فارسی
پنجشنبه 09 فروردين 1403 - الخميس 17 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سيد حيدر آملی(رحمه الله) و شيخ محی الدين بن عربی

سيد حيدر آملی (رحمه الله) در تفسير عرفانی ـ كلامی المحيط الأعظم والبحر الخضم آورده است :

بدان ; اسرار و حقايق قرآن ، اسرار الهی و حقايق ربانی است كه از عالم قدس و طهارت بر جان های مقدس و طاهر و ذوات شريف و منزه فرود آمده است ، خداوند فرموده :

 

 إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَاب مَكْنُون * لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ  .

كه يقيناً اين قرآن ، قرآنی است ارجمند و باارزش ; *  كه در كتابی مصون از هر گونه تحريف و دگرگونی به نام لوح محفوظ جای دارد . * جز پاك شدگان  از هر نوع آلودگی  به  حقايق و اسرار و لطايف آن دسترسی ندارند .

 

بنابراين ، فرود و ظهوری ندارد مگر در نفوس كمال يافته و ذوات پاك از
گناه و نافرمانی كه از آنها به رجس تعبير شده است . خداوند متعال
می فرمايد :

 

 الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ .

زنان پليد برای مردان پليد و مردان پليد برای زنان پليدند ، و زنان پاك برای مردان پاك و مردان پاك برای زنان پاك اند ، اين پاكان از سخنان ناروايی كه درباره آنان می گويند ، مبرّا و پاك هستند ، برای آنان آمرزش و رزق نيكويی است .

 

و اين جان های پاك و ذوات كامل كسی را نرسد مگر پيامبران و رسولان و پس از آنان اين امامان از اهل توحيد كه صادقانه در تبعيت از آنان گام برداشتند .

از اينجاست كه گفته ايم و می گوييم : راسخان در علم به طور مطلق پيامبران هستند بعد رسولان ، بعد امامان ، بعد اولياء ، بعد عالمان ميراث بر اهل توحيد نام گرفته اند .

بنابراين كسی جز آنان در گروه شان در نيايد چنانكه در سخن مشايخ ثقات خواهی يافت ، و در اين سخن خداوند است :

 

 . . . إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً .

... خدا فقط می خواهد هرگونه پليدی را از شما اهل بيت كه به روايت شيعه و سنی محمّد ، علی ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام اند  بِزُدايد ، و شما را چنان كه شايسته است از همه گناهان و معاصی  پاك و پاكيزه گرداند .

 

در اين سخن خداوند متعال ، اشاره ای است به طهارت اهل بيت و تقدّس و تنزّه آنان از گناه و نافرمانی چرا كه اين پليدی از يكی از دو وجه خالی نيست : يا به معنای كفر و شرك است و يا به معنای گناه و فسق ; اگر به معنای نخست باشد ، طهارت و تنزّه ايشان از آن به حكم ضرورت معلوم است و اگر به معنی دوم باشد ، اگر از آن و امثال آن پاك نباشند ، طهارت بر آنان صدق نمی كند چون گناه و فسق از بدترين نجاست ها و پليدترين آنهاست و حضرت حق به طهارت ايشان از آن گواهی داده است ، بنابراين به حكم ضرورت بايد از آن پاك باشند و اگر نه در سخن خداوند خلاف لازم می آيد كه محال است . . .

و اما گفتار مشايخ صوفيان ، شيخ اعظم محی الدين الاعرابی(قدس سره) به اين معنی اشاره دارد در شناخت سرّ سلمان و راز الحاق او به اهل بيت (عليهم السلام) كه بابی است دراز دامن و پر فايده . بر آنيم كه مجموع آن باب را در اين مقام برای استشهاد و اعتقاد و انجام حجت بر كسانی كه سخنان سابق را انكار می كنند بياوريم كه چنين است :

بدان كه خداوند تأييدت كند ! از حديث جعفر بن محمد صادق به ما روايت شده . . . از رسول خدا كه فرمود :

 

مَولی الْقَوْمِ مِنْهُمْ .

« غلام هر قومی فردی از آنان است » .

 

و از رسول خدا روايت است كه فرمود :

 

أهْلُ القرآنِ ، هَمْ أَهْلُ اللهِ وَخاصَّتُهُ .

« اهل قرآن خود اهل خدايند و خاصگان او » .

 

 إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ . . . .

 ولی آگاه باش كه  يقيناً تو را بر بندگانم هيچ تسلّطی نيست . . .

 

بنابراين هر عبدالهی كه حقی از بنده مخلوقی به عهده او بيايد ، به اندازه همان حق ، از عبوديت او كاسته می شود و به آن بر او تسلط دارد بدين جهت بنده محض خالص الله نمی شود . اين همان چيزی است كه باعث شده است منقطعين الی الله ، انقطاع از خلق را ترجيح دهند و به سياحت و صحراها و سواحل روی آورند و از مردم فرار كردند و از ملك حيوانی آنان سرباز زدند . آنان در پی آزادی از همه چيز هستند و در ايام سياحت خود با گروه بسياری از آنان ديدار كردم . . .

 

طهارت رزقی است برای كسی كه بنده محض باشد

از آنجا كه پيامبر خدا (صلی الله عليه وآله) بنده ای محض بود ، خداوند وی را و خاندانش را به تمام ، طهارت داد و ناپاكی را از آنان زدود كه عبارت است از هر آنچه را كه باعث زشتی و نقصان آنان شود . رجس نزد عربان پليدی است چنانكه فرّاء حكايت می كند .

خداوند متعال فرموده :

 

 . . . إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً .

 . . . خدا فقط می خواهد هرگونه پليدی را از شما اهل بيت بِزُدايد ، و شما را چنان كه شايسته است از همه گناهان و معاصی  پاك و پاكيزه گرداند .

 

بنابراين ، كسی بر آنان اضافه نمی شود مگر اين كه مطهر باشد پس ناچار كسی بر آنان افزوده گردد كه همانند آنان است . . اين گواهی پيامبر است برای سلمان فارسی به طهارت و حفظ الهی و عصمت ، آنجا كه می فرمايد :

 

سَلْمانٌ مِنّا أَهْلَ البيتِ .

« سلمان از ما اهل بيت است » .

 

اهل بيت عين طهارت هستند

خداوند متعال برای آنان به طهارت و زدوده شدن پليدی شهادت داده است و جز مطهر و مقدس ، كسی به آنان افزوده نگردد و به مجرد اين كه كسی به آنان افزوده شود ، عنايت الهی برای او حاصل می گردد ; در اين صورت به خود اهل بيت چه گمان می بريد ؟ بنابراين آنان مطهر هستند بل عين طهارتند . . .

آيه زير دلالت می كند بر اين كه خداوند متعال اهل بيت را با حضرت رسول (صلی الله عليه وآله) شريك ساخته است :

 

 لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ . . .  .

تا خدا آنچه را از تبعات گذشته  كه به نا حق از گفتار و كردار مردم ، درباره تو پديد آمده و بعد از آن را  تا امروز برای تو بپوشاند . . .

 

و كدام كثافت و پليدی از پليدی گناه پليدتر و كثيف تر است ؟ بنابراين ، خدای سبحان پيامبرش را با مغفرت پاك كرده است و بدين جهت آنچه برای ما گناه به شمار می آيد ، اگر از وی (صلی الله عليه وآله) سر بزند ; در صورت گناه است نه در معنی برای اين كه پس از آن شرعاً مذمت به او نرسد نه از سوی خداوند و نه از سوی ما .

اگر حكم گناه را می داشت لوازم گناه كه مذمت است هم همراه می داشت كه اگر چنين می شد ، سخن خداوند متعال در آيه تطهير درست خواهد بود .

بنابراين ، تمام شريفان از اولاد فاطمه و هر كس كه از اهل بيت است ـ مثل سلمان فارسی ـ تا روز قيامت مشمول حكم اين آيه می شود پس ايشان به خاطر شرف محمد (صلی الله عليه وآله) و عنايت خداوند بدو به شكل اختصاصی از سوی خدا و به شكل عنايت از سوی خود پاك و مطهرند و حكم اين شرف برای اهل بيت به ظهور نرسد مگر در دار آخرت كه در حال مغفرت مبعوث می شوند . . .

 

حب اهل بيت و محبت آنان خواسته رسول است

پيامبر (صلی الله عليه وآله) چيزی به امر خدا طلب نكرده است مگر مودّت نزديكان  إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَی  كه در آن راز صله ارحام است و كسی كه درخواست پيامبرش را اجابت نكند در حالی كه می تواند ، با چه رويی به شفاعت او اميد ببندد ؟

سپس خداوند لفظ « مودّت » را آورده كه در محبت با ثبات تر و مؤكدتر است . كسی كه مودّت چيزی را داشته باشد هميشه همراه آن خواهد بود و اگر كسی به مودّت اهل بيت (عليهم السلام) دل ببندد در آنچه از آنان در حق او صادر می شود با آنكه حق مطالبه دارد به خاطر محبت ، آنان را مؤاخذه نمی كند . . .

محب صادق گفته :

 

وكُلُّ ما يَفْعَلُ الْمَحْبُوبُ مَحْبُوبُ .

هر آنچه محبوب بكار آورد محبوب است !

 

نشانه محبت خدا و رسول محبت اهل بيت اوست

اگر محبت تو به خدا و رسول راست باشد ، اهل بيت رسول خدا را دوست خواهی داشت و هر آنچه در حق تو از آنان صادر می شود كه موافق طبع تو نيست ، جمالی است كه متنعم به وقوع آن از ايشان هستی ، در اين هنگام خواهی دانست كه تو را عنايتی است نزد خداوند كه به خاطر او آنان را دوست می داری از آن جهت كه آن كس كه او را دوست می دارد ، تو را ياد كرده است و بر خاطر او خطور كرده ای كه همان اهل بيت رسول خدا (صلی الله عليه وآله) هستند پس بايد خدا را شكر بگويی به جهت اين نعمت كه به تو داده است . آنان تو را ياد كرده اند با زبان های پاك كه خدا پاك كرده است به آن پاكی كه علم تو بدان نرسد .

اگر تو را بر ضد اين حالت با اهل بيت ببينم ـ كه تو محتاج آنان و رسول خدا هستی كه خدا به وسيله او تو را هدايت كرد ـ چگونه من به مودّت تو وثوق پيدا كنم كه ادعا داری مرا به شدت دوست داری و حقوقم را رعايت می كنی و در كنار من هستی ؟ در صورتی كه تو در حق اهل بيت پيامبرت اين چنين عيب جويی می كنی ؟ به خدا قسم ، اين ناشی نشده است مگر از نقص ايمان تو و مكر خداوند نسبت به تو و به دام انداخنت از جايی كه نمی دانی . . .

