فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

پس تو كه باشى؟

حكايت كنند كه: يكى از رؤساى يونان بر غلام حكيمى افتخار نمود، غلام گفت: اگر موجب مفاخرت تو بر من اين جامه‌هاى نيكوست كه خويشتن را بدان آراسته‌اى، حسن و زينت در جامه است نه در تو و اگر موجب فضل تو اين اسب را است كه بر او نشسته‌اى، چابكى و فراهت در اسب است نه در تو و اگر فضل پدران است، صاحب فضل ايشان بوده‌اند نه تو و چون از اين فضايل هيچ كدام حق تو نيست، اگر صاحب هر يكى حظّ خويش استرداد كند بلكه خود فضيلت هيچ كدام از او به تو انتقال نكرده است تا بر او حاجت افتد پس تو كه باشى؟


منبع : پایگاه عرفان
  • پس تو كه باشى؟
  • غلام حكيمى
  • افتخار
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    گور من را نشكاف
    بى‏نيازى از خلق‏
    پند گرفتن از راهزن
    دستت را بشوى
    چند داستان عجيب در مسئله توبه‏
    بالاتر از چهل سال عبادت‏
    شفا گرفتن بال فطرس توسط امام حسین(ع)
    داستان عجيب سليمان اعمش‏
    حکایت دعاى خفى اللُّطف و نجات از مرگ‏
    درخت دين

    بیشترین بازدید این مجموعه

    پند گرفتن از راهزن
    حکایت دزدی که با یاد خدا عاقبت بخیر شد
    گور من را نشكاف
    درخت دين
    دستت را بشوى
    حکایت دعاى خفى اللُّطف و نجات از مرگ‏
    چند داستان عجيب در مسئله توبه‏
    داستان عجيب سليمان اعمش‏
    بالاتر از چهل سال عبادت‏
    شفا گرفتن بال فطرس توسط امام حسین(ع)

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^