فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

احتجاجات به حدیث غدیر

احتجاجات به حدیث غدیر

احتجاج امام علی(ع)

امام علی(ع) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص) هر موقعیتى که مناسب مى دید حقانیت خود را از هر راه ممکن به اثبات مى رساند که از آن جمله تذکّر به حدیث غدیر و ولایت خود است. اینکه به مواردى اشاره مى کنیم:

الف - روز شورا

خطیب خوارزمى حنفى و حمّوئى شافعى با سند خود از ابى الطفیل عامربن واثله نقل کرده اند که گفت: من در روز شورا کنار درب اتاقى بودم که علی(ع) و پنج نفر دیگر در آن بودند. شنیدم که حضرت به آن ها مى فرمود: «هر آینه بر شما به چیزى احتجاج خواهم کرد که عرب و عجم نمى تواند آن را تغییر دهد».

آنگاه فرمود: «شما را به خدا سوگند اى جماعت! آیا در میان شما کسى هست که قبل از من خدا را به توحید بخواند؟ همگى گفتند: خیر... شما را به خدا سوگند مى دهم آیا در میان شما کسى هست که رسول خدا در حق او فرموده باشد:

«من کنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله، لیبلّغ الشاهد الغائب، غیرى؟» گفتند: به خدا هرگز.( مناقب خوارزمى، ص313، ح314 ؛ فرائد السمطین، ج1، ص319، ح251)

 

این مضمون را جماعت بسیارى از اهل سنت در کتاب هاى خود آورده اند از قبیل:

- ابن حاتم شامى.( الدر النظیم، ج1، ص116)

- ابن هجر هیثمى.( الصواعق المحرقة، ص126، به نقل از دارقطنى)

- ابن عقده.( الامالى، طوسى، ص332، ح667)

- حافظ عقیلى.( میزان الاعتدال، ج1، ص441، رقم1643 ؛ لسان المیزان، ج2، ص198، رقم2212)

- ابن عبدالبرّ.( الاستیعاب، قسم سوم/1098، رقم1855)

- بخارى.( التاریخ الکبیر، ج2، ص382)

- ابن عساکر.( تاریخ دمشق، رقم1142و1141و1140)

- قاضى ابوعبداللَّه الحسین بن هارون ضبّى (398ه’).( امالى، ضبّى، مجلس61)

- گنجى شافعى.( کفایة الطالب، ص386)

- ابن المغازلى شافعى.( المناقب، ح155)

- سیوطى شافعى.( جمع الجوامع، ج2، ص166و165 ؛ مسند فاطمه علیهاالسلام، ص21)

- متقى هندى.( کنز العمال، ج5، ص726-717، ح14243و14241)

 

ب - ایام خلافت عثمان

حمّوئى شافعى به سند خود از تابعى بزرگ سلیم بن قیس هلالى نقل مى کند که فرمود: على -صلوات اللَّه علیه- را در مسجد رسول خدا(ص) در عصر خلافت عثمان مشاهده کردم و جماعتى که با یکدیگر مذاکره علم و فقه مى نمودند.

 آنان فضیلت و سوابق و هجرت قریش را متذکّر شدند و آنچه رسول خدا(ص) در فضیلت آنها بیان کرده است... در میان آن جمعیت بیش از دویست نفر از جمله على بن ابى طالب(ع)، سعدبن ابى وقاص، عبدالرحمن بن عوف، طلحه، زبیر، مقداد، هاشم بن عتبه، ابن عمر، حسن(ع)، حسین(ع)، ابن عباس، محمدبن ابى بکر و عبداللَّه بن جعفر بود.

