فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعای 2 ( دعا در صلوات و درود بر رسول خدا و بیان اوصاف آن حضرت ) ترجمه علی نقی فيض الاسلام اصفهانی


مطلب قبلی دعای 1
دعای 3 مطلب بعدی


نحوه نمایش

دانلود
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ بَعْدَ هَذَا التَّحْمِيدِ فِي الصَّلَاةِ عَلَي رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
از دعاهاى امام عليه‌السلام است پس از اين ستايش در درود بر رسول خدا- صلى الله عليه و آله- (گفته‌اند: فائده‌ى صلوات بر آن حضرت براى فرستنده است كه بر اثر اين عمل پاداش مى‌يابد، زيرا خداى تعالى درجه و مقامى به آن بزرگوار داده و نعمتهائى به او بخشيده كه درود و دعا بر آن چيزى نمى‌افزايد، و گفته‌اند: فائده‌ى آن درخواست بالا بردن درجه و افزوده شدن پاداش آن حضرت هم هست، زيرا نعمتهاى خدا را اندازه نيست، و بر اين گفتار اخبار رسيده‌ى از معصومين عليهم‌السلام دلالت دارد، و روايات در فضل و برترى صلوات فرستادن بسيار است از آن جمله: از حضرت صادق عليه‌السلام رسيده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هر كه بر من درود فرستد خدا و فرشتگان بر او درود فرستند پس هر كه خواهد كم و هر كه خواهد بسيار درود فرستد، و هم از آن حضرت رسيده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: ارفعوا اصواتكم بالصلوه على فانها تذهب النفاق «صداهاتان را به درود بر من بلند كنيد كه نفاق و دوروئى را از بين مى‌برد» و درود بر آن حضرت در غير نماز و هنگامى كه نام او برده نشده مستحب است و در دو تشهد نماز و هنگامى كه نام آن بزرگوار برده شود و اگر چه شنونده مشغول به نماز باشد واجب مى‌باشد، و اگر شنونده‌ى نام آن حضرت در نماز درود نفرستاد گفته‌اند: نماز او باطل نمى‌شود، و اگر نام آن حضرت پى در پى برده شود براى كسى كه مشغول نماز است پى در پى درود فرستادن واجب نيست، و گفته‌اند: واجب، درود فرستادن بر آن حضرت است و درود بر آل او براى كمال و برترى آنست، و گفته‌اند: درود بر آل نيز واجب است و اين قول درست است و اخبار بر درستى آن بسيار مى‌باشد، از آن جمله رسول اكرم- صلى الله عليه و آله- فرموده: لا تصلوا على الصلوه البتراء، فقالوا يا رسول‌الله ما الصلوه البتراء؟ قال: ان تقولوا: اللهم صل على محمد، بل قولوا: اللهم صل على محمد و ال محمد «بر من درود بى‌دنباله نفرستيد، گفتند: يا رسول‌الله درود بى‌دنباله چيست؟ فرمود: اينكه مى‌گوئيد: اللهم صل على محمد، بلكه بگوئيد: اللهم صل على محمد و ال محمد، و درود در آغاز دعا بر آن حضرت و آل او براى آنست كه با آن حاجت روا مى‌شود، حضرت صادق عليه‌السلام فرموده: هر كه را به خداى عزوجل حاجتى باشد هنگام شروع به درخواست بر محمد و آل او درود فرستد پس حاجت خود را بخواهد و باز بر محمد و آل او درود فرستد، زيرا خداى عزوجل كريمتر و بخشنده‌تر است از اينكه دو طرف حاجت را بپذيرد و وسط را نپذيرد، چون درخواست درود بر محمد و آل او پذيرفته است، و ناگفته نماند كه درود بر آن حضرت و بر آل او در نوشته‌ها بايد به طور آشكار نوشته شود نه بلفظ صلعم و مانند آن كه كمترين زيان آن از دست دادن پاداش بزرگ آن است، از رسول خدا- صلى الله عليه و آله- رسيده كه فرمود: هر كه در كتابى بر من درود فرستد همواره فرشتگان براى او استغفار نموده آمرزش مى‌طلبند مادامى كه نام من در آن كتاب است):
﴿1 وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَلَيْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَةِ ، بِقُدْرَتِهِ الَّتِي لَا تَعْجِزُ عَنْ شَيْ‌ءٍ وَ إِنْ عَظُمَ ، وَ لَا يَفُوتُهَا شَيْ‌ءٌ وَ إِنْ لَطُفَ .
