فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعای 48 ( دعا برای روز عید قربان و جمعه ) ترجمه علی نقی فيض الاسلام اصفهانی


مطلب قبلی دعای 47
دعای 49 مطلب بعدی


نحوه نمایش

دانلود
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَوْمَ الْأَضْحَي وَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ
از دعاهاى امام عليه‌السلام است روز اضحى (دهم ذى الحجه كه روز عيد و شادى است، و اينكه آن روز اضحى ناميده شده براى آنست كه حاجيان در آن روز گوسفندان را ذبح مى‌نمايند، و اضحى جمع اضحاه است و آن گوسفندى است كه در بامداد آن روز پس از برآمدگى آفتاب سرش را مى‌برند) و روز جمعه (آدينه، و اينكه آن روز را جمعه ناميدند براى اجتماع و گرد آمدن مردم است در آن):
﴿1 اللَّهُمَّ هَذَا يَوْمٌ مُبَارَكٌ مَيْمُونٌ ، وَ الْمُسْلِمُونَ فِيهِ مُجْتَمِعُونَ فِي أَقْطَارِ أَرْضِكَ ، يَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ وَ الرَّاغِبُ وَ الرَّاهِبُ وَ أَنْتَ النَّاظِرُ فِي حَوَائِجِهِمْ ، فَأَسْأَلُكَ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ وَ هَوَانِ مَا سَأَلْتُكَ عَلَيْكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ .
(1) بار خدايا اين روز (بر اثر بسيارى ثواب و پاداش و روا شدن خواسته‌ها روز)ى است با بركت و نيكوئى و با يمن و شگون، و مسلمانان در اطراف زمين تو در آن ( براى عبادت و بندگى) اجتماع نموده‌اند، درخواست‌كننده‌ى (آمرزش) و طلب‌كننده‌ى (نعمت) و خواهنده‌ى (پاداش) و ترسنده‌ى ايشان (از عذاب، در مساجد و معابد و جايگاههاى پرستش تو) حاضر مى‌شوند، و بيناى در حاجتها و خواسته‌هاى آنان توئى، پس به سبب بخشش و نيكيت و آسان بودن بر تو آنچه را كه مى‌خواهم، از تو درخواست مى‌كنم كه بر محمد و آل او درود فرستى‌
﴿2 وَ أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا بِأَنَّ لَكَ الْمُلْكَ ، وَ لَكَ الْحَمْدَ ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ ، بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ، مَهْمَا قَسَمْتَ بَيْنَ عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ خَيْرٍ أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ بَرَكَةٍ أَوْ هُدًى أَوْ عَمَلٍ بِطَاعَتِكَ ، أَوْ خَيْرٍ تَمُنُّ بِهِ عَلَيْهِمْ تَهْدِيهِمْ بِهِ إِلَيْكَ ، أَوْ تَرْفَعُ لَهُمْ عِنْدَكَ دَرَجَةً ، أَوْ تُعْطِيهِمْ بِهِ خَيْراً مِنْ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ الآْخِرَةِ أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّي وَ نَصِيبِي مِنْهُ .
(2) و بار خدايا پروردگار ما تو را است تسلط و پادشاهى (حقيقى، چون مبدء و پديد آورنده‌ى هر چيز توئى، و پادشاهى ديگرى از جانب تو است) و مر تو را است حمد و سپاس (زيرا هر نعمتى را تو عطا فرموده‌اى، و حمد ديگرى از جهت آنست كه نعمت تو بر دست او روان گشته) خدائى جز تو نيست، خداى بردبار (در كيفر گنهكاران شتاب نمى‌كنى) بزرگوار مهربان بسيار نعمت دهنده‌ى داراى عظمت و احسان، پديدآورنده‌ى آسمانها و زمين، از تو درخواست مى‌نمايم كه هرگاه ميان بندگان خود كه با ايمانند خير و نيكى يا تندرستى يا بركت و فراوانى يا هدايت و رستگارى يا عمل به طاعت و فرمانبرى از خويش، يا خيرى را كه به سبب آن بر ايشان منت مى‌نهى و آنان را به سويت راهنمائى مى‌كنى، يا براى آنها در درگاهت درجه و پايه‌اى بلند مى‌گردانى، يا به وسيله‌ى آن نيكى‌اى از نيكى دنيا و آخرت به اينان عطاء مى‌نمائى، قسمت كنى نصيب و بهره‌ى مرا از آن بسيار گردان (جمله‌ى ان توفر حظى و نصيبى منه در بيشتر نسخ خطى و چاپى نيست، بنابراين از قرينه‌ى كلام و آنچه بيان دلالت بر آن دارد دانسته مى‌شود كه مضمون اين جمله يا مانند آن در نظر گرفته شده است)
