فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 22 از دعای 46 ( احسان و نعمت فراگیر الهی )

لَمْ تَكُنْ أَنَاتُكَ عَجْزاً ، وَ لَا إِمْهَالُكَ وَهْناً ، وَ لَا إِمْسَاكُكَ غَفْلَةً ، وَ لَا انْتِظَارُكَ مُدَارَاةً ، بَلْ لِتَكُونَ حُجَّتُكَ أَبْلَغَ ، وَ كَرَمُكَ أَكْمَلَ ، وَ إِحْسَانُكَ أَوْفَى ، وَ نِعْمَتُكَ أَتَمَّ ، كُلُّ ذَلِكَ كَانَ وَ لَمْ تَزَلْ ، وَ هُوَ كَائِنٌ وَ لَا تَزَالُ .
مدارایت از روی ناتوانی و مهلت دادنت از باب سستی و خودداری‌ات به خاطر غفلت و به تأخیر انداختنت از روی مدارا و سازش نبود؛ بلکه برای این بوده که حجّتت رساتر و بزرگواری‌ات کامل‌تر و احسانت فراگیرتر و نعمتت تمام‌تر باشد. تمام اینها بود و هست و می‌باشد و خواهد بود.

تأخير در عذاب و حكمت مداراى خداوند

مهلت دادن و شتاب نكردن خداوند در عذاب بندگانش بر دو گونه است؛ اوّل: تأخير و مهلت دادن عذاب نسبت به مؤمنان:

هدف خداوند متعال در اين تأخير، بيدار شدن بنده مؤمن و پيدا كردن راه‌ هدايت و رستگارى است، در واقع يك نوع تفضّل و مهربانى از طرف خداوند مقدّر شده تا بنده از خواب غفلت بيرون بيايد و راه توبه پيش بگيرد و با خداى خود آشتى كند. و بدا به حال كسى كه با اين همه لطف خداوند، باز هم راه اهمال و سستى را پيشه خود ساخته و دنبال بيرون آمدن از شقاوت و بدبختى است، پس نبايد بر استدراج و تأخير انداختن خداوند، غرّه شد و از توبه غافل ماند.

حضرت على (عليه السلام) در اين باره مى‌فرمايد:

قَدْ امْهِلُوا فى‌ طَلَبِ الْمَخْرَجِ وَ هُدُوا سَبيلَ الْمَنْهَجِ وَ عُمِّرُوا مَهَلَ الْمُسْتَعْتِبِ.«1»

اينان در دنيا براى بيرون آمدن از گمراهى مهلت داده شدند، و به راه روشن هدايت گشتند، و فرصت در اختيارشان قرار گرفت، مانند فرصت دادن به شخصى كه ناراضى را از خود راضى كند.

دوّم: تأخير در عذاب نسبت به كفّار:

از آيات و روايات و احاديث استفاده مى‌شود كه: مهلت دادن به كفّار و عدم شتاب در عذاب آنان در واقع يك نوع مجازات الهى محسوب مى‌شود به نام مجازات استدراجى، يعنى چنين است كه خداوند گناهكاران را طغيان‌گران جسور و زورمند را طبق يك سنّت، فورى و سريع مجازات نمى‌كند، بلكه درهاى نعمت‌ها را به روى آنها مى‌گشايد.

هرچه بيشتر در مسير طغيان گام برداند، نعمت خود را بيشتر مى‌كند، و اين از دو حال خارج نيست، يا اين نعمت‌ها، باعث تنبّه و بيداريشان مى‌شود، كه در اين حال برنامه هدايت الهى عملى شده است، و يا اين كه بر غرور و بى‌خبرى آنان مى‌افزايد، كه در اين صورت مجازات ايشان به هنگام رسيدن به آخرين مرحله، دردناك‌تر مى‌شود؛ زيرا هنگامى كه غرق انواع ناز و نعمت‌ها مى‌شوند، خداوند همه را ازمى‌گيرد و طومار زندگانى آنها را در هم مى‌پيچد و اين گونه مجازات بسيار دردناك و سخت‌تر است.

