فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

صفحه 125


يَا نُورُ يَا قُدُّوسُ...   

« يَا نُورُ يَا قُدُّوسُ يَا أَوَّلَ الاَْوَّلِينَ وَيَا آخِرَ الاْخِرِينَ »

« ای نور ، ای پاك از هر عيب ، ای آغاز هر آغاز و ای پايان هر پايان » .

ای همه ی كمالات ، ای پيدای پيدا ، ای ظهور محض ، ای آشكار ، ای ظاهر ، ای هويدايی كه روز عرفه در صحرای عرفات ، عاشق بی قرارت و عارف دلداده ات و بنده ی خالصت و مطلع الفجر نورت ، حضرت حسين (عليه السلام) به پيشگاهت عرضه داشت :

أَيَكُونُ لِغَيرِكَ مِنَ الظُّهورِ ما لَيسَ لَكَ حَتَّی يَكونَ هُوَ المُظهِرَ لَكَ ؟ مَتَی غِبْتَ حَتَّی تَحْتاجَ إِلَی دَليل يَدُلُّ عَلَيكَ ، وَمَتی بَعُدْتَ حَتَّی تَكونَ الآثارُ هِیَ الَّتِی تُوصِلُ إِلَيكَ ؟  (1)

« آيا برای غير تو ظهوری هست كه برای تو نيست ، تا آن غير وسيله ظهور تو باشد ؟ ! كِی پنهان بوده ای ، تا نيازمند به دليلی باشی كه بر تو دلالت كند ، و كِی دور بوده ای تا آثار واصل كننده به تو باشند ؟ »

« پروردگارا ! در آن هنگام كه حالت زودگذر روانيم را كنار می گذارم و به خود آمده و با دقت می نگرم می بينم : روشنايی جمال و جلالت در جهان هستی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اقبال : 349 ; بحار الانوار : 95 / 226 ، باب 2 ، اعمال خصوص يوم العرفه .


صفحه 126


آشكارتر از هر چيز است و برای آن وجود مقدس خفا و پوشيدگی نيست ، تا چراغی سر راهم گيرم و بارگاه ربوبی تو را جستجو كنم ، زيرا هر آنگاه كه حقيقتی را دليل راه و طريقم فرض می كنم ، با كمی تأمل درك می كنم كه سازنده ی همين دليل و فروزنده ی همين چراغ راه تويی » .

كی و كجا غايب بوده ای تا نياز به دليلی باشد كه بر وجودت دلالت كند و كی و كجا دور بوده ای تا آثاری كه خود پديد آورده ای ما را به تو برساند ؟

ای منزّه از همه ی عيوب ، ای پاك از همه ی نواقص ، ای برتر از آنچه به آن توصيف می شوی ، ای كلّ الكمال ، ای حقيقت محض ، يا نور و يا قدّوس ، ای ابتدای همه ی ابتداها بدون اين كه برای ذات مقدّست ابتدايی باشد ، و ای آخر همه ی آخرها بدون اين كه برای وجود مباركت آخری باشد ، تو ابتدا كننده ی هر چيزی در حالی كه خود ابتدا نداری و ازلی هستی و پس از فنای همه ی موجودات آخری در حالی كه آخری نداری و ابدی می باشی .

ابتدا و آخر اصطلاحی ، صفت « كل شیء » است . همه چيز اول و آخر و ابتدا و انتها دارد ، و اين ابتدا و انتها دو حقيقتی است كه تو برای كل موجودات قرار داده ای . ابتدا داشتن دليل بر اين است كه : موجودات روزی نبودند و تو آنها را به وجود آوری ، و آخر داشتن دليل بر اين است كه : موجودات روزی در كام فنا فرو می روند و تو آنها را فرو می بری . پس پيش از « كل شیء » بودی و چيزی پيش از تو نبوده ، و بعد از « كل شیء » هستی و پس از تو چيزی نخواهد بود .

يا اوّل الاوّلين و يا آخر الآخرين


صفحه 127


اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِكُ الْعِصَمَ   

« اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِكُ الْعِصَمَ »

« خدايا برای من بيامرز گناهانی كه پرده های بازدارنده از نزول

سختی ها و عذابها و زيانها و خسرانها را پاره می كند » .

گناه

حركات و اعمال و حالات و رفتار و اخلاق و كرداری كه ضد دستورات خدا و انبياء و امامان (عليهم السلام) باشد گناه شمرده شده است .

سنگينی و شدت پاره ای از گناهان به اندازه ای است كه انجام دهنده ی آن اعلان جنگ با خدا وپيامبر داده(1) .

گناهی كه در دنيا از انسان سرمی زند ، فردای قيامت آتشی است كه برای هميشه گريبان گير گنهكار است :

( إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامَی ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِی بُطونِهِم نَاراً . . . )(2) .

« مسلماً كسانی كه اموال يتيمان را از روی ستم می خورند ، جز اين نيست كه در شكم های خود آتش می خورند » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بقره : 279 .

2 ـ نساء : 10 .


صفحه 128


گناه ، نمك خوردن از سفره ی كريم و روزی رحيم و مصرف كردن نعمت خدای عظيم و نمكدان شكستن است .

ساليانی دراز و عمری طولانی نمك خوردن و نمكدان شكستن ، كمال بی انصافی است !

حكايت نمك خوردن و حرمت صاحب نمك

يعقوب ليث ، چهره ی پرآوازه ی سيستان و پايه گذار انقلابی رهايی بخش بر ضدّ حكومت خونخوار و ظالم و ستمكار عباسی ، در ابتدای جوانی روی گرزاده ای بيش نبود .

مدتی به كار روی گری مشغول بود و پاداش كارش را سخاوتمندانه با جوانان هم سن و سالش می خورد .

سخاوت و شجاعت و آزادمنشی او ، عامل گرد آمدن جوانانی متهور و سخت كوش به گرد او شد .

با دست برداشتن از روی گری ، همراه جوانان مجذوبش به شغلی ديگر روی آورد . از آن شغل هم روی گردان شد و بنا گذاشت همراه يارانش دستبردی به خزانه ی اموال امير سيستان بزند . از آنجا كه خزانه در حفاظت نيرويی كارآمد قرار داشت و دستبرد به آن به آسانی ممكن نبود ، بنا گذاشتند از بيرون شهر با كندن كانالی تا زير كف خزانه به اموال امير دست يابند و با شتاب و سرعت همه را تصرف كنند .

كندن كانال شش ماه به طول انجاميد . عاقبت نيمه شبی با سوراخ كردن كف خزانه وارد خزانه شدند و همه ی طلا و نقره و جواهرات قيمتی و درهم و دينار را به صورتی كه مأموران بيرون خزانه نفهمند در كيسه های متعددی جمع كردند و آماده ی بردن اموال از راه كانال به بيرون شهر بودند كه يعقوب در تاريكی


صفحه 129


نيمه شب چشمش به چيزی گوهر مانند افتاد كه درخشندگی خاصّی داشت . از آنجا كه تاريكی شديد مانع شناخت آن بود ، با زبانش عنصر بدست آمده را امتحان كرد و يافت كه قطعه ای نمك بلورين است ، به تمام همراهانش دستور داد اموال را بگذاريد و از راه كانال به طرف بيرون شهر حركت كنيد .

جوانان مطيع او با دست خالی به بيرون شهر آمدند و علّت اين كار را از يعقوب جويا شدند . يعقوب گفت : با اين كه پس از شش ماه زحمت مداوم ، خود را به خزانه رسانديم و اقتضا داشت همه ی اموال گرد آمده در خزانه را تصرف كنيم ، ولی من با چشيدن نمك امير سيستان ، از مردانگی و انصاف دور ديدم كه اموال او را به غارت بريم !!

مأموران حفاظت ، پس از باز كردن درِ خزانه ، از ديدن وضع خزانه و كانالی كه با مهارت هر چه تمامتر زده شده بود ، و به ويژه از بجا ماندن اموال و طلا و نقره و درهم و دينار شگفت زده شدند و جريان امر را به امير سيستان گزارش دادند . امير دستور داد جارچيان در شهر آواز بردارند كه دزد خزانه هر كه هست ، خود را به امير بشناساند تا از لطف و احسان امير بهره مند شود .

يعقوب بدون دغدغه ی خاطر خود را به امير سيستان معرفی كرد و از اين كه نمك خورده و نمكدان شكستن را دور از مردانگی و انصاف ديده ، داد سخن داد .

امير سيستان از بودن چنين جوان شجاع ، پركار ، باانصاف و دارای صفت مردانگی بسيار خوشحال شد و او را به منصب باارزش امارت لشكر سيستان برگزيد و يعقوب از همانجا راه ترقی و كمال را تا درگير شدن با حكومت عباسيان آلوده برای نجات مظلومان پيمود .

گناه ، نجاست معنوی است كه روح و روان و انديشه و فكر و باطن و سينه و قلب را آلوده می كند و باعث محروم شدن انسان از الطاف حق و رحمت خدا


صفحه 130


و فيوضات الهيه می شود .

گناه ، پرده ی حفاظت انسان را از عذاب و خواری و رسوايی و افتضاح ، پاره می كند و عامل فاش شدن اسرار انسان در دنيا و آخرت می شود ، و زمينه ی خارج شدن انسان را از مقام بندگی و دور شدن از پرده پوشی حق و غفران و آمرزش خدای مهربان فراهم می آورد !

بزرگان دين بر اساس آيات قرآن و روايات اهل بيت (عليهم السلام) گناهان را به دو دسته تقسيم كرده اند : گناهان كبيره و گناهان صغيره .