(1) و سپاس خداى را كه به محمد پيغمبرش- صلى الله عليه و آله- بر ما منت نهاد (او را به ما ارزانى داشت) منتى كه امتهاى گذشته و مردم پيش از ما از آن بى‌بهره بودند به قدرت و توانائى كه از چيزى هر چند بزرگ باشد ناتوان نيست و چيزى از آن نمى‌رهد اگر چه خرد باشد (و او در و سپاس خداى را عطف است به آنچه در دعاى يكم بيان شد، زيرا امام عليه‌السلام اين دعاء را به آن وصل مى‌نموده، چنانكه از ظاهر عنوان اين دعا به دست مى‌آيد، يا اينكه واو استيناف است، و اين جمله‌ى از دعاء اشاره است به قول خداى تعالى «س 3 ى 164»: لقد من الله على المومنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم اياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين يعنى خدا بر اهل ايمان منت نهاد كه فرستاده‌اى از خودشان در ميان آنها برانگيخت كه بر آنان آيات او را بخواند و آنها را پاك گرداند و كتاب و حكمت «احكام و حقائق» را بياموزد هر چند از آن پيش در گمراهى آشكار بودند)
﴿2 فَخَتَمَ بِنَا عَلَى جَمِيعِ مَنْ ذَرَأَ ، وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى مَنْ جَحَدَ ، وَ كَثَّرَنَا بِمَنِّهِ عَلَى مَنْ قَلَّ .
(2) و ما را آخرين همه‌ى كسانى كه آفريده (از پيغمبران و امتهايشان) قرار داد (در قرآن كريم «س 35 ى 24» فرموده: و ان من امه الا خلافيها نذير «و هيچ امتى نبوده جز آنكه در ميانشان ترساننده و پيغمبرى بوده» پس ما را خاتم همه‌ى امتها گردانيد چون پس از ما امتى نيست كه رسول و پيغمبرى براى آنها بفرستد) و (بعض از) ما (ائمه‌ى اطهار عليهم‌السلام) را بر كسانى (كفار و منافقين) كه (دين و احكام خدا را) انكار كرده‌اند گواه گردانيد (اين جمله اشاره است به قول خداى تعالى «س 2 ى 143»: و كذلك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهداء على الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا يعنى و همچنين شما مسلمانان را امت وسط يعنى با عقل و عدالت قرار داديم تا بر مردم «انكاركنندگان پيغمبر» گواه باشيد، و رسول بر شما گواه باشد. از حضرت صادق عليه‌السلام روايت شده فرمود: گمان مى‌كنى مقصود خدا از اين آيه همه اهل قبله و خداپرستان بوده؟! آيا مى‌انديشى كسى كه گواهى او در دنيا بر يك صاع (پيمانه‌ى) خرما روا نيست خداوند روز قيامت شهادت از او مى‌طلبد و آن را بر همه‌ى امتهاى گذشته مى‌پذيرد؟ چنين نيست، خدا اين جور قصد نكرده، مقصود خدا امتى است كه دعوت ابراهيم بر او واجب است كنتم خير امه اخرجت للناس «س 3 ى 110» يعنى شما بهترين امت و گروهى هستيد كه براى مردم به وجود آمده‌ايد» ايشان ائمه‌ى وسطى و بهترين امت هستند كه براى مردم به وجود آمده‌اند، و از اميرالمومنين على عليه‌السلام رسيده كه فرمود: خداى تعالى در گفتار خود: لتكونوا شهداء على الناس ما را قصد نموده، پس رسول خدا صلى الله عليه و آله بر ما گواه است و ما گواهان خدائيم بر خلق او و در زمين حجت او هستيم، و مائيم كسانى كه خداى تعالى فرموده: و كذلك جعلناكم امه وسطا) و ما را به نعمت خود بر كسانى كه اندك بودند فزونى بخشيد (دين ما را تا پايان دنيا پايدار نمود به خلاف دين امتهاى گذشته كه زمان معينى بود، يا ما را بر آنها برتر و ارجمندتر گردانيد )
﴿3 اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ ، وَ نَجِيبِكَ مِنْ خَلْقِكَ ، وَ صَفِيِّكَ مِنْ عِبَادِكَ ، إِمَامِ الرَّحْمَةِ ، وَ قَائِدِ الْخَيْرِ ، وَ مِفْتَاحِ الْبَرَكَةِ .
