فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حیات غدیر در300هجری(قرن3) 

حیات غدیر در300هجری(قرن3) 

 علماء قرن 03 در شمار روایتگران واقعه غدیر

(300سال سرکوب با انگیزه محو غدیر به سرانجامی نرسید) 

گرچه ابوبکر غالب احادیث غدیر را آتش زده بود و عمر منع نقل حدیث را به شدت تمام اعمال کرده بود و عثمان شان نزول آیات ولایت را دستخوش تغییر ساخته بود و معاویه به حربه ای جدید بنام جعل حدیث در باب فضائل ساختگی خلفا و نابودی آثار اهلبیت همت گماشته بود و لعن علی سنت شده بود و فرزندانش از حسن تا حسن مظلومانه شهید شدند اما...

غدیر نمرد...

بلکه فقط ذکر اسامی مستبصرین از علمای اهل سنت به بیش از 14 جلد سر زد...

 

 - حافظ ضمره بن ربيعه قرشى مدنى متوفاى 202، شرح حال و حديث او كه بطرق بسيار درباره روزه غدير روايت نموده خواهد آمد، و در آنجا كه حديث او ذكر ميشود گفتار احمد بن حنبل را خواهيد يافت، كه : نامبرده را يكى از علماء متصف بامانت دانسته و تصريح نموده است كه در شام همانند او نبوده، طرق حديث او بيشتر آن صحيح است اگر تمام آن نباشد.

 

 - حافظ محمد بن عبد الله زبيرى ابو احمد كوفى، متوفاى 203، عجلى و غيره او را توثيق نموده اند و بعضى از بزرگان در ستايش او گفته كه : او مورد وثوق و داراى نيروى حفظ، و مردى است عابد و مجتهد، ذهبى در جلد 1 تذكره اش در ص 327 شرح حال او را ثبت نموده، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ "زياد" باسنادى كه هيثمى آنرا تصحيح نموده و رجال آنرا ثقه دانسته.

 

 - مصعب بن مقدم خثعمى ابو عبد الله كوفى متوفاى 203، ابن معين و دار قطنى او را توثيق نموده اند و ابو داود گفته كه بر او باكى نيست "يعنى اشكالى و ايرادى باو و حديثش نميتوان نمود" و ابو حاتم او را صالح دانسته، شرح حال او را خزرجى در "خلاصه" ص 323 ثبت نموده، حديث مناشده از او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند رسیده.

 

 - حافظ يحيى بن آدم بن سليمان قرشى اموى - ابو زكريا كوفى متوفاى 203، ابن معين و نسائى و يعقوب بن شيبه او را توثيق نموده اند، ذهبى در جلد 1 تذكره اش ص 330 شرح حال او را ثبت نموده به حديث او كه سندش صحيح و رجالش ثقه هستند و روايت بطريق او در حديث ركبان با اسناد صحيح و رجال ثقه رسیده.

 

 - زيد بن حباب ابو حسين خراسانى كوفى متوفاى 203، ابن مدنى و سبتى و ابن معين و احمد بن صالح و دار قطنى و ابن ماكولا و ابن ابى شيبه او را توثيق نموده اند و ابن حجر شرح حال او را در جلد 1 تهذيبش ص 404 ثبت نموده، روايت او بطرق مختلفه در حديث مناشده اميرالمومنين عليه السلام در رحبه وارد شده.

 

 - امام شافعيه ابو عبد الله محمد بن ادريس شافعى متوفاى 204، بطوريكه در جلد 4 نهايه ابن اثير ص 246 مذكور است، نامبرده حديث غدير را روايت نموده است.

 

 - حافظ ابو عمر و شبابه بن سوار فزارى مدائنى متوفاى 206، ابن معين و غيره بشرح مندرج در "خلاصه" ص 142 او را توثيق نموده اند، حديث بطريق او از اميرالمومنين عليه السلام با سند صحيح و رجال ثقه ذكر شده.

 

 - محمد بن خالد حنفى بصرى، ابن حبان او را از ثقات ذكر نموده و ابو حاتم صلاحيت او را در حديث تاييد كرده و ابو زرعه گفته : باكى بر او نيست، نامبرده از مادر خود "عثمه" روايت ميكند. 

 

 - حافظ - خلق بن تميم كوفى - ابو عبد الرحمن - ساكن مصيصه - متوفاى 206 ر 213، يعقوب بن شيبه و ابو حاتم بطوريكه در جلد 1 تذكره ذهبى صفحه 347 مذكور است، او را توثيق نموده اند و ابن حجر در " تقريب " گويد : نامبرده مرد راستگو و عابدى است، نسائى بطريق او حديث مناشده را بلفظ عمر و ذى مره باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند. روايت نموده.

 

 - حافظ. اسود بن عامر. ابو عبد الرحمن معروف به "شاذان شامى" - ساكن داد متوفاى 208 - ابن المدينى - او را توثيق نموده و ذهبى در جلد 1 تذكره خود ص 338 او را يكى از صاحبان دقت نظر اشعار نوده و خطيب در جلد 8 تاريخش ص 34 شرح حال او را ثبت نموده است، حديث مناشده بطريق و بلفظ زيد بن ارقم و همچنين داستان مناشده جوانى با ابى هريره باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند.

 

 - ابو عبد الله حسين بن حسن اشقر فزارى كوفى متوفاى 208، ابن حبان او را در شمار علماى مورد وثوق ياد كرده و ذهبى در جلد 3 " تلخيص المستدرك " ص 130 او را توثيق نموده و حكم بصحت حديث او داده، همانطور كه حاكم در " مستدرك " اشعار داشته، و نامبرده در نظر ساير علماء حديث نيز متصف بصدق است و بنابراين گفتار كسى كه درباره او گفته كه : نامبرده فاقد نيرو "ى حفظ است : ارزشى نخواهد داشت، حديث او در نزول آيه تبليغ درباره على عليه السلام وارد شده.

 

 - حافظ حفص بن عبد الله بن راشد ابو عمرو سلمى قاضى نيشابورى - متوفاى 209، ابن حبان او را در شمار علماى مورد وثوق ياد كرده و نسائى بطوريكه در خلاصه و حاشيه آن ص 74 مذكور است. گفته : باكى بر او نيست. و بخارى در صحيح خود او نامبرده روايت ميكند. حديث او با اسناد صحيح ثبت شده.

 

 - حافظ عبد الرزاق بن همام. ابوبكر صنعانى - متوفاى 211 - ولادت او در سال 126 بوده - ذهبى در جلد 1 تذكره خود صفحه 334 شرح حال او را نگاشته و درباره او گويد كه : جمعى از ارباب درايت و رجال - او را توثيق نموده اند و حديث او در رديف احاديث صحيح درآمده، رواياتى هم كه او بتنهائى آنها را ذكر نموده هست، و بر او بسبب تشيع ابراز بدبينى و كينه نموده اند در حاليكه نامبرده غلوى درباره على عليه السلام ننموده. بلكه : على عليه السلام را دوست ميداشته و از قاتل او چشم پوشيده.. تا آخر گفتار ذهبى... حديث بطريق او و باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند  و حديث او در موضوع مناشده بلفظ سعيد و عبد خير بطريق صحيح و رجال ثقه ثبت شده.