گناهان كبيره ، به فرموده ی امام صادق (عليه السلام) گناهانی است كه خدای عز و جل دوزخ را بر آنها واجب ساخته(1) .

انسان اگر از گناهان كبيره خودداری كند و قدم در اين لجن زار مهلك نگذارد و دامن انسانيت به اين آلودگی نيالايد ، خداوند مهربان از ديگر گناهانش می گذرد و او را مشمول رحمت و بخشايش خود می فرمايد :

( إِن تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُم سَيِّئاتِكُم وَ نُدْخِلْكُم
مُدْخَلا كَريماً 
)(2) .

« اگر از گناهان بزرگی كه از آن « ها » نهی شده ايد دوری گزينيد ، بديهای شما را از شما می زدائيم و شما را در جايگاهی ارجمند در می آوريم » .

در كتاب پرقيمت « عيون اخبار الرضا » از امام هشتم (عليه السلام) روايت شده كه گناهان كبيره عبارت است از :

1 ـ به قتل رساندن انسانی كه خدا ريختن خونش را حرام كرده . 2 ـ زنا .
3 ـ سرقت . 4 ـ خوردن مست كننده . 5 ـ عاق شدن از جانب پدر و مادر .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافی : 2 / 276 ، باب الكبائر ، حديث 1 .

2 ـ نساء : 31 .


صفحه 131


6 ـ فرار از جنگ . 7 ـ خوردن مال يتيم به ستم . 8 ـ خوردن گوشت ميته و خون و گوشت خوك و آنچه به نام غير خدا كشته شده . 9 ـ ربا . 10 ـ خوردن مال حرام . 11 ـ قمار . 12 ـ كم گذاشتن از پيمانه و ترازو . 13 ـ تهمت به پاكدامن .
14 ـ لواط . 15 ـ نااميدی از رحمت خدا . 16 ـ ايمن دانستن خود از عذاب خدا . 17 ـ كمك دادن به ستمكاران . 18 ـ ميل قلبی به ستمگران . 19 ـ سوگند دروغ . 20 ـ حبس كردن حقوق مردم بدون تنگدستی . 21 ـ دروغ . 22 ـ كبر .
23 ـ اسراف . 24 ـ تبذير . 25 ـ خيانت . 26 ـ سبك شمردن حج . 27 ـ جنگ با دوستان خدا . 28 ـ اشتغال به سرگرميهای بيهوده و بی منفعت . 29 ـ پافشاری بر گناه(1) .

آثار شوم گناهان

از آيات قرآن و روايات عناوين زير به عنوان آثار شوم گناهان استفاده می شود :

گناه ، اعمال نيك را تباه و نابود می كند . گناه ، باعث دچار شدن انسان به فتنه ها و بلاهای دنيايی و عذاب سخت آخرتی است . گناه ، مانع مستجاب شدن دعاست . گناه ، انسان را از شفاعت شفيعان محروم می كند . گناه ، دل را سخت و سياه می سازد . گناه ، ايمان را از بين می برد . گناه ، مانع نتيجه بخشيدن موعظه می شود . گناه ، انسان را خوار و رسوا می كند . گناه ، باعث محروميت آدمی از رزق حق می شود . گناه ، انسان را از منطقه ی عبادت و بندگی دور می كند . گناه ، زمينه ی چيرگی شيطان را بر انسان فراهم می آورد . گناه ، رشته ی نظم زندگی و نظام خانواده و جامعه را از هم می گسلد . گناه ، اعتماد و اطمينان مردم را از يكديگر از بين می برد . گناه ، قلب را می ميراند . گناه ، باعث سختی جان كندن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عيون اخبار الرضا : 2 / 125 ، باب 35 ( ما كتبه الرضا للمأمون . . . ) ، حديث 1 .


صفحه 132


و فشار برزخ است(1) .

از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده :

أَمَا إِنَّهُ لَيسَ مِن عِرق يَضْرِبُ وَلا نَكْبَة وَلا صُداع وَلا مَرَض إلاّ بِذَنب وَذَلِكَ قَولُ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ فِی كِتابِهِ : ( وَما أَصابَكُم مِنْ مُصِيبَة فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُم وَيَعْفُوا عَنْ كَثِير  (2)  ) (3) .

« هيچ رگی زده نشود و پايی به سنگ نخورد و دردسر پيش نيايد و بيماری و مرضی به انسان نرسد ، جز به ارتكاب گناهی . و همين است كه خدای عز و جل در كتابش فرمود : هر مصيبتی به شما رسيد ، به خاطر گناهی است كه مرتكب شديد و خدا از بسياری از گناهان در می گذرد » .

و نيز از آن حضرت روايت شده :

إنّ الرَّجُلَ يُذنِبُ الذَّنبَ فَيُحْرَمُ صَلاَةَ اللَّيلِ وَإِنَّ العَمَلَ السَّيِّئَ أَسْرَعُ فِی صاحِبِهِ مِن السِّكِّينِ فِی اللَّحْم(4) .

« قطعاً شخص مرتكب گناهی می شود و به خاطر آن از خواندن نماز شب محروم می ماند و تأثير گناه در گناهكار از تأثير كارد در گوشت
سريعتر است
 » .

از حضرت رضا (عليه السلام) روايت شده :

أَوحَی اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ إلَی نَبیّ مِنَ الاَنبِياءِ : إِذا أُطِعْتُ رَضِيتُ ، وَإِذا رَضِيتُ بَارَكْتُ ، وَلَيْسَ لِبَرَكَتِی نِهايَةٌ ، وَإِذا عُصِيتُ غَضِبْتُ ، وَإِذا غَضِبتُ لَعَنتُ ، وَلَعْنَتی تَبْلُغُ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافی : 2 ، باب الذنوب ; بحار الانوار : 73 ، باب 137 ، 138 ، 142 و ج 79 ابواب المعاصی والكبائر ; ميزان الحكمه : 4 / 1879 ، الذنب .

2 ـ شوری : 30 .

3 ـ كافی : 2 / 269 ، باب الذنوب ، حديث 3 .

4 ـ كافی : 2 / 272 ، باب الذنوب ، حديث 16 .


صفحه 133


السَّابِعَ مِن الوَرَی(1) .

« خدای عز و جل به پيامبری از پيامبران وحی فرمود : هرگاه اطاعت شوم خوشنود گردم و چون خوشنود گردم بركت بخشم و بركت من بی پايان است . و هنگامی كه از من نافرمانی شود خشم گيرم و چون خشم گيرم لعنت كنم و لعنت من تا هفت پشت را شامل شود » .

به تجربه ثابت شده كه گاهی فرزندان ستم پيشگان به بلای تهی دستی ، بيماری و ناتوانی و تنگی رزق دچار شده اند . و اين خود عنايت و رحمتی از جانب خدا به آنهاست تا مانند پدران خويش به گناه و طغيان مبتلا نشوند .

درباره ی اصرار بر گناه و ادامه ی معصيت از اميرالمؤمنين(عليه السلام) روايت شده :

هيچ بنده ای نيست مگر اين كه بر او چهل پرده ی حرمت قرار دارد تا مرتكب چهل گناه كبيره شود ; چون مرتكب چهل گناه كبيره شود ، خدا به فرشته ها وحی می كند : بنده ام را با بالهای خود بپوشانيد . فرشتگان او را با بالهای خود می پوشانند . سپس آن بنده هيچ كار زشتی را نگذارد جز آنكه مرتكب شود ، تا جايی كه ميان مردم به خاطر ارتكاب گناه ببالد . فرشتگان گويند : پروردگارا ! بنده ات هر گناهی را مرتكب می شود و ما از كردار او شرمساريم . خدای عز و جل به آنان وحی می كند : بالهايتان را از او برداريد . چون كارش به اينجا رسد آغاز به دشمنی با اهل بيت (عليهم السلام) كند ، آن زمان است كه پرده ی حرمتش در آسمان و زمين پاره شود . فرشتگان گويند : پروردگارا ! بنده ات پرده دريده مانده . خدای عز و جل وحی كند : اگر خدا به او توجه داشت ، به شما فرمان نمی داد كه بالهايتان را از او برداريد !! (2)

انسان پاكدامن و باتقوا ، كه به ياد خدا و با توجه به قيامت و با معرفت به آثار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافی : 2 / 275 ، باب الذنوب ، حديث 26 .

2 ـ كافی : 2 / 279 ، باب الكبائر ، حديث 9 .


صفحه 134


شوم گناه ، در پيدا و پنهان از گناه فراری و متنفّر است انسانی زنده ، و گناهكار آلوده دامن كه از خدا و قيامت غافل است و از عواقب گناه نمی هراسد ، ميّت است(1) .

گناهانی كه باعث پرده دری است

حديث شناس باعظمت ، شيخ صدوق در كتاب « معانی الاخبار »(2) حديث بسيار مهمی در رابطه با گناهانی كه آثار شومی دارد از حضرت زين العابدين(عليه السلام) نقل كرده كه بخشی از آن روايت اين قطعه از دعای كميل را كه هر جمله اش با « اللهم اغفر لی الذنوب » شروع شده توضيح می دهد :

گناهانی كه باعث پرده دری است عبارتست از :

1 ـ خوردن مايع مست كننده . 2 ـ قمار بازی . 3 ـ بكار گرفتن كار بيهوده و شوخی بيجا برای خنداندن مردم . 4 ـ بيان عيوب مردم . 5 ـ همنشينی با متهمين به گناه و بدكاری .