 

و نیز از انصار ابىّ بن کعب، زیدبن ثابت، ابوایوب انصارى، ابوالهیثم بن تیهان، محمدبن سلمه، قیس بن سعد، جابربن عبداللَّه، انس بن مالک و... بودند... على بن ابى طالب(ع) و اهل بیتش ساکت نشسته سخن نمى گفتند. جماعت حاضر رو به حضرت کرده عرض کردند: اى اباالحسن! چه شده که سخن نمى گویى؟

حضرت فرمود: هیچ قبیله اى نبود جز آن که فضیلت خود را بیان کرده و حق خود را ذکر کرد، ولى من از شما سؤال مى کنم از جماعت قریش و انصار! خداوند به توسط چه کسى این فضیلت را به شما عطا فرمود؟

آیا به توسط شما و عشایر و اهل بیوتتان یا توسط غیر شما؟ عرض کردند: بلکه خداوند این ها را توسط محمد(ص) و عشیره او به ما عطا کرده و منّت گذاشته است نه به واسطه خود ما و عشایر و اهل بیوت ما. آن گاه حضرت(ع) شروع به ذکر مناقب و فضائل خود کرده یکى پس از دیگرى آن ها را برمى شمارد تا این که م فرماید: شما را به خدا سوگند مى دهم آیا مى دانید که این آیه کجا نازل شد:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَوَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»( سوره نساء، آیه 59). و کجا نازل شد: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْراکِعُونَ»( سوره مائده، آیه 55). و کجا نازل کرد: «...وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنینَ وَلیجَةً...». مردم گفتند: اى رسول خدا! آیا مخصوص( سوره توبه، آیه 16)

برخى از مؤمنین است یا شامل جمیع آنان خواهد شد؟ خداوند عزّوجلّ پیامبر خود را امر نمود تا والیان امرشان را معرفى کند، و نیز همان گونه که براى آنان نماز و زکات و حجّ را تفسیر نمود، ولایت را نیز تفسیر نماید و مرا نیز در غدیر خم منصوب به خلافت کند.

 آن گاه پیامبر در خطبه اى فرمود: اى مردم! خداوند مرا مأمور به رسالتى کرده که دلم به آن تنگ آمده است و مى ترسم که با ابلاغ آن مردم مرا تکذیب کنند، ولى مرا تهدید کرده که آن را ابلاغ کنم وگرنه مرا عذاب خواهد کرد. آن گاه امر نمود تا نداى نماز جماعت سر داده شود. سپس در خطبه اى فرمود: اى مردم! آیا مى دانید که خداوند عزوجل مولاى من و من مولاى مؤمنین و اولى به آن ها از خودشان هستم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا.

 فرمود: بلند شو اى على. پس من بلند شدم. حضرت فرمود: هر کس من مولاى اویم پس على مولاى او است، بار خدایا هر کس که ولایت او را پذیرفت او را دوست داشته و او را تحت ولایت و سلطه خود قرار بده، و هر کس که از روى عناد و سرکشى از ولایت او سرباز زد او را دشمن بدار...( فرائد السمطین، ج1، ص312، ح350)

 

ج - در اجتماع کوفه

امام علی(ع) بعد از آنکه به او خبر رسید که مردم او را در ادعاى حقانیت خود بر خلافت متهم مى سازند در رحبه کوفه میان جماعتى از مردم حاضر شده و به حدیث غدیر بر ضدّ کسانى که با او به نزاع برخاسته بودند استشهاد نمود.

این احتجاج به حدّى شایع و علنى بود که عده بسیارى از تابعین آن را نقل کرده و علما نیز با سندهاى مختلف و متظافر آن را در کتاب هاى خود آورده اند. اینک به برخى از راویانى که این قصه را نقل کرده اشاره مى کنیم:

1 - ابو سلیمان مؤذّن:

ابن ابى الحدید به سند خود از ابى سلیمان مؤذن نقل کرده که علی(ع) با مردم چنین احتجاج کرد: «هر کس از رسول خدا(ص) شنید که فرمود: «من کنت مولاه فعلىّ مولاه» شهادت دهد؟ قومى به آن شهادت دادند ولى زیدبن ارقم از آن امساک نموده و شهادت نداد در حالى که مى دانست.