(3) بار خدايا درود فرست بر محمد كه بر وحى و پيغام تو درستكار بود (بى‌تغيير و تبديل و كم و زياد آن را به مردم رسانيد) و برگزيده‌ى تو از آفريدگانت و دوست تو از بندگانت و پيشواى رحمت و مهربانى (اشاره به فرمايش خداى تعالى «س 21 ى 107»: و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين يعنى ما ترا نفرستاديم جز آنكه براى جهانيان رحمت باشى) و پيشاهنگ خير و نيكى، و كليد بركت (افزونى نيكبختى) است‌
﴿4 كَمَا نَصَبَ لِأَمْرِكَ نَفْسَهُ
(4) همچنانكه او براى انجام فرمان تو خود را آماده نمود
﴿5 وَ عَرَّضَ فِيكَ لِلْمَكْرُوهِ بَدَنَهُ
(5) و در راه (رساندن دين و احكام) تو تن خويش را آماج (هرگونه) آزار ساخت‌
﴿6 وَ كَاشَفَ فِي الدُّعَاءِ إِلَيْكَ حَامَّتَهُ
(6) و در دعوت (مردم) به سوى تو با خويشاوندانش (كه زير بار نمى‌رفتند) دشمنى آشكار نمود
﴿7 وَ حَارَبَ فِي رِضَاكَ أُسْرَتَهُ
(7) و در (راه) رضا و خشنوديت (خواسته‌ات) با قبيله‌اش كارزار كرد
﴿8 وَ قَطَعَ فِي إِحْيَاءِ دِينِكَ رَحِمَهُ .
(8) و در زنده (برپا) داشتن دين تو از خويشانش دورى گزيد (دين تو را بر هر چيز مقدم داشت و از آنچه مقتضى خويشاوندى است چشم پوشيد)
﴿9 وَ أَقْصَى الْأَدْنَيْنَ عَلَى جُحُودِهِمْ
(9) و نزديكان (خويشان) را بر اثر انكارشان (تو را) دور گردانيد (رشته‌ى دوستى را با آنها گسيخت)
﴿10 وَ قَرَّبَ الْأَقْصَيْنَ عَلَى اسْتِجَابَتِهِمْ لَكَ .
(10) و دوران (بيگانگان) را بر اثر پذيرفتنشان (دين تو را) نزديك نمود (با آنها راه يگانگى پيش گرفت)
﴿11 وَ وَالَى فِيكَ الْأَبْعَدِينَ
(11) و در راه تو با دورترين (مردم) دوستى كرد
﴿12 وَ عَادَى فِيكَ الْأَقْرَبِينَ
(12) و درباره‌ى تو با نزديكترين (خويشان) دشمنى نمود
﴿13 و أَدْأَبَ نَفْسَهُ فِي تَبْلِيغِ رِسَالَتِكَ
(13) و در رساندن پيام تو خود را خسته كرد
﴿14 وَ أَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ إِلَى مِلَّتِكَ .
(14) و با دعوت به دين تو خود را به رنج افكند
﴿15 وَ شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِكَ
(15) و به نصيحت و پند كسانى كه آنان را (به راه حق) دعوت كرده‌اى خود را مشغول داشت‌
﴿16 وَ هَاجَرَ إِلَى بِلَادِ الْغُربَةِ ، وَ مَحَلِّ النَّأْيِ عَنْ مَوْطِنِ رَحْلِهِ ، وَ مَوْضِعِ رِجْلِهِ ، وَ مَسْقَطِ رَأْسِهِ ، وَ مَأْنَسِ نَفْسِهِ ، إِرَادَةً مِنْهُ لِإِعْزَازِ دِينِكَ ، وَ اسْتِنْصَاراً عَلَى أَهْلِ الْكُفْرِ بِكَ .
(16) و (از مكه‌ى معظمه) هجرت و دورى نمود به شهرهاى غربت (مدينه و اطراف آن) و بجاى دور از جاى خويشاوندان و جاى قدم (پرورشگاهش) و جاى به دنيا آمدن و جاى انس و خو گرفتنش (جمله‌ى و مسقط راسه يعنى جاى فرودآمدن، و به دنيا آمدن از سر منافات ندارد با آنچه در اخبار رسيده كه از خصائص آن حضرت صلى الله عليه و آله است كه هنگام ولادت از پا به دنيا آمد، زيرا مسقط الراس كنايه‌ى از جاى به دنيا آمدن است خواه از سر خواه از پا، و روايت شده: چون آن حضرت از مكه هجرت نمود متوجه آن گرديد و گمان كرد ديگر به آنجا برنمى‌گردد، دل شكسته شده گريه كرد، جبرئيل عليه‌السلام آمد و اين آيه بر او خواند «س 28 ى 85»: ان الذى فرض عليك القران لرادك الى معاد يعنى آنكه «تبليغ» قرآن را بر تو واجب نمود تو را به جايگاه خود بازگرداند) و خواسته‌ى آن حضرت از هجرت براى ارجمند نمودن دين تو و يارى خواستن (براى غلبه‌ى) بر اهل كفر (ملل مختلفه) بود
﴿17 حَتَّى اسْتَتَبَّ لَهُ مَا حَاوَلَ فِي أَعْدَائِكَ
(17) تا آنچه (فتح و فيروزى) كه درباره‌ى دشمنانت (كافرين به تو) خواسته بود به دست آمد
﴿18 وَ اسْتَتَمَّ لَهُ مَا دَبَّرَ فِي أَوْلِيَائِكَ .
