فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

خاسته اصفهانی‏ سقایت‏

خاسته اصفهانی‏ سقایت‏
تشنگی‏ها را حکایت می‏کند  عشق تا جان را سقایت می‏کند    تشنه جانم تشنه جانم تشنه جان  گرچه باشم بر لب آب روان‏    کز رخم ریزد غبار تشنگی  آنقدر دارم شرار تشنگی‏    خشک می گردد بدوشم مشک آب  بسکه باشم از عطش در التهاب‏    تا که هست از تشنه ...

محمد علی صاعد «صاعد» بستر عشق‏

محمد علی صاعد «صاعد» بستر عشق‏
بزن جام از می جان پرور عشق  بگیر از دست ساقی ساغر عشق‏    برآید آفتابی هستی افروز  شود هر دل به سینه مجمر عشق‏    شود فرمانبرش ذرات عالم  به صدق آن کس که شد فرمانبر عشق‏    بود پرواز او در اوج لاهوت  به بخشند آن که در بال و پر عشق‏    به کف گنج ...

عباس حداد کاشانی ساقی حرم

عباس حداد کاشانی ساقی حرم
ادرک اخا شنید ز عباس و خون گریست  چشم حسین با مژه‏ی لاله‏گون گریست‏    لختی برای خاطر تسکین کودکان  شه از درون خیمه چو آمد برون گریست‏    ماتم به روی ماتم و غم روی غم نهاد  وز این جفا چو ابر بهار از جفون گریست‏    پرچم ندید و شد علم آه او ...

شب عاشورا از حبیب الله چایچیان«حسان»

شب عاشورا از حبیب الله چایچیان«حسان»
امشب شهادت نامه‌ی عشّاق امضا می‌شود فردا زخون عاشقان، این دشت، دریا می‌شود امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمع‌شان، چون قلب زهرا می‌شود امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می‌شود امشب کنار ...

شعری از سیف فرغانی

شعری از سیف فرغانی
ای قوم! درین عزا، بگریید بر کشته کربلا بگریید با این دلِ مرده، خنده تا کی؟! امروز، درین عزا بگریید فرزند رسول را، بکشتند از بهر خدای، ها! بگریید از خون جگر، سرشک سازید بهر دل مصطفی، بگریید وَز معدنِ دل به اشکِ چون دُر بر گوهر مرتضی، ...

گلاب اشک

گلاب اشک

عمری است که راه سرخ تو می پوییم     با خون حماسه های تو می روییم
گردی که گرفته شش گوشه تو     فردا به گلاب دیدگان می شوییم

رجعت سرخ

رجعت سرخ
کربلا را می سرود این بار روی نیزه ها     با دو صد ایهام معنی دار روی نیزه هانینوای شعر او از نای هفتاد و دو نی     مثل یک ترجیع شد تکرار روی نیزه هاچوب خشک نی به هفتاد و دو گل آذین شده ست     لاله ها را سر به سر بشمار روی نیزه هایا بر این نیزار خون امشب ...

حیرت ستان

حیرت ستان
رفته ام من پا به پای آب ها     رانده ام بر جاده مرداب هادیده ام طومار گنگ خارها     خوانده ام منظومه گلزارهاهر کجا حرفی ز بوی یار بود     کربلا در نشئه تکرار بودهر کجا تا خواست نازد سرنوشت     کربلا این خوش ترین خط را نوشتهر کجا حق در تجلی زد قدم     ...

خاک مشکبار

خاک مشکبار
بس که روح افزاست طرف لاله زار کربلا     نیست یک دل کان نباشد دغدار کربلاتا فزاید آبرویش هر سحر باد صبا     بر حریم کعبه افشاند غبار کربلاراحتِ جانِ نبی را همچون جان در برگرفت     زیبد از این رتبه بر عرش افتخار کربلادر دل اهل جهان یکباره بار افکند غم ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^