بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
ظاهرا یک مسئلهای که در هیچ رشتهای از رشتههای علوم قابل انکار نیست این است که تمام موجودات و همه امور هدایتگر دارند، این هدایتکننده یا در درونشان است که آنها را هدایت میکند به خیر یا بازمیدارد از شر، در ساختههای دست انسان هم این هدایتگر قرار داده شده است. که او را به مقصد معینی که دارد هدایت میکند.
البته ما کیفیت وجودی خیلی از هدایتگران را درک نمیکنیم، اما بودن هدایتگر در همه موجودات عالم، در علوم، در ابزار مادی، یک مسئله قطعی است. یکی از دانشمندان حیوانشناس مشاهدات خودش را که نوشته، میگوید من یک عقرب نر و مادهای را انداختم در یک شیشه، یک موش نر و مادهای را هم در یک شیشه دیگر، هر دو شیشه را بردم در تاریکی در جایی که نور نبود، بعد از مدتی از عقرب نر و ماده، از موش نر و ماده نوزاد به وجود آمد، دو تا نوزاد را در شیشه نگه داشتم عقرب نر و ماده را، موش نر و ماده را آزاد کردم، بعد آمدم در همان تاریکی وقتی عقرب و موش دو تا نوزاد به حدی رسیده بودند اینها را انداختم در یک شیشه دیگر سریع آوردن در روشنایی، دیدم بچه موش یک لحظه در عقرب خیره شد، خیلی سریع بند آخر دم عقرب را با دندانهای تیز ریزش قطع کرد، بعد هم با خیال راحت در شیشه نشست یعنی دیگر چون هیچ خطری احساس نمیکرد.
خب این هادی، راهنما، هدایتگری که در موش بوده و هنوز هم هیچ حیوانی را ندیده چیست؟ که دقیقا او را هدایت کرده اگر بنا باشد اینجا زندگی کنی خطر دهان عقرب و پای عقرب و بدن عقرب نیست، خطر بند آخر دمش است آن بهت بزند مردی آن را قیچی کن، این هدایتگر است، من یک کتابی را چهل سال پیش خریدم حدود هزار صفحه است به نام شگردهای طبیعت، عجایبی در این کتاب نوشته شده است یکیش این است، که خدای مهربان یک حیوانی را خلق کرده به اندازه جوجه تیغی، هیچ نیروی دفاعی این حیوان در صورت ظاهر ندارد، سم ندارد زهر ندارد، سرعت دویدن ندارد، دندان قوی ندارد، اگر خطر متوجهاش شود خیلی راحت از خودش دفاع میکند اولا خطرشناس است، یعنی از کنار پنجاه تا شصت تا حیوان رد میشود آرامش دارد راحت است میداند که صیادش اینها نیستند، آن حیوانی که دوست دارد گوشت او را، و میتواند به او حمله کند و او را بدرد و بخورد آن را خوب میشناسد، این خوب شناختن همان هدایت درونیاش است، بعد چگونه از خودش دفاع میکند این حیوانی که به اندازه جوجه تیغی است دقیقا مولف این کتاب که خودش رفته دیده و آزمایش کرده نوشته از یک فاصله معینی یعنی صبر میکند تا دشمن به آن فاصله معین برسد نه کمتر نه بیشتر، دویست و بیست ولت برق میدهد طرف دشمن درجا خشکش میکند، دویست و بیست ولت، اولا این جوجه به اندازه جوجه تیغی کارخانه تولید دویست و بیست ولت برق کجایش است؟ سیمکشیهای این کارخانه، آهنرباهای این کارخانه، گردش چرخهای این کارخانه کجای بدن است؟ شما با چاقو بردار تیکه تیکه کن اگر یک سانت سیم پیدا کردی یا یک پیچ پیدا کردی، و اینکه دشمن را میشناسد تمام حیوانات، حشرات، پرندگان، چرندگان، خزندگان، دشمنشناس هستند غذاشناس هستند، لانهساز هستند، تولیدمثل دارند، بچههایشان را خیلی خوب تغذیه میکنند و تربیت میکنند یعنی در وجودشان نیروی هدایتگر خدا قرار داده همین درختان باغها را نگاه بکنید میوهدار، غیر میوهدار اینها در درونشان هدایتگر است، تا حدی از قامت که رسیدند متوقف میشوند، با اینکه تمام عوامل و اسباب بلندتر شدن تنهشان با آنهاست ریشه دارند، خاک دارند، املاح دارند، نور آفتاب را دارند، آب دارند، ولی در یک حد معینی که میرسند میایستند وگرنه اگر این هدایتگر در درونشان نبود هر درختی به عمر ما سیصد چهارصد متر میشد. ما برای چیدن سیب و پرتقال گردو و انار همیشه هر نفر چیننده باید یک ماشینی بغل دستش بود که یک دکل داشته باشد برود سر چهارصد متری یک دانه انار بچیند بیاورد پایین.
