فارسی
سه شنبه 28 فروردين 1403 - الثلاثاء 6 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آیا "سلفیت و وهابیت" به اندیشه مهدویت اعتقاد ندارد؟

آیا "سلفیت و وهابیت" به اندیشه مهدویت اعتقاد ندارد؟

 نقدی بر نوشته روزنامه عکاظ عربستان

نوشته حاضر تنها با استناد به کتاب علامه العباد سلفی که کتابی در رد کتاب عبدالله بن زيد نوشته است، ثابت نموده سلفیه اعتقاد راسخ به امام مهدی دارند و عبدالله بن زيد نظر شاذ و نادری را ارائه کرده است که کسی از سلفیه به آن معتقد نیست.

فردی به نام عبدالله الرشید در روزنامه عکاظ عربستان سعودی مطلبی با عنوان "فتوی سلفية حنبلية «المهدي المنتظر» خرافة" منتشر کرد. وی در این نوشته ــ که خبر آن با تیتر اهانت یا جهل نسبت به "اصل مستحکم مهدویت؟ در سایت خبرگزاری ابنا منتشر شد ــ اندیشه مهدویت و ظهور منجی آخرالزمان را از قول علمای سلفی انکار کرد.

در پاسخ به این مقاله حجت الاسلام و المسلمین دکتر «جواد جعفری» عضو هيأت علمی و معاون پژوهشی مؤسسه آينده روشن (پژوهشکده مهدويت)، مقاله ای با عنوان "المهدي المنتظر «حق» عند العلماء السلفيين" به نگارش درآورد.

 

جعفری در این مقاله کوتاه، با رد دیدگاه نویسنده و با استناد به کتاب های علمای سلفی ثابت کرد که سلفی ها نیز علیرغم اشکالات متعدد در عقیده و عمل، مانند قاطبه مسلمانان به ظهور «مهدی آل محمد» اعتقاد راسخ دارند.

بدیهی است که این مقاله، در پی اثبات "عمومیت اندیشه مهدویت در نزد ادیان و مذاهب مختلف" است؛ و نه دفاع از افکار علمای سلفی و وهابی.

خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ در ادامه انتشار سلسله مطالب "در انتظار منجی" متن کامل مقاله استاد جواد جعفری را به جویندگان حقیقت تقدیم می کند:

 

ــ المهدي المنتظر «حـق» عند العلماء السلفيين ــ

روزنامه عکاظ عربستان سعودی در روز شنبه 16 رجب 1437 برابر با چهارم اردیبهشت‌ماه 1395 مقاله‌ای با عنوان (فتوی سلفية حنبلية «المهدي المنتظر» خرافة) به قلم فردی به نام عبدالله الرشيد که خود را نویسنده و پژوهشگر سعودی معرفی کرده است، منتشر نمود. وی با نقل مطالبی از کتاب "لا مهدي يُنتظر بعد الرسول محمد خير البشر" نوشته «عبدالله بن زيد آل محمود» مفتی سابق کشور قطر، درصدد القای این امر برآمده است که سلفی ها اعتقادی به امام مهدی ندارند.

نوشته حاضر تنها با استناد به کتاب «علامه العباد» سلفی که کتابی در رد کتاب عبدالله بن زيد نوشته است، ثابت نموده است که سلفیه نیز اعتقاد راسخ به امام مهدی دارد و عبدالله بن زيد، نظر شاذ و نادری را ارائه کرده است که کسی از سلفیه به آن معتقد نیست.

 

مقدمه

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‌ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‌ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُون‌ (المائدة: 8)

خداوند انسان را به رعایت عدالت دعوت می‌کند و این‌که هرگز کردار زشت دیگران نباید او را از جاده عدالت خارج نماید. اگر گروه‌هایی مانند جهیمان در مسجدالحرام حادثه آفریدند، بایسته نیست نویسنده‌ای که خود را اهل تحقیق می‌داند از سخن حق و صدق دور شود و آن را برای افراط و انکار اصل عقیده به مهدی بهانه قرار دهد و قلم‌فرسایی نماید. اگر چنین روشی صحیح باشد به دلیل ادعای دروغین فرعون (فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى (النازعات: 24)) باید از اعتقاد به توحید نیز دست کشید و علیه آن مطلب نوشت! روشن است که مسلمان در اعتقادات خود تابع دلیل است نه اعمال زشت افراد سودجو و فرصت‌طلب. بایسته است کسی که خود را پژوهشگر و نویسنده می‌نامد، پیش از دست بردن به قلم و نسبت دادن «خرافه» به «مهدی منتظر» در دلیل‌های طرفین درنگ نماید و الا مقلد و ناقل خواهد بود نه پژوهشگر و نویسنده.