 

 - حسن بن عطيه بن نجيح قرشى كوفى ابو على بزار متوفاى 211، حفاظ از او روايت ميكنند و ابو حاتم گفته : نامبرده متصف براستگوئى است و بخارى در تاريخش از او روايت ميكند، حديث او كه بقيه رجال سندش ثقه هستند .

 

 - عبدالله بن يزيد عدوى آزاد شده آل عمر - ابو عبد الرحمن مقرى "معروف به - قصير" ساكن مكه متوفاى 212 و 213 "در حاليكه حدود يكصد سال عمر كرده"، نسائى و ابن سعد و ابن قانع او را توثيق نموده اند و خليلى گويد : نامبرده ثقه است و حديث او در شمار احاديث مورد وثوق است و بانها استدلال ميشود، و در روايت چند حديث منفرد است "يعنى جز او كسى آنها را روايت نكرده"، ابن حبان نامبرده را از علماى مورد وثوق شمرده و ابن حجر در جلد 6 تهذيب خود ص 84 بهمين عنوان شرح حال او را ثبت كرده، حديث او در موضوع تهنيت بروايت حافظ عاصمى باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند.

 

 - حافظ حسين بن محمد بن بهرام، ابو محمد تميمى مروزى ساكن بغداد متوفاى 213 ر 214، ابن سعد و - ابن قانع و - ابن مسعود و - عجلى و ديگران "بطوريكه ابن حجر در جلد 2 تهذيب ص 367 گفته" او را توثيق نموده اند و خطيب شرح حال او را در جلد 8 ص 88 تاريخش ثبت نموده، حديث مناشده از او بلفظ ابى الطفيل بسند صحيح و رجالى كه همگی ثقه هستند.

 

 - حافظ ابو محمد عبيد الله بن موسى عبسى كوفى متوفاى 212 "صاحب مسند". ابو حاتم و ابن معين و عجلى و ابن عدى و ابن سعد و عثمان بن ابى شيبه او را توثيق نموده اند و ذهبى در جلد 1 " تذكره " صفحه 324 و ابن حجر در جلد 7 " تهذيب " ص 53 شرح حال او را ثبت نموده اند، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ زيد بن يثيع و عميره بن سعد باسناد صحيح و رجالى كه همه آنها ثقه هستند آمده.

 

 - ابو الحسن على بن قادم خزاعى كوفى متوفاى 213، ابن حبان او را از ثقات ذكر نموده و ابن خلفون او را توثيق كرده و ابن قانع گفته : نامبرده كوفى صالحى است و ابو حاتم گفته : نامبرده متصف به صداقت است، ابن حجر در جلد 7 تهذيبش صفحه 374 شرح حال او را چنين نگاشته.

 

 - محمد بن سليمان بن ابى داود حرانى ابو عبد الله معروف بن "بومه" متوفاى 213، ابو عوانه اسفرائينى او را توثيق نموده و ابن حبان او را در رديف ثقات ذكر كرده، ديگران نيز او را توثيق نموده اند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 9 " تهذيب " صفحه 199 نگاشته.

 

 - عبد الله بن داود بن عامر همدانى - ابو عبد الرحمن كوفى معروف به "خريبى - محله ايست در بصره" ابن سعد و ابن معين و ابو زرعه و نسائى و دار قطنى و ابن قانع او را توثيق نموده اند "در سال 213 وفات يافته"، ابن حجر در جلد 5 " تهذيب " صفحه 20. شرح حال او را نگاشته، نسائى در خصايص صفحه 22 گويد : خبر داد ما را زكريا بن يحيى از نصر بن على و او از عبد الله بن داود از عبد الواحد ابن ايمن از پدرش از سعد كه : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : من كنت مولاه فعلى مولاه سند حديث مزبور صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.

 

 - حافظ ابو عبد الرحمن على بن حسن بن دينار عبدى مروزى متوفاى 215، نامبرده يكى از استادان است، بخارى و احمد و ابن معين و ابن ابى شيبه از او روايت ميكنند، و احمد گفته : در ميان آنهائى كه از خراسان آمدند افضل از نامبرده نديدم، ابن حبان او را از ثقات شمرده و ابن حجر در جلد 7 تهذيبش صفحه 298 شرح حال او را چنين نگاشته، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ اصبغ آمده.

 

 - حافظ يحيى بن حماد شيبانى بصرى متوفاى 215 داماد ابى عوانه مذكور و روايت كننده از او، عجلى و ابو حاتم و ابن سعد او را توثيق نموده اند و ابن حبان بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 361 و جلد 11 " تهذيب التهذيب " صفحه 199 مذكور است، نامبرده را در شمار ثقات ياد كرده، حديث او در صفحه 30 بطريق صحيح و با رجال ثقه آمده.

 

- حافظ حجاج بن منهال سلمى ابو محمد انماطى بصرى - متوفاى 217، عجلى و ابن قانع و ابو حاتم و نسائى و ابن سعد او را توثيق نموده اند و فلاس گفته : همانند او را در فضل و دين نديدم، ذهبى شرح حال او را در جلد 1 تذكره خود صفحه 370 و خزرجى در " خلاصه " صفحه 63 و ابن حجر در جلد 2 " تهذيب " صفحه 206 ثبت نموده اند،حديث او در باب تهنيت باسناد صحيح و رجال ثقه آمده.

 

 - حافظ فضل بن دكين - ابو نعيم كوفى متوفاى 218 و 219، يعقوب بن شيبه گفته كه : نامبرده مورد وثوق و اعتماد و داراى دقت نظر و متصف بصدق است، و احمد و ابو حاتم و ابن المدنى و عجلى و ابن سعد و ابن شاهين و خطيب در تاريخش او را توثيق نموده اند و يعقوب بن سفيان گفته : 

ياران ما اجماع نموده اند بر اينكه ابو نعيم در نهايت اتقان بوده، شرح حال او را ذهبى در جلد 1 " تذكره " صفحه 341 و ابن حجر در جلد 8 " تهذيب " صفحه 276 - 270 ثبت نموده اند، حديث بطريق او در صفحه 20 و همچنين در صفحه 32 كه هر دو سندشان صحيح و رجال آن مورد وثوق هستند گذشت و حديث او در داستان "مناشده" رحبه "بطرق متعدد" و در باب نزول آيه " سال سائل " - در پيرامون نص غدير آمده.