 

اسرار اهل بيت و برخی مختصات آنان

وقتی اقطاب اين مقام را برای تو بيان كردم و اينكه ايشان بندگان برگزيده نيك نهاد خداوند هستند ، بدان كه اسرار اينان كه خداوند ما را بدانها آگاه ساخته ، عامه نمی دانند بل اكثر خاصه كه اين مقام را ندارند  نمی دانند  . خضر ـ كه رضوان خدا بر او باد ـ از ايشان است و از بزرگترين آنان و خداوند شهادت داده است كه از سوی خود بدو رحمت داده است و از سوی خود علم بدو آموخته است كه بدان موسای كليم از او تبعيت كرد . . .

از جمله اسرار آنان ـ چنانكه گفتيم ـ علم به منزلت اهل بيت و آنچه خداوند توجه داده است درباره علوّ رتبت آنان در آن علم .

و باز از اسرار آنان علم به مكری است كه خداوند برای دشمنان آنان پرداخته ، كه دوستی پيامبر را ادعا دارند در صورتی كه خود پيامبر به دوستی اهل بيتش سفارش داده و خود از جمله آنان است ! اكثر مردم آنچه را كه رسول خدا به امر خداوند درخواست كرد انجام ندادند و خداوند و رسولش را نافرمانی كردند و كسی از نزديكانش را دوست نگرفتند مگر آن كسی كه از او خوبی ديدند ! اينان مقاصد خود را دوست دارند و عاشق نفوس خود شدند .

تا اينجا آخر آن باب است كه از كلام شيخ اعظم(قدس سره) مذكور افتاد و هدف از آن :

ـ علم يافتن به شرافت اهل بيت (عليهم السلام) و فضيلت آنان از زبان او  ابن عربی .

ـ علم يافتن به طريق محبت و كيفيت مودت با ايشان .

ـ علم يافتن به تطهير و عصمت و خصوصيت اسرار قرآن و علوم آن به وسيله آنان و به پيروی از آنان و علم پيداكردن به پيروان اهل بيت چونان سلمان و جز او . . .

سيد حيدر آملی (رحمه الله) در تفسير خود پس از نقل اين باب از فتوحات مكيه تا پايان جلد اول در باره اهل بيت (عليهم السلام) به بحث می پردازد و ما به جهت اختصار حتی سخنان ابن عربی را كوتاه آورديم . آنچه سيد حيدر آملی از كلام ابن عربی آورده ، به يك معنی سخن او هم هست ; از اين رو چيزی جداگانه و دراز دامن از خود سيد حيدر نياورديم .

سخن را در اين مقطع با شعری از محی الدين ابن عربی پايان می بريم كه سليمان ابن ابراهيم قندوزی ( 1220 ـ 1294 م ) در ينابيع المودة حكايت كرده است :

فَلا تَعْدِلْ بِأَهْلِ البيتِ خَلْقاً *** فَأَهْلُ الْبَيتِ هُمْ أهلُ الشَهادَةْ

فَبُغْضُهُمْ مِنَ الإنْسانِ خُسرٌ *** حَقِيقيٌ وَحُبُّهُمْ عِبادَةْ

 

span class="footline"> ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صافات ( 37 ) : 164 .

2 ـ بقره ( 2 ) : 30 .

3 ـ بقره ( 2 ) : 31 .

4 ـ بقره ( 2 ) : 31 ـ 33 .

5 ـ طه ( 20 ) : 5 .

6 ـ عوالی اللئالی : 4/7 ، حديث 7 ; محجة البيضاء : 5/26 ، كتاب شرح عجائب القلب ( با كمی اختلاف ) .

7 ـ تأويل الآيات الظاهرة : 430 ; مناقب : 1/216 ; بحار الأنوار: 16/405 ، باب 12 ، حديث 1 .

8 ـ عوالی اللئالی : 4/99 ، حديث 140 ; بحار الأنوار : 1/97 ، باب 2 ، حديث 7 .

9 ـ نور ( 24 ) : 35 .

10 ـ مناقب : 3/80 ; تفسير القمی : 2/401 ; بحار الأنوار : 36/1 ، باب 25 ، حديث 2 .

11 ـ الاقبال : 608 ; بحار الأنوار : 97/373 ، باب 5 ، حديث 9 .

12 ـ بحار الأنوار : 54/336 ، باب 2 ، حديث 26 .

13 ـ فرقان ( 25 ) : 45 .

14 ـ اعراف ( 7 ) : 196 .

15 ـ احزاب ( 33 ) : 6 .

16 ـ الأمالی ، صدوق : 236 ، المجلس الحادی والأربعون ، حديث 10 ; الخصال : 1/31 ، حديث 108 ; بحار الأنوار : 35/34 ، باب 1 ، حديث 33 .

17 ـ مناقب : 2/23 ; بحار الأنوار : 39/213 ، باب 85 ، حديث 5 .

18 ـ نساء ( 4 ) : 126 .

19 ـ مائده ( 5 ) : 35 .

20 ـ الغيبة ، نعمانی : 21 .

21 ـ تفسير فرات : 258 ، حديث 353 ; بحار الأنوار : 27/198 ، باب 7 ، حديث 62 .

22 ـ بحار الأنوار : 40/206 ، باب مدينة العلم والحكمة ، حديث 14 .

23 ـ الكافی : 1/183 ، باب معرفة الإمام ، حديث 8 ; المحاسن : 1/93 ، باب 18 ، حديث 48 ; وسائل الشيعة : 1/118 ، باب 29 ، حديث 297 ; بحار الأنوار : 23/87 ، باب 4 ، حديث 30 .

24 ـ سفينة البحار : 1/553 .

25 ـ عيون اخبار الرضا : 2/135 ، باب 37 ، حديث 4 ; ثواب الأعمال وعقاب الأعمال : 6 ; روضة الواعظين: 1/42، باب فضل فی التوحيد; بحار الأنوار: 49/123، باب 11، حديث 4.