امکان ندارد ما موجودی را پیدا بکنیم از اتم تا بزرگترش را که هدایتگر به او داده نشده باشد، ما من دابة الا و هو آخذ بناصیتها، که آن هدایتگرش است، شما ببینید در بدن همه ما یک هدایتگر بسیار مهم است، که اگر این هدایتگر نبود ما صد باره همه ما تا حالا مرده بودیم این هدایتگر از عظیمترین نعمتهای پروردگار است و آن درد است، ما از باطن خودمان که خبر نداریم، ما کلیهمان را که نمیبینیم، قلبمان را که نمیبینیم، لوزالمعده را نمیبینیم، روده بزرگ و کوچک را که نمیبینیم، وقتی که دشمن به یکی از اینها حمله کند به کلیه، به روده، به معده، به لوزالمعده به مری با دستگاه تنفس درد ما را خبر میکند که خطر در آن آمده بلند شو و برو دکتر، اگر درد را از بشر بگیرد خیمه حیات و زندگی بشر از روی زمین جمع میشود، چون درد را که نداشته باشد نه زخم معده را میفهمد نه خونریزی را میفهمد، نه سرطان را میفهمد نه کمکاری کلیه را میفهمد، نه قلب را میفهمد در چه حالی است، این درد یک امام است در بدن ما، یک هادی است، یک هدایتگر است، درد است که ما را به سوی طبیب هدایت میکند، و خطر را برطرف میکند.
در ابزار مادی شما نگاه بکنید یک دانه کشتی در دریا بدون قطبنما حرکت نمیکند، چون مقصد را نمیتواند بدون قطبنما پیدا بکند. اگر رادار یک هواپیما خراب شود نمیتواند هیچ جا را پیدا کند باید در هوا اینقدر بگردد مغرب برود، مشرق برود شمال برود جنوب برود، یک بیابان نرمی را پیدا بکند با هزار با حول و لا قوة الا بالله بیاید پایین با شکم روی خاک کشیده شود آتش نگیرد، منفجر نشود، نابود نشود، قطعه قطعه نشود اما راداری که جلوی خلبان است یازده ساعت میخواهد از تهران برود افریقای جنوبی آن که در هواست جایی را نمیبیند، سر یازده ساعت هم رادار هم نشان میدهد به فرودگاه افریقای جنوبی نزدیک شدی ارتفاعت را کم کن، راحت هم میآید پایین.
اصلا چیزی در عالم نیست که هدایتگر نداشته باشد، حالا میرسیم به جناب اشرف مخلوقات عالم حضرت احسن تقویم، کسی که در آفرینشش خدا به خودش گفته فَتَبٰارَكَ اَللّٰهُ أَحْسَنُ اَلْخٰالِقِينَ ﴿المؤمنون، 14﴾، این موجود برای یافتن خیر و شر سعادت و شقاوت، درستی و نادرستی، حق و باطل، حلال و حرام، بهشت و جهنم هدایتگر نمیخواهد، آنهایی که هدایتگر ندارند یا نپذیرفتند زندگیشان را ببینید، همیشه که مینویسند در سایتها که میآورند، آنی که بدون هادی دارد زندگی میکند چگونه دارد زندگی میکند، در همه امور زندگی در ضرر را به روی خودش باز کرده با چشم باز هم باز کرده و دارد ضرر هم میکند. اما چون هادی ندارد، عمری است در ضرر میغلتد حس تشخیص ضررش هم نابود شده، نه ادب منبر اقتضا میکند، نه شخصیت شما بزرگواران که من مواردی از انحرافات انسانهای زمان خودمان را که بدون هادی زندگی میکنند برایتان توضیح بدهم. داعش یک مورد کوچکش است، القاعده یک موردش است، شما جنایتهای غریزه جنسی بشر را در شرق و غرب اگر شنیدید که شنیدید اگر بشنوید بهتتان میبرد، که مگر میشود یک پدر از دخترش سه تا بچه پیدا بکند و و و.... که قابل ذکر نیست.