﴿3 وَ أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ بِأَنَّ لَكَ الْمُلْكَ وَ الْحَمْدَ ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ حَبِيبِكَ وَ صِفْوَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ ، وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ الْأَبْرَارِ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ صَلَاةً لَا يَقْوَى عَلَى إِحْصَائِهَا إِلَّا أَنْتَ ، وَ أَنْ تُشْرِكَنَا فِي صَالِحِ مَنْ دَعَاكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ مِنْ عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِينَ ، يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ ، وَ أَنْ تَغْفِرَ لَنَا وَ لَهُمْ ، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ .
(3) بار خدايا مر تو را است پادشاهى و سپاس، پرستش شده‌اى جز تو نيست، از تو درخواست مى‌كنم كه درود فرستى بر محمد بنده و فرستاده و دوست و اختيار شده و برگزيده‌ى خود از آفريدگانت، و بر آل محمد كه نيكوكاران و (از گناهان) پاكان و (به پيروانشان) سود رسانند، درودى كه كسى جز تو بر شمردن آن توانائى نداشته باشد، و اينكه ما را در دعاء و درخواست شايسته‌ى هر كه از بندگان باايمانت كه در اين روز تو را مى‌خواند شريك گردانى، اى پروردگار جهانيان، و ما و ايشان را بيامرزى، زيرا تو بر هر چيز توانائى (قدير كسى است كه هر چه را بخواهد انجام مى‌دهد، از اينرو جز خداى تعالى به آن وصف نمى‌شود)
﴿4 اللَّهُمَّ إِلَيْكَ تَعَمَّدْتُ بِحَاجَتِي ، وَ بِكَ أَنْزَلْتُ الْيَوْمَ فَقْرِي وَ فَاقَتِي وَ مَسْكَنَتِي ، وَ إِنِّي بِمَغْفِرَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ أَوْثَقُ مِنِّي بِعَمَلِي ، وَ لَمَغْفِرَتُكَ وَ رَحْمَتُكَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِي ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ تَوَلَّ قَضَاءَ كُلِّ حَاجَةٍ هِيَ لِي بِقُدْرَتِكَ عَلَيْهَا ، وَ تَيْسِيرِ ذَلِكَ عَلَيْكَ ، وَ بِفَقْرِي إِلَيْكَ ، وَ غِنَاكَ عَنِّي ، فَإِنِّي لَمْ أُصِبْ خَيْراً قَطُّ إِلَّا مِنْكَ ، وَ لَمْ يَصْرِفْ عَنِّي سُوءاً قَطُّ أَحَدٌ غَيْرُكَ ، وَ لَا أَرْجُو لِأَمْرِ آخِرَتِي وَ دُنْيَايَ سِوَاكَ .
(4) بار خدايا حاجت و خواسته‌ام را به سوى تو قصد نمودم (براى روا ساختن آن كسى را جز تو در نظر نگرفتم) و درويشى و نيازمندى و بى‌چيزيم را به درگاهت فرود آوردم (چون مى‌دانم جز تو مرا بى‌نياز نمى‌گرداند) در حالى كه اطمينانم به آمرزش و رحمت و مهربانيت از عمل و كردارم بيشتر است ، و همانا آمرزش و رحمتت از گناهانم فراختر است، پس بر محمد و آل او درود فرست، و روا كردن هر حاجت و درخواستى را كه دارم به سبب توانائيت بر آن، و آسان بودنش بر تو، و نيازمندى من به تو، و بى‌نيازى تو از من، تو خود متكفل شو و بپذير، زيرا من هرگز جز از جانب تو به خير و نيكى نرسيده‌ام و هرگز جز تو كسى بدى را از من برنگردانده است، و براى كار (رهائى از عذاب و كيفر در) آخرت و (اصلاح گرفتاريهاى در) دنيايم جز تو را اميدوار نيستم‌
﴿5 اللَّهُمَّ من تَهَيَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوَفَادَةٍ إِلَى مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ نَوَافِلِهِ وَ طَلَبَ نَيْلِهِ وَ جَائِزَتِهِ ، فَإِلَيْكَ يَا مَوْلَايَ كَانَتِ الْيَوْمَ تَهْيِئَتِي وَ تَعْبِئَتِي وَ إِعْدَادِي وَ اسْتِعْدَادِي رَجَاءَ عَفْوِكَ وَ رِفْدِكَ وَ طَلَبَ نَيْلِكَ وَ جَائِزَتِكَ .
(5) بار خدايا هر كس براى رفتن به سوى مخلوق و آفريده‌اى به اميد صله و عطاءها و درخواست احسان و بخشش او مهيا و آماده شود، پس اى مولى و آقاى من مهيا و آماده شدن من امروز به اميد عفو و گذشت و درخواست احسان و بخششت به سوى تو است‌