حضرت به او نفرین کرد که خداوند او را کور گرداند. و لذا کور شد. ولى بعد از کورى حدیث غدیر را روایت مى نمود.( شرح ابن ابى الحدید، ج4، ص74، خطبه56)

2 - اصبغ بن نباته.( اسد الغابة، ج3، ص469، رقم3341)

3 - حَبَّةبن جُوَین عُرَنى، ابوقدامه بجلى، صحابى (م76، 79ه’).( مناقب على بن ابى طالب علیه السلام، ابن المغازلى، ص20، ح27)

4 - زاذان بن عمر.( مسند احمد، ج1، ص135، ح642 ؛ مجمع الزوائد، ج9، ص107 ؛ صفة الصفوة، ج1، ص121 ؛ مطالب السؤول، ص54 ؛ البدایة والنهایة، ج5، ص210 و ج7، ص348 ؛ تذکرة الخواص، ص17 ؛ کنز العمال، ج13، ص170، ح36514 ؛ تاریخ دمشق، رقم524 ؛ مسند على علیه السلام، سیوطى، ح144 و..)

5 - زِرّبن حبیش اسدى.( شرح المواهب، ج7، ص13 ؛ اسد الغابة، ج1، ص441 ؛ الاصابة، ج1، ص305 ؛ قطن الازهار المتناثرة، سیوطى، ص 278)

6 - زیادبن ابى زیاد.( مسند احمد، ج1، ص142، ح672 ؛ مجمع الزوائد، ج9، ص106 ؛ البدایة و النهایة، ج7، ص384، حوادث سال 40هجرى ؛ الریاض النضرة، ج3، ص114 ؛ ذخائر العقبى، ص67 ؛ تاریخ دمشق، رقم532 ؛ المختارة، حافظ ضیاء، ج2، ص80، ح458 ؛ درّ السحابة، شوکانى، ص211)

7 - زیدبن ارقم.( مسند احمد، ج6، ص510، ح22633 ؛ مجمع الزوائد، ج9، ص106 ؛ المعجم الکبیر، ج5، ص175، ح4996 ؛ مناقب على بن ابى طالب علیه السلام، ابن المغازلى، ص23، ح33 ؛ ذخائر العقبى، ص67 ؛ البدایة والنهایة، ج7، ص383، حوادث سال 40ه’)

8 - زیدبن یُثیع.( مسند احمد، ج1، ص189، ح953 ؛ البدایة والنهایة، ج5، ص229 ؛ کفایة الطالب، ص63 ؛ اسنى المطالب، ص49 ؛ خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام، نسائى، ص101، ح87 و ص102، ح88 ؛ سنن نسائى، ج5، ص131، ح8472 ؛ مجمع الزوائد، ج9، ص105 ؛ جامع الاحادیث، سیوطى، ج16، ص263، ح7899 ؛ کنز العمال، ج13، ص158، ح36487 و..)

9 - سعیدبن ابى حدّان.( فرائد السمطین، ج1، ص68، ح34)

10 - سعیدبن وهب.( مسند احمد، ج1، ص189، ح953 و ج6، ص504، ح22597 ؛ خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام، نسائى، ص117، ح98 ؛ سنن نسائى، ج5، ص136، ح8483 ؛ اسد الغابة، ج3، ص492، رقم3382 ؛ مجمع الزوائد، ج9، ص104 ؛ البدایة والنهایة، ج5، ص229 و ج7، ص384 ؛ المناقب، خوارزمى، ص156، ح185 ؛ المعجم الکبیر، ح5058 ؛ المعجم الاوسط، ح1987 ؛ تاریخ دمشق، رقم522-517 ؛ المختارة، ضیاء مقدسى، رقم481و480و479)

11 - ابو الطفیل عامربن واثله.( مسند احمد، ج5، ص498، ح18815 ؛ مجمع الزوائد، ج9، ص104 ؛ خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام، نسائى، ص113، ح93 ؛ السنن الکبرى، ج5، ص134، ح8478 ؛ کفایة الطالب، ص55 ؛ الریاض النضرة، ج3، ص114 ؛ البدایة والنهایة، ج5، ص231 ؛ نزل الابرار، ص52 ؛ اسد الغابة، ج6، ص252، رقم6169 ؛ ینابیع المودة، ج1، ص36، باب4)

12 - ابو عماره، عبد خیربن یزید.( المناقب، خوارزمى، ص156، ح185 ؛ المناقب، ابن المغازلى، رقم27 ؛ تاریخ دمشق، رقم520)