شراب خواری

حضرت موسی بن جعفر و امام هشتم و حضرت جواد (عليهم السلام) شراب خواری را از گناهان كبيره شمرده اند .

دانشمندان بزرگ شرق و غرب اثبات كرده اند : كه مايعات مست كننده ، چه كم و چه زياد ، آثار زيان باری در مغز و معده و كبد و قلب و كليه و مجاری تنفّس و گردش خون و عقل و نسل به جا می گذارد كه گاهی علاج آن آثار ، غير ممكن و هلاكت مشروب خوار قطعی و حتمی است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مضمون بعض روايات ائمه ی اطهار (عليهم السلام) بر اين مطالب اشاره دارد كه : مؤمن زنده است و كافر مرده .

2 ـ معانی الاخبار : 269 .


صفحه 135


شيطانِ بطری ، شيطانی بسيار خطرناك و دشمنی زيان آفرين و موجودی پليد و نجس است .

قرآن مجيد مايع مست كننده را ناپاك و رجس و از كارهای شيطان برشمرده(1)و سودش را در برابر زيانش ناچيز و اندك دانسته(2) و به خاطر خطرات فراوان و زيانهای غير قابل جبرانش آن را بر تمام مردم حرام كرده و مرتكب آن را ، چنان چه موفق به توبه نشود ، به عذاب سنگين دنيايی و آتش سوزان آخرتی دچار خواهد كرد .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) در رابطه با مايع مست كننده ده نفر را لعنت كرده :

كسی كه درختش را به اين خاطر كاشته ، و آن كه از درختش نگهبانی كرده ، و كسی كه انگور يا مادّه ديگرش را افشرده ، و شخصی كه آن را نوشيده ، و كسی كه ساقی آن بوده ، و آن كه آن را با دوش يا با مركب جابجا كرده ، و كسی كه از باربر تحويل گرفته ، و شخصی كه آن را فروخته ، و آن كه آن را خريده ، و كسی كه پولش را خورده . فردای قيامت شراب خوار وارد عرصه ی محشر می شود ، در حالی كه رويش سياه و دهانش كج و زبانش بيرون افتاده و فرياد تشنگی اش بلند است . به او از چاهی كه چرك زناكاران در آن ريخته شده می آشامانند(3) .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : شراب خواری مساوی با بت پرستی است(4) . شراب خوار در قيامت كافر محشور می شود(5) . شراب پايه ی هر گناهی است ! (6)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مائده : 90 .

2 ـ بقره : 219 .

3 ـ وسائل الشيعه : ج 25 ، ابواب نوشيدنی های حرام ، باب 9 ، حديث 31947 و . . .

4 ـ وسائل الشيعه : ج 25 ، ابواب نوشيدنيهای حرام ، باب 12 ، حديث 32003 .

5 ـ وسائل الشيعه : ج 25 ، ابواب نوشيدنيهای حرام ، باب 12 ، حديث 32009 .

6 ـ وسائل الشيعه : ج 25 ، ابواب نوشيدنی های حرام ، باب 12 ، حديث 31992 .


صفحه 136


به اميرالمؤمنين (عليه السلام) گفته شد : آيا شما فرموده ايد : شراب از دزدی و زنا بدتر است ؟ فرمود : آری ، زناكننده شايد گناه ديگری انجام ندهد ، ولی شراب خوار چون شراب خورد ، زنا می كند ، آدم می كشد ، نماز را ترك می كند ! (1)

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : كسی كه شراب را پس از آن كه حرمتش را خدا به زبان من ابلاغ كرد بنوشد ، سزاوار نيست هنگامی كه به خواستگاری بيايد پاسخ مثبت به او داده شود . شفاعت شراب خوار چون شفاعت كند پذيرفته نيست . گفتارش نبايد مورد تصديق قرار گيرد . نبايد او را بر امانتی امين دانست ، پس كسی كه چيزی به او بسپارد ، برای او از جانب خدا ضمانی نيست(2) .

قمار

از گناهان بزرگ و معاصی كبيره قمار است .

امام صادق (عليه السلام) در روايتی مهم به كبيره بودن اين گناه اشاره فرموده(3) .

در قرآن مجيد فقط در رابطه با قمار و شراب تعبير به گناه بزرگ شده :

( يَسْئَلونَكَ عَنِ الخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُل فيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ )(4) .

« از تو از مايع مست كننده و قمار می پرسند ، بگو : در مايع مست كننده و قمار گناه بزرگ است » .

ساختن همه ی آلات و ادوات قمار و اجرت گرفتن بر ساخت آنها و خريد و فروششان حرام است .

به فتوای بسياری از فقهای بزرگ شيعه ، بازی با آنها حتّی بدون برد و باخت ، شرعی نيست .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافی : 1 / 403 ، باب أن الخمر رأس كل اثم و شرّ ، حديث 8 .

2 ـ وسائل الشيعه : ج 25 ، ابواب نوشيدنی های حرام ، باب 12 ، حديث 31980 .

3 ـ وسائل الشيعه : ج 17 ، ابواب ما يكتسب به . . .  ، باب 35 .

4 ـ بقره : 219 .


صفحه 137


نگاهداشتن اين وسائل ، حرام ، و از بين بردنش لازم است .

نشستن در مجلس قمار و تماشای آن حرام و ترك مجلس قمار واجب شرعی است .

بكار گرفتن كار بيهوده برای خنداندن مردم

منظور از بكار گرفتن كار بيهوده ، انجام كارها و اعمالی است كه برای انجام دهنده و بيننده سود دنيايی و آخرتی ندارد و از موارد ضايع كردن عمر است . عمری كه يك لحظه اش با دست به دست دادن ميلياردها عوامل در اختيار انسان گذاشته می شود .

بدون ترديد ضايع كردن عمر از موارد كفران نعمت است . نعمت عمر از بزرگترين و مفيدترين نعمت هايی است كه حضرت حق به انسان عنايت فرموده و شكر اين نعمت به اين است كه انسان تمام لحظاتش را در راه عبادت و بندگی و علم و دانش و خدمت به بندگان خدا بكار گيرد .

محدث قمی در كتاب « منازل الآخرة » حكايت می كند : مردی به نام ابن صمد بيشتر اوقات شب و روز وجود خود را محاسبه می كرد . روزی ايام گذشته ی عمرش را حساب كرد ، به نظر آورد شصت سال از عمرش گذشته ، روزهای آن را به شماره آورد ، بيست و يك هزار و نه صد روز شد ، فرياد زد : وای بر من اگر روزی يك گناه بيشتر مرتكب نشده باشم ، پس خدا را با بيست و يك هزار و نه صد گناه ملاقات می كنم . اين را گفت و بيهوش بر زمين افتاد و در همان حالت بيهوشی از دنيا رفت .

بيان عيوب مردم

حفظ آبروی مسلمانان و مؤمنان ، واقعيتی بسيار مهمّ و به شدّت مورد توجّه


صفحه 138


آيين اسلام است . تا جايی كه در معارف دينی آبروی مؤمن با خونش برابر
دانسته شده :

عِرضُ المُؤمِنِ كَدَمِهِ .

با به باد رفتن آبروی مردم ، بنای اعتماد و اطمينان ويران می شود و نظام زندگی خانواده و جامعه در هم فرو می ريزد و امور مسلمانان مختل می شود .

كاملان و بی عيب ها فقط انبيا و امامان و اوليای خاصّ حضرت حقند . جز اينان هركس دارای عيب و عيوبی است كه از ديد و نظر مردم پنهان می كند .

البته در ميان مردم عده ای بی شرم و حيا وجود دارند كه از پخش شدن عيب خود ننگ ندارند و آزاری از اين ناحيه حسّ نمی كنند ، ولی اكثر مردم برای آبروی خود حرمت و ارزش قائل هستند و رضايت به بازگو شدن عيب يا عيوبشان ندارند .

پس كسانی كه عيب مردم را ، چه عيب بدنی يا عملی يا اخلاقی يا گفتاری يا مالی يا دينی يا دنيوی ، بازگو می كنند و از اين جهت به آبروی مردم لطمه می زنند و باعث خفت و خواری و سبكی آنان می شوند ، خود را به گناه بسيار سنگينی دچار می كنند و خويش را مستحقّ عذاب قيامت و رسوايی در دنيا می كنند .

از حضرت امام باقر و حضرت امام صادق (عليهما السلام) روايت شده :

أَقْرَبُ ما يَكونُ العَبدُ إِلَی الكُفْرِ أَن يُواخِیَ الرَّجُلَ عَلَی الدِّينِ فَيُحْصِی عَلَيْهِ عَثَراتِهِ وَزَلاَّتِهِ لِيُعَنِّفَهُ بِهَا يَوماً مَا(1) .

« نزديك ترين چيزی كه انسان به كفر دارد اينست كه : با مردی بر اساس دين عقد برادری بسته باشد تا لغزش ها و خطاهايش را شماره كند ، برای اين كه روزی او را به آنها سرزنش و ملامت كند » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافی : 2 / 354 ، باب من طلب عثرات المؤمنين . . .  ، حديث 1 .


صفحه 139


حضرت امام صادق (عليه السلام) از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت می كند كه آن حضرت فرمود :

يَا مَعْشَرَ مَن أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ وَلَمْ يُخْلِصِ الإيمَانَ إِلَی قَلْبِهِ ، لاَ تَذُمُّوا الْمُسلِمِينَ وَلاَ  تَتَّبِعُوا عَوْرَاتِهِم ، فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَورَاتِهِم تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ ، وَمَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ تَعَالَی عَوْرَتَهُ يَفْضَحهُ وَلَوْ فِی بَيْتِهِ(1) .

