فارسی
پنجشنبه 30 فروردين 1403 - الخميس 8 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آیا روایت نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله که فرمودند: «السَّعیدُ مَن سَعِدَ فی بَطنِ اُمِّهِ والشَّقی مَن شَقِی فی بَطْنِ اُمِّه» دلالت بر مجبور بودن انسان در اعمالش نمی‌کند؟

در قیامت گروهی در پرتو اعمالشان سعادتمند و گروهی به خاطر اعمالشان شقاوتمندند و خدا می‌داند چه کسی به اراده خود و به خواست و اختیار خود در طریق سعادت گام می‌نهد و چه کسی با اراده خود و به خواست و اختیار خود در طریق سعادت قدم می‌گذارد.
آیا روایت نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله که فرمودند: «السَّعیدُ مَن سَعِدَ فی بَطنِ اُمِّهِ والشَّقی مَن شَقِی فی بَطْنِ اُمِّه» دلالت بر مجبور بودن انسان در اعمالش نمی‌کند؟

همین سؤال و امثال آن در زمان پیامبر اکرم و ائمّه علیهم‌السلام نیز مطرح شده شخصی از امام کاظم علیه‌السلام درباره معنای این حدیث شریف سؤال کرد که حضرت فرمودند:

 

«الشقی مَنْ عَلِمَ اللّهُ وَهُوَ فی بَطْنِ أُمِّهِ أنَّهُ سَیعْمَلُ أعمالَ الْأَشْقیاءِ وَالسَّعیدُ مَنْ عَلِمَ اللّهُ وَهُوَ فی بَطْنِ أُمِّهِ أَنَّهُ سَیعْمَلُ أعمالَ السُّعَداءِ».

«کسی که بدبخت است در همان هنگامی که در شکم مادرش هست، خداوند می‌داند او در آینده کارها و اعمال شقاوتمندان را خواهد کرد و کسی که خوشبخت باشد در همان شکم مادرش خداوند می‌داند که او در آینده اعمال و رفتار سعادتمندان را انجام خواهد داد»[1].

 

با این که می‌تواند مانند صالحان راه خیر و سعادت را طی کند با سوء اختیار راه شرّ و شقاوت را برمی‌گزیند، بنابراین با دقّت کردن در روایاتی که در این زمینه وارد شده و آیات قرآن به دست می‌آید که سعادت و شقاوت ذاتی نیستند به این معنی که انسان در تحصیل آن‌ها نقشی نداشته باشد بلکه اکتسابی بودن آن‌ها بر اساس اختیار و اراده انسان ثابت می‌شود. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

 

«فَمِنْهُمْ شَقِی وَسَعِیدٌ * فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ * خَالِدِینَ فی‌ها مَا دَامَتِ السَّمواتُ وَالْأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاءَ رَبُّک إِنَّ رَبَّک فَعَّالٌ لِمَا یرِیدُ * وَأَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فی‌ها مَا دَامَتِ السَّمواتُ وَالْأَرْضُ إِلاَّ ما شَاءَ رَبُّک عَطَاءً غَیرَ مَجْذُوذٍ»[2].

پس برخی تیره‌بخت و برخی نیک‌بخت‌اند. * امّا تیره‌بختان [که خود سبب تیره‌بختی خود بوده‌اند] در آتش‌اند، برای آنان در آن جا ناله‌های حسرت‌بار و عربده و فریاد است. * در آن تا آسمان‌ها و زمین پابرجاست جاودانه‌اند، مگر آن چه را که مشیت پروردگارت اقتضا کرده است؛ بی‌تردید پروردگارت هر چه را اراده می‌کند، انجام می‌دهد. * امّا نیک‌بختان [که به توفیق و رحمت خدا سعادت یافته‌اند] تا آسمان‌ها و زمین پابرجا است، در بهشت جاودانه‌اند مگر آن چه را مشیت پروردگارت اقتضا کرده، [بهشت] عطایی قطع ناشدنی و بی‌پایان است.