13 - عبدالرحمن بن ابى لیلى.( مسند احمد، ج1، ص191، ح964 ؛ تاریخ بغداد، ج14، ص236 ؛ مشکل الآثار، ج2، ص308 ؛ اسد الغابة، ج4، ص108، رقم3783 ؛ فرائد السمطین، ج1، ص69، ح36 ؛ اسنى المطالب، ص48و47 ؛ البدایة والنهایة، ج5، ص230 ؛ کنز العمال، ج13، ص131، ح36417 ؛ مسند بزّار، رقم632 ؛ مسند على علیه السلام، سیوطى، ص46 ؛ مسند ابویعلى، رقم 567 ؛ جمع الجوامع، ج2، ص155 ؛ تاریخ امیرالمؤمنین علیه السلام، ابن عساکر، رقم510 ؛ المختارة، ضیاء مقدسى، ج2، ص273، رقم654)

14 - عمرو ذى مرّ.( مسند احمد، ج1، ص189، ح954 ؛ خصائص نسائى، ص117، ح99 ؛ سنن نسائى، ج5، ص136، ح8484 ؛ فرائد السمطین، ج1، ص68، ح36 ؛ مجمع الزوائد، ج9، ص105 ؛ کفایة الطالب، ص63 ؛ میزان الاعتدال، ج3، ص294، رقم6481 ؛ البدایة والنهایة، ج5، ص230 ؛ تاریخ الخلفاء، ص158 ؛ کنز العمال، ج13، ص158، ح36487 ؛ مسند بزّار، ج3، ص35، رقم766 ؛ اسنى المطالب، ص49 ؛ المعجم الکبیر، ح5059 ؛ المعجم الاوسط، ح5301و2130 ؛ تاریخ امیرالمؤمنین علیه السلام، ابن عساکر، رقم516و515 ؛ جمع الجوامع، ج2، ص72 ؛ درّ السحابة، ص209)

15 - عمیرةبن سعد.( حلیة الاولیاء، ج5، ص26 ؛ خصائص نسائى، ص100، ح85 ؛ سنن نسائى، ج5، ص131، ح8470 ؛ المناقب، ابن المغازلى، ص26، ح38 ؛ البدایة و النهایة، ج5، ص230 و ج7، ص384 ؛ کنز العمال، ج13، ص154، ح36480 و ص157، ح36486)

16 - یعلى بن مرّه.( اسد الغابة، ج5، ص297، رقم5162)

17 - هانى بن هانى.( همان، ج3، ص492، رقم3382)

18 - حارثةبن مضرّب.( خصائص نسائى، ص167، ح58 ؛ السنن الکبرى، ج5، ص154، ح8542. شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحدید، ج2، ص228، خطبه37 ؛ السیرة الحلبیة، ج3، ص274)

19 - هبیرةبن مریم.( المعجم الکبیر، ح8058)

20 - ابو رمله عبداللَّه بن ابى امامه.( کتاب الموالاة، طبرى)

21 - ابو وائل شقیق بن سلمه.( انساب الاشراف، ترجمه امیرالمؤمنین علیه السلام، رقم169)

22 - حارث اعور.( لسان المیزان، ج2، ص379)

 

برخى از گواهان

برخى از کسانى که در روز رحبه شهادت و گواهى براى امیرالمؤمنین(ع) به حدیث غدیر داده اند عبارتند از:

1 - ابو زینب بن عوف انصارى

2 - ابو عمرةبن عمروبن محصن انصارى.

3 - ابو فضاله انصارى.

4 - ابو قدامه انصارى.

5 - ابو لیلى انصارى.

6 - ابو هریره دوسى.

7 - ابو الهیثم بن تیّهان.

8 - ثابت بن ودیعه انصارى.

9 - حُبش بن جناده سلولى.

10 - ابوایوب خالد انصارى.

11 - خزیمةبن ثابت انصارى.

12 - ابو شریح خویلدبن عمرو خزاعى.

13 - زید یا یزیدبن شراحیل انصارى.

14 - سهل بن حنیف انصارى اوسى.

15 - ابو سعید سعدبن مالک خُدرى انصارى.

16 - ابو العباس سهل بن سعد انصارى.

17 - عامربن لیلى غفارى.

18 - عبدالرحمن بن عبد ربّ انصارى.

19 - عبداللَّه بن ثابت انصارى خادم رسول خدا(ص).