« ای گروهی كه به زبان اسلام آورده ايد و ايمان به قلبش نرسيده ، مسلمانان را نكوهش نكنيد و به جستجوی عيوبشان نباشيد ، زيرا هركس عيوب آنان را جستجو كند ، خداوند عيوبش را دنبال می كند ، و هركه خدا عيبش را دنبال كند ، گرچه در خانه اش باشد رسوايش می كند » .

همنشينی با متّهمين به گناه

اثرپذيری انسان از همنشين ، بيش از اثرپذيری از ديگر امور است . قدرت اثرگذاری همنشين در وجود انسان از هر چيزی بالاتر است ; به همين خاطر ، آيات قرآن مجيد و روايات اهل بيت (عليهم السلام) برای انتخاب دوست و همنشين رهنمودهای مهمّی به انسان ، بخصوص اهل ايمان دارند .

تفسير و تحليل اين واقعيت و بيان آيات و روايات ، كتاب جداگانه ای می طلبد كه خوشبختانه دانشمندان علوم اسلامی در اين زمينه آثار مهمی در دسترس مردم قرار داده اند .

قرآن و روايات ، مردم را از نشست و برخاست و همنشينی با اهل كفر و شرك و فسق و فجور و دوستی با يهود و نصاری و حتی متّهمين به گناه و معصيت نهی می كند ، تا فرهنگ و اخلاق و منش و عقايد شيطانی آنان در انسان اثر نگذارد و او

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافی : 2 / 354 ، باب من تتبع عثرات المؤمنين . . .  ، حديث 2 .


صفحه 140


را از رحمت حق محروم نكند .

امام صادق (عليه السلام) فرمود :

لاَ يَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَجْلِسَ مَجْلِساً يُعْصَی اللَّهُ فِيهِ وَلاَ يَقْدِرُ عَلَی تَغْيِيرِهِ(1) .

« برای مؤمن شايسته نيست در مجلسی بنشيند كه خدا در آن مجلس نافرمانی می شود و او قدرت تغيير آن را نداشته باشد . » .

ابوهاشم جعفری می گويد : حضرت رضا (عليه السلام) به من فرمود : چرا تو را نزد عبدالرحمن بن يعقوب می بينم ؟ ابوهاشم گفت : او دايی من است . حضرت فرمود : او درباره ی خدا سخن ناهموار و غير قابل قبولی می گويد ، « سخنی كه با آيات قرآن و معارف اهل بيت ناهماهنگ است » . خدا را به صورت اشياء و اوصاف آن وصف می كند . بنابراين يا با او همنشين باش و ما را واگذار ، يا با ما بنشين و او را رها كن .

عرضه داشتم : او هرچه می خواهد بگويد ، چه زيانی به من دارد . وقتی من آنچه را او می گويد نگويم چيزی بر عهده ی من نيست .

حضرت فرمود : آيا بيم نداری از اين كه عذابی بر او فرود آيد و هر دوی شما را بگيرد ؟ آيا داستان كسی كه خود از ياران موسی (عليه السلام) بود و پدرش از ياران فرعون را نشنيده ای ؟ هنگامی كه لشكر فرعون كنار دريا به موسی و يارانش رسيد ، آن پسر از موسی جدا شد كه پدرش را نصيحت كند و به موسی و يارانش ملحق نمايد ، پدرش به راه باطل خود دنبال فرعونيان می رفت و اين جوان با او درباره ی آيينش ستيزه می كرد ، تا هر دو به كناری از دريا رسيدند و با هم غرق شدند ، خبر به موسی رسيد ، فرمود : او در رحمت خداست ولی چون عذاب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافی : 2 / 374 ، باب مجالسة أهل المعاصی ، حديث 1 .


صفحه 141


نازل شود از كسی كه نزديك گنهكار است دفاعی نشود ! (1)

اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود :

مَن كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَومِ الآخِرِ فَلاَ يَقُومُ مَكَانَ رِيبَة(2) .

« هركه ايمان به خدا و روز جزا دارد در مكان تهمت و شك نايستد » .

امام صادق (عليه السلام) فرمود :

مَن قَعَدَ عِنْدَ سَبَّاب لاَِوْلِيَاءِ اللَّهِ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ تَعَالَی(3) .

« هركه نزد دشنام گوی به دوستان خدا بنشيند ، خدای تعالی را نافرمانی كرده » .

مسيح (عليه السلام) فرمود : دوستی خود را با كينهورزی به اهل معصيت آشكار كنيد و با دور شدن از آنان به خدا نزديك شويد و خوشنودی خدا را به عوض خشم آنان بخواهيد . گفتند : ای روح خدا با كه بنشينيم ؟ فرمود : با كسی كه ديدنش شما را به ياد خدا اندازد و گفتارش به دانش شما بيفزايد و كردارش شما را به جانب آخرت رغبت دهد(4) .

آری ، پرده هايی كه چون تقوا و پاكدامنی ، ورع و پارسايی ، صداقت و درستی ، عبادت و خدمت ، مانع بين انسان و بلا و عذاب و خشم و نفرت خداست ، وقتی برجا می ماند كه انسان از گناه آشاميدن مايع مست كننده و قمار و به كار گرفتن كارهای بيهوده و بيان عيوب مردم و همنشينی با متهمين به گناه بپرهيزد ; و اگر دچار تسويل نفس و وسوسه های شياطين باطنی و ظاهری شود و دامن به اين گناهان بيالايد ، با دست خود آن پرده ها و حجابها و موانع را پاره

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافی : 2 / 374 ، باب مجالسة أهل المعاصی ، حديث 2 .

2 ـ كافی : 2 / 377 ، باب مجالسة أهل المعاصی ، حديث 10 .

3 ـ كافی : 2 / 379 ، باب مجالسة أهل المعاصی ، حديث 14 .

4 ـ محجّة البيضاء : 3 / 288 ، كتاب آداب الصحبة و المعاشرة .


صفحه 142


می كند و راه را برای فرود آمدن بلا و مصيبت و خواری و عذاب بر خود هموار و باز می كند .

هركه در اين درد گرفتار نيست *** يك نفسش در دو جهان كار نيست

هركه دلش ديده ی بينا نيافت *** ديده ی او محرم ديدار نيست

هركه از اين واقعه بويی نبرد *** جز به صفت ، صورت ديوار نيست

ای دل اگر دم زنی از سرّ عشق *** جای تو جز آتش و جز دار نيست

آن كه سزاوار در گلخن است *** در حرم شاه سزاوار نيست

پرده ی پندار بسوز و بدانك *** در دو جهانت به از اين كار نيست(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عطار نيشابوری ، ديوان اشعار ، شماره ی 107 ، بعض ابيات .


صفحه 143


اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ   

« اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ »

« خدايا ! برای من بيامرز گناهانی كه انتقام ها و عقوبت ها را نازل می كند » .

گناهانی كه سبب نزول عقوبتهاست

در روايت بسيار مهم حضرت سجاد (عليه السلام) ، در روايتی باارزش و قابل توجه به نُه گناه كه سبب نزول عقوبتهاست اشاره فرموده :

1 ـ بغی . 2 ـ تعدی و تجاوز به حقوق مردم . 3 ـ مسخره كردن بندگان خدا .
4 ـ شكستن عهد و پيمان . 5 ـ معصيت و بدكاری آشكار . 6 ـ شيوع دروغ .
7 ـ داوری و قضاوت بر خلاف احكام خدا . 8 ـ خودداری از پرداخت زكات .
9 ـ كم گذاشتن پيمانه و كيل(1) .

بغی

كلمه ی « بغی » در لغت به معنای سرپيچی از حق ، تجاوز از حدود الهی ، تعدّی به مردم ، فساد ، معصيت ، آلودگی و زنا آمده و در آيات قرآن و روايات در تمام اين معانی به كار گرفته شده است :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ معانی الاخبار : 269 .


صفحه 144


( إِنَّ قَارونَ كانَ مِن قَوْمِ موسَی فَبَغَی عَلَيْهِمْ . . . )(1) .

« به راستی قارون از قوم موسی بود ، كه بر آنان ظلم و ستم روا داشت » .

( وَلَوْ بَسَطَ اللّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الأَرْضِ . . . )(2) .

« و اگر خدا رزق و روزی را بر بندگانش وسيع و فراوان كند ، در زمين به فساد و بيدادگری برمی خيزند » .

( يا أُخْتَ هارُونَ ما كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْء وَمَا كانَتْ أُمُّكِ بَغِيّاً )(3) .

« ای خواهر هارون ! پدرت انسان ناصالح و بدی نبود و مادرت دامنی پاك از زنا و بدكاری داشت » .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :

إِنَّ أَسْرَعَ الْخَيرِ ثَوَاباً البِرُّ وَإِنَّ أَسْرَعَ الشَرِّ عِقَاباً البَغیُ(4) .

« به راستی سريع ترين خوبی از جهت پاداش ، نيكی و بخشش و خوبی به مردم است و سريع ترين بدی از نظر مكافات ، تعدّی و ظلم و ستم به ديگران است » .

امام صادق (عليه السلام) فرمود :

سِتَّةٌ لاَ تَكونُ فِی المُؤْمِنِ : العُسْرُ وَالنَّكَدُ وَاللَّجَاجَةُ وَالكِذْبُ وَ الحَسَدُ وَالبَغْیُ(5) .