﴿6 اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ لَا تُخَيِّبِ الْيَوْمَ ذَلِكَ مِنْ رَجَائِي ، يَا مَنْ لَا يُحْفِيهِ سَائِلٌ وَ لَا يَنْقُصُهُ نَائِلٌ ، فَإِنِّي لَمْ آتِكَ ثِقَةً مِنِّي بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ ، وَ لَا شَفَاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ إِلَّا شَفَاعَةَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ سَلَامُكَ .
(6) بار خدايا پس بر محمد و آل محمد درود فرست، و امروز آن اميد مرا نوميد مگردان، اى كسى كه (درخواست) درخواست‌كننده‌اى او را به رنج نمى‌اندازد، و عطا و بخششى (توانگرى) او را كم نمى‌گرداند، زيرا من از روى اعتماد داشتنم به كردار شايسته‌اى كه آن را پيش فرستاده (بجا آورده) و به شفاعت و ميانجيگرى مخلوق و آفريده‌اى كه به او اميد داشته باشم جز شفاعت محمد و اهل‌بيت و خويشان او (حضرت زهراء و ائمه‌ى معصومين عليهم‌السلام) كه بر او و ايشان درود تو باد، به سوى تو نيامده‌ام‌
﴿7 أَتَيْتُكَ مُقِرّاً بِالْجُرْمِ وَ الْإِسَاءَةِ إِلَى نَفْسِي ، أَتَيْتُكَ أَرْجُو عَظِيمَ عَفْوِكَ الَّذِي عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخَاطِئِينَ ، ثُمَّ لَمْ يَمْنَعْكَ طُولُ عُكُوفِهِمْ عَلَى عَظِيمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَيْهِمْ بِالرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ .
(7) به درگاه تو آمده‌ام در حالى كه به گناه و بد كردن به خود اعتراف دارم، به درگاه تو آمده‌ام در حالى كه آن عفو و گذشت بزرگت را اميدوارم كه به سبب آن از گناهكاران گذشتى، سپس طول و بسيارى ايستادگيشان بر گناه بزرگ تو را بازنداشته از اينكه برايشان رحمت و آمرزش احسان نمائى‌
﴿8 فَيَا مَنْ رَحْمَتُهُ وَاسِعَةٌ ، وَ عَفْوُهُ عَظِيمٌ ، يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ ، يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عُدْ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ وَ تَعَطَّفْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ وَ تَوَسَّعْ عَلَيَّ بِمَغْفِرَتِكَ .
(8) پس اى كسى كه رحمت و مهربانى او فراخ (مومن و كافر را فراگيرد) و عفو و گذشتش بزرگ (بسيار) است، اى عظيم و بزرگوار (كه عقول به كنه ذات مقدسه‌ات پى نبرد) اى كريم و بخشنده، بر محمد و آل محمد درود فرست، و به رحمت و مهربانيت بر من احسان فرما، و به فضل و نيكيت بر من مهربان باش، و به آمرزشت بر من گشايش ده‌
﴿9 اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِكَ فِي الدَّرَجَةِ الرَّفِيعَةِ الَّتِي اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا ، وَ أَنْتَ الْمُقَدِّرُ لِذَلِكَ ، لَا يُغَالَبُ أَمْرُكَ ، وَ لَا يُجَاوَزُ الَْمحْتُومُ مِنْ تَدْبِيرِكَ كَيْفَ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ ، وَ لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَيْرُ مُتَّهَمٍ عَلَى خَلْقِكَ وَ لَا لِإِرَادَتِكَ حَتَّى عَادَ صِفْوَتُكَ وَ خُلَفَاؤُكَ مَغْلُوبِينَ مَقْهُورِينَ مُبْتَزِّينَ ، يَرَوْنَ حُكْمَكَ مُبَدَّلًا ، وَ كِتَابَكَ مَنْبُوذاً ، وَ فَرَائِضَكَ مُحَرَّفَةً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِكَ ، وَ سُنَنَ نَبِيِّكَ مَتْرُوكَةً .
(9) بار خدايا اين مقام و جايگاه (نماز عيد و جمعه بجا آوردن، يا مقام امامت و خلافت) براى خلفاء و جانشينان و برگزيدگان تو (ائمه‌ى معصومين عليهم‌السلام) است، و (دشمنان دين مانند خلفاى بنى‌اميه) جاهاى امناء و درستكاران تو را در درجه و پايه‌ى بلندى كه ايشان را به آن اختصاص و برترى داده‌اى ربودند (غصب كرده به ظلم و ستم گرفتند، عبدالله ابن دينار گفته: حضرت باقر- عليه‌السلام- فرمود: اى عبدالله در هر عيد اضحى و فطر كه مخصوص مسلمانان است و حزن و اندوه آل محمد تازه مى‌گردد، گفتم چرا چنين است؟ فرمود: براى آنكه مى‌بينند حق خودشان «امامت و خلافت» در دست ديگران است) و (براى امتحان و آزمايش بندگانت) توئى تقديركننده‌ى براى آن (غصب خلافت) در حالى كه امر و فرمان تو مغلوب نمى‌شود (هر طور مقدر كرده‌اى واقع مى‌گردد) و از تدبير (قضاء و قدر) قطعى تو هرگونه خواسته باشى و هر زمان و روزگار كه بخواهى درنمى‌گذرد، و توئى تقديركننده براى آنچه (حكمت اقتضاء مى‌كند و) تو به آن (از ديگران) داناترى، در آفرينش (يا در قضاء و قدر) و اراده و خواسته‌ات متهم نيستى (گمان ظلم و ستم و نادانى به تو برده نمى‌شود، ناگفته نماند: از جمله‌ى و انت المقدر لذلك معنى جبر توهم نشود، زيرا مقصود از اينكه خداى تعالى آن را تقدير نموده آنست كه صفات و حدود و كيفيات و زمان و مكان و سائر خصوصيات آن را به طورى كه كم و زياد نمى‌شود تعيين فرموده، نه آنكه آن را ايجاد نموده تا غصب خلافت بر اثر تقدير او بوده و غصب‌كنندگان ناچار گشته نتوانند خلاف آن رفتار نمايند، و شايد گفتار امام عليه‌السلام و پس از آن: غير متهم على خلقك و لا لارادتك اشاره به اين نكته باشد، و الله اعلم) تا اينكه (بر اثر غصب خلافت) برگزيدگان و جانشينان تو شكست خوردند و حقشان از دست رفت، حكم تو را تبديل گشته، و كتاب تو (قرآن مجيد) را دور افتاده، و واجبات را از مقاصد راههاى روشن تو تغيير يافته، و روشهاى پيغمبرت (مستحبات) را ترك شده مى‌بينند
﴿10 اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الآْخِرِينَ ، وَ مَنْ رَضِيَ بِفِعَالِهِمْ وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ .
(10) بار خدايا دشمنان ايشان را از پيشينيان و آيندگان (تا روز قيامت) و هر كه را به اعمال و كردار آنان راضى و خشنود مى‌شود و دوستان و پيروانشان را لعنت كن (از رحمت خود نوميد و عذاب و كيفر فرما. تصريح امام عليه‌السلام به لعن بر دشمنان جانشينان و برگزيدگان خدا بر مشروعيت و روا بودن لعن بر كسى كه سزاوار است، بلكه بر مستحب بودن آن و اينكه لعن‌كننده را ثواب و پاداش است دلالت دارد، زيرا اگر چنين نبود آن حضرت در اين روز شريف تصريح به آن نمى‌نمود و آن را از جمله‌ى دعائى كه به وسيله‌ى آن به درگاه خداوند سبحان تقرب مى‌جويند قرار نمى‌داد، و طريقه‌ى و روش ما اماميه «شيعه‌ى دوازده امامى» هم همين است، و گاهى لعن به كسى كه مستحق و سزاوار آنست عبادت است مانند صلوه و درود بر كسى كه شايسته‌ى آن مى‌باشد، و چنانكه درود گوينده را ثواب و پاداش است همچنين لعن‌كننده را پاداش مى‌دهند هرگاه لعن او بجا و براى به دست آوردن خشنودى خدا باشد، و لعن كردن خداى عزوجل در آيات بسيار از قرآن كريم و امر به لعن در بعض آنها بر اين مطلب دلالت دارد «س 2 ى 159»: اولئك يلعنهم الله و يلعنهم اللاعنون «ى 161»: اولئك عليهم لعنه الله و الملائكه و الناس اجمعين يعنى آنها را «كه حق پنهان گردانند» خدا و لعنت‌كنندگان «از انس و جن و فرشتگان» لعنت مى‌كنند «خدا آنان را از رحمت خود دور ساخته و به كيفر رساند و ديگران ايشان را نفرين مى‌نمايند» آنانند كه لعنت خدا و همه‌ى فرشتگان و مردم برايشان است. پس مراد از و يلعنهم اللاعنون و از و الملائكه و الناس اجمعين امر به فرشتگان و مردم است به لعن كسانى كه خدا آنها را لعن فرموده، و از پيغمبر- صلى الله عليه و آله- روايت شده كه گروهى از معصيت‌كاران را لعن نموده مانند فرمايش آن حضرت: خدا لعنت كند كسى را كه پدر و مادر خود را لعن مى‌نمايد، و فرمايش آن بزرگوار: خدا لعنت كند رباخوار را. و گاهى لعن واجب و جزء ايمان است هرگاه قصد لعن‌كننده بيزارى جستن باشد، زيرا خداوند سبحان چنانكه دوست داشتن دوستانش را واجب كرده دشمن داشتن دشمنانش و بيزارى از آنان را هم واجب نموده، در قرآن مجيد «س 58 ى 22» فرموده: لاتجد قوما يومنون بالله و اليوم الاخر يوادون من حاد الله و رسوله و لو كانوا اباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشيرتهم يعنى «اى پيغمبر» مردمى را كه به خدا و روز قيامت ايمان مى‌آورند «چنين» نخواهى يافت كه با دشمنان خدا و رسول او دوستى كنند و اگر چه آن دشمنان پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشان ايشان باشند. و گفته‌اند: هر گفتار و كردارى كه موجب عقاب و كيفر گردد جائز است گوينده و بجا آورنده را لعن نمود، زيرا لعن از خداى تعالى همان دور ساختن از رحمت و به كيفر رساندن است)