26 ـ آل عمران ( 3 ) : 18 .

27 ـ منافقون ( 64 ) : 1 .

28 ـ مائده ( 5 ) : 55 .

29 ـ نجم ( 53 ) : 9 .

30 ـ عيون أخبار الرضا : 2/272 ، حديث 1 ; وسائل الشيعة : 14/490 ، باب 62 ، حديث 19672 ; بحار الأنوار : 99/131 ، باب 8 ، حديث 4 .

31 ـ علل الشرائع : 2/312 ، باب 1 ، حديث 1 ; بحار الأنوار : 79/237 ، باب 2 ، حديث 1 .

32 ـ الكافی : 1/193 ، باب أن الأئمّة(عليهم السلام) خلفاء اللّه ، حديث 1 .

33 ـ عيون أخبار الرضا : 2/271 ; كامل الزيارات : 301 ، حديث 1 ; بحار الأنوار : 99/7 ، باب 2 ، حديث 1 .

34 ـ الأمالی ، طوسی : 63 ، المجلس الثالث ، حديث 92 ; ارشاد القلوب : 2/235 ; بحار الأنوار : 40/3 ، باب 91 ، حديث 4 ; سفينة البحار : 2/90 .

35 ـ صحيفه سجاديه : دعای 47 .

36 ـ بقره ( 2 ) : 124 .

37 ـ آل عمران ( 3 ) : 101 .

38 ـ الأمالی ، صدوق : 21 ، المجلس السادس ، حديث 5 ; حلية الأبرار : 1/235 ; بحار الأنوار : 38/92 ، باب 61 ، حديث 6 .

39 ـ تاريخ الطبری : 5/357 .

40 ـ من لا يحضره الفقيه : 4/177 ، باب الوصية من لدن آدم (عليه السلام) ، حديث 5402 .

41 ـ بحار الأنوار : 25/174 ، باب 4 ، حديث 39 ; اهل بيت (عليهم السلام) در قرآن و حديث : 1/182 .

42 ـ روضة الواعظين : 1/128 ، شواهد التنزيل : 1/103 ، حديث 117 ; كشف الغمة : 1 / 113 ; بحار الأنوار : 39/38 ، باب 73 ، حديث 10 .

43 ـ كشف اليقين : 53 ; نهج الحق : 236 ; كشف الغمة : 1/114 ; بحار الأنوار : 39/39 ، باب 73 ، حديث 10 .

44 ـ الكافی : 1/198 ، باب نادر جامع فی فضل الإمام ، حديث 1 ; الأمالی ، صدوق : 674 ، المجلس السابعوالتسعون ، حديث 1 ; عيون أخبار الرضا : 1/216 ، باب 20 ، حديث 1 ; بحار الأنوار : 25/120 ، باب 4 ، حديث 4 ; محجة البيضاء : 4/174 ; كتاب أخلاق الأئمة وآداب الشيعة .

45 ـ قصص ( 28 ) : 68 .

46 ـ احزاب ( 33 ) : 36 .

47 ـ قلم ( 68 ) : 36 .

48 ـ حديد ( 57 ) : 21 .

49 ـ نهج البلاغة : 209 ، خطبه 93 ; بحار الأنوار : 16/379 ، باب 11 ، حديث 91 .

50 ـ ينابيع المودة : 2/333 ، باب 53 ، حديث 973 ; مقتل خوارزمی : 1/60 .

51 ـ كشف الغمة : 2/29 ; لهوف : 60 ; بحار الأنوار : 44/367 ، باب 37 .

52 ـ ديوان رباعيات بابا طاهر عريان .

53 ـ بحار الأنوار : 44/328 ، باب 37 .

54 ـ نور ( 24 ) : 48 .

55 ـ يونس ( 10 ) : 12 .

56 ـ آل عمران ( 3 ) : 191 .

57 ـ تاريخ بغداد : 3/331 .

58 ـ مقتل الحسين خوارزمی : 1/147 .

59 ـ الكافی : 3/226 ، باب الصبر والجزع والإسترجاع ، حديث 13 ; وسائل الشيعة : 3/276 ، باب 85 ، حديث 3640 ; بحار الأنوار : 47/49 ، باب 4 ، حديث 78 .

60 ـ كشف الغمة : 2/150 ; حلية الأولياء : 3/187 .

61 ـ الكافی : 3/225 ، باب الصبر والجزع والأسترجاع ، حديث 11 ; وسائل الشيعة : 3/275 ، باب 85 ، حديث 3639 ; بحار الأنوار : 47/49 ، باب 4 ، حديث 76 .

62 ـ مناقب : 4/165 ; كشف الغمة : 2/102 ; حلية الأولياء : 3/138 ; بحار الأنوار : 46 / 95 ، باب 5 ، حديث 84 .

63 ـ مقوله عصمت از روزهای نخست اسلام مطرح و مورد توجه بوده است از آن روزها تا امروز در تصوير و ترسيم و چند و چون ابعاد و حدود و ثغور اين مقوله مباحث بسياری درگرفته كه همچنان ادامه دارد . برخی عصمت را بسيار محدود گرفته و برخی بس گسترده .

      به نظر می رسد كه در اين فصل در مقوله عصمت راه های تازه ای ارائه شده كه گمان می شود در خور تجزيه و تحليل و ارزيابی است . اگر اين فصل ، بتواند فصل تازه ای در مبحث عصمت بگشايد ، برای نويسنده بهترين پاداش خواهد بود .مؤلف .

64 ـ احزاب ( 33 ) : 33 .

65 ـ يونس ( 10 ) : 61 .

66 ـ مريم ( 19 ) : 64 .

