فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

فرصت‏ طلبى بچه نه ساله در كربلا  

فرصت‏ طلبى بچه نه ساله در كربلا   

 

نوشته ‌اند كه: امام حسين عليه السلام كنار خيمه نشسته بودند. بعد از جنگ عمومى، صبح عاشورا كه حدود پنجاه نفر شهيد شدند و جنگ به جنگ يك نفره تبديل شد.

امام نشسته بودند، ديدند كه بچه نه ساله‌اى كه بايد در آغوش پدر و مادر باشد، از خيمه بيرون آمده، بند شمشير را به گردنش بسته‌اند، چون به اندازه او نبوده كه به كمرش ببندند. اين بچه با نشاط به طرف ميدان به راه افتاد. امام حسين عليه السلام به قمر بنى هاشم فرمودند: اين بچه را برگردان. قمر بنى هاشم بچه را در آغوش گرفت، آورد و مقابل ابى عبدالله عليه السلام بر زمين گذاشت.

امام فرمودند: به كجا مى‌روى، گفت: جنگ، فرمودند: براى چه؟ گفت: دفاع از شما، فرمودند: پدرت كيست؟ گفت: صبح كشته شد. حضرت فرمود: داغ پدرت براى خانواده‌ات كافى است، به خيمه برگرد. گفت: مادرم شمشير را به گردنم بسته است و گفته: اگر برگردى، من از تو راضى نيستم. امام عليه السلام گريه كردند.

رفت و جنگيد. نزديك به ده نفر را هلاك كرد، اما دشمنان او را گرفتند و سرش را بريدند و به كنار خيمه‌ها پرت كردند. مادرش بيرون خيمه داشت تماشا مى‌كرد.

مى‌گفت: فاطمه جان! ما همين مقدار را داشتيم كه براى حسين تو بدهيم. «1» زن وقتى بداند كه فرصت را چگونه غنيمت بشمارد، به اين مقام مى‌رسد. اين مكتب ما است. اين مكتب تازه‌اى نيست.

البته فرهنگ زمان مشركين و انبيا چگونه است؟ قرآن مى‌گويد:

«قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ»

وارد شدند كه انبيا را بكشند:

«وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ» «2»

پيامبران را به ناحق كشتند و سر بريدند.

امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد:

با ارّه دو سر، آنها را به دو نيم كردند، يا زنده زنده در آتش سوزاندند. كسانى را كه‌ به مردم مى‌گفتند: دستتان را به دست ما بدهيد تا شما را به بهشت ببريم و درب جهنم را به روى شما ببنديم. آنها حرف ديگرى نداشتند. «3»

زنان مافوق فرشتگان مقرب‌

 

در حق اين گونه زنها كه مردآفرين روزگار هستند. يا فرشته مقرّب عرش كه به لباس زن است و در كره زمين زندگى مى‌كند؟ اينها فوق جبرئيل هستند. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد: اين زن‌ها فوق ملك مقرّب هستند؛

«افضل من ملك مقرب» «2» مادر ايستاده بود كه سر بريده بچه را جلوى او انداختند. سر بريده بچه نه ساله خود را از روى خاك‌ها برداشت و بوسيد و به سمت لشگر يزيد پرت كرد، گفت:

چيزى كه در راه خدا داده‌ام پس نمى‌گيرم.

چقدر زيبا فرصت‌ها را غنيمت دانسته‌اند كه اكنون بعد از اين همه سال بنشينيم و راجع به اين مادر و بچه و اغتنام فرصت آنها حرف بزنيم كه در طول زندگى انسان‌ها بى نظير بوده است.

دگر تا جهان هست بزمى چنين‌

 

نبيند به خود آسمان و زمين‌

     

 

فرصت‌ها را غنيمت بدانيد، يعنى فرصت‌ها سرمايه‌اى است كه با آن تجارت كنيد و برنده دنيا و آخرت شويد.

 

پی نوشت ها:

______________________________

(1)- بحار الأنوار: 45/ 16؛ بقيه باب 37؛ ذيل حديث 2؛ «ثم برز من بعده وهب بن عبد الله بن حباب الكلبي و قد كانت معه أمه يومئذ فقالت قم يا بني فانصر ابن بنت رسول الله فقال أفعل يا أماه و لا أقصر فبرز و هو يقول: إن تنكروني فأنا ابن الكلب سوف تروني و ترون ضربي و حملتي و صولتي في الحرب أدرك ثأري بعد ثأر صحبي و أدفع الكرب أمام الكرب ليس جهادي في الوغى باللعب ثم حمل فلم يزل يقاتل حتى قتل منهم جماعة فرجع إلى أمه و امرأته فوقف عليهما فقال يا أماه أرضيت فقالت ما رضيت أو تقتل بين يدي الحسين‌فقالت امرأته بالله لا تفجعني في نفسك فقالت أمه يا بني لا تقبل قولها و ارجع فقاتل بين يدي ابن رسول الله فيكون غدا في القيامة شفيعا لك بين يدي الله فرجع قائلا: إني زعيم لك أم وهب بالطعن فيهم تارة و الضرب ضرب غلام مؤمن بالرب حتى يذيق القوم مر الحرب إني امرؤ ذو مرة و عصب و لست بالخوار عند النكب حسبي إلهي من عليم حسبي فلم يزل يقاتل حتى قتل تسعة عشر فارسا و اثني عشر راجلا ثم قطعت يداه فأخذت امرأته عمودا و أقبلت نحوه و هي تقول فداك أبي و أمي قاتل دون الطيبين حرم رسول الله فأقبل كي يردها إلى النساء فأخذت بجانب ثوبه و قالت لن أعود أو أموت معك فقال الحسين جزيتم من أهل بيتي خيرا ارجعي إلى النساء رحمك الله فانصرفت و جعل يقاتل حتى قتل رضوان الله عليه قال فذهبت امرأته تمسح الدم عن وجهه فبصر بها شمر فأمر غلاما له فضربها بعمود كان معه فشدخها و قتلها و هي أول امرأة قتلت في عسكر الحسين. و رأيت، حديثاً أن وهب هذا كان نصرانيا فأسلم هو و أمه على يدي الحسين فقتل في المبارزة أربعة و عشرين راجلا و اثني عشر فارسا ثم أخذ أسيرا فأتي به عمر بن سعد فقال ما أشد صولتك ثم أمر فضربت عنقه و رمي برأسه إلى عسكر الحسين عليه السلام فأخذت أمه الرأس فقبلته ثم رمت بالرأس إلى عسكر ابن سعد فأصابت به رجلا فقتلته ثم شدت بعمود الفسطاط فقتلت رجلين فقال لها الحسين ارجعي يا أم وهب أنت و ابنك مع رسول الله فإن الجهاد مرفوع عن النساء فرجعت و هي تقول إلهي لا تقطع رجائي فقال لها الحسين عليه السلام لا يقطع الله رجاك يا أم وهب.»