 

در آیه شریفه می‌فرماید «أَمَّا الَّذِینَ شَقُوا» آن‌ها که شقاوت‌مند شدند و یا می‌گوید «أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا» آن‌ها که سعادتمند شدند اگر شقاوت و سعادت ذاتی بود می‌بایست گفته می‌شد: «امّا الاشقیاء و امّا السُّعَداء» از این جا روشن می‌شود که سخن کسانی که می‌گویند طبق این آیات خداوند از هم اکنون حکم کرده که گروهی در قیامت سعادتمند و گروهی شقاوتمند هستند، و کسانی را که خداوند محکوم به چنین حکمی کرده و می‌داند سرانجام در قیامت سعید یا شقی خواهند بود محال است که تغییر پیدا کنند و الاّ لازم می‌آید که خبر دادن خداوند کذب و علمش جهل شود و این محال است... به کلّی بی‌اساس است.

با توجّه به آن چه که در بحث علم خداوند مطرح کردیم مفهوم این آیات و روایات این می‌شود که در قیامت گروهی در پرتو اعمالشان سعادتمند و گروهی به خاطر اعمالشان شقاوتمندند و خدا می‌داند چه کسی به اراده خود و به خواست و اختیار خود در طریق سعادت گام می‌نهد و چه کسی با اراده خود و به خواست و اختیار خود در طریق سعادت قدم می‌گذارد.

اگر ما محکوم به سعادت و شقاوت ذاتی باشیم و بدون اراده و اختیار به بدی‌ها و نیکی‌ها کشانده شویم تعلیم و تربیت لغو و بیهوده خواهد بود. آمدن پیامبران و نزول کتب آسمانی و نصیحت و اندرز و تشویق و توبیخ و سرزنش و بالاخره کیفر و پاداش همگی بی‌فایده محسوب می‌گردد.

در روایت داریم که عمر از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله سؤال کرد حال که (طبق علم خدا) سعید و شقی مشخّص شدند آیا جا دارد که ما به خدا و آن چه که قضای حتمی او نوشته و دیگر تغییر نمی‌پذیرد تکیه نموده و از سعی و عمل دست بکشیم، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در جواب فرمودند:

 

«کلٌّ مُیسَّرٌ لِما خُلِقَ لَهُ»[3].

«هر کسی برای آن چه که تقدیر برایش نوشته و به منظور آن آفریده شده آماده می‌باشد و راه آسان دارد».

 

پس در میان انسانی که برایش بهشت نوشته شده و میان بهشتش راهی است که هیچ چاره‌ای از پیمودنش نیست. همچنان که میان انسانی که برایش جهنّم نوشته شده و بین جهنّم راهی است که او نیز باید بپیماید، راه بهشت عبارت است از ایمان و تقوی و راه دوزخ عبارت است از شرک و معصیت. انسانی که بهشت برایش نوشته شده بهشتی برایش رقم خورده که راه آن ایمان و تقوا است پس او نمی‌تواند بگوید حال که من اهل بهشتم چرا خود را مقید به ایمان و تقوا سازم و همچنین کسی که آتش برایش نوشته شده آتشی برایش حتمی شده که راهش شرک و معصیت است نه آتش مطلق که اگر راه شرک و گناه را هم نپیمود باز به آن برسد بلکه سعادت و شقاوت و رسیدن به جهنّم یا بهشت، روی اختیار و پیمودن راه آن است. روی همین اساس نبی مکرّم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله بعد از این که فرمودند: «کلٌّ مُیسَّرٌ لِما خُلِقَ لَهُ» این آیه را تلاوت کردند که می‌فرماید:

 

«فَأَمَّا مَنْ أَعْطَی وَاتَّقَی * وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَی فَسَنُیسِّرُهُ لِلْیسْرَی وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَی * وَکذَّبَ بِالْحُسْنَی * فَسَنُیسِّرُهُ لِلْعُسْرَی»[4].