خب یکی از هادیانی که شخص پروردگار برای ما قرار داده است، کیست؟ آنی که خدا هادی قرار داده هنر هدایتگری کامل را بهش داده، علم هدایتگری کامل را بهش داده، اخلاق تحمل هدایتگری را بهش داده، رشتههای دانش را در او ذخیره کرده است، کسی را که قرار داده باید هم اینجور کسی را قرار بدهد هیچ عیبی در او یافت نمیشود یافت نشده، هیچ نقصی در او نیست و احدی هم در این هزار و پانصد ساله عیبی که دلیل داشته باشد یا نقصی که دلیل داشته باشد روی او نگذاشته یعنی نیست که از آن عیب حرف بزند. کار هدایتگریاش هم هست در تمام کتابها.
این هدایتگر کامل جامع دارای همه ارزشها و بیعیب بینقص را علمای بزرگ اهل سنت در مهمترین کتابهایشان به ما معرفی کردند که مواظب باشید یک لحظه در عمرتان از این هادی جدا نیفتید، اگر جدا بیفتید دچار انواع مفاسد و بدبختیها میشوید اگر جدا بیفتید. کتاب بسیار پرقیمت، باارزش، با بنیان، و نورانی این تعریفهایی که من از این کتاب اهل سنت میکنم به جاست و به حق است، به ما هم گفتند یک حرفی از دهانت درآید که قیامت بتوانی جواب ما را بدهی، این حرفهایی که میزنم با یقین به جوابگویی میزنم این کتاب این ویژگیها را دارد ینابیع المودة جلد یک صفحه صد و هفتاد و سه، هنوز هم روی میز من باز است، وقتی داشتم امروز این کتاب را ورق میزدم فهرستش را میدیدم این روایت را شیخ سلیمان متدین به مذهب حنفی اهل قندوز ساکن استانبول ترکیه در حدود دو قرن قبل نقل کرده، با سلسله روایت از کی نقل کرده در نهایت راویان، از یک انسان والای راستگوی درستکاری که مورد محبت و علاقه ویژه پیغمبر صدیقه کبری، امیر المومنین، امام مجتبی، سیدالشهدا، زین العابدین، و حضرت باقر بوده یعنی چهارده معصوم ما هفت نفرشان این آدم را دیدند ازش هم تعریف کردند دوستش هم داشتند، این را این عالم بزرگ اهل سنت روایت را از این شخص نقل میکند.
عن جابر ابن عبدالله لقد، لقد حرف جابر است یعنی به طور قطع، به طور یقین، بیتردید، سمعت رسول الله از وجود مبارک رسول خدا شنیدم یقول میفرمود فی علی خصالا ویژگیهایی در علی هست لو کانت واحدة منها فی رجل، اگر یک دانه از این خصال در یک نفر باشد یک دانه، اکتفی بها فضلا و شرفا، یک دانهاش باشد میتواند بیاید سر چهارراه دنیا داد بزند آی مردم جهان آدم برتر و آدم شریف باکرامتی هستم من به دلیل این یک خصلتی که در وجود من است، یک دانه، اگر این خصلتهایی که من از قول این عالم بزرگ اهل سنت میخوانم حداقل در زمان خود امیر المومنین در کسی سراغ دارید تا ده روز دیگر، پانزده روز دیگر تا ماه رمضان تمام نشده برای من بیاورید، خصلتی که در روایت درست باشد در روایت ساختگی و قلابی نباشد.
علمای بزرگ اهل سنت به ما میگویند هادی این است، اگر این هدایتگر را حذف بکنید از زندگیتان شقی دنیا و آخرت هستید، حالا خصال امیرالمومنین را جابر از قول پیغمبر نقل میکند، یک دیگر من شماره نگذارم بدون شماره بخوانم، من کنت مولاه هر کسی صاحب اختیارش، کارگردانش، قبول کرده مومن است من هستم فعلی مولاه، بعد از من صاحب اختیار و کارگردان زندگیاش علی است، قطبنمایش، رادارش، هدایتگرش، علی منی کهارون من موسی، هارون چه سمتی برای موسی داشت؟ که پیغمبر میگوید علی برای من مثل هارون برای موسی است سمت هارون را خدا در قرآن گفته فقال موسی لاخیه هارون اخلفنی، تو باید خلیفه من باشی، من در این هفتاد هزار یهودی زمان خودم لایق جانشینی خودم فقط تو را میدانم. حالا ملت اسلام دو میلیارد باشد، لایق هدایتگری و جانشینی کیست؟ پیغمبر میگوید علی است.