« در مؤمن شش خصلت وجود ندارد : عجز و درماندگی ، خسيسی و كم خيری ، لجاجت و سرسختی ، دروغ ، حسد ، تعدّی و تجاوز به مردم » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ قصص : 76 .

2 ـ شوری : 27 .

3 ـ مريم : 28 .

4 ـ بحار الانوار : 72 / 273 ، باب 70 ، حديث 1 .

5 ـ بحار الانوار : 75 / 263 ، باب 23 .


صفحه 145


تعدی و تجاوز به حقوق مردم

خداوند مهربان برای مردم نسبت به يكديگر حقوقی قرار داده كه ادای آن حقوق لازم است و تجاوز و تعدی به حقوق مردم گناه و معصيت و گاهی سبب كيفر و عقوبت است .

حق پدر و مادر بر فرزند ، حق فرزند بر پدر و مادر ، حق اقوام و خويشان به يكديگر ، حق همسايه به همسايه ، حق مردم بر حكومت ، حق حكومت بر مردم ، حق شوهر بر زن ، حق زن بر شوهر ، حق زيردستان بر صاحبان نعمت و ثروت ، حق فقير بر غنی و ديگر حقوقی كه در قرآن مجيد و روايات
بيان شده است .

زيباترين و كامل ترين رساله ای كه بيانگر حقوق است رساله ی حقوق حضرت زين العابدين (عليه السلام) است ; انسان با مراجعه به آن رساله به شناخت كامل و جامعی نسبت به حقوق موفق می شود و خود را پس از شناخت مسئول اجرای آن حقوق احساس می كند .

تعدی و تجاوز به هر يك از آن حقوق ، گناهی مسلم و معصيتی يقينی است . و در صورت جبران نكردن ، مكافات و عقوبت آن حتمی و قطعی است .

مسخره كردن بندگان خدا

مسخره كردن مردم چه نسبت به قيافه و شكل ، يا به خاطر فقر و تهی دستی ، و يا به علّت دين داری و ايمان ، و يا به سبب شغل و كار ، و يا به خاطر هر موقعيت و وضعی ، گناهی بزرگ و معصيت و خطايی است كه عقوبت و مكافات دنيايی و آخرتی به دنبال دارد .

مسخره كردن مردم در حقيقت توهين به شخصيت ايشان و تحقير و خوار


صفحه 146


شمردن آنهاست .

قرآن مجيد از مسخره كنندگان به عنوان منافق ، ستمكار و مفسد ياد می كند و آنان را مستحق عذاب دردناك می داند .

( وَإِذا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنوا قَالوا آمَنّا وَإِذا خَلَوا إِلَی شَيَاطِينِهِمْ قَالوا إِنّا مَعَكُم إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ )(1) .

« اينان هنگامی كه با اهل ايمان ديدار كنند می گويند ايمان آورديم و چون با شياطينشان « كه سردمداران كفر و شركند » خلوت كنند می گويند با شماييم و هدف ما از برخورد با مؤمنان مسخره كردن آنان است » .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : خدای تبارك و تعالی فرموده :

مَن أَهَانَ لِی وَلِيّاً فَقَد أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی(2) .

« هركه به دوستی از من اهانت كند ، يقيناً به جنگ با من كمين كرده !! »

امام صادق (عليه السلام) فرمود :

هنگامی كه قيامت شود ، يك منادی ندا كند : روگردانان از دوستان من كجايند ؟ پس گروهی كه صورتشان گوشت ندارد برخيزند . در آن وقت گفته شود : اينان كسانی هستند كه اهل ايمان را آزردند و با آنان به دشمنی برخاستند و نسبت به آنها عناد ورزيدند و آنان را با درشتی و سرسختی در دينشان سرزنش كردند . سپس فرمان رسد كه آنها را به دوزخ برند .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : خدای عز و جل فرموده :

قَد نَابَذَنِی مَن أَذَلَّ عَبدِی المُؤْمِنَ(3) .

« كسی كه بنده ی مؤمن مرا خوار كند ، آشكارا به جنگ با من برخاسته !! »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بقره : 14 .

2 ـ 3 ـ كافی : 2 / 351 ، باب من آذی المسلمين . . .  ، حديث 2 و 6 .


صفحه 147


آری ، به ريشخند گرفتن مردم و مسخره كردن آنان ، در حقيقت توهين كردن به آنان و آزار دادن روحی و كوچك شمردن آنهاست .

قرآن مجيد به شدت مردان و زنان را از اين كه به مسخره كردن يكديگر اقدام كنند نهی می كند و مسخره كنندگانی كه از اين كار زشت خود توبه نمی كنند ستمكار می داند(1) .

شكستن عهد و پيمان

عهد و پيمان و وفای به آن ، دو حقيقت اخلاقی و انسانی است كه در قرآن مجيد و روايات اهل بيت (عليهم السلام) مورد توجه قرار گرفته و شكستن آن ، گناه و معصيت شمرده شده است .

در زمينه ی عهد و پيمان و وفای به آن ، تفاوتی نمی كند كه عهد و پيمان با خدا يا با پيامبر يا با امام يا با مردم بسته شود ، وفای به هر عهد و پيمان مثبتی كه در طريق عبادت ، يا خدمت به مردم ، يا كسب و تجارت ، يا امور صحيح ديگر بسته می شود ، واجب شرعی و اخلاقی است و شكستنش گاهی حرام و موجب كيفر الهی است .

( وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللّهِ إِذا عَاهَدتُمْ . . . )(2) .

« به عهد خدا هنگامی كه عهد بستيد وفا كنيد » .

( الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الخاسِرونَ )(3) .

« آنان كه عهد خدا را پس از محكم كردنش می شكنند و آنچه را خدا دستور به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حجرات : 11 .

2 ـ نحل : 91 .

3 ـ بقره : 27 .


صفحه 148


پيوندش داده قطع می كنند و در زمين به فساد برمی خيزند ، فقط آنان زيان كارند » .

( . . . وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولا )(1) .

« به عهدی « كه با خدا و با يكديگر می بنديد » وفا كنيد ، به راستی عهد مورد بازخواست و بازپرسی است » .

( يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءامَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ . . . )(2) .

« ای كسانی كه ايمان آورديد ، به قراردادها و عهد و پيمانها وفا كنيد » .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :

ثَلثٌ مَن كُنَّ فِيهِ كَانَ مُنَافِقاً وَإِن صَامَ وَصَلَّی وَزَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ : مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ ، وَإِذَا حَدَّثَ كَذِبَ ، وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ(3) .

« سه خصلت است در هركه باشد منافق است ، گرچه نماز بخواند و روزه بگيرد و خود را مسلمان بداند : چون او را امين دانند خيانت ورزد ، و هنگامی كه به سخن برخيزد دروغ گويد ، و هرگاه وعده دهد وعده اش را وفا نكند » .

امام صادق (عليه السلام) فرمود :

مَن عَامَلَ النَّاسَ وَلَمْ يَظْلِمْهُم ، وَحَدَّثَهُم فَلَمْ يَكْذِبْهُمْ ، وَوَعَدَهُمْ فَلَمْ يَخْلِفْهُمْ ، فَهُوَ مِمَّن كَمُلَتْ مُرُوءَتُهُ وَحُرِّمَتْ غَيْبَتُهُ وَظَهَرَ عَدْلُهُ وَوَجَبَتْ أُخُوَّتُهُ(4) .

« كسی كه در رفتارش با مردم ستم نورزد و در سخن گفتن با آنان دروغ نگويد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اسراء : 34 .

2 ـ مائده : 1 .

3 ـ كافی : 2 / 290 ، باب فی أصول الكفر . . .  ، حديث 8 ; گناهان كبيره : 1 / 372 .

4 ـ كافی : 2 / 239 ، باب المؤمن و علاماته . . . ، حديث 28 ، با اندكی اختلاف ; و گناهان كبيره : 1 / 372 .


صفحه 149


و در وعده به آنان تخلف نكند ، از كسانی است كه مروّتش كامل و غيبتش حرام و عدالتش آشكار و بايد او را برادر دينی دانست » .

معصيت و بدكاری آشكار

قرآن مجيد مردم را از نزديك شدن به كارهای زشت و معصيت های آشكار و پنهان به شدت نهی كرده(1) .

معصيت آشكار و بدكاری ظاهر ، نشان دهنده ی كمال بی شرمی و بی حيايی گنه كار و جسارت و بی ادبی او و بی احتراميش به قانون و فضای جامعه ی
اسلامی است .

اسلام ، آلوده شدن فضای جامعه را به هيچ صورت نمی پسندد و برای آنان كه عرصه گاه حيات امّت اسلامی را آلوده می كنند مجازات و تعزير شرعی تعيين كرده است .

بر مردم مؤمن و دلسوزان آگاه و به خصوص كارگزاران حكومت اسلامی واجب است از بدكاری بدكار و عصيان گنه كار و خطای انسان بی شرم و حيا به هر شكل ممكن جلوگيری كنند ; تا ميكروب خطرناك معصيت دامن مردم و بخصوص نسل جوان و دختران و پسران را آلوده نكند .

وجوب امر بمعروف و نهی از منكر ، به خاطر قطع ريشه ی فساد و دفع آلودگی و رفع ناپاكی و حفظ جامعه از خطر سقوط در منجلاب معصيت است .

اگر مراكز تربيتی چون خانه و مدرسه صفت الهی حيا را در نسل جوان پرورش دهند و به صفتی پابرجا و ثابت تبديل كنند ، خلوت و جلوت انسان از آلودگی به فحشا و منكرات پاك می ماند .