 

 - حافظ عفان بن مسلم ابو عثمان صفار انصارى - بصرى - بغدادى - متوفاى 219، ذهبى او را در جلد 1 تذكره اش در صفحه 347 ذكر نموده و از قول عجلى نقل كرده كه : عفان مورد وثوق و اعتماد و داراى دقت نظر و داراى سيره است و ابو حاتم گفته كه : نامبرده ثقه و متصف باتقان و متانت است، و ابن حجر در جلد 7 " تهذيب " صفحه 230 از ابن عدى حكايت نموده كه : او در صداقت و ثقه مشهورتر از آنست كه درباره او چيزى گفته شود، و ثقه بودن و دقت نظر او را از ابن معين و ابن سعد و ابن خراش و ابن قانع حكايت نموده، حديث از او و بطريق او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند 

 

 - حافظ على بن عياش بن مسلم الهانى - ابوالحسن - حمصى - متوفاى 219 يكى از آنهائى است كه نسائى و دار قطنى و عجلى بطوريكه در جلد 1 تذكره ذهبى صفحه 352 و در جلد 7 تهذيب ابن حجر صفحه 368 مذكور است او را ثقه و صاحب دقت نظر دانسته اند، واحدى نزول آيه تبليغ را در ولايت على عليه السلام بطريق او روايت نموده است.

 

 - حافظ مالك بن اسماعيل بن درهم ابو غسان نهدى كوفى متوفاى 219، ابن معين گويد : در كوفه عالم و محدثى كه در اتقان حديث بر او برترى داشته باشد نيست، و ابن شيبه گويد : نامبرده ثقه است و حديث او صحيح است و از اهل عبادت است. و نسائى و مره و ابو حاتم او را توثيق نموده اند و ابن حبان و همچنين ابن شاهين او را در شمار ثقات آورده اند، شرح حال او را ابن حجر در جلد 1 " تهذيب " صفحه 3 ثبت نموده، حديث داستان "مناشده" رحبه بلفظ عبد الرحمن و سعيد و عمرو باسناد صحيح و رجالى همگى ثقه هستند .

 

 - حافظ قاسم بن سلام - ابو عبيده هروى متوفاى 223 ر 224 در مكه، عالمى است ربانى و در اصناف علوم اسلامى و متقن، روايت او حسن و نقل او صحيح، بنظر نرسيده كه كسى در امر دينش بر او طعن و نكوهشى نموده باشد. ابن خلكان در جلد 1 تاريخش صفحه 457 شرح حال او را چنين نگاشته، در تفسير "غريب القرآن" حديث نزول آيه : سال سائل در پيرامون غدير از او آمده.

 

 - محمد بن كثير ابو عبد الله عبد بصرى - برادر سليمان بن كثير "پنجاه سال از برادرش بزرگتر بوده" ابن حبان گفته : كه : نامبرده ثقه و فاضل است، در سال 223 در سن صد سالگى وفات يافته، در خلاصه خزرجى صفحه 295 چنين نگاشته : ابن حجر در " التقريب " صفحه 232 گويد : نامبرده ثقه است و كسى را نيافته كه او را تضعيف نمايد، و " در تهذيب " از احمد نقل نموده كه : ثقه بوده و بر سنت پيغمبر صلى الله عليه و آله در گذشته، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ ابوالطفيل خواهد آمد و حديثى منسوب باو در صفحه 16 گذشت، بنابراين طريق او صحيح و رجال او ثقه ميباشند.

 

 - موسى بن اسماعيل منقرى بصرى متوفاى 223، از ابن معين نقل شده كه نامبرده مورد وثوق و امانت است و از ابن ابى حاتم از طيالسى نقل شده كه او مورد وثوق و متصف بصدق است، ابن سعد نيز او را توثيق كرده و شرح حال او را ابن - حجر در جلد 1 " تهذيب " صفحه 334 بهمين اوصاف ثبت نموده، حديث او در باب تهنيت بروايت ابن كثير بطريق صحيح و رجالى همگى ثقه هستند.

 

 - قيس بن حفص بن قعقاع - ابو محمد بصرى - متوفاى 227، ابن معين و دار قطنى او را توثيق نموده اند و ابن حبان او را از ثقات شمرده، بخارى دوازده حديث از او روايت نموده و شرح حال او را ابن حجر در جلد 8 تهذيبش صفحه 390 ثبت نموده، حديث او درباره آيه اكمال دين بروايت خطيب خوارزمى آمده.

 

 - حافظ سعيد بن منصور بن شعبه نسائى - ابو عثمان خراسانى - مقيم مكه متوفاى 227، خرزجى در " خلاصه " ص 121 گويد : نامبرده داراى نيروى حفظ بوده و در حديث جولان و احاطه بسيار داشته سنن را تصنيف نموده و در آن آنچه را جز او "ديگران" جمع نكرده اند گرد آورده، ابو حاتم او را متقن و داراى دقت نظر و اهل تصنيف دانسته و ابن حجر در تقريبش ص 94 او را ثقه و اهل تصنيف دانسته و ثقه بودن او را در جلد 4 تهذيبش صفحه 4 از ابن نمير و ابن خراش و ابى حاتم و ابن قانع و خليلى و مسلمه بن قاسم حكايت نموده است .

 

 - حافظ يحيى بن عبد الحميد حمانى - ابو زكريا كوفى - متوفاى 228، مره و ابن معين او را متصف بصدق دانسته اند و احمد و ابن نمير و بوشنجى او را توثيق نموده اند، ابن معين گويد : ثقه است و در كوفه مردى است كه با او در حفظ حديث شركت ميكند و اينان بر او رشك ميبرند، و از ابن كثير نقل شده كه مردم بسيار درباره او سخن گفته اند، و اين امر را نميدانم مگر از سلامت نفس و متانت او، ابن عدى گويد : 

نامبرده مسندى دارد كه داراى صلاحيت است و در مسند او چيز ناپسندى نيافتم و اميدوارم كه باكى بر او نباشد. مولف " الغدير " - امينى - گويد : اين شهادتهاى بسيار كه از پيشوايان نامبرده ملاحظه ميشود. اين بدگوئى را از بين ميبرد. شرح حال او را ابن حجر در جلد 11 تهذيبش ص 249 - 243 ثبت نموده، حديث او باسناديكه رجال آن ثقه است ذكر شده و از او درباره نزول آيه اكمال دين در شان على عليه السلام آمده.

 

 - حافظ ابراهيم بن حجاج بن زيد - ابو اسحق سامى - بصرى - متوفاى 233 - 231 بطوريكه در " خلاصه " صفحه 14 ذكر شده، ابن حبان او را از ثقات ذكر كرده و ابن حجر در " التقريب " صفحه 12 او را توثيق نموده، و در جلد 1 تهذيبش ص 113 ثقه بودن او را از دار قطنى و صلاحيت او را از ابن قانع حكايت نموده است، حديث او در باب تهنيت در روايت حموئى باسناد صحيح و رجالى همگی آنها ثقه هستند.