67 ـ كهف ( 18 ) : 49 .

68 ـ اسراء ( 17 ) : 38 .

69 ـ ابراهيم ( 14 ) : 28 .

70 ـ اعراف ( 7 ) : 16 .

71 ـ حجر ( 15 ) : 39 ـ 40 .

72 ـ نهج البلاغة : 802 ، حكمت 184 ; غرر الحكم : 120 ، حديث 2091 ; خصائص الأئمّة : 107 ; بحار الأنوار : 34/342 ، باب 35 ، حديث 1161 .

73 ـ اعراف ( 7 ) : 196 .

74 ـ انبياء ( 21 ) : 105 .

75 ـ نحل ( 16 ) : 53 .

76 ـ علق ( 96 ): 5 .

77 ـ واقعه ( 56 ) : 64 .

78 ـ انفال ( 8 ) : 29 .

79 ـ انعام ( 6 ) : 124 .

80 ـ ابراهيم ( 14 ) : 34 .

81 ـ نساء ( 4 ) : 10 .

82 ـ نهج البلاغة : 346 ، خطبه 224 ; ارشاد القلوب : 2/216 .

83 ـ نهج البلاغة : 39 ، خطبه اول ; بحار الأنوار : 54/176 ، حديث 136 .

84 ـ تفسير موضوعی آيت اللّه جوادی : 9/1 تا 16 ، با تلخيص و اضافات .

85 ـ عيون أخبار الرضا : 1/64 ، باب 6 ، حديث 30 ; مناقب : 1/295 ; كشف الغمة : 2 / 509 ; بحار الأنوار : 25/201 ، باب 6 ، حديث 13 .

86 ـ الفردوس : 1/54 .

87 ـ الخصال : 2/608 ، حديث 9 .

88 ـ واقعه ( 56 ) : 79 .

89 ـ بقره ( 2 ) : 222 .

90 ـ بقره ( 2 ) : 222 .

91 ـ مائده ( 5 ) : 42 .

92 ـ آل عمران ( 3 ) : 159 .

93 ـ احزاب ( 33 ) : 33 .

94 ـ كشف الغمة : 1/45 .

95 ـ احزاب ( 33 ) : 33 .

96 ـ الأمالی ، طوسی : 452 ، المجلس السادس ، حديث 1007 ; بحار الأنوار : 37/44 ، باب 50 ، حديث 21 .

97 ـ آل عمران ( 3 ) : 31 .

98 ـ الأمالی ، صدوق : 364 ، المجلس الثامن والخمسون ، حديث 6 ; بحار الأنوار : 27/76 ، باب 4 ، حديث 5 ; سنن الترمذی : 5/662 ; المستدرك علی الصحيحين : 3/163 .

99 ـ كنز العمال : 12/103 ، حديث 34198 ; فرائد السمطين : 1/53 ; حلية الأولياء : 1/86 .

100 ـ بحار الأنوار : 99/249 ، باب 10 ، حديث 9 .

101 ـ فرقان ( 25 ) : 57 .

102 ـ بحار الأنوار : 3/13 ، باب 1 ، حديث 30 ; مستدرك الوسائل : 5/358 ، باب 36 ، حديث 6081 .

103 ـ عيون أخبار الرضا : 2/135 ، باب 37 ، حديث 4 ; بحار الأنوار : 3/7 ، باب 1، حديث 16 .

104 ـ فتح ( 48 ) : 10 .

105 ـ بقره ( 2 ) : 144 .

106 ـ كشف الغمة : 2/29 ; لهوف : 60 ; بحار الأنوار : 44/367 ، باب 37 .

107 ـ بقره ( 2 ) : 218 .

108 ـ انسان ( 76 ) : 9 .

109 ـ انعام ( 6 ) : 162 .

110 ـ بقره ( 2 ) : 105 .

111 ـ بقره ( 2 ) : 178 .

112 ـ آل عمران ( 3 ) : 159 .

113 ـ انعام ( 6 ) : 16 .

114 ـ انعام ( 6 ) : 54 .

115 ـ انعام ( 6 ) : 157 .

116 ـ بقره ( 2 ) : 64 .

117 ـ اعراف ( 7 ) : 56 .

118 ـ اعراف ( 7 ) : 72 .

119 ـ كهف ( 18 ) : 65 .

120 ـ انبياء ( 21 ) : 107 .

121 ـ روم ( 30 ) : 50 .

122 ـ اعراف ( 7 ) : 156 .

123 ـ يوسف ( 12 ) : 87 .

124 ـ زخرف ( 43 ) : 32 .

125 ـ مفاتيح الجنان : زيارت جامعه .

126 ـ صحيح مسلم : 4/1492 ، باب 4 ، حديث 2408 ( با اندكی اختلاف ) ; سنن الدارمی : 2/889 ; مسند احمد بن حنبل : 7/75 ; السنن الكبری : 10/194 و . . . همچنين در كتب : عمدة : 118 ; طرائف : 1/114 ، حديث 174 ; بحار الأنوار : 30/588 ، باب 3 .

127 ـ يونس ( 10 ) : 63 ـ 64 .

128 ـ تفسير العياشی : 2/124 ، حديث 32 ; دعائم الاسلام : 1/75 ; بحار الأنوار : 6/177 ، باب 7 ، حديث 5 .

129 ـ الأمالی ، طوسی : 48 ، المجلس الثانی ، حديث 61 ; كشف الغمة : 1/140 ; بحار الأنوار : 1816 ، باب 7 ، حديث 9 .

130 ـ المحاسن : 1/178 ، باب 39 ، حديث 164 ; بحار الأنوار : 6/187 ، باب 7 ، حديث 22 .