مطلبی که عبدالله الرشید در روزنامه عکاظ نوشته است تنها نقل مطالبی از کتاب شیخ ابن محمود است و هرگز پاسخ‌هایی که به ادعاهای وی داده شده مورد توجه قرار نگرفته است. سخن یک فرد را به‌عنوان «فتوی سلفیه» عنوان کردن، قطعاً خلاف واقع است زیرا وی در این موضوع عقیده‌ای شاذ دارد و اکثریت قریب به‌اتفاق سلفیه به مهدی عقیده دارند و به انتقادهای منکران مهدی پاسخ داده‌اند.

الرشید خود معترف است که در رد کتاب «لا مهدی يُنتظر بعد الرسول محمد خير البشر» ابن محمود کتاب‌های متعددی نوشته شده است؛ اما هرگز به پاسخ‌های آنان اشاره‌ای هم نمی‌کند. در یک نوشته علمی باید ادله طرفین آورده شود تا هر خواننده‌ای خود به این نتیجه برسد که سخن صحیح اذان کدام طرف است و الا نوشته‌ای صرفاً تبلیغی و برای القای مقصودی از پیش تعیین‌شده خواهد بود. در موضوع مهدی نیز وقتی دلیل منکر ذکر می‌شود باید پاسخ معتقد نیز بیان شود تا خواننده قضاوت کند عقیده به مهدی «حق» است یا «خرافه».

حق بودن مهدی نزد سلفیه

عقیده به مهدی موضوعی است که افراد سرشناسی چون عبدالمحسن بن حمد العباد استاد حرم نبوی و دانشگاه اسلامی کتابی با عنوان «عقيدة أهل السنة والأثر في المهدي المنتظر» نوشته‌‌اند. کتاب العباد به‌قدری مورد تأیید شیخ بن باز بوده که پیش از تمام شدن کتاب بر آن مقدمه نوشته و ابراز داشته است «القيمة الواسعة فلقد أجاد فيها وأفاد واستوفى المقام حقاً». جالب است که در همان‌جا شیخ سائد بن باز می‌نویسد «فيما يتعلق بالمهدي المنتظر مهدي الحق» یعنی برخلاف عنوان نوشته الرشید که مهدی را خرافه خوانده است، شیخ عبدالعزیز بن باز مهدی را «حق» می‌داند. عبدالمحسن العباد نسبت به کسانی که در انکار مهدی مطلب نوشته‌اند، می‌نویسد: «أن بعض الكتاب في هذا العصر أقدم على الطعن في الأحاديث الواردة في المهدي بغير علم بل بجهل أو بالتقليد لأحد لم يكن من أهل العناية بالحديث». العباد کتاب خود را در ده قسمت چنین نگاشته است «الأول: ذكر اسماء الصحابة الذين رووا أحاديث المهدي عن رسول الله صلى الله عليه وسلم. الثاني: ذكر اسماء الأئمة الذين خرجوا الأحاديث والآثار الواردة في المهدي في كتبهم. الثالث: ذكر الذين أفردوا مسألة المهدي بالتأليف من العلماء. الرابع: ذكر الذين حكوا تواتر أحاديث المهدي وحكاية كلامهم في ذلك. الخامس: ذكر بعض ما ورد في الصحيحين من الأحاديث التي لها تعلق بشأن المهدي. السادس: ذكر بعض الأحاديث في شأن المهدي الواردة في غير الصحيحين مع الكلام عن أسانيد بعضها. السابع: ذكر بعض العلماء الذين احتجوا بأحاديث المهدي واعتقدوا موجبها وحكاية كلامهم في ذلك. الثامن: ذكر من وقفت عليه ممن حكى عنه إنكار أحاديث المهدي أو التردد فيها مع مناقشة كلامه باختصار. التاسع: ذكر بعض ما يظن تعارضه مع الأحاديث الواردة في المهدي والجواب عن ذلك. العاشر: كلمة ختامية في بيان أن التصديق بخروج المهدي في آخر الزمان من الإيمان بالغيب».

