نادان به كسى مىگويند كه عقلش تعطيل و فكرش ناكارآمد است. معلوم نيست چرا بعضىها بىفكر بار مىآيند؛ يعنى فقط با چشمشان به عالم نگاه مىكنند نه با عقلشان. كسانى كه به عالم نگاه مىكنند و در پس نگاهشان انديشه مىكنند، حق بودن هر حقيقتى را درك مىكنند. مانند كسانى كه در احوالات حيوانات، خشكىها، و درياها مطالعه مىكنند.
زيرا مطالعه انسان را وادار به تعقل و تفكر مىكند و نمىگذارد انسان نادان بماند. يكى از سفارشات مهم قرآن با ديده تدبر و تعقل به دنيا نگاه كردن است. خداوند در آيات مختلف بر اين معنا تاكيد مىكند:
«سنريهم آياتنا فى الآفاق و فى أنفسهم حتى يتبين لهم أنه الحق أو لم يكف بربك أنه على كل شئ شهيد».
به زودى نشانههاى خود را در كرانهها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان خواهيم داد تا براى آنان روشن شود كه بىترديد او حق است. آيا كافى نيست كه پروردگارت با ظاهر كردن حقايق و دلايل بر همه چيز گواه است كه تنها او آفريننده و بىنياز است و غير او مخلوق و از هر جهت نيازمند به اوست.
همچنين است آياتى كه به تدبر در حقايق جهان اشاره دارند. مانند:
- «إن فى خلق السماوات و الارض و اختلاف الليل و النهار و الفلك التى تجرى فى البحر بما ينفع الناس و ما أنزل اللّه من السماء من ماء فأحيا به الارض بعد موتها و بث فيها من كل دابة و تصريف الرياح و السحاب المسخر بين السماء و الارض لآيات لقوم يعقلون».
بىترديد در آفرينش آسمانها و زمين و رفتوآمد شب و روز و كشتىهايى كه در درياها با جابجا كردن مسافر و كالا به سود مردم روانند، و بارانى كه خدا از آسمان نازل كرده و به وسيله آن زمين را پس از مردگىاش زنده ساخته و در آن از هر نوع جنبندهاى پراكنده كرده و گرداندن بادها و ابر مسخر ميان آسمان و زمين، نشانههايى است از توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا، براى گروهى كه مىانديشند.
- «هو الذى أنزل من السماء ماء لكم منه شراب و منه شجر فيه تسيمون* ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الاعناب و من كل الثمرات إن فى ذلك لآية لقوم يتفكرون* و سخر لكم الليل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بأمره إن فى ذلك لآيات لقوم يعقلون* و ما ذرأ لكم فى الارض مختلفا ألوانه إن فى ذلك لآية لقوم يذكرون* و هو الذى سخر البحر لتأكلوا منه لحما طريا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و ترى الفلك مواخر فيه و لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون* و ألقى فى الارض رواسى أن تميد بكم و أنهارا و سبلا لعلكم تهتدون* و علامات و بالنجم هم يهتدون* أفمن يخلق كمن لا يخلق أفلا تذكرون* و إن تعدوا نعمة اللّه لا تحصوها إن اللّه لغفور رحيم».
اوست كه از آسمان آبى براى شما نازل كرد كه بخشى از آن نوشيدنى است و از بخشى از آن درخت و گياه مىرويد كه دامهايتان را در آن مىچرانيد. براى شما به وسيله آن آب، زراعت و زيتون و خرما و انگور و از همه محصولات مىروياند؛ يقينا در اين واقعيات شگفتانگيز طبيعى نشانهاى است بر توحيد، و ربوبيّت و قدرت خدا، براى گروهى كه مىانديشند. و شب و روز و خورشيد و ماه را نيز رام و مسخّر شما قرار داد، و ستارگان هم به فرمانش رام و مسخّر شدهاند؛ قطعا در اين حقايق نشانههايى است بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا، براى گروهى كه تعقّل مىكنند. و نيز آنچه را كه در زمين به رنگهاى گوناگون براى شما آفريد رام و مسخرّتان ساخت؛ مسلما در اين امور نشانهاى است بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا، براى گروهى كه متذكّر مىشوند. و اوست كه دريا را رام و مسخّر كرد تا از آن گوشت تازه بخوريد، و زينتى را كه مىپوشيد از آن بيرون آوريد و در آن كشتىها را مىبينى كه آب را مىشكافند تا شما را براى حمل كالا، تجارت و دادوستد جابجا كنند و براى اينكه از فضل و احسان خدا طلب كنيد و در نهايت به سپاس گزارى خدا برخيزيد.