131 ـ بشارة المصطفی : 6 ; بحار الأنوار : 6/194 ، باب 7 ، حديث 43 .

132 ـ الكافی : 3/127 ، باب أن المؤمن لا يكره علی قبض روحه ، حديث 2 ; فضائل الشيعة : 30 ، حديث 24 ; تأويل الآيات الظاهرة : 770 ; بحار الأنوار : 6/196 ، باب 7 ، حديث 49 .

133 ـ فضيلت های فراموش شده : 149 .

134 ـ لما ذا اخترت مذهب الشيعة مذهب اهل البيت : 44 ـ 189 .

135 ـ لما ذا اخترت مذهب الشيعة مذهب اهل البيت : 367 .

136 ـ الكافی : 1/197 ، باب الأئمة هم أركان الأرض ، حديث 3 ; بصائر الدرجات : 199 ، باب 9 ، حديث 1 ; بحار الأنوار : 25/353 ، باب 12 ، حديث 3 .

137 ـ الأمالی ، صدوق : 186 ، المجلس الرابع والثلاثون ، حديث 15 ; بحار الأنوار : 23/5 ، باب 1 ، حديث 10 ; روضة الواعظين : 1/199 .

138 ـ الأمالی ، طوسی : 379 ; المجلس الثالث عشر ، حديث 812 ; بحار الأنوار : 27/309 ، باب 8 ، حديث 3 .

139 ـ نثر الدر : 1/310 .

140 ـ ديوان فيض كاشانی ، غزل 839 .

141 ـ مناقب : 1/178 ; بحار الأنوار : 18/382 ، باب 3 ، حديث 86 .

142 ـ رعد ( 13 ) : 17 .

143 ـ احزاب ( 33 ) : 21 .

144 ـ تفسير العياشی : 1/169 .

145 ـ المحاسن : 1/60 ، باب 78 ، حديث 101 ; بحار الأنوار : 27/90 ، باب 4 ، حديث 42 ; اهل بيت (عليهم السلام) در قرآن و حديث : 2/580 ، حديث 880 .

146 ـ انعام ( 6 ) : 122 .

147 ـ اعراف ( 7 ) : 198 .

148 ـ كهف ( 18 ) : 101 .

149 ـ نور ( 24 ) : 35 .

150 ـ حافظ شيرازی ، ديوان اشعار .

151 ـ نهج البلاغة : 157 ، خطبه 108 ; أعلام الدين ; بحار الأنوار : 34/239 ، باب 33 .

152 ـ الخرائج والجرائح : 2/595 ; بحار الأنوار : 46/243 ، باب 5 ، حديث 31 .

153 ـ به اين جريان در بحث اهل بيت (عليهم السلام) و مقام فنا اشاره شده ، اما از آنجا كه اين ماجرا از حيث سرمشق بودن برای سالكان نيز اهميت دارد ، تكرار شده است .

154 ـ عيون أخبار الرضا : 1/95 ، باب 7 ، حديث 14 ; بحار الأنوار : 48/220 ، باب 9 ، حديث 24 .

155 ـ الكافی : 1/512 ، باب مولد أبی محمّد الحسن بن علی (عليه السلام) ، حديث 23 ; الارشاد، مفيد : 2 / 334 ; روضة الواعظين : 1/248 ; بحار الأنوار : 50/308 ، باب 4 ، حديث 6 .

156 ـ اعراف ( 7 ) : 58 .

157 ـ الفردوس : 1/54 ; مناقب : 2/176 ; بحار الأنوار : 23/116 ، باب 7 ، حديث 29 .

158 ـ الدر المنثور : 6/606 .

159 ـ علل الشرائع : 1/123 ، باب 102 ، حديث 1 ; الخصال : 1/139 ، حديث 158 ; وسائل الشيعة : 27/129 ، باب 10 ، حديث 33398 ; بحار الأنوار : 72/337 ، باب 81 ، حديث 8 .

160 ـ الأمالی ، طوسی : 561 ; مجلس يوم الجمعة ، حديث 1174 ; بحار الأنوار : 10/138 ، باب 9 ، حديث 5 .

161 ـ الكافی : 2/182 ، باب المصافحة ، حديث 16 ; المؤمن :30 ، باب 2 ، حديث 55 ; بحار الأنوار : 27/30 ، باب 100 ، حديث 26 .

162 ـ الكافی : 2/400 ، باب الشك ، حديث 5 ; المحاسن : 1/249 ، باب 29 ، حديث 259 ; وسائل الشيعة : 27/162 ، باب 12 ، حديث 22494 ; بحار الأنوار : 69/127 ، باب 100 ، حديث 10 .

163 ـ التهذيب : 6/97 ، حديث 1 ; بحار الأنوار : 99/129 ، باب 8 ، حديث 4 ; فرائد السمطين : 2/18 .

164 ـ ابراهيم ( 14 ) : 1 .

165 ـ نساء ( 4 ) : 59 .

166 ـ مناقب : 1/282 ; ينابيع المودة : 3/283 .

167 ـ انشقاق ( 84 ) : 6 .

168 ـ الأمالی ، صدوق : 343 ، المجلس الخامس والخمسون ، حديث 1 ; الارشاد، مفيد : 1/33 ; ارشاد القلوب : 2/212 ; الخصال : 2/574 ، حديث 1 ; عيون أخبار الرضا : 2/66 ، باب 31 ، حديث 298 ; وسائل الشيعة : 27/34 ، باب 5 ، حديث 33146 ; بحار الأنوار : 40/201 ، باب 94 ، حديث 4 .