﴿11 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ ، كَصَلَوَاتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ وَ تَحِيَّاتِكَ عَلَى أَصْفِيَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ ، وَ عَجِّلِ الْفَرَجَ وَ الرَّوْحَ وَ النُّصْرَةَ وَ الَّتمْكِينَ وَ التَّأْيِيدَ لَهُمْ .
(11) بار خدايا بر محمد و آل محمد درود فرست، زيرا تو (در همه‌ى افعال و كردارت) ستوده شده‌ى بزرگوارى (داراى احسان و نيكى بسيارى، درودى) مانند رحمتها و نيكيها و درودهاى تو به برگزيدگانت: ابراهيم و آل ابراهيم، و به گشايش و دور شدن غم و اندوه و آسايش و يارى كردن و تسلط دادن و كمك كردن ايشان تعجيل و شتاب فرما
﴿12 اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ التَّوْحِيدِ وَ الْإِيمَانِ بِكَ ، وَ التَّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ ، وَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ حَتَمْتَ طَاعَتَهُمْ مِمَّنْ يَجْرِي ذَلِكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ .
(12) بار خدايا و مرا از اهل توحيد (كسانى كه به يكتائى و بى‌شريكى تو اقرار دارند) و از اهل ايمان و گروندگان به خود و از اهل تصديق و اعتراف‌كنندگان به پيغمبرت و پيشوايانى كه طاعت و پيروى از ايشان را واجب كرده‌اى قرار ده، از كسانى كه آن توحيد و ايمان و تصديق به وسيله‌ى ايشان و به دستهاى آنها واقع مى‌گردد (از آنانكه مردم را به راه حق راهنمايانند) دعايم را روا كن، اى پروردگار هر صنفى از اصناف آفريده‌شدگان‌
﴿13 اللَّهُمَّ لَيْسَ يَرُدُّ غَضَبَكَ إِلَّا حِلْمُكَ ، وَ لَا يَرُدُّ سَخَطَكَ إِلَّا عَفْوُكَ ، وَ لَا يُجِيرُ مِنْ عِقَابِكَ إِلَّا رَحْمَتُكَ ، وَ لَا يُنْجِينِي مِنْكَ إِلَّا التَّضَرُّعُ إِلَيْكَ وَ بَيْنَ يَدَيْكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ هَبْ لَنَا يَا إِلَهِي مِنْ لَدُنْكَ فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتِي بِهَا تُحْيِي أَمْوَاتَ الْعِبَادِ ، وَ بِهَا تَنْشُرُ مَيْتَ الْبِلَادِ .
(13) بار خدايا خشم (اراده‌ى انتقام) تو را جز بردباريت (شتاب نكردنت در كيفر) و سختى خشمت را جز عفو و گذشتت بازنمى‌گرداند، و جز رحمت و مهربانيت از عذابت زنهار نمى‌دهد، و مرا از (عقاب) تو جز تضرع و زارى به درگاهت و در برابرت نمى‌رهاند، پس بر محمد و آل محمد درود فرست، و ما (پيروان محمد و آل محمد عليهم‌السلام) را- اى خداى من- از جانب خود به وسيله‌ى قدرت و توانائى كه با آن مردگان بندگانت را زنده مى‌گردانى، و شهرهاى مرده (بى‌گياه و ميوه) را زندگى مى‌بخشى (انواع خوراك و پوشاك در آنها مى‌رويانى) گشايشى ببخش (غم و اندوهمان را دور ساز)
﴿14 وَ لَا تُهْلِكْنِي يَا إِلَهِي غَمّاً حَتَّى تَسْتَجِيبَ لِي ، وَ تُعَرِّفَنِي الْإِجَابَةَ فِي دُعَائِي ، وَ أَذِقْنِي طَعْمَ الْعَافِيَةِ إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِي ، وَ لَا تُشْمِتْ بِي عَدُوِّي ، وَ لَا تُمَكِّنْهُ مِنْ عُنُقِي ، وَ لَا تُسَلِّطْهُ عَلَيَّ
(14) و مرا- اى خداى من- اندوهناك نميران (يا عذاب مكن) تا دعايم را مستجاب فرمائى (درخواست آمرزشم را بپذيرى) و از اجابت و روا كردن دعايم آگاهم سازى، و مزه‌ى عافيت و تندرستى را تا پايان زندگيم به من بچشان، و دشمنم را بر من شاد مگردان، و او را بر من مسلط و توانا منما