(18) و آنچه (بزرگى و نيكبختى) كه درباره‌ى دوستانت (مومنين به تو) مى‌انديشيد انجام يافت‌
﴿19 فَنَهَدَ إِلَيْهِمْ مُسْتَفْتِحاً بِعَوْنِكَ ، وَ مُتَقَوِّياً عَلَى ضَعْفِهِ بِنَصْرِكَ
(19) پس در حالى كه به مدد تو يارى مى‌طلبيد، و با ناتوانائيش به يارى تو نيرو مى‌يافت به جنگ ايشان (دشمنانت) قيام نمود
﴿20 فَغَزَاهُمْ فِي عُقْرِ دِيَارِهِمْ .
(20) پس با آنها در ميان خانه‌هاشان جنگيد
﴿21 وَ هَجَمَ عَلَيْهِمْ فِي بُحْبُوحَةِ قَرَارِهِمْ
(21) و در وسط منازلشان ناگهان بر آنان تاخت (مانند جنگيدن آن حضرت با بنوقينقاع «گروهى از يهود» و بنونضير «قبيله‌ى بزرگى از ايشان» كه در خانه‌هاشان با آنها جنگ كرد و آنها را در پناهگاهشان محاصره و از رسيدن كمك به آنها جلوگيرى نمود)
﴿22 حَتَّى ظَهَرَ أَمْرُكَ ، وَ عَلَتْ كَلِمَتُكَ ، ﴿وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ.
(22) تا امر و فرمان (شريعت) تو آشكار شد، و كلمه‌ات (دعوت به اسلام) بلند گرديد (افزايش يافت) هر چند مشركين كراهت داشتند (نمى‌پسنديدند)
﴿23 اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا كَدَحَ فِيكَ إِلَى الدَّرَجَةِ الْعُلْيَا مِنْ جَنَّتِكَ
(23) بار خدايا به رنجى كه آن حضرت درباره‌ى (دين) تو كشيد او را به بالاترين درجه و مقام بهشت خود برآور
﴿24 حَتَّى لَا يُسَاوَى فِي مَنْزِلَةٍ ، وَ لَا يُكَافَأَ فِي مَرْتَبَةٍ ، وَ لَا يُوَازِيَهُ لَدَيْكَ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ ، وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ .
(24) تا هيچ كس در رتبه با او مساوى و در مقام همانند نباشد، و هيچ فرشته‌ى مقرب و پيغمبر مرسل (صاحب شريعت) با او برابرى نكند
﴿25 وَ عَرِّفْهُ فِي أَهْلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ أُمَّتِهِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَةِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ
(25) و او را از شفاعت نيكو (شفاعت پذيرفته شده) درباره‌ى خويشانش كه (از هر عيب و نقصى) پاكيزه‌اند (ائمه‌ى معصومين عليهم‌السلام) و مومنين از امتش بيش از آنچه به آن حضرت وعده داده‌اى عطا فرما (وعده‌ى شفاعت به آن بزرگوار اشاره است به آنچه خداى تعالى در قرآن كريم «س 93 ى 5» فرموده: و لسوف يعطيك ربك فترضى يعنى و پروردگارت به زودى به تو عطا كند «در دنيا فتح و فيروزى و در آخرت مقام شفاعت» كه خشنود گردى، و مراد از شفاعت آن حضرت درباره‌ى اهل‌بيت طاهرين و ائمه‌ى معصومين- عليهم‌السلام- شفاعت خاصه است كه درخواست بلندى درجه و مقام ايشان است، نه درخواست گذشت از گناهان، چون آنها معصومين و از هر گناه و خطاء آراسته‌اند)
﴿26 يَا نَافِذَ الْعِدَةِ ، يَا وَافِيَ الْقَوْلِ ، يَا مُبَدِّلَ السَّيِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ .
(26) اى انجام‌دهنده‌ى وعده (كه هرگز خلاف نكنى) اى وفاكننده‌ى گفتار، اى بدل‌كننده‌ى بديها به چندين برابرش از خوبيها (اشاره به فرمايش خداى تعالى «س 25 ى 70»: الا من تاب و امن و عمل عملا صالحا فاولئك يبدل الله سيئاتهم حسنات «جز آنانكه توبه كنند و ايمان آورند و عمل نيكو انجام دهند پس خدا گناهان آنها را به ثوابها تبديل گرداند» و تبديل گناه به چندين برابرش از ثواب را سبب آنست كه چون سيئه و گناه بنده به حسنه و ثواب تبديل شود چنان است كه حسنه‌اى به جا آورده و خداى تعالى فرموده «س 6 ى 160»: من جاء بالحسنه فله عشر امثالها يعنى هر كه كار نيكو كند او را ده برابر آن خواهد بود) كه تو صاحب احسان و نيكى بزرگ مى‌باشى.