 

 - حافظ على بن حكيم بن ذبيان كوفى - اودى - متوفاى 231، ابن معين و نسائى و محمد بن عبد الله حضرمى و ابن قانع بطوريكه در خلاصه خزرجى و تهذيب ابن حجر جلد 7 صفحه 311 مذكور است او را توثيق نموده اند، حديث او بطريق صحيح و رجال ثقه در داستان "مناشده" بطريق صحيح بلفظ سعيد و زيد ابن يثيع آمده.

 

 - حافظ خلف بن سالم مهلبى مخرمى بغدادى متوفاى 231، بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 90 - و جلد 3 " تهذيب التهذيب " صفحه 152 مذكور است، نسائى و ابن شيبه و حمزه كنانى او را توثيق نموده اند، و خطيب در جلد 8 تاريخش صفحه 328 موثق بودن و صدق و دقت نظر او را از جمعى حكايت نموده.

 

 - حافظ على بن محمد - ابوالحسن طنافسى كوفى - مقيم رى - متوفاى 233 ر 5، ابو حاتم او را ثقه و راستگو معرفى نموده و خليلى گويد : پيشوائى است، او و برادرش حسن در قزوين موقعيت مهمى را دارا بوده اند و بزرگان براى ملاقات آندو مى شتافتند، ابن حبان او را از ثقات ذكر نموده، و ابن حجر در جلد 7 تهذيبش ص 379 شرح حال او را چنين ذكر كرده و در تقريبش ص 186 او را ثقه و عابد ثبت نموده است و خزرجى در " خلاصه " ص 135 موثق بودن او را ذكر نموده، 

حافظ ابن ماجه در جلد 1 سنن خود ص 3 از على بن محمد طنافسى "مذكور" اين روايت را آورده كه او از ابو معاويه "محمد بن خازم" و او از موسى بن مسلم شيبانى و او از عبد الرحمن بن سابط، از سعد بن ابى وقاص روايت نموده : هنگامى كه معاويه از يكى سفرهاى حج خود بازگشت... تا آخر حديث كه در ص 78 ذكر شده است و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى موثق هستند. ابن ماجه نيز در جلد 1 سنن خود ص 29 گويد : 

حديث نمود ما را على بن محمد از ابوالحسن "زيد بن حباب" كه او گفت : مرا خبر داد حماد بن سلمه از على بن زيد بن جدعان از عدى بن ثابت از براء بن عازب رضى الله عنه كه گفت : با رسول خدا صلى الله عليه و آله آمديم...  و اين اسناد صحيح و رجال آن همگى موثق هستند.

 

 - حافظ هدبه بن خالد - ابو خالد قيسى - بصرى - متوفاى 235، ابن معين و ابن حبان و مسلمه بن قاسم و ابو يعلى او را توثيق نموده اند، و ابن عدى گفته : نامبرده موصوف بصدق است و باكى بر او نيست در حاليكه مردم او را توثيق نموده اند، شرح حال او را ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 50 و خرزجى در " خلاصه " ص 355 و ابن حجر در جلد 11 " تهذيب " صفحه 25 ثبت نموده اند، روايت او در حديث تهنيت بطريق صحيح و رجال ثقه آمده.

 

 - حافظ عبد الله بن محمد بن ابى شيبه - ابوبكر عيسى - كوفى - متوفاى 235، عجلى و ابو حاتم و ابن خراش او را توثيق نموده اند، و ابن حبان تدين و حفظ و اتقان او را تاييد نموده. شرح حال او را ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 20 و خطيب در جلد 10 " تاريخ " صفحه 71 - 66 و ابن حجر در جلد 6 " تهذيب " صفحه 4 ثبت نموده اند، روايت نامبرده در داستان مناشده جوانى با ابى هريره بسند صحيح و همچنين در حديث ركبان باسناديكه رجال آن همگى ثقه هستند، در حديث تهنيت  آمده.

 

 - حافظ ابو سعيد عبيد الله بن عمر جشمى - قواريرى - بصرى - متوفاى 235، ابن معين و عجلى و نسائى و حافظ صالح جزره چنانكه در جلد 10 تاريخ خطيب صفحه 223 - 220 مذكور است، او را توثيق نموده اند، روايت او در حديث مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن بن ابى ليلى آمده.

 

- حافظ احمد بن عمر بن حفص جلاب ابوجعفر وكيعى - كوفى - ساكن بغداد، متوفاى 235، ابن معين و عبد الله بن احمد و محمد بن عبدوس بطوريكه در جلد 4 تاريخ خطيب صفحه 284 مذكور است، او را توثيق نموده اند، روايت بطريق او در حديث مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن آمده.

 

 - حافظ ابراهيم بن منذر بن عبد الله حزامى - ابو اسحاق مدنى - متوفاى 236، دار قطنى و ابن وضاح او را توثيق كرده اند و ابن حبان او را در شمار ثقات آورده، و خطيب در رد گفتار كسيكه گفته : نامبرده روايات منكر "غير معروف" دارد چنين گويد : و اما روايات غير معروف، در احاديث او بسيار كم يافت ميشود مگر رواياتى كه از راويان ناشناس باشد، و مع الوصف يحيى بن معين و غيره از علماء حفاظ بروايات او رضايت داده اند و او را توثيق مينمايند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 1 " تهذيب " صفحه 167 ثبت نموده، حافظ نسائى در " خصايص " صفحه 25 آورده كه : خبر داد مرا ابو عبد الرحمن زكريا بن يحيى سجستانى از محمد بن عبد الرحيم از ابراهيم "مذكور" از معن و او از موسى بن يعقوب از مهاجرين مسمار از عايشه بنت سعد و از عامر بن سعد از سعد كه : 

رسول خدا صلى الله عليه و آله خطبه خواند و فرمود اى گروه مردم، بدرستى كه من ولى شما هستم، آنگروه اين فرمايش او را تصديق نمودند، سپس دست على را گرفت و بلند كرد و فرمود : اين ولى من است، و از طرف من - ادا ميكند "وظايف او" دوست و پيرو او خدا را دوست دارد و پيروى ميكند و كسى كه با او عداوت بورزد دشمن خدا است، و اسناد اين حديث صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.

 

 - ابو سعيد يحيى بن سليمان كوفى جعفى مقرى متوفاى 237، دار قطنى و عقيلى او را توثيق نموده اند، و ابن حبان بطوريكه در جلد 11 " تهذيب التهذيب " ص 227 و در " خلاصه " صفحه 364 مذكور است، او را در شمار ثقات آورده، روايت او در حديث ركبان باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند آمده.

 

 - حافظ ابن راهويه اسحق بن ابراهيم حنظلى مروزى متوفاى 237، احمد گفته : نظير و همانندى براى او در نزد ما پيشوايان مسلمين بنظر نميرسد، و چنانكه در " خلاصه " خزرجى ص 23 مذكور است، گروهى او را توثيق نموده اند و ابن خلكان در جلد 1 تاريخ خود ص 68 مينگارد : فن حديث و فقه و صفت ورع در او جمع است، و نامبرده يكى از پيشوايان اسلام است و داراى مسند مشهوريست.

