فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مرگ و فرصت ها، ص: 373

شدن مجلس مهمانی، آخر شب به خانه آمد. ديد پسرش بيدار است. گفت: شام بردار بياور، پسرش گفت: مگر در خانه شاه ميهمان نبودی؟ گفت: چرا، گفت: مگر آنجا شام ندادند؟ گفت: مفصل. گفت: مگر نخوردی؟ گفت: نه، گفت: پس تو در آنجا چه چيزی خوردی؟ گفت: ذره ای نان و سبزی. به او گفت: پدر! تا نمرده ای، عبادات تمام دوره عمرت را قضا كن، چون تو شام نخوردی كه همه بگويند: عجب آدم زاهدی است، برای اين كه از تو تعريف كنند، پس معلوم می شود اعمال تو مريضی ريا گرفته و هنوز صاف و پاك نشده ای.

اما اهل تقوا، در آشكار عادی تر از خلوت هستند، نه اين كه يك خلوت ديگری داشته باشند و آشكار ديگری. كارهايی كه برای بندگان خدا می كنند، بيشتر به صورت ناشناخته می كنند و مردم نمی فهمند كه اين كار از او بوده است.

دوری اهل تقوا از آشكار شدن عمل

امام جمعه ای برای من می گفت:

در شهر ما شخص ثروتمند و خيری زندگی می كند البته خود آن خير قبول نمی كند، والا من حاضر بودم در خطبه های نماز جمعه اعلام كنم و اسم او را بگويم، ولی او نگذاشت. می گفت: بيشتر كارهای خيری كه من در اين شهر می كنم، قسمت عمده پول و جنسش را او می دهد. گفت: جلسه كه می گيريم، دعوت می كنيم، برای معلولين، ايتام، جهيزيه، مستحق ها، او اغلب نمی آيد. اگر هم بيايد، در كاغذی كه پخش می كنند كه هر كسی مبلغی را متعهد می شود، چيزی نمی نويسد. بسيار هم افراد موّجه اين شهر به من گفته اند. حاج آقا! اين شخص اگر بخواهد مشكل ايتام، معلولين و جهيزيه را حل كند، چهل درصدش را می تواند حل كند. اما بخيل است.

ولی اين امام جمعه به من می گفت: آنها می گويند چهل درصد، ولی من اين چند سالی كه در اين شهر هستم، شصت درصد مشكلات را با پول او حل كردم، ولی




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^