﴿15 إِلَهِي إِنْ رَفَعْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَضَعُنِي ، وَ إِنْ وَضَعْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْفَعُنِي ، وَ إِنْ أَكْرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يُهِينُنِي ، وَ إِنْ أَهَنْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يُكْرِمُنِي ، وَ إِنْ عَذَّبْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْحَمُنِي ، وَ إِنْ أَهْلَكْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَعْرِضُ لَكَ فِي عَبْدِكَ ، أَوْ يَسْأَلُكَ عَنْ أَمْرِهِ ، وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَيْسَ فِي حُكْمِكَ ظُلْمٌ ، وَ لَا فِي نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ ، وَ إِنَّمَا يَعْجَلُ مَنْ يَخَافُ الْفَوْتَ ، وَ إِنَّمَا يَحْتَاجُ إِلَي الظُّلْمِ الضَّعِيفُ ، وَ قَدْ تَعَالَيْتَ يَا إِلَهِي عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً .
(15) اى خداى من اگر تو مرا بلند مرتبه گردانى پس كيست آنكه مرا پست نمايد، و اگر مرا پست كنى پس كيست آنكه بلندم گرداند، و اگر مرا گرامى دارى پس كيست آنكه خوارم كند، و اگر مرا خوار كنى پس كيست آنكه گراميم دارد، و اگر مرا عذاب و شكنجه نمائى پس كيست آنكه بر من رحم و مهربانى داشته باشد، و اگر مرا هلاك و تباه سازى پس كيست آنكه درباره‌ى بنده‌ات براى تو مانع و جلوگير شود، يا تو را از كار او (از روى منازعه و اعتراض) پرستش نمايد؟؟ و من دانسته‌ام كه در حكم و فرمانت ستمى و در انتقام و به كيفر رساندنت شتابى نيست، و جز اين نيست كه كسى شتاب مى‌كند كه از فوت شدن و وقت كار گذشتن بترسد، و ضعيف و ناتوان به ستم نيازمند است، و تو- اى خداى من- برترى از اينكه ستم يا شتاب كنى برترى بزرگ (بى‌پايان)
﴿16 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ لَا تَجْعَلْنِي لِلْبَلَاءِ غَرَضاً ، وَ لَا لِنَقِمَتِكَ نَصَباً ، وَ مَهِّلْنِي ، وَ نَفِّسْنِي ، وَ أَقِلْنِي عَثْرَتِي ، وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِبَلَاءٍ عَلَى أَثَرِ بَلَاءٍ ، فَقَدْ تَرَى ضَعْفِي وَ قِلَّةَ حِيلَتِي وَ تَضَرُّعِي إِلَيْكَ .
(16) بار خدايا بر محمد و آل محمد درود فرست، و مرا هدف بلاء و گرفتارى و نشانه‌ى انتقام و به كيفر رساندنت مگردان (از هر جهت و هر سو قصد انتقام من مكن) و مرا مهلت ده، و اندوهم را ببر، و از لغزشم درگذر، و به بلائى در پى بلائى گرفتارم مساز، زيرا ناتوانى و بيچارگى و تضرع و زاريم را به سوى خود مى‌بينى‌
﴿17 أَعُوذُ بِكَ اللَّهُمَّ الْيَوْمَ مِنْ غَضَبِكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَعِذْنِي .
(17) بار خدايا امروز از خشمت به تو پناه مى‌برم، پس بر محمد و آل او درود فرست، و مرا پناه ده‌
﴿18 وَ أَسْتَجِيرُ بِكَ الْيَوْمَ مِنْ سَخَطِكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَجِرْنِي
(18) و امروز از خشم سخت تو از تو زنهار مى‌جويم، پس بر محمد و آل او درود فرست، و مرا زنهار ده‌
﴿19 وَ أَسْأَلُكَ أَمْناً مِنْ عَذَابِكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ آمِنِّي .
(19) و ايمنى از عذاب و كيفرت را از تو درخواست مى‌نمايم، پس بر محمد و آل او درود فرست، و مرا ايمن گردان‌
﴿20 وَ أَسْتَهْدِيكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اهْدِنِي
(20) و از تو هدايت و راهنمائى مى‌طلبم، پس بر محمد و آل او درود فرست، و مرا (به راه حق) راهنمائى (ثابت و پابرجا) نما
﴿21 وَ أَسْتَنْصِرُكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ انْصُرْنِي .
(21) و از تو (بر دشمن) يارى مى‌خواهم، پس بر محمد و آل او درود فرست، و مرا يارى فرما
﴿22 وَ أَسْتَرْحِمُكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ ارْحَمْنِي
(22) و از تو رحمت، و مهربانى درخواست مى‌كنم، پس بر محمد و آل او درود فرست، و بر من رحم كن‌
﴿23 وَ أَسْتَكْفِيكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اكْفِنِي
(23) و از تو بى‌نيازى مى‌طلبم، پس بر محمد و آل او درود فرست، و مرا بى‌نياز گردان‌