خداوند متعال در اين باره مى‌فرمايد:

﴿فَذَرْنِي وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَٰذَا الْحَدِيثِ ۖ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ﴾«2»

پس مرا با كسانى كه اين قرآن را انكار مى‌كنند واگذار، به زودى ما آنان را به تدريج از آن جا كه نمى‌دانند [به سوى عذاب‌] مى‌كشانيم.

خداوند در اين آيات به گنهكاران هشدار مى‌دهد كه تأخير در كيفر را دليل بر پاكى و درستى خود، يا ضعف و ناتوانى پروردگار نگيرند و ناز و نعمت‌هايى را كه در آن غرقند، نشانه تقرّبشان به خدا ندانند، بلكه اين مقدّمه مجازات استدراجى خداوند است كه به آنها مهلت مى‌دهد بالا و بالاتر بروند امّا سرانجام آنان را چنان بر زمين مى‌كوبد كه اثرى از ايشان باقى نماند و تمام هستى و تاريخشان را در هم مى‌پيچد.

محمد بن مسلم در روايتى از امام محمد باقر (عليه السلام) چنين سؤال مى‌كند:

اخبِرنى‌ عَنِ الْكافِرِ الْمَوْتُ خَيْرٌ لَهُ أَمِ الْحَياةُ فَقالَ (عليه السلام): الْمَوْتُ خَيْرٌ لِلْمُؤْمِنِ وَ الْكافِرِ، قُلْتُ: وَ لِمَ؟ قالَ: لِانَّ اللَّهَ يَقُولُ‌ ﴿وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرَارِ﴾«3»يَقُولُ: ﴿وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ ۚ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا ۚ وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ﴾«4»«5»

خبر بده مرا از اينكه مرگ براى كافر بهتر است يا زندگى؟ امام (عليه السلام) در جواب فرمود: مرگ براى مؤمن و كافر خوب و پسنديده است. گفتم: چرا؟ فرمود:

براى اينكه خداوند متعال مى‌فرمايد: «و آنچه [غير از بهشت و نعمت هايش‌] نزد خداست، براى نيكوكاران بهتر است و نيز مى‌فرمايد: «و كسانى كه كافر شدند، گمان نكنند مهلتى كه به آنان مى‌دهيم به سودشان خواهد بود، جز اين نيست كه مهلتشان مى‌دهيم تا بر گناه خود بيفزايند، و براى آنان عذابى خوار كننده است.

امام صادق (عليه السلام) درباره تأخير و تعجيل عذاب مى‌فرمايد:

اذا ارادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً عَجَّلَ عُقُوْبَتَهُ فِى الدُّنْيا وَ اذا اراد بِعَبْدٍ سُوءاً امْسَكَ عَلَيْهِ ذُنُوبَهُ حَتَّى يُوافِىَ بِها يَوْمَ الْقِيامَةِ.«6»

هر گاه خداوند خير بنده‌اى را بخواهد، در دنيا به مجازات او شتاب مى‌ورزد و هر گاه شرّ بنده‌اى را بخواهد، گناهانش را براى او نگاه مى‌دارد تا روز قيامت در برابر آن كيفر كامل ببيند.

پس اين اموال و فرزندان در حقيقت، يك نوع عذاب و مجازات براى كفّار مى‌باشد؛ زيرا خداوند مى‌خواهد آنها را در ناز و نعمت فرو برد تا به هنگام گرفتار شدن در چنگال كيفر الهى، تحمّل عذاب بر آنها دردناك‌تر باشد، چون اگر درهاى نعمت به سوى انسان بسته باشد و آمادگى پذيرش ناراحتى‌ها را پيدا كند، مجازات، زياد و دردناك نخواهد بود، امّا اگر كسى را از ميان ناز و نعمت بيرون كشند و به سياه چال زندان وحشتناكى بيفكنند فوق العاده دردناك‌تر خواهد بود، علاوه بر اين‌ فراوانى نعمت، باعث مى‌شود پرده‌هاى غفلت و غرور بر روى چشمان ضخيم‌تر شود، تا آن جا كه راه بازگشت براى آنان غيرممكن گردد و اين همان عذاب استدراجى خداوند است و به تعبير ديگر بدترين نوع گمراهى، آن است كه خداوند انسان را به حال خود واگذارد و در گناه و معصيت به او مهلت دهد.