حيا ، و توجه به خدا ، و انديشه در عاقبت گناه ، عالی ترين بازدارنده ی انسان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ انعام : 151 .


صفحه 150


از مفاسد و معاصی است .

از امام صادق (عليه السلام) روايت شده :

الحَيَاءُ مِنَ الإِيمَانِ وَالإِيمَانُ فِی الجَنَّةِ(1) .

« حيا از ايمان و ايمان در بهشت است » .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : از خدا حيا كنيد و حق حيا را رعايت نماييد . گفتند : يا رسول اللّه ! چگونه ؟ فرمود : از شما كسی شب را صبح نكند مگر اين كه اجل و موتش در برابر دو چشمش باشد ; و سر و آنچه را دربردارد چون چشم و گوش و زبان ، از حرام حفظ كند ; و شكم و آنچه را از طعام جمع می كند از حرام نگاه دارد ; و قبر و پوسيدن بدن را در آن ياد آورد . و كسی كه آخرت را می خواهد زينت و زيور فريبنده ی زندگی دنيا را واگذارد(2) .

مردی به رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) گفت : مرا سفارش و وصيت كن . حضرت فرمود :

إِسْتَحْیِ مِنَ اللَّهِ كَمَا تَسْتَحْيِی مِنَ الرَّجُلِ الصَّالِحِ مِن قَوْمِكَ(3) .

« از خدا حيا كن ، چنان كه از مرد شايسته ای از قومت حيا می كنی . » .

شدت ترس و حيای زنی با ايمان

حضرت سجاد (عليه السلام) فرمود : مردی با خانواده اش از طريق دريا مسافرت كرد . كشتی آنان در ميان دريا شكست و از همه ی مسافرانی كه در كشتی بودند جز همسر آن مرد نجات نيافت . او بر تخته پاره ای از الواح كشتی نشست تا به يكی از جزيره های آن دريا پناهنده شد .

در آن جزيره مردی راهزن بود كه همه ی پرده های حرمت خدا را دريده بود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار : 68 / 329 ، باب 81 ، حديث 1 .

2 ـ بحار الانوار : 68 / 333 ، باب 81 ، حديث 9 .

3 ـ بحار الانوار : 68 / 336 ، باب 81 ، حديث 20 .


صفحه 151


ناگاه ديد آن زن بالای سرش ايستاده ، سر به سوی او برداشت و گفت : تو انسانی يا جن ؟ گفت : انسانم . بی آنكه با او سخنی گويد با او چنان نشست كه مرد با همسرش می نشيند . چون آماده ی نزديكی با او شد زن لرزان و پريشان گشت . راهزن به او گفت : چرا پريشان شدی ؟ زن گفت : از اين می ترسم و با دست اشاره به عالم بالا كرد . مرد گفت : مگر چنين كاری كرده ای ؟ زن گفت : نه به عزّت خدا سوگند . مرد گفت : تو از خدا چنين می ترسی در صورتی كه چنين كاری نكرده ای و من تو را مجبور به اين كار می كنم ، به خدا سوگند من به پريشانی و ترس از خدا از تو سزاوارترم . سپس كاری نكرده برخاست و به سوی خانواده اش رفت و همواره در انديشه ی توبه و بازگشت بود .

روزی در مسير راه به راهبی برخورد در حالی كه آفتاب داغ بر سر آنها می تابيد . راهب به جوان گفت : دعا كن تا خدا ابری بر سر ما آرد كه آفتاب ما را می سوزاند . جوان گفت : من برای خود نزد خدا كار نيكی نمی بينم تا جرأت كنم چيزی از او بخواهم . راهب گفت : پس من دعا می كنم و تو آمين بگو . گفت : آری خوبست . راهب دعا می كرد و جوان آمين می گفت ، به زودی ابری بر سر آنها سايه انداخت ، هر دو پاره ای از روز را زير ابر راه رفتند تا سر دو راهی رسيدند ، جوان از يك راه و راهب از راه ديگر رفت و ابر همراه جوان شد !

راهب گفت : تو بهتر از منی ، دعا به خاطر تو مستجاب شد نه به خاطر من ، گزارش وضع خود را به من بگو . جوان داستان آن زن را بيان كرد . راهب گفت : چون ترس از خدا تو را گرفت گذشته ات آمرزيده شد ، اكنون مواظب باش كه در آينده چگونه باشی(1) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافی : 2 / 69 ، باب الخوف والرجاء ، حديث 8 .


صفحه 152


شيوع دروغ

رسول خدا و حضرت صادق و حضرت رضا (عليهم السلام) دروغ را از گناهان كبيره بلكه از بزرگترين گناهان كبيره شمرده اند(1) .

از زشت ترين مراتب دروغ ، دروغ بستن به خدا و انبيا و امامان و كتب آسمانی است كه سبب گمراهی بسياری از مردم است .

سردمداران كفر و شرك در طول تاريخ با دروغ پردازيهای خود و با ارايه ی دروغ های شاخدار به عنوان علم و فلسفه ، توده های عظيمی از انسانها را از گرايش به آيين حق و ايمان به انبيا و يقين به روز جزا بازداشتند .

اين شياطين حيله گر و خنّاسان دين ساز و وسوسه گران شياد ، با به هم بافتن اموری نامربوط و مسائلی عاری از حقيقت ، مانع ورود بسياری از انسانها به راه هدايت و صراط مستقيم شدند .

اينان با دروغ پردازی و پشت هم اندازی ، هر باطلی را در برابر چشم مردم ، حق جلوه دادند و هر حقی را از چشم مردم انداختند .

اينان در طول تاريخ به انكار كتاب های آسمانی برخاستند و نزول آنها را از پيشگاه مقدس حق برای هدايت بشر منكر شدند و در برابر آياتش به هر شكل ممكن ايستادند و به گوش مردم خواندند كه هيچ چيز از جانب خدا
نازل نشده !!  (2)

اينان برای محروم كردن انسان از فيض هدايت حق و دور شدنشان از سعادت دنيا و آخرت ، به تمام انبيای الهی تهمت زدند و آن راستگويان حقيقی را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ روايات مربوط به دروغ ، در كتابهای كافی : 2 / 338 ; وسائل الشيعه : 12 / 243 ، باب 138 ; مستدرك الوسائل : 9 / 83 ، باب 120 و . . . ; بحار الانوار : 69 / 232 ، باب 114 به طور مفصل آمده .

2 ـ يس : 15 .


صفحه 153


دروغگو انگاشتند و آن صاحبان عقل و درايت را ساحر و جادوگر به حساب آوردند و آن چهره های باكرامتی كه از نظر سلامت روان در ميان تمام انسانها بی نظير بودند متهم به ديوانگی و جنون كردند !

اينان به هر دروغ خطرناك و خطرسازی متوسل شدند و دست آلوده و جنايتكار خود را به تحريف معانی و مفاهيم حقايق دراز كردند و حتی به الفاظ و تركيب تورات و انجيل و زبور دستبرد خائنانه زدند و آن كتاب های هدايت را تبديل به منابع شرك و كفر و گمراه كننده كردند و اگر قدرتشان اجازه می داد و حفاظت فرمانروای مطلق هستی حضرت حق نبود ، ظاهر قرآن را هم مانند ساير كتابهای آسمانی دچار تحريف می كردند .

اينان از تحريف و تغيير معانی آيات برای گمراه كردن مردم حيا نكردند و از عواقب شوم اين كار خطرناك نترسيدند و از عذاب دردناك الهی در قيامت نهراسيدند .

اينان برای محكم كردن پايه های ظالمانه ی حكومت سقيفه و سوار كردن بنی اميه و بنی عباس بر گرده ی مردم و دور ساختن حق از مسير و محورش و خانه نشين كردن اهل بيت پيامبر (عليهم السلام) و محروم كردن انسان از علوم و معارف امامان بزرگوار كه جانشينان بر حق پيامبر بودند ، كارخانه های عظيم حديث سازی به راه انداختند و نزديك به يك ميليون حديث ساختگی و روايت قلاّبی كه همه را به رسول بزرگوار اسلام (صلی الله عليه وآله وسلم) نسبت دادند ، به وسيله ی زور و زر بنی اميه و بنی عباس به عنوان فرهنگ اسلام با تدوين در كتابها در دسترس امت قرار دادند ، كه اگر قيام علمی امامان بخصوص حضرت امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) و تربيت شدگان مكتب اهل بيت (عليهم السلام) و به ويژه زحمات علما و فقها و اصوليين و حكيمان شيعه تا به امروز نبود ، شيعه هم به ناچار تن به پذيرفتن برخی از آن احاديث ساختگی حيله گران مدرسه ی بنی اميه و بنی عباس می داد .


صفحه 154


ولی ابزار شناخت حق از باطل كه به وسيله ی امامان معصوم (عليهم السلام) در اختيار اصحاب آن بزرگواران و علما و فقها قرار گرفت از پذيرش دروغ هايی كه به رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) نسبت داده بودند ، مصونيت داد و در نتيجه اسلام ناب محمّدی به وسيله ی امامان (عليهم السلام) و زحمات باارزش دانشمندان شيعه از دستبرد خائنان و حديث سازان محفوظ ماند ، تا حجت خدا بر تمام انسانها ، تا برپا شدن قيامت ، تمام باشد و احدی در عرصه گاه محشر نتواند خود را در دور بودن از آيين ناب محمّدی معذور بدارد .