﴿24 وَ أَسْتَرْزِقُكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ ارْزُقْنِي
(24) و از تو روزى (عطا و بخشش: خوردنى و غير آن) مى‌خواهم، پس بر محمد و آل او درود فرست، و مرا روزى ده‌
﴿25 وَ أَسْتَعِينُكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَعِنِّي .
(25) و از تو كمك طلب مى‌كنم، پس بر محمد و آل او درود فرست، و مرا ( در هر كارى ) كمك نما
﴿26 وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِي ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اغْفِرْ لِي .
(26) و از گناهان گذشته‌ام آمرزش مى‌طلبم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و مرا بيامرز
﴿27 وَ أَسْتَعْصِمُكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اعْصِمْنِي ، فَإِنِّي لَنْ أَعُودَ لِشَيْ‌ءٍ كَرِهْتَهُ مِنِّي إِنْ شِئْتَ ذَلِكَ .
(27) و از تو مى‌خواهم كه مرا (از معصيت و نافرمانى) بازدارى، پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا بازدار، زيرا اگر تو بخواهى (توفيقم دهى و زنده‌ام دارى) من هرگز به چيزى كه آن را از من ناپسنديده‌اى برنمى‌گردم (پس از اين گناهى بجا نمى‌آورم)
﴿28 يَا رَبِّ يَا رَبِّ ، يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اسْتَجِبْ لِي جَمِيعَ مَا سَأَلْتُكَ وَ طَلَبْتُ إِلَيْكَ وَ رَغِبْتُ فِيهِ إِلَيْكَ ، وَ أَرِدْهُ وَ قَدِّرْهُ وَ اقْضِهِ وَ أَمْضِهِ ، وَ خِرْ لِي فِيما تَقْضِي مِنْهُ ، وَ بَارِكْ لِي فِي ذَلِكَ ، وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ بِهِ ، وَ أَسْعِدْنِي بِمَا تُعْطِينِي مِنْهُ ، وَ زِدْنِي مِنْ فَضْلِكَ وَ سَعَةِ مَا عِنْدَكَ ، فَإِنَّكَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ ، وَ صِلْ ذَلِكَ بِخَيْرِ الآْخِرَةِ وَ نَعِيمِهَا ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .
(ثُمَّ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَكَ ، وَ تُصَلِّي عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَلْفَ مَرَّةٍ هَكَذَا كَانَ يَفْعَلُ عَلَيْهِ السَّلَامُ).
(28) اى پروردگار من اى پروردگار من، اى بسيار مهربان اى بسيار بخشنده، اى داراى عظمت و احسان (پيغمبر اكرم- صلى الله عليه و آله- فرموده: الظوا بيا ذا الجلال و الاكرام يعنى به گفتن يا ذا الجلال و الاكرام مداومت داشته آن را هميشه و بسيار بگوئيد، و روايت شده: آن حضرت به مردى گذشت كه نماز مى‌خواند و مى‌گفت: يا ذا الجلال و الاكرام، فرمود: دعاى تو مستجاب و پذيرفته شد) بر محمد و آل او درود فرست، و آنچه از تو طلبيده و خواسته‌ام و در آن به درگاه تو تضرع و زارى نمودم برايم مستجاب فرما، و آن را بخواه و مقدر و حكم كن و بگذران، و در آنچه از خواسته‌هايم كه حكم مى‌كنى براى من خير ده، و در آن بركت و نيكيت را درباره‌ام ثابت و پابرجا گردان، و به وسيله‌ى آن بر من احسان نما، و مرا به آنچه از آن عطا مى‌كنى نيكبخت ساز، و از فضل و بخشش خود و فراخى آنچه (خيرات و نيكيها كه) نزد تو است به من بيافزا، زيرا تو توانگر بخشنده‌اى، و آن را به خير و نيكى آخرت (بهشت) و نعمت فراوان آن سرا پيوسته فرما، اى مهربانترين مهربانان. سپس دعا كن به آنچه برايت آشكار گردد (پيش آيد يعنى هر چه مى‌خواهى از خداى تعالى بخواه) و بر محمد و آل او هزار بار درود فرست (بگو: اللهم صل على محمد و آل محمد) كه امام عليه‌السلام اينچنين مى‌كرده (ناگفته نماند: هرگاه ذكر و ياد خدا مانند يا ارحم الراحمين يا صلوه و درود بر محمد و آل او بعد و شماره‌ى مخصوصى تعيين شده باشد سزاوار نيست خواننده بيشتر يا كمتر از آن را بخواند، زيرا هويدا است كه ثواب و پاداش براى عدد معين است، و بيشتر يا كمتر آن را شامل نمى‌شود، و شايسته است عدد مخصوص را بى‌آنكه ميان آن سخنى گويد به پايان رساند، و چنانكه سخنى گفت بهتر آنست كه آن را اعاده نموده دوباره از سر گيرد).

