای این منبرها می‌آئیم قانع نمی‌شویم پنجاه سال است کمیل و عرفه خواندیم روزه گرفتیم قانع نمی‌شویم، پنجاه سال است برای حسینت گریه کریم اشکمان تمام نشده سوز دلمان کم نشده، قانع نیستیم.

به خاطر اینکه قانع نیستیم با اینکه همه کاری برایمان کردیم باز می‌آئیم التماس می‌کنیم، خدایا مغفرت، خدایا آمرزش، خدایا پدر و مادرهایمان در برزخ خدایا برادرها، معلم‌ها، ذوی الحقوق، خدایا بچه‌هایمان، خدایا نسلمان، خدایا همینطوری که ما را نگه داشتی ما توقع داریم ما چهار روز دیگر می‌میریم بچه‌های ما نوه‌های ما نسل ما را در این دنیای فاسد در این کشوری که دارد رو به فسادهای مختلف می‌رود و دلسوزان ماندند چه کار بکنند ما روزی که نیستیم خدایا بچه‌هایمان دخترهایمان، پسرهایمان، نوه‌هایمان، ما توقع داریم آن عنایتی که به ما داری بعد از ما به آنها هم داشته باش، قیامت نیایند جلوی چشممان بچه‌هایمان را ببری جهنم نوه‌هایمان را ببری جهنم. 

 

 


0% ( نفر 0 )
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
کلیپ های منتخب این سخنرانی
سخنرانی های مرتبط
پربازدیدترین سخنرانی ها
سخنرانی استاد انصاریان سخنرانی مکتوب استاد انصاریان سخنرانی استاد انصاریان در مسجد امیر سخنرانی ها مسجد امیر ماه رمضان 95  سخنرانی هفدهم

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^