169 ـ الغيبة ، طوسی : 136 ; مناقب : 1/293 ، ( با كمی اختلاف ) ; بحار الأنوار : 36/258 ، باب 41 ، حديث 77 .

170 ـ الأمالی ، طوسی : 140 ، المجلس الخامس ، حديث 229 ; كشف الغمة : 1/384 ; بحار  الأنوار : 27/172 ، باب 7 ، حديث 15 .

171 ـ آل عمران ( 3 ) : 31 .

172 ـ معانی الأخبار : 35 ، باب معنی الصراط ، حديث 5 ; تفسير الصافی : 1/54 ; بحار الأنوار : 24/12 ، باب 24 ، حديث 5 .

173 ـ فرقان ( 25 ): 45 .

174 ـ مائده ( 5 ) : 35 .

175 ـ آل عمران ( 3 ) : 7 .

176 ـ الكافی : 1/213 ، باب أن الراسخين فی العلم هم الأئمة ، حديث 1 ; وسائل الشيعة : 27 / 178 ، باب 13 ، حديث 33536 ; بحار الأنوار : 23/198 ، باب 10 ، حديث 31 ; تفسير الصافی : 1/247 .

177 ـ احزاب ( 33 ) : 56 .

178 ـ تفسير الصافی : 4/201 .

179 ـ فتح ( 48 ) : 10 .

180 ـ احزاب ( 33 ) : 71 .

181 ـ نساء ( 4 ) : 69 .

182 ـ نساء ( 4 ) : 80 .

183 ـ فتح ( 48 ) : 17 .

184 ـ نور ( 24 ) : 56 .

185 ـ زمر ( 39 ) : 53 .

186 ـ ضحی ( 93 ) : 5 .

187 ـ تفسير الفرات : 570 ، حديث 734 ; بحار الأنوار : 8/57 ، باب 21 ، حديث 72 .

188 ـ بحار الأنوار : 16/143 ، باب 7 ، حديث 10 .

189 ـ احزاب ( 33 ) : 33 .

190 ـ واقعه ( 56 ) : 79 .

191 ـ فاطر ( 35 ) : 32 .

192 ـ كتاب سليم بن قيس الهلالی : 834 ، حديث 42 ; بحار الأنوار : 33/265 ، باب 20 .

193 ـ الرحمن ( 55 ) : 19 ـ 22 .

194 ـ تفسير القمی : 2/344 ; بحار الأنوار : 37/95 ، باب 50 ، حديث 61 ; تفسير الصافی : 6412 .

195 ـ مجمع البيان : 9/256 ; تأويل الآيات الظاهرة : 615 .

196 ـ تفسير القمی : 2/419 ; بحار الأنوار : 24/349 ، باب 67 ، حديث 61 ; تفسير الصافی : 8152 .

197 ـ مستدرك حاكم :2/172 ; ذخائر العقبی : 25/138 ; مجمع الزوائد : 7/101 ; الصواعق المحرقه : 258/272 ; اسد الغابة : 5/367 ) ; نور الأبصار : 112 ; فضائل الصحابه : 2/669 ; تفسير الدر المنثور : 6/7 ; تفسير ابن كثير : 4/169 ; تفسير القرطبی ( ص 5841 ) ; تفسير الكشاف : 2/339 .

198 ـ نور ( 24 ) : 36 .

199 ـ شواهد التنزيل : 1/533 ، حديث 567 ; بحار الأنوار : 36/117 ، باب 39 ، حديث 64 .

200 ـ مؤلف .

201 ـ نور ( 24 ) : 37 .

202 ـ بقره ( 2 ) : 89 .

203 ـ اعراف ( 7 ) : 157 .

204 ـ الأمالی ، صدوق : 465 ، المجلس الحادی والسبعون ، حديث 6 ; بحار الأنوار : 16 / 216 ، باب 9 ، حديث 5 ; تفسير الصافی : 1/616 .

205 ـ صف ( 61 ) : 6 .

206 ـ قسمتی از مطالب اين باب از كتاب بشارات عهدين با تلخيص و اضافات آورده شده است .

207 ـ كه در سال 1895 ـ م در لندن به زبان سريانی طبع شده و اكنون نيز موجود است .

208 ـ أنيس الأعلام : 2/199 .

209 ـ مناقب : 1/232 ; الفقيه : 4/368 ; بحار الأنوار : 25/200 ، باب 6 ، حديث 12 .

210 ـ احقاق الحق جلد حسنين .

211 ـ اين كتاب با عنوان « پيكار صفين » با ترجمه پرويز اتابكی به فارسی برگردان شده است .

212 ـ آری ، رسول خدا (صلی الله عليه وآله) خشن و تندخو و بد اخلاق و سخت دل نبود ، آن يگانه هستی از باب رحمت خدا در اوج نرمی و مهربانی و سلامت نفس و صفای روح و كرامت و بزرگواری و در يك كلمه متخلق به اخلاق خدا بود ،  فَبِمَـا رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْوَلَوْ كُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ . . . ) آل عمران ( 3 ) : 159  .

       ای پيامبر ! پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم خوی شدی ، و اگر درشت خوی و سخت دل بودی از پيرامونت پراكنده می شدند .

      او بيست و سه سال در توفان سختی ها و بلاها و آزار و اذيت دشمنان و جهل ورزی دوستان به سر برد ولی برای يك بار از خود خشونت و سخت دلی نشان نداد و با دوست و دشمن به خاطر هدايتشان جز با نرمی و مدارا و عفو و گذشت روبرو نشد و اگر به فرمان خدا به ميدان جنگ رفت خالصانه و به هدف دفع زيان دشمن و بلكه بيدار كردن او قدم به عرصه جهاد گذاشت و در گرماگرم جنگ هم يك لحظه از ياد خدا و عمل برای خدا و انجام كار هماهنگ با فرمان حق غافل نبود .