نکته مهم‌تر این است که علامه العباد کتابی دارد با عنوان «الرد علی من كذب بالأحاديث الصحيحة الواردة في المهدي» که دقیقاً در رد کتاب ابن محمود است و جا داشت الرشید بدان اشاره کند. شیخ العباد در مورد کتاب ابن محمود می‌آورد «نحا فيها منحى بعض الكتاب في القرن الرابع عشر ممن ليست لهم خبرة بحديث رسول الله صلى الله عليه وسلم ومعرفة صحيحه وسقيمه وفيه من تعويله على الشبهات العقلية وكذب بكل ما ورد في المهدي وقال كما قالوا إنها أحاديث خرافة وأنها وأنها... الخ وقد رأيت كتابة هذه السطور مبينا أخطاءه وأوهامه في هذه الرسالة وموضحا أن القول بخروج المهدي في آخر الزمان هو الذي تدل عليه الأحاديث الصحيحة وهو ما عليه العلماء من أهل السنة والأثر في القديم والحديث إلا من شذ.» استاد العباد در این کتاب به تلاش علمای سلفیه در اثبات مهدی اشاره کرده است از جمله می‌نویسد: «فأوضح بعض العلماء في الإذاعة والصحف صحة كثير من الأحاديث الواردة في ذلك عن رسول الله صلى الله عليه وسلم ومنهم سماحة الشيخ عبد العزيز بن عبد الله بن باز رئيس إدارات البحوث العلمية والدعوة والإرشاد فقد تحدث في الإذاعة وكتب في بعض الصحف مبينا ثبوت ذلك بالأحاديث المستفيضة الصحيحة عن رسول الله صلى الله عليه وسلم».

خوانندگان گرامی به کتاب شیخ العباد مراجعه کنند تا پاسخ ادعاهای ابن محمود را دریابند. در این مجال تنها پاسخ مختصری از شیخ العباد را به برخی مطالب ابن محمود که الرشید آورده است، نقل می‌کنیم.

مطلب اول

الرشید از ابن محمود نقل می‌کند: «مسألة المهدي ليست في أصلها من عقائد أهل السنة القدماء٬ فلم يقع لها ذكر بين الصحابة في القرن الأول ولا بين التابعين وأن أصل من تبنى هذه الفكرة والعقيدة هم الشيعة فسرت هذه الفكرة بطريق المجالسة والمؤانسة والاختلاط إلى أهل السنة فدخلت في معتقدهم وهي ليست من أصل عقيدتهم».

علامه العباد در پاسخ می‌گوید: «والجواب أن الأحاديث الكثيرة الثابتة عن رسول الله صلى الله عليه وسلم وفي خروج المهدي في آخر الزمان قد تلقاها عنه الصحابة رضي الله عنهم وتلقاها عنهم التابعون فكيف يقال أنه لم يكن لذلك ذكر بين الصحابة في القرن الأول ولا بين التابعين، وقد قال الشوكاني في كتابه التوضيح في تواتر ما جاء في المهدي والدجال والمسيح كما في كتاب الإذاعة لصديق حسن خان: "والأحاديث الواردة في المهدي التي أمكن الوقوف عليها منها خمسون حديثا فيها الصحيح والحسن والضعيف المنجبر وهي متواترة بلا شك ولا شبهة بل يصدق وصف المتواتر على ما هو دونها في جميع الاصطلاحات المحررة في الأصول وأما الآثار عن الصحابة المصرحة بالمهدي فهي كثيرة جداً لها حكم الرفع إذ لا مجال للاجتهاد في مثل ذلك".»

مطلب دوم

الرشید از ابن محمود نقل می‌کند: «حتى لو صدقنا الأحاديث الواردة في المهدي، فهو ليس بملك معصوم، ولا نبي مرسل، ما هو إلا رجل عادي، كأحد أفراد الناس إلا أنه عادل، وكل الأحاديث الواردة فيه ضعيفة ويترجح أنها موضوعة على لسان رسول الله ولم يحدث بها».

علامه العباد در پاسخ می‌نویسد: «والجواب: أن أهل السنة والجماعة يقولون بتصديق الأحاديث الصحيحة الواردة في المهدي لثبوتها عن الرسول صلى الله عليه وسلم وهو عندهم غير معصوم وما هو إلا رجل كأحد الناس إلا أنه عادل يملأ الأرض عدلا كما ملئت جورا ولو قال بذلك الشيخ ابن محمود لكان على منهج أهل السنة والجماعة المتبعين لما صحت به الأحاديث عن الرسول صلى الله عليه وسلم لكنه قلد بعض كتاب القرن الرابع عشر الذين حكَّموا العقول في النقول فحادوا عن جادة الصواب أمثال أحمد أمين ومحمد فريد وجدي ومن على شاكلتهما أما قوله: "وكل الأحاديث الواردة فيه ضعيفة ويترجح بأنها موضوعة على لسان رسول الله صلى الله عليه وسلم ولم يحدث بها" فليس له فيه سلف في الماضين حتى ابن خلدون فإنه لم يقل بتضعيفها كلها كما سبق إيضاح ذلك ولكن مثل هذا الكلام من مجازفات وتخرصات بعض كتاب القرن الرابع عشر نعوذ بالله من الخذلان.»