و در زمين كوههايى استوار افكند تا شما را در حال گردش وضعى و انتقالى نلرزاند، و نهرها و راههايى را پديد آورد تا براى رسيدن به اهداف و مقاصد خود راه يابيد. و براى اينكه در عبور از كوهها و بيابانها و كويرها سرگردان و گم نشويد نشانهها قرار داد، و مردم به هنگام شب در دل بيابانها و بر سطح درياها به وسيله ستارگان راهيابى مىكنند. بر اين اساس آيا كسى كه همهچيز مىآفريند، مانند كسى است كه هيچچيز نمىآفريند؟ پس كرنش در برابر بتان بر پايه چه دليلى است؟ آيا پند نمىگيريد؟ و اگر نعمتهاى خدا را شماره كنيد، هرگز نمىتوانيد آنها را به شمار آوريد؛ يقينا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
- «أفلا ينظرون إلى الابل كيف خلقت* و إلى السماء كيف رفعت* و إلى الجبال كيف نصبت* و إلى الارض كيف سطحت».
آيا با تأمل به شتر نمىنگرند كه چگونه آفريده شده؟ و به آسمان كه چگونه بر افراشته شده؟ و به كوهها كه چگونه در جاى خود نصب شده؟
و به زمين كه چگونه گسترده شده؟
اين همه تاكيد قرآن براى مطالعه و تدبر در خلقت جهان براى چيست؟ و مخاطبان اين دعوت كيستند؟ آيا خطاب قرآن به پيروان اديان ديگر يا هواداران مكاتب غربى است؟ آيا اين سخن امير مومنان براى ما مسلمانان گفته نشده است كه:
«و اللّه اللّه فى القرآن لا يسبقكم بالعمل به غيركم»
خدا را خدا را درباره قرآن! مبادا ديگران در عمل به آن از شما پيشى بگيرند.
«اقرأ بسم ربك»
با اينكه اولين آيه قرآن و اولين سخن پروردگار با آخرين پيامبرش دستور به خواندن است، نمىدانم چرا مسلمانان اين اندازه با كتاب و مطالعه غريب و در اين عرصه مهجورند؟ بهواقع، هميشه براى مردم ايران غصه خوردهام كه چرا از كتاب و كتاب خوانى دورند؟
طبق آمار كتابخانه ملى ايران مقدار وقتى كه مردم ايران براى كتاب خواندن صرف مىكنند، در هر 24 ساعت 2 دقيقه بيشتر نيست. از اين مقدار هم بايد مطالعاتى را كه صرفا جنبه سرگرمى و تفريح دارد كم كرد، چون متاسفانه، خيلى از مردم علاقمند به خواند مطالبى هستند كه در ازاى آن چيز مهمى گيرشان نمىآيد؛ مثل خواندن برخى كتابهاى داستان و رمان و بخش حوادث روزنامهها يا مجلات ورزشى و ...
در خواندن كتاب، بايد به محتواى آن توجه كنيم و به علمى كه از آن به دست مىآوريم دقت نماييم. زيرا برخى علمها مفيدند و برخى مضر.
برخى نيز نه مفيدند و نه مضر؛ يعنى يادگيرى يا مطالعه آنها فقط اتلاف وقت و انرژى محسوب مىشود.
عدهاى هم حقايق را تنها از سخنرانىها و منبرها كسب مىكنند و به مطالعه نمىپردازند. آن هم محدود به ماه مبارك رمضان و محرم و مناسبتهايى از اين دست است. ضمن اينكه يك سخنران، هرقدر هم اهل مطالعه و تحقيق و تامل باشد، به خاطر وقت كمى كه دارد، تنها درصدى از دانستههايش را مىتواند بازگو كند. اين در حالى است كه كتاب انسان را با دنياهاى ديگر و موضوعات متنوعتر آشنا مىكند.