      هنگامی كه در جنگ احد چشمان مباركش به جنازه قطعه قطعه عزيزانش به ويژه به بدن مُثله شده عمويش افتاد در حالی كه بر اثر اصابت سنگ به چهره نازنينش خون از پيشانی و دندانش سرازير بود رو به سوی حق كرد و با لحنی نرم و آرام در حالی كه به درخواست يارانش برای نفرين به دشمن پاسخ منفی داده بود ، گفت :

      اللّهُمَّ اهْدِ قَوْمی فَانَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ بحار الأنوار : 20/117 ، باب 12 .

خدايا ! قوم مرا هدايت كن زيرا اينان به حقايق و معارف و صلاح دنيا و آخرت خود آگاهی ندارند !

213 ـ وقعة صفين : 147 ; بحار الأنوار : 32/426 ، باب 11 .

214 ـ مؤلف .

215 ـ اعراف ( 7 ) : 128 ; قصص ( 28 ) : 83 عاقبت يعنی آخرين ، و طبق عموم و اطلاق آيه فوق نه تنها جهان آينده كه بعد اين جهان است ، عالم سعادت و سربلندی متقيان خواهد بود ، بلكه آخرين دولت و پايان زندگی اين جهان نيز در دست آنان خواهد افتاد كه زمام امور اجتماع را بر كف با كفايت خويش گيرند .

216 ـ و در خبر است كه : لَنْ يَبْقَ اَهْلُ بَيْت لَهُمْ دَوْلَةُ اِلاّ وُلّوا قَبْلَنا حَتّی لا يَقُولَ اَحَدٌ : وَاِنّا لَوْ وَليِّنا لَعَدَلْنا مَثْلَ هؤلاءِ .

217 ـ الارشاد، مفيد : 2/384 ; بحار الأنوار : 52/332 ، باب 27 ، حديث 58 .

218 ـ انبياء ( 21 ) : 105 .

219 ـ مقصود از ذكر در اين آيه ، تورات موسی (عليه السلام) است كه زبور داود كه پيرو شريعت تورات بوده پس از آن نازل گشته ، و قرآن لفظ ذكر را به معانی گوناگون كه تمامی آنها از مصاديق معنی لغوی ذكر است استعمال نموده : مانند : رسول ( ذكراً رسولا ) و قرآن  نزلنا الذكر )و تورات ( فاسئلوا اهل الذكر ) و . . .

      و اينكه اهل الذكر به ائمه دين تفسير شده است منافاتی با معنی كه شأن نزول آيه است ندارد ، زيرا آنان بزرگترين مصاديق ذكر و تذكر الهی ميباشند .

220 ـ چنانكه قرآن نيز امر به انتظار روز موعود كرده می فرمايد : ( فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ) .

      پس منتظر  عذاب خدا باشيد و من هم با شما از منتظرانم  اعراف ( 7 ) : 71  .

221 ـ كشف الأسرار : 1/18 .

222 ـ بقره ( 2 ) : 245 .

223 ـ كشف الأسرار : 1/662 .

224 ـ بقره ( 2 ) : 274 .

225 ـ كشف الأسرار : 1/746 .

226 ـ كشف الأسرار : 2/151 .

227 ـ كشف الأسرار : 3/151 ، 150 .

228 ـ كشف الأسرار : 5/106 .

229 ـ كشف الأسرار : 7/49 .

230 ـ كشف الأسرار : 10/686 .

231 ـ تذكرة الأولياء : 20 .

232 ـ بقره ( 2 ) : 256 .

233 ـ تذكرة الأولياء : 125 .

234 ـ رساله قشيريه : 28 .

235 ـ رساله قشيريه : 223 .

236 ـ رساله قشيريه : 363 .

237 ـ رساله قشيريه : 363 .

238 ـ رساله قشيريه : 582 .

239 ـ رساله قشيريه : 394 .

240 ـ كيميای سعادت : 2/167 .

241 ـ كيميای سعادت : 186 .

242 ـ كيميای سعادت : 2/414 .

243 ـ كيميای سعادت : 25 .

244 ـ كيميای سعادت : 421 .

245 ـ اسرار التوحيد : 1/204 .

246 ـ اسرار التوحيد : 1/248 .

247 ـ اسرار التوحيد : 1/268 .

248 ـ احزاب (33) : 33 .

249 ـ شرح تعرف : 1/199 ـ 200 .

250 ـ كشف المحجوب : 85 ـ 95 .

251 ـ كليات سعدی : 714 .

252 ـ كليات سعدی : 203 .

253 ـ واقعه ( 56 ) : 77 ـ 79 .

254 ـ نور ( 24 ) : 26 .

255 ـ احزاب ( 33 ) : 33 .

256 ـ مراد ابن عربی است ، شايد غلط چاپی باشد .

257 ـ الفتوحات المكية : جلد 1 ، باب 29 .

258 ـ اسراء (17) : 65 .

259 ـ احزاب ( 33 ) : 33 .

260 ـ فتح ( 48 ) : 2 .

261 ـ نساء ( 4 ) : 1 ; شوری (42) : 23 .

262 ـ آنچه در الفتوحات المكيه آمده ، چنين است : ( اسرار الاقطاب « السلمانيين » ) كه با متن سازگارتر است .

263 ـ تفسير المحيط الأعظم : 1/447 .

264 ـ ينابيع المودة : 3/174 ، باب 65 .







گزارش خطا  

^