آن چنان که مورّخان شرح حال آن حضرت را به ثبت رسانیدهاند، پیامبر مالی را از پدر به ارث نبرده بود و در جوانی از ممرّ تجارت، گاه به همراه عمویش ابوطالب و سپس با سرمایه خدیجه علیهاالسلام امرار معاش مینمود.
پس از ازدواج با خدیجه تا بعثت نیز امر بدین منوال بود و هنگامی که آن حضرت به نبوّت مبعوث گشت و پیش از هجرت به مدینه دقیقاً معلوم نیست رسول خدا صلیاللهعلیهوآله معاش خویش را از چه ممرّی تأمین میکرد، اجمالاً بقایایی از اموال خدیجه در اختیار داشته است پس از هجرت، چندی در ضیافت انصار بوده و پس از آن سرایا و غزوات آغاز گردید و به قول ابن عبّاس:
«جُعِلَ رزقُهُ تحتَ رُمْحه».
«روزیش در زیر سایه نیزه شجاعتش مقرّر بود[1]».
خمس نیز به دست حضرت میرسید و اختیارش با ایشان بود. هدایای بیشماری از اطراف و اکناف جهان به ایشان میرسید.
انفال هم به فرموده قرآن کریم مخصوص خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآله است و تمام اموال اضافی که مالک خصوصی ندارد را شامل میشود.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «انفال اموالی است که از دارالحرب بدون جنگ گرفته میشود و همچنین سرزمینی که اهلش آن را ترک کرده و از آن هجرت میکنند ـ و آن را «فَیءْ» مینامند ـ و میراث کسی که وارثی نداشته باشد و سرزمین و اموالی که پادشاهان به این و آن میبخشیدند ـ در صورتی که صاحب آن شناخته نشود ـ بیشهزارها، جنگلها، درّهها و سرزمینهای موات که همه اینها از آن خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآله و بعد از او برای کسی است که قائم مقام او است و اوآن را در هر راه که مصلحت خویش و مصلحت مردمی که تحت تکفّل او هستند ببیند، مصرف خواهد کرد[2].»
[1] بحارالانوار . 100/56 ، باب 4 حدیث 34 .
[2] کنزالعرفان : 1/254 ؛ تفسیر نمونه : 7/82 .