شرمم مىآيد اين نكته را يادآورى كنم كه در اروپا و آمريكا مردم به محض اينكه بيكار مىشوند سراغ كتاب مىروند. ازاينرو، وقتى در اتوبوس و قطار و ساير وسايل نقليه مىنشينند تا از شهرى به شهرى بروند، بيشتر مردم مشغول مطالعه هستند. كتابخانههايشان نيز پر از افراد كتابخوان و كتابدوست است و تقريبا همه در خانه كتاب دارند.
پيش از آن كه به لندن بروم، درباره كتابخانه بزرگى كه كنار موزه لندن واقع است مطالبى شنيده بودم، اما وقتى به كتابخانه «بريتيش موزيوم» رفتم، ديدم هرچه گفتهاند راست گفتهاند. قفسههاى كتاب اين كتابخانه كه تا سقف امتداد داشت پر از كتاب بود و اين درحالى بود كه به علت كمبود جا، با وجود فضاى بسيار بزرگى كه آن كتابخانه دارد، كتابها را روى زمين و روى هم چيده بودند! تعداد كتابخوانها و مراجعين و درآمدى كه از فروش كتاب به همه دنيا كسب مىكنند بماند.
كتابخانه لنينگراد
ما در كتاب خواندن حتى از كمونيستها هم عقب تريم. در شهر لنينگراد (سنپترزبورگ اسبق و كنونى) كه شايد شش ماه از سال زمستان است و ارتفاع برف تا كمر مردم مىرسد، كتابخانهاى وجود دارد كه 15 ميليون عنوان كتاب را در خود جاى داده است و بهترين كتابهاى موجود در دنيا را دارد.
بهترين كتاب كتابخانه لنينگراد
يكى از رجال سياسى ايران در مقالهاش نوشته بود: وقتى از طرف دولت ايران به لنينگراد رفتم، از كتابخانه لنينگراد هم ديدن كردم. وقتى وارد كتابخانه شدم، بهتزده و متعجب شدم. رئيس كتابخانه كه به ميزبان من بود استقبال و پذيرايى خيلى گرمى به عمل آورد و جاىجاى كتابخانه را به من نشان داد. در اثناى صحبت، از رئيس كتابخانه پرسيدم: در اين 15 ميليون كتاب، مهمترين كتاب كدام است؟ گمان هم مىكردم مثلا مانيفست لنين را نام خواهد برد. او گفت: دلتان مىخواهد ببينيد؟ گفتم:
بله. گفت: مهمترين كتاب ما در اتاق مخصوصى نگهدارى مىشود. اجازه بدهيد كليدش را بياورم!
وقتى كليد را آورد و در آن اتاق را باز كرد، ديدم عجب اتاقى است! از در و ديوار اتاق ظرافت و هنر مىباريد. ميز گرانقيمتى هم در وسط اتاق قرار داشت كه ظرفى طلايى رنگ در آن به چشم مىخورد كه رويش كتابى باز بود. رئيس كتابخانه كليدى را زد و بشقاب آرام شروع به گشتن كرد. به من هم گفت كه با احترام بايستيد، زيرا اين كتاب در ميان اين 15 ميليون اثر مهمترين كتاب است، زيرا مىتواند دنيا را اداره كند. گفتم:
مىتوانم آن را از نزديك ببينم. موافقت كرد و كليد را زد. وقتى بشقاب از حركت ايستاد، ديدم آن كتاب نهج البلاغه امير المؤمنين است!
چرا ما ايرانىها كتاب نمىخوانيم؟ اين چه مصيبتى است كه در عالم نوشتن و خواندن كتاب گريبانگير ما شده است؟ شايد هنوز عدهاى از مردم باشند كه گمان كنند كتاب نوشتن كار آسانى است، درحالىكه نوشتن يك كتاب خوب جان انسان را مىگيرد. بعد از نگارش هم، چندين نفر بايد كار كنند با اثر به نحو مطلوب از چاپ در بيايد. با اين همه و با وجود صرف هزينههاى سنگين چاپ و نشر، تيراژ كتاب براى 70 ميليون ايرانى بين 1000 تا 5000 جلد است كه فروش و پخش آنها چند سال طول مىكشد! اينجاست كه انسان شرمنده مىشود از اينكه اروپايىها و آمريكايىها در مطالعه نظام طبيعت و به دست آوردن حقايق موجود در از ما مسلمانان پيشترند. درحالىكه اين دستور قرآن و فرمان پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت به ماست:
«طلب العلم فريضة على كل مسلم و مسلمة».
منبع : پایگاه عرفان