عثمان بن عيسى مىگويد : خدمت حضرت ابوالحسن عليهالسلام بودم كه مردى به آن جناب گفت : به من توصيهاى بنما ، حضرت فرمودند : زبانت را نگهدار تا عزيز باشى و مهار خود را به دست مردم مده تا از خوارى و ذلّت دور ...
صاحب كتاب ابوب الجنان كه كتاب بسيار پربار و نايابى است مىنويسد: جوان بىتقوايى كه به خير و سعادت خود در زندگى اهميتى نمىداد و ملاحظه چيزى را نمىكرد، بر اثر چشمچرانى به دخترى دل بسته بود، ولى آن دختر تن به خواسته نامشروع او نمىداد.
شبى از ...
امام ششم فرمود: پدرم حضرت باقر عليه السلام كثيرالذّكر بود، من با او در راهرفتن همراه مىشدم، در حالى كه او ذكر مىگفت و با او طعام مىخوردم در حالى كه او در ذكر بود، هرگاه مردم در حضور آن جناب گفت و گو مىكردند، گفتار مردم آن حضرت را از ياد ...
حضرت زين العابدين (عليه السلام) حكايت مى كند : مردى در بنى اسرائيل قبور را مى شكافت و كفن مردگان را مى دزديد !همسايه اى داشت بيمار شد و بر مرگ خويش و از اين كه نبش قبر شود و كفنش را بدزدند ترسيد . كفن دزد را خواست و گفت : من چگونه همسايه اى براى تو بودم ؟ ...
فضیل بن عیاض پیش از آن که با شنیدن آیه اى از آیات قرآن توبه کند ، راهزن بود . وى در بیابان مرو خیمه زده بود و پلاسى پوشیده و کلاه پشمین بر سر و تسبیح در گردن افکنده و یاران بسیار داشت ، همه دزد و راهزن . هر مال و جنس دزدیده شده اى که نزد او مى بردند میان ...
در حديث آمده : دو برادر مؤمن يك پدر و يك پسر به عنوان مهمان وارد بر اميرالمؤمنين عليهالسلامشدند ، با آنان غذا خورد و اين برنامه در عصر رياست حضرت بود . چون از غذا فارغ شدند ، قنبر طشت و ابريق و حولهاى آورد ، تا مهمانان دست خود را بشويند ، حضرت از جا ...
1- حضرت باقر عليه السلام مىفرمايد:
جوانى يهودى زياد خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله مىرسيد، حضرت كارهاى سبك و بدون زحمت به او ارجاع مىداد، و چه بسا او را دنبال كارهاى خودش مىفرستاد، و گاهى به توسّط او نامهاى به ايل و تبارش مىنوشت. چند ...
حضرت رضا عليه السلام مىفرمايد:
مردى در بنى اسرائيل چهل سال خدا را عبادت كرد، عبادتش مقبول حضرت دوست نيفتاد، به خود گفت: بدبختى از خود توست و علّت منع قبولى در وجود توست، از جانب حق ندا آمد، اين سرزنشى كه از خود كردى، از عبادت چهل سالهات بالاتر ...
روزی محمّد بن سنان،[2] به محضر مبارك امام رضا(ع) مشرّف شد و به حضرت عرض كرد: مدّتي است نور چشمانم از بين رفته و نميتوانم اطراف خود را به خوبي ببينم، به پزشك هم مراجعه كردم، امّا فايدهاي نداشت.
امام رضا(ع) نامهاي به فرزند گراميشان به اين مضمون ...
علامه مجلسى كه از چهرههاى برجسته علمى و در فنّ حديث و حلّ مشكلات اخبار و روايات و تشخيص صحيح از غير صحيح آن، شخصيتى كم نظير است- داستان عجيبى را از جلوه رحمت اهل بيت عليهم السلام آورده كه چنين است:
در پارهاى از تأليفات دانشمندان شيعه ديدم كه ...
«هارون الرشيد روزى به يكى از خدمتكاران خود گفت كه چون شب درآيد به فلان حجره رو و در بگشا و آن كس كه در آن جا يابى بگير و به فلان صحرا رو و در فلان موضع قرار بگير كه آن جا چاهى است آماده، او را زنده در آن چاه افكن و چاه را به خاك انباشته كن و بايد كه فلان ...
پيامبر بزرگ صلىاللهعليهوآله فرمود : دوستم جبرئيل گفت : مَثَل دين مانند درخت ثابت است ، ايمان ريشه آن ، نماز رگهاى آن ، زكات آب آن ، روزه شاخه آن ، نيك خلقى برگ آن ، خوددارى از گناه ميوه آن و درخت بدون ميوه درخت نيست ، هم چنين ايمان ، بدون خوددارى ...
در زمان رسول خدا (صلى الله علیه وآله) ، در شهر مدینه مردى بود با چهره اى آراسته و ظاهرى پاک و پاکیزه ، آنچنان که گویى در میان اهل ایمان انسانى نخبه و برجسته است .
او در بعضى از شبها به دور از چشم مردمان به دزدى مى رفت و به خانه هاى اهل مدینه دستبرد مى ...
حضرت مسيح (ع) در مسير سفر به چوپانى گذر كرد كه در علفزارى مشغول چرانيدن گوسپندان بود، با وى به نحو اختصار به گفتگو نشست و گفت: اى چوپان عمرت را در چوپانى هزينه كردى، اگر در كسب دانش و علم مصرف مينمودى بهتر نبود؟
چوپان گفت: اى پيامبر خدا من شش حقيقت ...
عطیه عوفی[1] نقل میکند که با جابر براى زيارت حضرت سيّدالشهدا(ع) به كربلا آمديم. جابر غسل كرد و بر خود عطر زد. از آنجایی که جابر نابینا بود، دستش را گرفتم و بر قبر مطهّر حضرت سيّدالشهدا(ع) گذاشتم. ناگهان بیهوش شد و به زمین افتاد. بر صورت ایشان آب ریختم ...
يكى از تربيت شدگان علمى و عملى مرحوم آخوند كاشى، فقيه بزرگ مرحوم حاج آقا رحيم ارباب بود.اين فقير دو بار براى زيارت اين مرد بزرگ به اصفهان رفت و هر بار از خرمن فيض آن جناب بهرهها گرفت.اين مرد بزرگ از حالات معنوى و روحى استاد عاليقدرش مرحوم آخوند ...
امام باقر عليه السلام فرمود: در ضمن آنچه خداوند با موسى مناجات فرمود اين بود: اى موسى! به قوم خود بگو: تقرّب جويندگان به من به چيزى مانند گريستن از خوف من به من تقرب نخواهند جست و بندگان فرمانبردارم به چيزى چون پرهيز از محرّمات مرا بندگى نخواهند ...
در كتاب «اللآلى» در باب نماز آمده: يك كشتى با جمعى سرنشين در زمان انبياى بنىاسرائيل بر درياى نيل در حركت بود، ناگهان ماهيان دريا احساس حرارت و فشار كردند، به درگاه حضرت حق ناليدند و عرضه داشتند: الهى! مگر قيامت رسيده؟ خطاب رسيد: نه، در ميان مسافران ...
روزى مرحوم كلباسى وارد حمام شد (حمامها در آن زمان به صورت خزينه بود) و ديد مرد مقدّسى براى غسل كردن سى دفعه زير آب مىرود و بيرون مىآيد، با اينكه در اسلام براى غسل ارتماسى يك دفعه فرو رفتن در آب كافى است. مرحوم كلباسى او را صدا زد. شخص تا ...