علی منی و انا منه، این را یک مقدار فارسیتر معنی بکنم لذت هم ببرید، علی من است من علی هستم، علی منی و انا منه، من کی هستم؟ لیلی هر دو یک روحیم اندر دو بدن، من کی هستم، لیلی و لیلی کیست من، هر دو یک روحیم اندر دو بدن، علی منی کنفسی، وزن علی با من در کل ارزشها و مرتبهها یکی است، طاعته طاعتی، کسی که از علی اطاعت کند از من اطاعت کرده، و معصیته معصیتی، کسی که از علی نافرمانی کند از من نافرمانی کرده است. اینها را دقت بفرمایید خیلی مهم است. حرب علی حرب الله، جنگ با علی جنگ مستقیم با خداست، ای کاش امروز طلحه و زبیر و معاویه اینجا بودند بهشان میگفتیم این نقل بزرگان خودتان است شما به چه مجوزی در جمل و در صفین با علی جنگیدید؟ پیغمبر که شما بودید گفته بود جنگ با علی نگفت جنگ با من است، گفت جنگ با علی جنگ با خداست.
حرب علی حرب الله و سلم علی سلم الله، صاف بودن با علی صاف بودن با خداست، ولیّ علی ولی الله، عاشق علی عاشق خداست، و عدوّ علی عدوالله، دشمن علی دشمن خداست. علی حجة الله علی عباده، علی قطبنما، راهنما، دلیل خدا در بین بندگانش است. این که قبل از این روایت گفتم بزرگان اهل سنت ما را راهنمایی میکنند که هدایتگر چراغ راه زندگی علی است به خاطر همین جمله است. حب علی ایمان، هر کسی عاشق علی باشد خدا این عشقش را ایمان به خودش و قیامت و به پیغمبر حساب میکند و بغضه کفر هر کسی با علی کینه دارد بداند که کفر در قلبش جا گرفته.
حزب علی حزب الله و حزب اعدائه حزب الشیطان علی مع الحق و الحق معه، علی با حق است حق با علی است لا یفترقان، حق از علی جدا نمیشود علی هم از حق جدا نمیشود. هیچ، علی این یکی چقدر برای ما نشاطآور است، چقدر ما را روز اول هفته روز آخر دهه اول ماه رمضان که متاسفانه با چه سرعتی گذشت، ما را شاد میکند. به به خیالتان راحت باشد، دودل نباشید، علی قسیم الجنة و النار، تقسیم بهشت و جهنم دست علی است. چرا خودش را نمیگوید خب خودش را نمیگوید این حرفها را از خودش نزده خدا یادش داده بگوید، میتوانست بگوید بهشت و جهنم تقسیمشان دست خودم است، نه پیغمبر ملاک رفتن بهشت و افتادن در دوزخ نیست چون خیلیها پیغمبر را قبول دارند از پیغمبر به بعد را قیچی کردند قبول ندارند پیغمبر بدون علی ایمان به خودش را قبول ندارد مردود میداند، میگوید آقا همه جا در دنیا و آخرت من هم به شرط علی شرطم را قبول نداری سرت را بینداز پایین و برو جهنم.
علی قسیم الجنة و النار یعنی چی؟ یعنی ملاک بهشتی شدن انسان علی است، ملاک جهنمی شدن انسان علی است، یعنی قیامت کنار صراط دل ما را میبینند اگر علی در دل ماست میگویند راهت از آنور است، اگر علی نیست غیر از علی هست میگویند از این طرف تشریف ببرید جهنم، ملاک قسیم یعنی ملاک.
اگر روایتش را متن را مینوشتم میآوردم خیلی لذتبخشتر بود، مضمون روایت این است پیغمبر در مدینه به یک یهودی علاقه داشت دوستش داشت با اینکه یهودی بود، یک کسی به حضرت گفت یهودی را برای چی اینقدر دوستش داری؟ محبت میکنی فرمود چون علی را دوست دارد، بالاخره این محبت علی نجاتش میدهد اگر آن دیگری درش بیاورد.
من فارق علیا فقد فارقنی، هر کسی از علی جدا بشود از من جدا شده، دلش را خوش نکند من مومن به پیغمبر هستم دروغ میگوید. این جمله آخرش به به شیعت علی هم الفائزون یوم القیامة، گروهی که پیرو علی هستند قطبنمایشان علی است، راهنمایشان علی است، هدایتگرشان علی است، در روز قیامت رستگارند، ترسی نداشته باشند دغدغه نداشته باشند، روز قیامت در پناه وجود مقدس حضرت حق هستند. شیعه وقتی وارد قیامت میشود اول کاری که در آنجا برایش انجام میدهد چون تازه از قبر درآمده قیامت است، گرم است، تشنگی است، معطلش نمیکنند بهش میگویند برو کنار حوض کوثر پیغمبر و علی آنجاست آبدهنده علی است، یک لیوان که بهت بدهد تا ابد دیگر تشنه نمیشوی و درد تشنگی را نمیچشی.