اين دروغ پردازان خائن كه در هر لباسی هستند ، در اين دويست سال اخير در آسيا و اروپا و آمريكا در رشته های مختلف علمی و در بازار سياست و در صحنه های مادی و معنوی ، دريا دريا دروغ ساختند و با رنگ و لعابی عقل پسند بر تمام جوامع تحميل كردند . و از اين طريق ميلياردها انسان را در مدرسه های علمی و در امور سياسی و در شئون معنوی و در بازار مصرف و در جدا كردنشان از حق و حقيقت فريب دادند ، و با ساختن جملاتی دروغ ، همراه با رنگ و لعاب جوان پسند هم چون : دين افيون ملت هاست ، حكومت شايسته ی انسان متمدن و پيروز و غالب است ، دانش كليد حل همه ی مشكل هاست ، دموكراسی و آزادی ، حكومت مردم بر مردم به جای حكومت خدا از طريق صالحان بر مردم ، جامعه ی مدنی ليبرالی ، ميلياردها نفر را كمونيست و لائيك و بی دين ، و بقيه ی مردم را حيران و سرگردان ، و خلاصه اكثر انسانها را از حق و حقيقت ميان تهی كردند و مؤمنان واقعی را در همه ی كشورها هم چون گوسفندانی مظلوم در ميان انواع حيوانات درنده و وحشی گرفتار نمودند و آنان را در همه ی زمينه های ايمانی و اخلاقی به ريشخند گرفتند و كره ی زمين را در همه ی شئون دچار فساد و تباهی و تزوير و زور كردند .

شما ای خوانندگان عزيز ! به قرآن مجيد كه كتاب حق و حقيقت ، نور


صفحه 155


و روشنايی ، هدايت و شفا و كتابی محكم و استوار است ، حق دهيد كه از ژرفای وجودش فرياد بزند :

( . . . فَنَجْعَل لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْكاذِبِينَ )(1) .

« ولعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم » .

و فرياد بزند :

( . . . إِنَّ اللّهَ لا يَهْدِی مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ )(2) .

« در حقيقت خدا آن كسی را كه دروغ پرداز ناسپاس است هدايت نمی كند » .

شما به پيامبر بزرگ اسلام و اهل بيت پاك او حق دهيد كه درباره ی دروغ ، چه كوچك و يا بزرگ ، چه در امور مادی و يا معنوی ، روايات بسيار مهمی كه در سطور زير می خوانيد در دسترس مردم قرار دهند :

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :

أَلاَ أُنَبِّئُكُمْ بِأَكْبَرِ الكَبَائِرِ ؟ قُلْنَا : بَلَی يَا رَسُولَ اللّهِ . قَال : الإشْرَاكُ بِاللّهِ ، وَعُقُوقُ الوَالِدَيْنِ وَكَانَ مُتَّكِئاً فَجَلَسَ ثُمَّ قَالَ : أَلاَ وَقَوْلُ الزّور . . .(3) .

« آيا شما را به بزرگترين گناهان كبيره خبر ندهم ؟ ما گفتيم : بله ای رسول خدا . فرمود : شرك ورزيدن به خدا ، نامهربانی و بدرفتاری با پدر و مادر ( و اين در حالی بود كه ) تكيه داده بود ، پس نشست ، سپس فرمود : آگاه باشيد گفتار دروغ . . . » .

و نيز آن حضرت فرمود :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آل عمران : 61 .

2 ـ زمر : 3 .

3 ـ مستدرك الوسائل : 17 / 416 ، باب 6 ، حديث 21714 .


صفحه 156


شَرُّ الرِّوَايَةِ روايَةُ الكِذبِ(1) .

« بدترين گفتار ، گفتار دروغ است . » .

و از همان حضرت روايت شده است كه :

أَقَلُّ النَّاسِ مُرُوَّةً مَن كَانَ كَاذِباً(2) .

« انسان دروغگو مردانگی اش از تمام مردم كمتر است » .

به رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) گفته شد : مؤمن ترسو می شود ؟ فرمود : آری . بخيل می شود ؟ فرمود : آری . دروغگو می شود ؟ فرمود : نه ! (3)

حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود :

لاَ يَجِدُ عَبدٌ طَعْمَ الإيمَانِ حَتَّی يَتْرُكَ الكِذْبَ هَزلَهُ وَجِدَّهُ(4) .

« انسان مزه ی ايمان را نمی چشد جز اين كه دروغ ، چه شوخی و چه جدّی ، آن را ترك كند » .

و آن حضرت فرمود :

لاَ سُوءَ أَسْوَءُ مِنَ الكِذْبِ(5) .

« هيچ زشتی زشت تر از دروغ نيست » .

و نيز فرمود :

الصِّدقُ أَمَانَةٌ وَالكِذْبُ خِيَانَةٌ(6) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار : 69 / 259 ، باب 114 ، حديث 25 .

2 ـ بحار الانوار : 69 / 259 ، باب 114 ، حديث 21 .

3 ـ بحار الانوار : 69 / 262 ، باب 114 ، حديث 40 .

4 ـ كافی : 2 / 340 ، باب الكذب ، حديث 11 ; بحار الانوار : 69 / 249 ، باب 114 ، حديث 14 .

5 ـ توحيد صدوق : 72 ، باب التوحيد و نفی التشبيه .

6 ـ بحار الانوار : 69 / 261 ، باب 114 ، حديث 37 .


صفحه 157


« راستی امانت و دروغ خيانت است » .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : خدای عز و جل برای بديها قفل هايی قرار داده ، كليدهای اين قفل ها شراب است و بدتر از شراب دروغ است !! (1)

موسی (عليه السلام) به پروردگار عرضه داشت : كداميك از بندگانت از جهت عمل و كردار بهتر است ؟ خدا فرمود : كسی كه زبانش دروغ نگويد و دلش از حق منحرف نشود و زنا نكند(2) .

در معارف دينی آمده : دروغگو فاسق است . دروغگو مورد لعنت فرشتگان است . دروغگو دهانش گنده بوست . دروغگو بی ايمان است . دروغگو مورد خشم و غضب و لعنت خداست . دروغگو روسياه است . دروغگو فاجر است . دروغگو منافق است . دروغگو از بزرگترين گناهكاران است . دروغگو لايق دوستی و همنشينی نيست . دروغگو از هدايت حق محروم است . دروغگو در صورت انسان و در سيرت مانند حيوان حرام گوشت است !!

داوری و قضاوت بر خلاف احكام خدا

از گناهانی كه سبب نزول عقوبت است ، داوری و حكم كردن قاضی در پرونده ی مورد دعوا ، بر خلاف احكام خداست .

قاضی اگر آگاه به حكم خدا باشد و در داوری خود حكم خدا را مردود بداند و از نزد خود ، يا بر اساس قوانين ساخته و پرداخته ی حكومت های غير شرعی حكم كند به فرموده ی قرآن مجيد(3) كافر و ستمكار و فاسق است . كافر است چون حكم خدا را رد كرده . ستمكار است چون با حكم خود صاحب حق را از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار : 69 / 261 ، باب 114 ، حديث 38 .

2 ـ جامع الاخبار : 173 .

3 ـ مائده : 44 و 45 و 47 .


صفحه 158


حقش محروم ساخته . فاسق است چون با حكم غير عادلانه اش از دايره ی ايمان و انسانيت بيرون رفته است .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : هركس در رابطه با دو درهم بر خلاف فرموده ی خدا داوری كند به خدای بزرگ كافر شده است(1) .

خودداری از پرداخت زكات

پرداخت زكات در غلاّت و چهارپايان و طلا و نقره بر اساس آيات قرآن و روايات واجب ، و ترك آن از گناهان سنگين و سبب غضب حق است .

در اكثر آيات مربوط به نماز بلافاصله به زكات اشاره شده و بيان زكات پس از حكم نماز دليل بر اهميت و ارزش اين حقيقت است .

ترك كننده ی زكات از باب انكار و ردّ حكم حق ، بنابر روايات اهل بيت (عليهم السلام)هم چون تارك نماز و حج ، كافر است .

امام صادق (عليه السلام) در حديثی بسيار مهم و قابل توجه به گوشه ای از فلسفه ی زكات اشاره كرده می فرمايد : زكات به خاطر آزمايش ثروتمندان و رفع نياز نيازمندان واجب شد ; اگر مردم زكات مال خود را می پرداختند مسلمان محتاج و نيازمند يافت نمی شد ، و به سبب حقّی كه خدا برايش قرار داده بی نياز می شد .

مردم تهی دست و نيازمند و گرسنه و برهنه نمی شوند ، جز به سبب گناهكاری ثروتمندان و نرساندن حقوق واجب بر آنان ، و سزاوار است خدا رحمتش را به كسی كه حق خدا را از ثروتش نمی دهد نرساند . به خدا سوگند هيچ مالی در صحرا و دريا تلف نمی شود ، مگر به سبب نپرداختن زكات(2) .

فاطمه زهرا (عليها السلام) در گفتار حكيمانه و بی نظيرش در مسجد پيامبر ، آن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ گناهان كبيره : 2 / 365 .

2 ـ وسائل الشيعه : 9 / 12 ، باب 1 ، حديث 11392 .


صفحه 159


هنگامی كه حكومت زمانش را با آيات قرآن و سنت پيامبر محاكمه می كرد به مردم فرمود :

فَجَعَلَ اللهُ الايمانَ تَطهيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ ، وَالصَّلاةَ تَنزيهاً لَكُمْ عَنِ الكِبرِ ، والزّكاةَ تَزكيَةً للنَّفْسِ(1) .