 

 - حافظ عثمان بن محمد بن ابى شيبه - ابوالحسن عيسى، كوفى -، صاحب مسند و تفسير، متوفاى 239، بطوريكه در جلد 11 تاريخ خطيب ص 288 - 283 و در جلد 2 تذكره ذهبى ص 30 مذكور است، ابن معين و عجلى او را توثيق نموده اند، نامبرده در " سنن " حديث " غدير " را بطريق صحيح كه رجال آن، همگى ثقه هستند آورده، بصفحات 40 و 46 و 48 و 50 و 99 مراجعه نمائيد، و روايت او در حديث تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند آمده.

 

 - حافظ قتيبه بن سعيد بن جميل بغلانى "بغلان قريه ايست در بلخ" ابو رجاء ثقفى "نامبرده در سال 420 در سن 92 سالگى در گذشته"، سمعانى در " انساب " نگاشته كه نامبرده در شرق و غرب محدث بوده و پيشوايان جهان از هر شهر و ديار بسوى او ميشتافتند، و پيشوايان پنجگانه "بخارى - مسلم - ابو داود - ابو عيسى ابو عبد الرحمن" و گروه بيشمار ديگر از او روايت كرده اند، ابن معين و نسائى و ذهبى "در جلد 2 " تذكره " ص 33" او را توثيق نموده اند، حديث او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند آمده.

 

 - پيشواى حنبليان - ابو عبد الله احمد بن حنبل شيبانى متوفاى 241، حديث غدير را در " مسند " و " مناقب " بطرق بسيار و صحيح آورده .

 

 - حافظ يعقوب بن حميد بن كاسب - ابو يوسف مدنى - متوفاى 241، ابن معين و مصعب بن زبير و مسلمه بن قاسم او را توثيق نموده اند و ابن حبان نامبرده را در شمار ثقات آورده و ابن عدى گفته : باكى بر او نيست، و بخارى گويد : ما جز خوبى در او نديديم، او اصلا متصف بصدق است، و بنابر اين تضعيف او از كسى مسموع نخواهد بود، شرح حال او در جلد 2 " تذكره " ص 51 و " خلاصه " ص 375 و " تهذيب التهذيب " جلد 11 ص 384 مذكور است.

 

 - حافظ حسن بن حماد بن كسيب - ابو على سجاده بغدادى متوفاى 241 احمد او را صاحب سنت دانسته و بطوريكه در " خلاصه خزرجى " ص 66 و حاشيه آن مذكور است ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده، شرح حال او را خطيب در جلد 7 " تاريخ " ص 295 ثبت و او را توثيق نموده است، روايت او بطريق حافظ واحدى در مورد نزول آيه تبليغ در ولايت على عليه السلام آمده.

 

 - حافظ هارون بن عبد الله بن مروان - ابو موسى بزار معروف به حمال متوفاى 243 دار قطنى و نسائى و ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 62 و خطيب در جلد 14 " تاريخ " ص 22 او را توثيق نموده اند، روايت او در حديث مناشده رحبه بلفظ ابى الطفيل بطريق صحيح كه رجال آن ثقه هستند آمده.

 

- ابو عمار حسين بن حريث مروزى، متوفاى 244 "در قصر اللصوص" بطوريكه در جلد 8 تاريخ خطيب ص 36 مذكور است، نسائى او را توثيق نموده و ابن حجر در " تقريب " ص 57 او را ثقه ذكر كرده، روايت او در حديث مناشده بلفظ سعيد و اسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند آمده.

 

 - هلال بن بشر بن محبوب - ابوالحسن بصرى - احدب - متوفاى 246، نسائى او را توثيق كرده و ابن حبان او را در شمار ثقات آورده، نسائى در " خصائص " ص 3 اين حديث را آورده كه : خبر داد ما را هلال بن بشر بصرى از محمد بن خالد "ابن عثمه" از موسى بن يعقوب زمعى از مهاجر بن مسمار از عايشه دختر سعد كه گفت : از پدرم سعد شنيدم كه ميگفت... تا آخر حديث مذكور، اسناد آن صحيح و رجال آن ثقه هستند.

 

 - ابو الجوزاء احمد بن عثمان بصرى متوفاى 246، ابو حاتم او را توثيق نموده و ابن ابى عاصم گفته : كه نامبرده از نساك اهل بصره است و بزار او را ثقه و موصوف بامانت دانسته و ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر نموده. شرح حال او را ابن حجر در جلد 1 " تهذيب " ص 61 ثبت نموده، حديث از او در صفحه 82 باسناديكه رجال آن جز "عثمه" مادر محمد بن خالد همگى ثقه هستند، گذشت و عثمه را نشناختم و نكوهشى هم درباره او نديدم، نسائى در " خصايص " ص 25 اين روايت را آورده گويد : 

خبر داد ما را احمد بن عثمان بصرى - ابو الجوزاء - از ابن عيينه دختر سعد از سعد كه گفت : رسول خدا صلى الله عليه و آله دست على عليه السلام را گرفت، سپس خطبه خواند و حمد و ثناى خداوند را ادآء نمود، سپس فرمود : آيا شما نميدانيد كه من اولى "سزاوارتر" هستم بشما از خودتان ؟ گفتند : بلى راست فرمودى اى رسول خدا سپس دست على عليه السلام را گرفت و بلند كرد، و فرمود : من كنت وليه فهذا وليه يعنى هر كس كه من ولى اويم، اين "على" ولى او است، و همانا خداوند دوست ميدارد كسى را كه او را دوست بدارد، و دشمن دارد كسى را گه او را دشمن دارد، اسناد صحيح است و رجال آن همگى ثقه هستند.

 

 - حافظ محمد بن علاء همدانى كوفى - ابو كريب متوفاى 248، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 80 او را توثيق نموده روايت بطريق او در داستان مناشده جوانى بر ابى هريره باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند، آمده.

 

 - يوسف بن عيسى بن دينار زهرى ابو يعقوب مروزى متوفاى 249، بحكايت " تقريب " نامبرده ثقه و موصوف بفضل است، و بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 378 مذكور است، جمعى از حفاظ او را توثيق نموده اند، نسائى حديث مناشده را بطريق او و بلفظ حارثه روايت نموده كه خواهد آمد و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.

 

 - نصر بن على بن نصر - ابو عمر و جهضمى بصرى - متوفاى 251، ابو حاتم و نسائى و ابن خراش او را توثيق نموده اند و مسلمه گويد كه : نامبرده در نزد همه آنان ثقه بوده، شرح حال او را ابن حجر در جلد 10 " تهذيب " ص 430 ثبت نموده حديث او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند.