برچسب:

دعای چهل و هشتم صحیفه سجادیه

-

دعای چهل و هشت صحیفه سجادیه

-

دعای 48 صحیفه سجادیه

-

دعای ۴۸ صحیفه سجادیه

-

چهل و هشتمین دعای صحیفه سجادیه

-

شرح صحیفه سجادیه

-

ترجمه صحیفه سجادیه

-

انتخاب ترجمه:
- استاد حسین انصاریان - سید كاظم ارفع - حسین استاد ولی - سید رضا آل ياسین - محیی الدين مهدی الهی قمشه ای - عبدالمحمد آيتی - صدرالدین بلاغی - تقدسی نيا - حسن ثقفی تهرانی - محمد مهدی جلالی - سید علیرضا جعفری - محمد تقی خلجی - لطیف راشدی - باقر رجبی نژاد - محمد رسولی - محمد مهدی رضايی - محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری - داریوش شاهین - ابوالحسن شعرانی - غلامعلی صفايی - محمود صلواتی - عباس عزيزی - حسین عماد زاده اصفهانی - محسن غرویان - عبدالجواد ابراهیمی - جواد فاضل - محمد مهدی فولادوند - علی نقی فيض الاسلام اصفهانی - فیض الاسلام (تصحیح جامعه مدرسین) - جواد قيومی اصفهانی - اسدالله مبشری - محمد علی مجاهدی - محسن محمود زاده - عبدالحسین موحدی
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^