برچسب:

دعای دو صحیفه سجادیه

-

دعای دوم صحیفه سجادیه

-

دعای 2 صحیفه سجادیه

-

دعای ۲ صحیفه سجادیه

-

دومین دعای صحیفه سجادیه

-

شرح صحیفه سجادیه

-

ترجمه صحیفه سجادیه،

-

انتخاب ترجمه:
- استاد حسین انصاریان - سید كاظم ارفع - حسین استاد ولی - سید رضا آل ياسین - محیی الدين مهدی الهی قمشه ای - عبدالمحمد آيتی - صدرالدین بلاغی - تقدسی نيا - حسن ثقفی تهرانی - محمد مهدی جلالی - سید علیرضا جعفری - محمد تقی خلجی - لطیف راشدی - باقر رجبی نژاد - محمد رسولی - محمد مهدی رضايی - محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری - داریوش شاهین - ابوالحسن شعرانی - غلامعلی صفايی - محمود صلواتی - عباس عزيزی - حسین عماد زاده اصفهانی - محسن غرویان - عبدالجواد ابراهیمی - جواد فاضل - محمد مهدی فولادوند - علی نقی فيض الاسلام اصفهانی - فیض الاسلام (تصحیح جامعه مدرسین) - جواد قيومی اصفهانی - اسدالله مبشری - محمد علی مجاهدی - محسن محمود زاده - عبدالحسین موحدی
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^