مطلب سوم

الرشید از ابن محمود نقل می‌کند: «لا يجب الإيمان الجازم بخروجه، فليس من عقيدة المسلمين الإيمان به ليست كالإيمان بالرب والملائكة والبعث والجنة والنار، فهذه كلها أثبتها القرآن وصحيح السنة، وليس منها الإيمان بالمهدي... والحاصل أنه يجب طرح فكرة المهدي ونبذها، وعدم اعتقاد صحتها، وعندنا كتاب الله نستغني عنه من كل بدعة، واتباع كل مبتدع مفتون... فلا نفع للمسلمين أن يهربوا من واقعهم، ويتركوا واجباتهم لانتظار مهدي مجهول، فيركنوا إلى الخيال والمحالات، ويستسلموا للأوهام والخرافات».

علامه العباد در پاسخ می‌نویسد: «أقول: إن الله قد تكفل ببقاء هذا الدين وأن الموفقين لسعادة الدنيا والآخرة في مختلف العصور من جعلهم الله من أنصار دينه وفي صحيح البخاري من حديث معاوية رضي الله عنه سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: "من يرد الله به خيرا يفقهه في الدين، وإنما أنا قاسم والله يعطي ولا تزال هذه الأمة قائمة على أمر الله لا يضرهم من خالفهم حتى يأتي أمر الله"، فلا يخلو عصر من العصور من إقامة شرع الله. والمهدي الذي أَخبر به الرسول صلى الله عليه وسلم ما هو إلا حلقة في أواخر سلسلة طويلة ينصر الله به في زمنه دينه ذلك الزمن الذي يستشري فيه الشر ويخرج الدجال الأعظم، وليس للمسلمين في أي زمن أن يتركوا ما أوجبه الله عليهم من نصرة الدين اتكالا على ما جاء في أحاديث المهدي أما وصف الشيخ ابن محمود، التصديق بخروج المهدي بأنه ركون إلى الخيال والمحالات واستسلام للأوهام والخرافات فسبق أن ذكرت أن هذه المسألة من الأمور الغيبية وقد أخبر الصادق المصدوق صلى الله عليه وسلم في أحاديث صحيحة عن خروجه في آخر الزمان والواجب التصديق بكل خبر يثبت عن الرسول صلى الله عليه وسلم وأما ما تضمنه بقية كلامه من العتب على العلماء في بيانهم ما تضمنته النصوص من التصديق بشخص يأتي في آخر الزمان فإن واجب العلماء أن يكون كلامهم وبيانهم مبنيا على الأدلة الشرعية الثابتة لا على شبه عقلية واهية وهذا هو ما قام به علماء هذه الأمة سواء في الأخبار أو الأحكام.»

در پایان تذکر این نکته لازم است که پاسخ‌های مفصل به سخنان ابن محمود و الرشید یا بیان ردیه‌هایی که دانشمندان دیگر بر کتاب ابن محمود نوشته‌اند قابل طرح است مانند پاسخ‌های شيخ حمّود بن عبداللّه التويجري در کتاب «الاحتجاج بالاثر علي من أنکر المهدي المنتظر» که الرشید نیز اشاره‌ای به آن دارد؛ اما چون در این نوشته بنا بر اختصار بود و همین مقدار در روشن شدن حقیقت برای خوانندگان کفایت می‌کند به همین مقدار بسنده شد.

خداوند همه را به راه راست هدایت نماید و از گمراهی نجات دهد.

شهر مقدس قم ــ جواد جعفری
12 اردیبهشت 1395 ؛ سال‌روز شهادت استاد مرتضی مطهری


منبع : abna
  • امام مهدی
  • سلفیگری
  • سلفیه
  • عبدالمحسن العباد
  • عبدالله الرشيد
  • روزنامه عکاظ
  • عقیده به مهدی
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    وهابيت و توحيد
    فتاواي اهانت آميز وهابيت نسبت به پيامبر خدا (2)
    ابن تیمیه و تخریب قبور
    جهل به روايتى در مورد حج
    ابن تیمیه و توسل
    چه کسى برای نخستین بار از زیارت مزار پیامبر(ص) ...
    مصادیق شرک در عبادت از دیدگاه ابن تیمیه
    آیا "سلفیت و وهابیت" به اندیشه مهدویت اعتقاد ...
    شناخت معرفتی وهابیت
    فتاواي اهانت آميز وهابيت نسبت به پيامبر خدا (1)

    بیشترین بازدید این مجموعه


     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^