امّا کسی که [ثروتش را در راه خدا] انفاق کرد و پرهیزکاری پیشه ساخت * و وعده نیکوتر را [که وعده خدا نسبت به پاداش انفاق و پرهیزکاری است] باور کرد؛ * پس به زودی او را برای راه آسانی [که انجام همه اعمال نیک به توفیق خداست] آماده می‌کنیم * و امّا کسی که [از انفاق ثروت] بخل ورزید و خود را بی‌نیاز نشان داد * و وعده نیکوتر را تکذیب کرد، * پس او را برای راه سخت و دشواری [که سلب هرگونه توفیق از اوست] آماده می‌کنیم.

 

بنابر این کسی که توقّع دارد به یکی از این دو هدف و غایت (بهشت و جهنّم یا سعادت و شقاوت) برسد بدون این که راه آن را پیموده باشد مانند کسی خواهد بود که توقّع دارد نخورده سیر و نیاشامیده سیراب شود و بدون کمترین حرکتی از جایی به جای دیگر منتقل گردد با این که خداوند فرموده است:

 

«وَأَن لَّیسَ لِلاْءِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَی * وَأَنَّ سَعْیهُ سَوْفَ یرَی * ثُمَّ یجْزاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَی»[5].

و اینکه برای انسان جز آنچه تلاش کرده [هیچ نصیب و بهره‌ای] نیست، و اینکه تلاش او به زودی دیده خواهد شد؛ سپس به تلاشش پاداش کامل خواهند داد.

 

از امام رضا علیه‌السلام هم روایت شده که فرمودند:

 

«قلم تقدیر خداوند بر خوشبختی کسی که ایمان آورد و تقوی داشته باشد و بر بدبختی کسی که ایمان نیاورد و نافرمانی ورزد رقم خورده است»[6].

 


البتّه روایتی که در سؤال ذکر شده اشاره به یک اصل تربیتی مهمّ هم دارد و آن نقش والدین مخصوصاً مادر در تربیت فرزند است خلق و خو و افکار مادر به صورت وراثتی در وجود فرزند هم اثر گذار است.

کودکی که از پدر و مادری که بیماری جسمی و روحی و اخلاقی دارند متولّد می‌شود در همان دوران رحم مقدّمات بیماری و بدبختی او به صورت زمینه (نه علّت تامّه) پی‌ریزی می‌شود. امّا همان طور که گفته شد از طفل سلب اختیار نمی‌شود با اختیار می‌تواند مسیر زندگی خود را تغییر دهد.

 


[1]  التوحید، شیخ صدوق : 356 ، باب 58 ، حدیث 3 .

[2]  هود 11 : 105 تا 108 .

[3]  کنز العمّال : 1/70 ، فصل 6 ، حدیث 6 ؛ الدرّ المنثور : 4/475 ؛ بحارالانوار : 4/282 ، باب 4 .

[4]  لیل 92 : 5 ـ 10 .

[5]  نجم 53 : 39 ـ 41 .

[6]  میزان الحکمه : 6/2806 ، حدیث 9545 ؛ قرب الاسناد : 355 ، حدیث 1270 .

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تقيه چيست و انجام آن در چه مواردي لازم است؟
روح چیست ؟
چرا پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله ...
معناي واقعي توبه چيست و چگونه مي توانيم خود را از ...
در این فراز دعای کمیل"اللهم اغفرلی الذنوب التی ...
«لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» به چه ...
اگر پیامبران الهی معصوم بوده‌اند چرا در قرآن ...
یقین چیست؟
منظور از خودشناسي و خودسازي چيست؟
آیا امام صادق (ع) مؤسس مذهب شیعه است؟

بیشترین بازدید این مجموعه

عوامل رفع استرس چیست؟
چگونه بفهميم كه خداوند ما را دوست دارد و از ...
صبحتهای لغو و بیهوده چه آثار بدنبال دارد ؟
آیا امام صادق (ع) مؤسس مذهب شیعه است؟
شیوه‌های مبارزه امام رضا(ع) با افکار منحرف چگونه ...
راه ترک خودارضایی ( استمنا ) چیست؟
برای در امان ماندن از جن زدگی چه باید کرد؟
چرا سگ نجس است و نمی‌توان آن را درخانه نگه داشت؟
چرا قم که به استناد روایت منتسب به امام صادق (ع) ...
معنای سبحان اللّه و ریشه این کلمه را بیان کنید؟

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^