20 - عبیدبن عازب انصارى.

21 - ابوطریف عدى بن حاتم.

22 - عقبة بن عامر جهنى.

23 - ناجیةبن عمرو خزاعى.

24 - نعمان بن عجلان انصارى.

25 - حافظ هیثمى به سند صحیح نقل کرده که تعداد نفراتى که در آن منطقه حاضر بوده و احتجاج امیرالمؤمنین(ع) را به حدیث غدیر شنیدند سى نفر بوده اند.

( مجمع الزوائد، ج9، ص104)

از آن جا که تاریخ این احتجاج سال 35هجرى بوده و از وقت صدور حدیث غدیر 25سال مى گذشته است، طبیعى به نظر مى رسد که بسیارى از صحابه که حدیث را شنیده بوده اند از دار دنیا رحلت کرده باشند.

و نیز برخى در جنگ ها شهید شده و برخى دیگر نیز در کشورها و شهرهاى مختلف پراکنده شده اند و تنها این سى نفر کسانى بودند که در کوفه آن هم در منطقه رحبه در آن وقت حاضر بوده و شهادت و گواهى به حدیث غدیر براى امیرالمؤمنین(ع) دادند.

 

د - احتجاج در جنگ جمل

یکى دیگر از مواردى که حضرت علی(ع) به حدیث غدیر احتجاج نمود در روز جنگ جمل بر طلحه بود.

حافظ حاکم نیشابورى به سند خود از نُذیر ضبّى کوفى تابعى نقل مى کند که گفت: ما با علی(ع) در روز جمل بودیم، حضرت(ع) کسى را به نزد طلحةبن عبیداللَّه فرستاد تا به ملاقات او بیاید. طلحه خدمت حضرت رسید. حضرت فرمود: تو را به خدا سوگند مى دهم! آیا از رسول خدا(ص) نشنیدى که مى فرمود:

 «من کنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»؟ گفت: آرى. حضرت فرمود: پس براى چه با من جنگ مى کنى؟ گفت: یادم نمى آید. این را گفت و از حضرت جدا شد.( المستدرک على الصحیحین، ج3، ص419، ح5594 ؛ المناقب، خوارزمى، ص182، ح221 ؛ تاریخ دمشق، ج8، ص568 ؛ تذکرة الخواص، ص72 ؛ مجمع الزوائد، ج9، ص107 ؛ کنز العمال، ج11، ص332، ح31662 و..)

 

ه’ - حدیث سواران در کوفه

احمدبن حنبل به سند خود از ریاح بن حارث نقل کرده که گفت: جمعى در منطقه رحبه بر علی(ع) وارد شدند و عرض کردند: السلام علیک یا مولانا. حضرت فرمود: «چگونه من مولاى شمایم در حالى که شما عرب هستید؟» عرض کردند: ما از رسول خدا(ص) شنیدیم که در روز غدیر خم مى فرمود:

«من کنت مولاه فعلىّ مولاه».( مسند احمد، ج6، ص583، ح23052و23051 ؛ اسد الغابة، ج1، ص441، رقم1038 ؛ الریاض النضرة، ج3، ص113 ؛ البدایة و النهایة، ج5، ص231 و ج7، ص385و384 ؛ المعجم الکبیر، ج4، ص173، ح4053 ؛ مختصر تاریخ دمشق، ج17، ص354 و..)

 

و - احتجاج در روز صفین

سلیم بن قیس هلالى، تابعى بزرگ در کتاب خود نقل مى کند که امیرالمؤمنین(ع) در صفین در میان لشکر خود بر منبر رفت و مردم را دور خود جمع کرده و براى آنان که از نواحى مختلف بوده و از آن جمله مهاجرین و انصار بودند سخن گفت: او پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «اى جماعت مردم! همانا مناقب من بیش از آن است که احصا شود...».