خدا ايمان را بر شما واجب كرد ، تا از آلودگی شرك پاك شويد ، و نماز را واجب فرمود تا از بيماری كبر رهايی يابيد ، و زكات را واجب كرد تا از آلودگی بخل پاك شويد .

حضرت رضا (عليه السلام) به خدمتكارش فرمود : امروز در راه خدا چيزی داده ای ؟ گفت : نه به خدا . فرمود : بنابراين از كجا خدا به ما عوض عنايت كند ؟ (2)

كم گذاشتن پيمانه و كيل

كم فروشی و كم گذاشتن جنس مشتری و كم دادن پيمانه و كيل ، و كاستن جنس به هنگام وزن كردن ، همه و همه بر اساس آيات قرآن و روايات اهل بيت (عليهم السلام)حرام و از گناهان كبيره است !

از صد و چهارده سوره ی قرآن يك سوره به اين موضوع اختصاص داده شده و در اولين آيات آن سوره به اين گناه بزرگ و خيانت سنگين و عذاب آن اشاره شده است :

( وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَی النّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذا كالُوهُمْ أَو وَزَنُوهُمْ يُخْسِرونَ * أَلا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُم مَبْعُوثونَ * لِيَوم عَظيم * يَوْمَ يَقومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمينَ * كَلاّ إِنَّ كِتابَ الْفُجَّارِ لَفِی سِجِّين )(3) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار : 29 / 223 ، حديث 8 .

2 ـ گناهان كبيره : 2 / 223 .

3 ـ مطففين : 1 ـ 7 .


صفحه 160


« وای بر كم فروشان ، آنان كه چون به پيمانه چيزی از مردم بستانند كامل و تمام بستانند و چون با پيمانه و وزن چيزی بدهند كم و ناقص دهند . آيا آنان يقين ندارند كه برای روزی بزرگ برانگيخته می شوند ، روزی كه مردم در حضور پروردگار جهانيان می ايستند . چنين نيست كه اين نابكاران گمان می كنند ، آن روز نامه ی بدكاران ( همراه خود بدكاران ) در سجيّن است » .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : هركس در پيمانه و وزن خيانت كند ، فردای قيامت او را به قعر دوزخ درآورند و در ميان دو كوه آتش جای دهند و به او گويند : اين كوهها را وزن كن و او هميشه به اين عمل مشغول است(1) .

تفسير باارزش « منهج الصادقين » در توضيح آيات سوره ی مطففين ، روايت بسيار مهم زير را از رسول خدا نقل می كند :

پيامبر فرمود : پنج چيز در برابر پنج چيز است . گفتند : يا رسول اللّه ! آنها چيست ؟ فرمود : قومی پيمان شكنی نكردند مگر اين كه خدا دشمنانشان را بر آنان چيره كرد ، و گناه زشت زنا از آنان آشكار نشد مگر اين كه مرگ در ميان آنان شايع شد ، و دروغ و داوری خلاف حكم خدا در آنان پخش نشد مگر اين كه تهی دستی و فقر در آنان پيدا شد ، و زكات را نپرداختند مگر اين كه باران از آنان منع شد ، و پيمانه را كم ندادند مگر اين كه گياهان از آنان دريغ داشته شد و به بلای خشك سالی گرفتار شدند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ گناهان كبيره : 1 / 418 .


صفحه 161


« اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَيِّرُ النِّعَمَ »

اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَيِّرُ النِّعَمَ   

« خدايا برای من بيامرز گناهانی كه نعمتها را تغيير می دهد » .

گناهانی كه باعث تغيير نعمت هاست

گناهانی كه سبب تغيير نعمت ها می شود و به جای آنها بلاها و مصائب و مشكلات و سختی ها و عذاب ها و عقوبت ها قرار می گيرد به فرموده ی حضرت سجاد (عليه السلام) پنج گناه است :

1 ـ ستم به مردم . 2 ـ از دست دادن روحيه ی عادت در خير . 3 ـ كناره گرفتن از نيكوكاری . 4 ـ كفران نعمت . 5 ـ ترك سپاسگذاری و شكر .

ستم به مردم

گناه ستم به مردم گناهی بس زشت و معصيتی سنگين و كاری شيطانی است .

ستم ، گرچه به اندازه ی دانه ی ارزن باشد قبيح است و بدون ترديد اين اندازه ستم هم در قيامت به حساب انسان گذاشته خواهد شد .

( . . . وَإِن كَانَ مِثْقالَ حَبَّة مِن خَرْدَل أَتَيْنا بِها وَكَفَی بِنا حَاسِبينَ )(1) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ انبياء : 47 .


صفحه 162


« و اگر عمل شما هم وزن دانه ای از خردل باشد آن را به عرصه گاه قيامت برای سنجيدن می آوريم و بس است كه ما حسابگر باشيم » .

از دست دادن روحيه ی عادت در خير

روحيات و عاداتی كه در تمام برنامه های خير و مثبت به توفيق حضرت حق در انسان پيدا می شود و به سبب آن درهای رحمت الهی به روی انسان باز می گردد ، از نعمت های بسيار باارزشی است كه انسان بايد با تمام وجود از آنها نگاهداری كند و مواظب و مراقب باشد كه خنّاسان و شياطين و غارتگران ارزش ها از دست انسان نگيرند .

عادت داشتن به تحصيل معرفت ، روحيه ی فروتنی و تواضع ، حالت بردباری و حوصله ، عادت به خدمت به بندگان حق و هر نوع عادت و روحيه ای از اين قبيل ، خطراتی در برابر دارد كه انسان بايد همواره برای حفظ آنها ، از خطرات بيدار و بينا باشد . انسان اگر در برابر عادت های مثبت ، سستی ورزد و در برابر ضعيف شدن اين عادتها بی تفاوتی به خرج دهد تا جايی كه به زوال و نابودی آنها منتهی شود ، گناه و معصيت كرده و بايد به انتظار تغيير نعمت های الهی در زندگيش باشد .

كناره گرفتن از نيكوكاری

نيكی و نيكوكاری و خوبی و احسان به مردم از نشانه های ايمان و انسانيت است . نيكوكاران بنا بر آيات قرآن مجيد مورد محبت حضرت حقند :

( . . . وَاللّهُ يُحِبُّ الْمحُسِنينَ )(1) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آل عمران : 134 .


صفحه 163


نيكوكاران نبايد در هر شرايطی از نيكی و احسان به مردم دست بردارند . احسان و نيكی به مردم در حقيقت عبادت خداست و بهره و پاداشش عظيم و سبب خوشنودی خدای مهربان است .

بدون ترديد كناره گرفتن از نيكوكاری ، گناهی بزرگ و در نهايت دور ماندن از فيوضات خاصّه ی پروردگار و عاری شدن از اخلاق حسنه و زمينه ی محروميت از رحمت خدا و پاداش های بی حساب است .

كفران نعمت

كفران و ناسپاسی نعمت ، گناهی است كه به گفته ی قرآن مجيد عذاب شديدی به دنبال دارد :

( . . . وَلَئِن كَفَرتُم إِنَّ عَذابِی لَشَديدٌ )(1) .

زشت ترين صورت كفران نعمت ، هزينه كردن نعمت در گناه و معصيت و شهوات حرام و خواسته های نابجای ديگران است .

ترك سپاسگذاری و شكر

شكر و سپاسگذاری نسبت به حضرت حق كه انواع نعمت های مادی و معنوی را برای رشد جسمی و روحی در اختيار انسان قرار داده ، واجب و لازم ، و ترك آن خلاف انصاف و مروّت و دور از شأن آدميت و انسانيت است .

حقيقت شكر ، شناخت نعمت دهنده و نعمت ، به ويژه مصرف كردن نعمت در اموری است كه صاحب نعمت دستور داده است .

شكر نعمت قلب ، آراسته كردن آن به ايمان به خدا و يقين به قيامت و اعتقاد به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابراهيم : 7 .


صفحه 164


انبيا و امامان و قرآن كريم و فرشتگان است .

شكر نعمت چشم ، تماشای جهان طبيعت برای پی بردن به عظمت و قدرت حق و بكارگيری آن در مسير تحصيل علم و قرائت قرآن و حفظ آن از محرمّات الهی است .

شكر نعمت گوش ، استماع حق ، شنيدن حقايق ، و نگهداری و حفظش از شنيدن باطل و غنا و غيبت و تهمت و برنامه های شيطانی است .

شكر نعمت زبان ، گفتار نيك ، خيرخواهی نسبت به مردم ، پاسخ به سئوالات مثبت ، راهنمايی گمراه ، قرائت قرآن ، ادای نماز و نگاهداريش از غيبت و دروغ و تهمت و شايعه ی بی اساس و باطل گويی و مسخره كردن مردم و تحقير بندگان خداست .

شكر نعمت شكم ، به اندازه خوردن ، حلال خوردن و دوری از انباشته شدن حرام در آن است .

شكر نعمت شهوت ، مصرفش در طريق ازدواج شرعی و دور  نگاهداشتن آن از امور حرام است .

شكر نعمت قدم ، پای گذاشتن در مساجد ، شركت در مجلس علم ، رفتن به ديدن اقوام و برادران دينی و قدم برداشتن برای حلّ مشكل مردم است .

شكر نعمت مال ، هزينه كردن برای زن و فرزند ، پرداخت به اقوام مستمند ، خرج كردن در امور خير ، ادای زكات ، پرداخت خمس و انفاق و صدقه است كه ترك هر يك از اين امور كه شعاعی از شكر و سپاسگذاری است گناه و معصيت و سبب تغيير نعمت به بلا و عذاب و مشكلات و مصائب است .




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^