فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

بدبینی انوشیروان به بوذرجمهر

انوشیروان به بوذرجمهر که مردی عالم و بزرگوار بود، بدبین شد. به مأمورین خود دستور داد تا بوذرجمهر را دستگیر کنند، لباس پشمینه زبر و آزاردهنده‌ای به او بپوشانند و در اتاق تنگ و تاریکی زندانی کنند. به دست و پایش زنجیر ببندند و در شبانه روز، مقداری نان و نمک و کوزه‌ای آب به او بدهند.
همچنین اجازه ندارد با کسی ملاقات کند. به زندانبان‌ها گفت: هر عکس العملی نشان داد، به من گزارش دهید. او را بی‌تقصیر زندانی کردند. چون سه گونه زندانی وجود دارد؛ اول این که کسی جرمی کرده باشد، دوم این که به خاطر تهمت، در عین پاکی به زندان افتاده باشد، مانند حضرت یوسف علیه‌السلام و سوم این که کسی دچار زندان هوای نفس خود شده باشد.
بوذرجمهر جزء زندانیان بی‌گناه بود. کسی که شخص بی‌گناه را زندانی کند، مرتکب گناه بزرگی می‌شود. کسی که گزارش غلط در حق شخص بی‌گناه می‌دهد، او نیز گناه بزرگی مرتکب می‌شود.
پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: گزارش دهنده دروغ گو، دستگیر کننده شخص بی‌گناه و کسی که شخص بی‌گناهی را زندانی می‌کند، هر سه ملعون هستند؛ یعنی خداوند رحمتش را از آنها قطع می‌کند. آزردن یاران خدا گناه بسیار بزرگی است. اگر شخص بی‌گناهی زندانی شود، چه دل‌ها که به خاطر او غمگین شده و اشک‌ها که برای مظلومیت او جاری می‌شود.
این‌ها گناهانی است که به حساب گزارش دهنده و دستگیر کننده و کسی که ظالم است و بی‌گناه را به زندان می‌اندازد، نوشته می‌شود.
مدتی گذشت، انوشیروان هر چه منتظر ماند، هیچ گونه عکس العملی از بوذرجمهر گزارش نشد. به مأمورین زندان گفت: حرفی نمی‌زند؟ گفتند: نه.
معروف است که چند ماه در غل و زنجیر، با قرص نان و نمک سپری کرد و عکس العملی نشان نداد.
انوشیروان چند نفر را مأمور کرد که نزد بوذرجمهر بروند و ببینند به چه علت این گونه آرام است و چرا تقاضای عفو و تخفیف نمی‌کند؟ تا بعد از این که با او گفتگو کردند، به او گزارش دهند. آنها به زندان آمدند و به بوذرجمهر گفتند: رنگ رخسار و شادابی چهره تو با گذشته فرقی نکرده و نشان می‌دهد که امنیت خاطر داری، آیا تقاضایی داری؟
کسانی که گرفتار می‌شوند، گرفتاری بر عقل و خرد آنها اثر نامطلوب می‌گذارد، گفتند: در این زندان تنگ و تاریک اذیت نمی‌شوید؟ بوذرجمهر گفت:
می‌دانید که من حکیم و طبیب هستم. برای خودم در این زندان دوایی درست کرده‌ام که این دوا از چند جزء ترکیب شده و هر روز از آن استفاده می‌کنم، لذا بسیار
خوش و راحت هستم و امنیت خاطر دارم.
گفتند: آیا ترکیبات این دارو را برای ما نیز می‌گویی؟ گفت: بله، ترکیبات این دارویی که من استفاده می‌کنم، تشکیل شده از این عناصر است:
1- توکل
اول: توکل. اعتماد و تکیه درونی من به پروردگاری است که کریم است. در باطن خود، با پروردگار مأنوس هستم. کسی که با او انس بگیرد، اضطراب و نگرانی ندارد. وقتی کشتی پر باشد، از موج دریا در امان است، اما وقتی خالی باشد، امواج آن را واژگون می‌کند.
پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:
«انّی تارِک فِیکمْ الثَّقَلَینِ»

من دو شی‌ء گران‌سنگ در میان شما به امانت گذاشته‌ام:
«کتاب الله و عترتی»
هر کس با قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام مأنوس باشد، بر کشتی پرباری سوار شده است که هر طوفانی در عالم بوزد، او از آنها سالم رد می‌شود، مانند میثم، رُشید، مسلم، حبیب، زهیر و قمر بنی‌هاشم.
توکل بر پروردگار کارساز بوده، کلید حل همه مشکلات است. در ماه مبارک رمضان با توکل کردن، گرسنگی و تشنگی آسان می‌شود.
حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:
خداوند بوی دهان روزه‌دار را دوست می‌دارد و زمانی که روزه‌دار در وقت افطار لقمه را برمی‌دارد و افطار می‌کند، خداوند گناهانش را می‌بخشد. این کلید حل مشکل است. 

ادامه دارد ...

 


منبع : پایگاه عرفان
  • بدبینی انوشیروان به بوذرجمهر
  • بدبینی انوشیروان
  • بوذرجمهر
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه


     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^