خداوند متعال در قرآن كريم مى‌فرمايد:

﴿أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ‌مِن مَّالٍ وَ بَنِينَ* نُسَارِعُ لَهُمْ فِى الْخَيْرَ تِ بَل لَّا يَشْعُرُونَ﴾«7»

آيا گمان مى‌كنند افزونى و گسترشى كه به سبب مال و اولاد به آنان مى‌دهيم،* در حقيقت مى‌خواهيم در عطا كردن خيرات به آنان شتاب ورزيم؟ [چنين نيست‌] بلكه [آنان‌] درك نمى‌كنند [كه ما مى‌خواهيم با افزونى مال و اولاد، در تفرقه، طغيان، گمراهى و تيره‌بختى بيشترى فرو روند.]

امير المؤمنين (عليه السلام) نيز نه تنها به كفّار، بلكه به تمامى اقشار جامعه اعم از مؤمن و كافر هشدار مى‌دهد كه مواظب عذاب استدراجى خداوند باشند، مبادا مهلت دادن و تأخير در عذاب باعث بيشتر شدن غفلت انسانى از توبه و بازگشت شود.

امام على (عليه السلام) در نهج البلاغه مى‌فرمايد:

انَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ فى‌ ذاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَرَذلِكَ اسْتِدْراجاً فَقَدْ امِنَ مَخُوفاً.«8»

چرا كه به هر كس نعمت وسيع بخشيده شود و آن را مقدمه كيفر تدريجى به حساب نياورد از برنامه ترسناكى، خود را ايمن دانسته.

امام صادق (عليه السلام) در تفسير آيه:

﴿وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ﴾«9»

و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج ازجايى كه نمى‌دانند [به‌ ورطه سقوط و هلاكت مى‌كشانيم تا عاقبت به عذاب دنيا و آخرت دچار شوند.]

مى‌فرمايد:

هُوَ الْعَبْدُ يَذْنِبُ الذَّنْبَ فَتُجَدَّدَ لَهُ النِّعْمَةُ مَعَهُ تُلْهيه تِلْكَ النِّعْمَةُ عَنِ الْاسْتِغْفارِ مِنْ ذلِكَ الذَّنْبِ.«10»

بنده گنهكارى است كه پس از انجام گناه، خداوند اورا مشمول نعمتى قرار مى‌دهد، ولى او نعمت را به حساب خوبى خودش گذاشته و از استغفار در برابر گناه غافلش مى‌سازد.

و نيز در روايتى ديگر مى‌فرمايد:

انَّ اللَّهَ اذا ارادَ بِعَبْدٍ خَيْراً فَاذْنَبَ ذَنْباً اتْبَعَهُ بِنِقْمَتِهِ وَ يُذَكِّرَهُ الْاسْتِغْفارَ وَ اذا اراد بِعَبْدٍ شَرَّاً فَاذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِيُنْسِيَهُ الْاسْتِغْفارَ وَ يَتَمادى‌ بِها.«11»

هر گاه خداوند خير بنده‌اى را بخواهد، به هنگامى كه گناهى انجام مى‌دهد او را گوشمالى مى‌دهد تا به ياد توبه بيفتد و هنگامى كه شرّ بنده‌اى را (بر اثر اعمالش) بخواهد، موقعى كه گناهى مى‌كند نعمتى به او مى‌بخشد تا استغفار را فراموش نمايد و به آن ادامه دهد.

______________________________

(1)- نهج البلاغه: خطبه 82.

(2)- قلم (68): 44.

(3)- آل عمران (3): 198.

(4)- آل عمران (3): 178.

(5)- بحار الأنوار: 6/ 134، باب 4، حديث 33؛ تفسير العياشى: 1/ 206، حديث 155.

(6)- بحار الأنوار: 78/ 177، باب 1، حديث 18؛ الخصال: 1/ 20، حديث 70.

(7)- مؤمنون (23): 55- 56.

(8)- نهج البلاغه: حكمت 358.

(9)- اعراف (7): 182.

(10)- الكافى: 2/ 452، حديث 3؛ بحار الأنوار: 5/ 218، باب 8، حديث 11.

(11)- بحار الأنوار: 5/ 217، باب 8، حديث 9؛ الكافى: 2/ 452، حديث 1.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^