(2)- بقره (2): 61؛ «و پيامبران را به ناحق مى‌كشتند؛ اين [كفرورزى و كشتن پيامبران‌] به علت آن بود كه [از فرمانِ من‌] سرپيچى نمودند و پيوسته [از حدود حق‌] تجاوز مى‌كردند.»

(3)- بحار الأنوار: 97/ 95، باب 2، حديث 5؛ «أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ يَحْكِي قَوْلَ الْيَهُودِ إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا أَلّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ الآْيَةَ فَقَالَ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَ إِنَّمَا نَزَلَ هَذَا فِي قَوْمِ يَهُودَ وَ كَانُوا عَلَى عَهْدِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله لَمْ يَقْتُلُوا الْأَنْبِيَاءَ بِأَيْدِيهِمْ وَ لَاكَانُوا فِي زَمَانِهِمْ وَ إِنَّمَا قَتَلَ أَوَائِلُهُمُ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ فَنُزِّلُوا بِهِمْ أُولَئِكَ الْقَتَلَةَ فَجَعَلَهُمُ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ أَضَافَ إِلَيْهِمْ فِعْلَ أَوَائِلِهِمْ بِمَا تَبِعُوهُمْ وَ تَوَلَّوْهُمْ.»

بحار الأنوار: 18/ 210، باب 1، ذيل حديث 38؛ «خَباباً يَقُولُ أَتَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وَ هُوَ مُتَوَسِّدٌ بُرْدَهُ فِي ظِلِّ الْكَعْبَةِ وَ قَدْ لَقِينَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ شِدَّةً شَدِيدَةً فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَاتَدْعُو اللَّهَ لَنَا فَقَعَدَ وَ هُوَ مُحْمَرٌّ وَجْهُهُ فَقَالَ إِنْ كَانَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ لَيُمْشَطُ أَحَدُهُمْ بِأَمْشَاطِ الْحَدِيدِ مَا دُونَ عَظْمِهِ مِنْ لَحْمٍ أَوْ عَصَبٍ مَا يَصْرِفُهُ ذَلِكَ عَنْ دِينِهِ وَ يُوضَعُ الْمِنْشَارُ عَلَى مَفْرِقِ رَأْسِهِ فَيُشَقُّ بِاثْنَيْنِ مَا يَصْرِفُهُ ذَلِكَ عَنْ دِينِهِ وَ لَيُتِمَّنَّ اللَّهُ هَذَا الْأَمْرَ حَتَّى يَسِيرَ الرَّاكِبُ مِنْ صَنْعَاءَ إِلَى حَضْرَمَوْتَ لَايَخَافُ إِلَّا اللَّهَ عز و جل وَ الذِّئْبَ عَلَى غَنَمِهِ.»

بحار الأنوار: 14/ 445- 447، باب 29 (قصة جرجيس عليه السلام)، حديث 1؛ جنايات كفار درباره پيغمبران در اين حديث به طور مفصل آمده است.

  

 

مطالب فوق برگرفته شده از

کتاب: مرگ و فرصت ها     

نوشته: استاد حسین انصاریان


منبع : پایگاه عرفان
  • استاد حسین انصاریان
  • كربلا
  • فرصت‏طلبى بچه نه ساله در كربلا
  • فرصت‏طلبى بچه نه ساله
  • مرگ و فرصت ها
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    رعایت حقّ مجلس و هم صحبت
    شَبيب بن جَراد
    چگونه اثر لقمه حرام را از بین ببریم؟
    امام باقر(ع) و تربیت فرزند
    اسم اعظمی که خضر نبی به علی(ع) آموخت
    اسلم بن عمرو برده‏اى برتر از همه آزادگان‏
    حسين‌ مظهر عزت‌ الهي‌ و نهضت‌ او قيامي‌ براي‌ ...
    ازدياد محبوبيت سيد الشهداء (ع) و خاندان وحى‏
    ورود به کربلا و اتفاقات(5)
    دل هـای نـور باران

    بیشترین بازدید این مجموعه

    اخلاق در محیط خانه (2)
    ضمانت استجابت دعا
    گزارشی از سیره نبوی
     ناچيزى عنصر زمين و صورت مادى انسان نسبت به جهان‏
    نخستین کسی که وارد جهنم می شود!
    اسلم بن عمرو برده‏اى برتر از همه آزادگان‏
    افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
    ماه صفر و علت نحسی آن
    کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
    متن دعای معراج + ترجمه

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^