در این حدیث نیز حضرت به طور تفصیل فضائل خود را بیان کرده که از آن جمله تذکّر به حدیث غدیر است.( کتاب سلیم بن قیس، ج2، ص757، ح25)

 

2 - احتجاج حضرت زهرا(س) به حدیث غدیر

شمس الدین ابوالخیر جزرى دمشقى شافعى به سند خود از امّ کلثوم دختر فاطمه(س)، و او از فاطمه زهرا(س) نقل کرده که فرمود: «أنسیتم قول رسول اللَّه(ص) یوم غدیر خم: من کنت مولاه فعلىّ مولاه، وقوله(ص): انت منّى بمنزلة هارون من موسى؟»؛ «آیا فراموش کردید گفتار رسول خدا(ص) در روز غدیر خم را که فرمود: هر کس من مولاى اویم پس على مولاى اوست. و گفتارش که فرمود: تو نزد من همانند هارون نزد موسى هستى.»( اسنى المطالب، ص49)

به حدیث غدیر نیز امام حسن و امام حسین8 تمسک کرده و احتجاج نموده اند.( ینابیع المودة، ج 3، ص150، باب90 ؛ کتاب سلیم، ج2، ص788، ح26)

 

3 - احتجاج دیگران به حدیث غدیر

غیر از اهل بیت: نیز، در مواردى خاص به حدیث غدیر خم احتجاج و تمسک کرده اند و این به نوبه خود بر این دلالت دارد که این حدیث نزد عموم مسلمانان از جایگاه ویژه اى برخوردار است. اینک به اسامى برخى از آن ها اشاره مى کنیم:

1 - احتجاج عبداللَّه بن جعفر بر معاویه به حدیث غدیر بعد از شهادت امیرالمؤمنین(ع).( کتاب سلیم، ج 2، ص834، ح42)

2 - احتجاج بُرد بر عمروبن عاص به حدیث غدیر خم.( الامامة و السیاسة، ج1، ص97)

3 - احتجاج عمروبن عاص بر معاویه به حدیث غدیر.( مناقب خوارزمى، ص199، ح240)

4 - احتجاج عماربن یاسر در روز صفین بر عمروبن عاص به حدیث غدیر.( شرح ابن ابى الحدید، ج 2، ص206، خطبه35 ؛ وقعه صفّین، ص338)

5 - احتجاج اصبغ بن نباته به حدیث غدیر در مجلس معاویه در سال(37).( مناقب خوارزمى، ص205، ح240 ؛ تذکرة الخواص، ص85)

6 - مناظره جوانى با ابوهریره به حدیث غدیر در مسجد کوفه:

این مناظره را ابوبکر هیثمى نیز در کتاب «مجمع الزوائد» به نقل از ابى یعلى و طبرانى و بزّار به دو طریق نقل کرده، و یکى از آن دو طریق را تصحیح و طریق دیگر را توثیق نموده است.( مسند ابى یعلى موصلى، ج11، ص307، ح6423 ؛ مجمع الزوائد، ج9، ص105)

7 - احتجاج شخصى بر زیدبن ارقم به حدیث غدیر خم.( ینابیع المودة، ج 2، ص 73، باب 56)

8 - مناظره مردى عراقى با جابربن عبداللَّه انصارى به حدیث غدیر.( کفایة الطالب، ص 61)

9 - احتجاج قیس بن سعد بر معاویه به حدیث غدیر خم در سال(56 50).( کتاب سلیم، ج 2، ص 777، ح26)

10 - احتجاج دارمیّه حجونیّه بر معاویه به حدیث غدیر در سال(56 50).( ربیع الابرار، ج 2، ص 599)

11 - احتجاج عمربن عبدالعزیز خلیفه اموى به حدیث غدیر.( حلیة الاولیاء، ج 5، ص 364)

12 - احتجاج مأمون خلیفه عباسى به حدیث غدیر خم بر فقهاء.( عقد الفرید، ج 5، ص 61-56)

0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عواقب انکار نصّ غدیر
غدیر حقیقتی انکار نشدنی
غدیر راست بود یا دروغ؟!!!!
خطبه 228 نهج البلاغه، مذمت عمر یا مدح و ستایشش؟!
تواتر حدیث غدیر
۱۱۰ سند غدير از کتب اهل سنت 
نام های پنجاه گانه غدیر
غدیر خم در مُسند أحمد بن حنبل
آيه اكمال دين و روز غدير
مقابله با غدیر (منع حدیث یا حذف غدیر)

بیشترین بازدید این مجموعه


 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^