 

 - حافظ محمد بن بشار شهير به "بندار" ابوبكر عبدى - بصرى - متوفاى 252، ائمه حديث صاحبان صحاح سته از او روايت ميكنند، عجلى و ابن سيار و مسلمه ابن قاسم و غيرهم او را توثيق نموده اند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 53 گويد : اعتبارى بگفتار كسى كه كه او را ضعيف شمرده نيست، حديث از او بطريق ابن ماجه و ترمذى باسناد صحيح كه همگی رجال آن ثقه هستند.

 

 - حافظ محمد بن مثنى - ابو موسى - عنزى بصرى - متوفاى 252، شرح حال او را خطيب در جلد 3 " تاريخ " ص 286 - 283 ثبت نموده و گفته : نامبرده ثقه و داراى دقت نظر است و ساير ائمه حديث بروايت او استدلال مينمايند، موثق بودن و ستايش نسبت باو در بسيارى از كتب تذكره و شرح حال علماء حديث موجود است روايت او در حديث مناشده بلفظ سعيد و باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند آمده.

 

 - حافظ - يوسف بن موسى - ابو يعقوب قطان كوفى - متوفاى 253، شرح حال او را خطيب در جلد 14 تاريخ خود ص 304 ثبت نموده و گفته : گروهى از ائمه حديث نامبرده را توثيق نموده اند و بخارى در صحيح خود بحديث او استدلال نموده، روايت او در حديث مناشده، بلفظ زيد بن يثيع بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند آمده.

 

 - حافظ محمد بن عبد الرحيم - ابو يحيى بغدادى - بزاز معروف به "صاعقه" "در سال 185 متولد و در 255 وفات يافته"، عبد الله بن احمد و نسائى و احمد بن صاعد و ابن اسحق سراج و مسلمه و قراب و غيرهم او را توثيق نموده اند و خطيب اتقان و ضبط و دانش و حفظ او را تاييد كرده، ابن حجر شرح حال او را در جلد 9 " تهذيب التهذيب " صفحه 311 ثبت نموده، حديث از او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر شده است.

 

 - محمد بن عبد الله "مذكور در ص 84" عدوى - مقرى - متوفاى 256، ابن ابى حاتم گويد : در سال 255 با پدرم حديث از او شنيديم و او ثقه و موصوف بصدق است، درباره او از پدرم سئوال شد و پدرم - گفت : نامبرده متصف بصدق است، و نسائى و مسلمه بن قاسم او را توثيق نموده اند و خليلى گويد : موثق بودن او مورد اتفاق است، ابن حبان او را در شمار ثقات آورده و ابن حجر در جلد 9 " تهذيب " ص 284 بهمين اوصاف شرح حال او را ثبت كرده، روايت او در داستان تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند،ذكر شده است.

 

 - "زيادتى چاپ دوم" حافظ ابو عبد الله محمد بن اسمعيل بخارى متوفاى 256 - صحيح مشهور و داير او "معروف به صحيح بخارى" از جمله صحاح سته، است "حديث غدير را" نامبرده در جلد 1 تاريخ خود در قسم يك ص 375 "بطوريكه در طريق سالم بن عبد الله بن عمر ذكر شده" آورده است.

 

 - حافظ حسن بن عرفه بن يزيد - ابو على عبدى بغدادى - متوفاى 257 در سامراء "يكصد و ده سال زندگى كرده"، ابن معين و ابو حاتم و ابن قاسم او را توثيق نموده اند و ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده چنانكه در جلد 7 تاريخ خطيب ص 394 و در خاصه خزرجى ص 67 و در جلد 2 " تهذيب التهذيب " صفحه 239 مذكور است، حديث غدير بطريق نامبرده كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر شده است.

 

- حافظ عبد الله بن سعيد كندى كوفى، ابو سعد اشج - صاحب تفسير و تصنيف متعدد، متوفاى 257، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 84 شرح حال او را ثبت و نامبرده را به پيشوائى ستوده و از قول ابى حاتم نوشته كه نامبرده ثقه و پيشواى اهل زمان خود بوده، و نسائى او را متصف بصدق نموده و ابن حجر موثق بودن او را از قول خليلى و مسلمه بن قاسم ذكر نموده، روايت از او در داستان مناشده در رحبه بلفظ عبد الرحمن و همچنين در داستان مناشده مردى عراقى با جابر انصارى بطريق صحيح و با رجال ثقه ذكر شده است.

 

 - حافظ محمد بن يحيى بن عبد الله نيشابورى ذهلى "آزاد شده بنى ذهل" زهرى "گرد آورنده زهريات - احاديث زهرى" متوفاى 258، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 111 شرح حال او را ثبت و او را به پيشوائى ستوده گويد : اساتيد علم در خراسان باو منتهى شده و مراتب ثقه و صيانت و دين و پيروى از سنن را درباره او گواهى داده و خطيب در جلد 3 تاريخ خود ص 415 نوشته : نامبرده يكى از پيشوايان عراقى و حفاظ متقن و از ثقات موصوف بامانت است، نسائى حديث رحبه را بطريق او و بلفظ عميره باسناد صحيح و با رجالى كه همگى ثقه هستند روايت نموده .

 

 - حافظ حجاج بن يوسف ثقفى بغدادى ابو محمد - مشهور به "ابن الشاعر" متوفاى 259، شرح حال او را سمعانى در " انساب " در نسبت "شاعر" با اشعار بموثق بودن و فهم و حفظ نامبرده ثبت كرده، ذهبى نيز در جلد 2 " تذكره " ص 129 شرح حال او را نگاشته و موثق بودن او را از ابن حاتم نقل نموده، خطيب هم در جلد 8 تاريخ خود ص 240 او را ذكر كرده و ابن حجر در جلد 2 " تهذيب " ص 210 موثق بودن او را از قول عده از علماء حديث حكايت نموده.

 

 - احمد بن عثمان، حكيم ابو عبد الله اودى متوفاى 261 ر 262، نسائى و ابن خراش او را توثيق نموده اند - و خطيب شرح حال او را در جلد 4 تاريخش ص 296 ثبت نموده، روايت از او در داستان "مناشده" بلفظ عميره باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر شده است.

 

124 - حافظ عمر بن شبه نميرى - ابو زيد بصرى - اخبارى - متوفاى 262، بطورى كه در جلد 2 " تذكره " ذهبى ص 98 و در خلاصه خزرجى ص 240 مذكور است، دار قطنى او را موثق دانسته و خطيب در جلد 11 تاريخش صفحه 208 او را توثيق كرده و بطوريكه حكايت شده مرزبانى در معجم الشعراء صدق و موثق بودن او را اشعار نموده، روايت او در داستان احتجاج عمر بن عبد العزيز بحديث غدير ذكر شده است.

 

 - حافظ حمدان احمد بن يوسف بن حاتم سلمى - ابوالحسن نيشابورى - متوفاى 264 در نهمين عشره - "يعنى نزديك به نزد سال زندگى نموده"، مسلم و خليلى و دار قطنى او را توثيق نموده اند، و حاكم گويد : نامبرده يكى از افراد برجسته فن حديث است، بسيار سفر كرده و دامنه فهم او وسيع بوده، شرح حال او را خزرجى در " خلاصه " ص 12 و ابن حجر در جلد 1 " تهذيب " صفحه 92 چنين درج نموده اند.

 

 - حافظ عبيد الله بن عبد الكريم بن يزيد ابو زرعه مخزومى رازى - متوفاى 264 ر 8، خطيب در جلد 10 تاريخ خود ص 337 - 326 اشعار نموده كه : نامبرده پيشوائى بوده ربانى، داراى حديث بسيار و حفظ و صدق، و ابو حاتم - گويد : ابو زرعه براى من حديث نمود : 

و كسى بمانند او در علم و فهم و خوددارى و صداقت جايگزين او نگشته، و در شرق و غرب عالم كسى را چون او در فهم و شان او نميدانم و چنانچه مشاهده كنى كه رازى نكوهش و منقصتى نسبت بابى زرعه نموده - بدان كه بى سابقه و بى اساس است، نسائى او را توثيق نموده و جز او نيز از علماء حديث او را توثيق نموده و ستوده اند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 8 " تهذيب " ص 40 - 30 درج نموده روايت او در حديث " تهنيت " بروايت ابن كثير باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر کرده است.

 

 - حافظ احمد بن منصور بن سيار - ابوبكر بغدادى - صاحب مسند متوفاى 265 "در سن 83 سالگى درگذشته"، بطوريكه در جلد 5 تاريخ خطيب صفحه 151 مذكور است، ابو حاتم و دار قطنى او را توثيق نموده اند و ابن حجر موثق بودن او را از قول خليلى و مسلمه بن قاسم حكايت نموده، حديث مناشده را بلفظ زيد بن يثيع و عبد خير باسناديكه رجال آن همگى ثقه هستند روايت نموده.

 

 - حافظ اسمعيل بن مسعود عبدى ابو بشر اصفهانى - مشهور به سمويه متوفاى 267، ابو الشيخ گويد : نامبرده حافظ متقنى بوده و ابو نعيم گويد : از جمله حفاظ و فقها است، و ابو حاتم صداقت او را اشعار نموده، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " ص 145 نیز چنين نگاشته.

 

 - حافظ حسن بن على بن عفان عامرى - ابو محمد كوفى - متوفاى 270، يكى از استادان حافظ بزرگ ابن ماجه و نظاير او است، دار قطنى و مسلمه بن قاسم او را توثيق نموده اند و ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده، شرح حال او را خزرجى در " خلاصه " ص 68 و ابن حجر در جلد 2 " تهذيب " صفحه 302 ثبت نموده اند، حديث از او بطريق حسن "بواسطه موقعيت حسن بن عطيه بن نجيح كه نامبرده موصوف بصدق است و بخارى از او روايت ميكند" اگر چه حديث مزبور در عداد احاديث صحيح نيست، و روايت از او در حديث مناشده بلفظ زيد بن يثيع بطريق صحيح كه رجال آن - ثقات هستند آمده.

 

 - حافظ محمد بن عوف بن سفيان - ابو جعفر طائى حمصى - متوفاى 272، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " - ص 159 نگاشته و گويد : بطور تحقيق عده از علماء حديث او را توثيق نموده اند و مراتب بزرگوارى و معرفت او را ستوده اند حديث غدير بطريق او ذكر شده است.

 

131 - حافظ سليمان بن سيف بن يحى الطائى ابو داود الحرانى متوفاى 272، نسائى او را توثيق نموده و از او بسيار روايت ميكند، ابن حبان نامبرده را در شمار ثقات آورده، ابن حجر شرح حال او را در جلد 4 " تهذيب " صفحه 199 ثبت نموده، روايت بطريق او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ زيد بن يثيع ذكر شده است.

 

 - حافظ محمد بن يزيد قزوينى ابو عبد الله ابن ماجه - صاحب سنن - متوفاى 173، بسيارى از اعلام شرح حال او را نگاشته اند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 209 از قول ابويعلى خليلى گويد : ابن ماجه مرد بزرگى است، و موثق بودن او مورد اتفاق است و بحديث او احتجاج و استدلال ميشود، نامبرده داراى معرفت و حفظ است، حديث او در صفحه 45 و 46 و 47 باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند.

 

 - ابو محمد عبد الله بن مسلم بن قتيبه دينورى بغدادى - متوفاى 276، خطيب شرح حال او را در جلد 10 تاريخ خود ص 170 ذكر كرده و نامبرده را ثقه و متدين و فاضل معرفى نموده است، ابن خلكان نيز در تاريخش او را توثيق نموده و فضيلت او را اشعار داشته، حديثى از او در احتجاج - برد - بر عمرو بن عاصى و حديثى در مناشده جوانى با ابى هريره ذكر شده است.

 

 - حافظ عبد الملك بن محمد، ابو قلابه رقاضى، زاهد و محدث بصره "ولادت او در 190 و وفاتش 276 ثبت شده"، ابو داود گويد : نامبرده موصوف به امانت است و من روايت او را شنيده و ثبت نموده ام، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " ص 197 ثبت نموده و ابن حجر در جلد 6 " تهذيب " ص 420 موثق بودن او را از ابن اعرابى و مسلمه بن قاسم حكايت كرده، ابو حبان نيز او را در شمار ثقات ذكر نموده، حديث از او در ص 66 بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر کرده است.

 

 - حافظ احمد بن حازم غفارى - كوفى - مشهور به "ابن عزيزه" متوفاى 276 - صاحب مسند - ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده و اتقان او را اشعار داشته ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 171 شرح حال او را چنين ثبت نموده، حديث بطريق او باسناد صحيح و با رجال ثقه و ، و روايت باسناد او در حديث مناشده بلفظ عمرو ذى مره بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر شده است.

 

 - حافظ محمد بن عيسى - ابو عيسى ترمذى متوفاى 279، يكى از ائمه شش گانه - صاحبان صحاح - از هر توثيقى بى نياز است، بصفحات 57 ر 60 ر 65 ر 68 ر 69 ر 70، و غيرها مراجعه شود، و بسيارى از طرق او صحيح و رجال آن ثقه ميباشند.

 

 - حافظ احمد بن يحى بلاذرى، متوفاى 279، پيشوايان اسلام از زمان او تا امروز باو و بكتاب و تاليفات او و بنقل از او اعتماد داشته و دارند، نامبرده حديث غدير را در " انساب الاشراف " ذكر نموده.

 

 - حافظ ابراهيم بن حسين كسائى - همدانى - ابو اسحق معروف به "ابن ديزيل" متوفاى 280 ر 281، نامبرده بطوريكه خواهد آمد، از ابو سعيد يحيى جعفى متوفاى 237 روايت ميكند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 183 از قول حاكم ثقه بودن و امانت او را حكايت ميكند، نامبرده در كتاب صفين بطوريكه خواهد آمد. حديث ركبان را بطريق صحيح كه رجال آن ثقه هستند و همچنين نزول آيه " سال سائل " را در پيرامون واقعه غدير روايت مينمايند.

 

 - حافظ احمد بن عمرو ابوبكر شيبانى - مشهور به "ابن ابى عاصم" متوفاى 287، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 214 شرح حال او را ثبت و نامبرده را به پيشوائى و زهد و صدق و نفقه ستوده، حديث او در ص 83 و 103 گذشت و روايت او بلفظ ذازان در داستان مناشده رحبه آمده.

 

 - حافظ زكريا بن يحيى بن اياس ابو عبد الرحمن سجزى "منسوب به سجستان" ساكن دمشق معروف به "خياط السنه" - " در سن نود و چهار سالگى در سال 289 وفات يافته " نسائى و ازدى و همچنين ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 223 او را توثيق نموده اند، كه رجال آن همگى ثقه هستند، و نسائى در " خصايص " ص 25 از نامبرده "زكريا بن يحيى" خبر داده كه او از يعقوب بن جعفر ابن كثير بن ابى كثير از مهاجربن مسمار حديث نموده كه او از عايشه دختر سعد و او از پدرش سعد خبر داد كه سعد گفت در راه مكه با رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم.. تا آخر حديث.

 

 - حافظ عبد الله بن احمد بن حنبل - ابو عبد الرحمن شيبانى متوفاى 290، خطيب در جلد 9 تاريخش ص 375 نامبرده را بموثق بودن و دقت نظر و فهم ستوده و ذهبى در جلد 1 " تذكره " ص 237 درباره او مينگارد : ما پيوسته مشاهده نموديم كه بزرگان و استادان ما نسبت بمراتب معرفت نامبرده بحال رجال و شناسائى علل حديث و نامها و مواظبت بر طلب و كاوش او شهادت ميدادند تا بحدى كه بعضى از آنان افراط نموده و او را بر پدرش پيشواى حنبليان در بسيارى "دقت و معرفت" مقدم ميداشتند رواياتى نيز از او در حديث مناشده بطرق صحيح آمده.

 

 - احمد بن عمر و ابوبكر بزار بصرى - متوفاى 292 - صاحب مسند معلل، خطيب در جلد 4 تاريخش ص 334 گويد : نامبرده دارى قوه حفظ و مورد وثوق بوده، مسند را تصنيف نموده و در پيرامون احاديث سخن گفته و علل آنها را بررسى و بيان داشته، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " ص 228 ثبت و موثق بودن او را از دار قطنى حكايت نموده، روايات او بطرق ديگر نيز خواهد آمد كه عده از طرق او صحيح است و رجال آن ثقات هستند و حافظ هيثمى بر آنها صحه گذارده است.

 

 - حافظ ابراهيم بن عبد الله بن مسلم كجى - بصرى - صاحب سنن، متوفاى 292، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " صفحه 195 ثبت نموده و گفته كه : دار قطنى و غيره او را توثيق نموده اند، نامبرده بزرگوار و داناى بحديث است، بحترى او را مدح كرده، و نامبرده حديث تهنيت را چنانكه خواهد آمد باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند روايت نموده.

 

 - حافظ صالح بن محمد بن عمرو بغدادى ملقب به "جزره" متوفاى 293 ر 4، خطيب شرح حال او را در جلد 9 تاريخش ص 322 ثبت نموده و گفته : نامبرده حافظى بوده از جمله عارفان از ائمه حديث و از علمائى كه در علم آثار و معرفت راويان اخبار مرجع اهل فن حديثند، نامبرده موصوف بصدق و دقت نظر و امانت بوده، ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 215 از او ياد كرده و از دار قطنى حكايت نموده كه او نيز نامبرده را ثقه و حافظ و عارف بموازين شناخته.

 

 - حافظ محمد بن عثمان بن ابى شيبه ابو جعفر عيسى - كوفى - متوفاى 297، صالح جزره او را توثيق كرده و حاكم و ذهبى آنچه را كه بطريق او در مستدرك و تلخيص روايت كرده اند بصحت آن اعتراف نموده اند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 233 شرح حال او را ثبت نموده، نزول آيه تبليغ در روز غدير خم حديث از او ذكر شده است..

 

 - قاضى على بن محمد مصيصى، نامبرده بر حافظ نسائى و نظراء او استاد بوده، بطوريكه در " سنن " و در خلاصه خزرجى ص 135 مذكور است نسائى او را توثيق نموده و ابن حجر در " تقريب " او را موثق دانسته و در جلد 7 " تهذيب " ص 380 توثيق او را از طرف نسائى و ابن حبان و مسلمه بن قاسم حكايت نموده، حديث مناشده را نسائى بلفظ سعيد و زيد باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند از نامبرده روايت نموده.

 

 - ابراهيم بن يونس بن محمد مودب بغدادى - مقيم طرطوس ملقب به "حرمى"، ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده و نسائى او را متصف بصدق اشعار نموده و ابن حجر در " تقريب " از او پيروى كرده، نسائى در " خصائص " ص 4 از حرمى "نامبرده" بطور اخبار از او روايت نموده كه : او از ابو غسان "مالك بن اسماعيل" خبر داده و مالك مزبور از عبد السلام و او از موسى صغير "شرح حال او در ص 140 گذشت" از عبدالرحمن بن سابط از سعد كه سعد گفت : نشسته بوديم كه نسبت بعلى بن ابى طالب عليه السلام در مقام منقصت و نكوهش برآمدند... تا آخر حديث كه سند آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.

 

 - ابو هريره محمد بن ايوب واسطى، ابو حاتم - بحكايت خزرجى صلاحيت او را تاييد نموده و ابن حجر شرح حال او را در " تقريب " با اشعار بصلاحيت او ثبت نموده و در جلد 9 " تهذيب " صفحه 69 گويد : ابن حبان او را در شمار ثقات آورده و ابن ابى حاتم گفته : پدرم در سال 214 حديث او را نوشته و حاكم در جلد 3 " مستدرك " صفحه 109 صحت حديث او را اشعار نموده، حديث نامبرده باسناديكه حاكم بصحت آن تصريح نموده و حديث از او در مورد نزول آيه سال سائل در پيرامون قضيه غدير ذكر کرده است.

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حیات غدیر در300هجری(قرن3) 
صحابه و غدیر /5
احتجاجات به حدیث غدیر
آیه تبلیغ
آيه ابلاغ و روز غدير
راویان حدیث غدیر (بخش سوم)
صحابه و غدیر /1
غدیر خم در مُسند أحمد بن حنبل
صحابه و غدیر /4
دلیل روی گردانی و عمل نکردن صحابه به روایت غدیر

بیشترین بازدید این مجموعه


 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^