فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دهه اول محرم 94 حسینیه آیت الله علوی تهرانی سخنرانی دوم


معارف اسلامی - جلسه دوم - محرم 1437 - حسینیه علوی -  

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

امیر المومنین علیه السلام تاریخی را کلاس درسی را، می‌فرماید همه گذشتگان عالم بر این مبنا زندگی کردند گروهی بر مبنای ارزش‌ها، خوبی‌ها، محسنات، عمرشان را سپری کردند، برنده دنیا و آخرت شدند. گروهی هم عمرشان را به زشتی‌ها و نادرستی‌ها سپری کردند هم دنیایشان را باختند و هم آخرتشان را. امام مجتبی می‌فرماید من اگر احوالات و کردارو روش‌های گذشتگان عالم را برایت بگویم آنقدر روشن بازگو می‌کنم که به نظرت می‌رسد پدرت بین آنها بوده و باآنها زندگی کرده.

آنهایی که می‌شنوند اینطور باید درس بگیرند خوبی‌های آنها را که سبب خیر دنیا و آخرتشان شد انتخاب کنند آنجور زندگی کنند، بدی‌ها و زشتی‌ها را از زندگیشان حذف کنند که دچار خسران دنیا و آخرت نشوند، تاریخی که بیان می‌شود یا در قرآن یا در روایات یادرباره امت‌هاست به طور جمعی، یا درباره خانواده‌هاست یا درباره فرد است، امت‌ها به طور جمعی مثل قوم عاد و ثمود، فرعونیان، نمرودیان، خانواده‌ها که قرآن مجید در سوره‌های متعددی به آن اشاره دارد مثل خاندان لوط، خاندان نوح، که این دو خاندان مدیر خانواده پیغمبر اولوالعزم و پیغمبر غیر اولوالعزم بوده ولی خاندان نخواستند حق را قبول بکنند، اینها نه با نوح محشور می‌شوند نه با لوط محشور می‌شوند بلکه خاندان نوح با غرق‌شدگان غرق شدند، خاندان لوط هم با عذاب شدگان آن شب عذاب شدند و نابود شدند. یعنی یک پیغمبر اولوالعزم در آن خانواده ضمانتی برای آنها نبود دستگیره نجات برای آنها نبود چون نجات در متابعت از نوح بود نه در اینکه نوح یاشوهر است یا پدر است عامل نجات نه شوهر بودن بود و نه پدر بودن در قرآن مجید هم می‌خوانید که فرزند نوح با غرق‌شدگان غرق شد و پروردگار عالم هم قبل از غرق شدنش نوح را از شفاعت کردن منع کرد. که درباره این هیچی نگو إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صٰالِحٍ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ اَلْجٰاهِلِينَ  ﴿هود، 46﴾، پیغمبر اولوالعزم می‌گوید من تو را موعظه می‌کنم که از بی‌خبران نباشی که نمی‌دانستند عاقبت بدکاران چه خواهد شد. نمی‌خواهم تو از بی‌خبران باشی عاقبت این پسر بدکار عذاب دائم و همیشگی است.

یک خاندان‌هایی را هم اسم می‌برد که فوق العاده خاندان‌های باارزش و باکرامت و الهی بودند، ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران، این دو خاندان آل ابراهیم یک خانواده‌ای که در این خانواده یک زن ساره است که به شدت این زن مورد لطف پروردگار مهربان عالم بود سنش از هفتاد گذشته بود فرشتگان وارد خانه ابراهیم شدند و ابراهیم از آنها سوال کرد کارتان چیست؟ طبق قرآن گفتند ما دو تا کار داریم یک کارمان این است که امشب برویم و سرزمین لوط را زیرورو کنیم بالای زمین را ببریم پایین و پایین زمین را ببریم بالا یعنی آنجا یک زلزله‌ای را ایجاد بکنیم که زمین زیر و رو بشود و از قوم لوط یک نفر زنده نماند، علاوه بر زیرورو کردن بارانی از سنگ هم بناست بر آنها باریده شود که تمام جنازه‌ها را این سنگ‌باران متلاشی و نابود کند این یک کار است که ابراهیم این خبر را از فرشتگان شنید. گفتند کار دوم ما هم این است که از طرف پروردگار آمدیم شما را به یک فرزند مژده بدهیم، که شما مرد و زن بچه‌دار می‌شوید که این خانم بزرگوار باکرامت زد در صورتش به عادت زن‌ها که من و بچه‌دار شدن آن هم در این سن که هیچ زنی تا حالا بچه‌دار نشده گفتند حکم خدا بر این جاری شده و شما در همین سنت و ابراهیم هم در این سن کهنسالی بچه‌دار می‌شود و مژده بهش دادند گفتند این بچه‌ای که از شما زن و شوهر به دنیا می‌آید اسحاق است و من وراء اسحاق یعقوب این اسحاق هم که بزرگ می‌شود ازدواج می‌کند آن هم یک فرزندی به نام یعقوب پیدا می‌کند این اسحاق به این زن و شوهر  عنایت شد این خانواده یعنی این زن و این شوهرو این اسحاق نسلشان ادامه پیدا کرد تا وجود مبارک حضرت مسیح، که ما تعداد پیغمبران به دنیا آمده از این خانواده را نمی‌دانیم چندتاست ولی می‌دانیم اسحاق است، حضرت یعقوب است، و حضرت یونس است حضرت موسی ابن عمران است، حضرت هارون است حضرت ارمیا است حضرت داود است، حضرت سلیمان است و حضرت مسیح، این خانواده بابرکت، این یک خانواده.

خب اینها چی شد اینگونه شدند؟ اتصال به ارزشها عاقلانه زندگی کردن، درست زندگی کردن، اتصال داشت به حق و حقیقت که اتصال داشتن به حق و حقیقت به معنای اتصال داشتن به اوامر و خواسته‌های پروردگار و نواهی حضرت اوست اینکه حالا یک نفر بیاید شبانه روز هی خدا خدا بگوید کلمه یا الله و یا رب را بر زبانش جاری بکند ولی به حق و حقیقت متصل نباشد یعنی به اوامر و نواهی پروردگار گره نخورد، این خدا خدا گفتن نه او را به کمال می‌رساند و نه برای او شخصیت‌سازی می‌کند، این عشق وقتی آدم را به کمال می‌رساند که انسان خودش را به اوامر و نواهی پروردگار وصل بکند امر را اجرا کند از نهی پروردگار اجتناب و کناره‌گیری کند، وجود مبارک ابی عبدالله خیلی بهتر از دیگران بلد بودند مدینه بنشینند و بیرون نیایند و شبانه‌ر وز هم ذکر بگویند، می‌توانستند بنشینند ساعت‌هایشان را تقسیم بکنند چهار پنج ساعت می‌آمدند یکی دو سه تا باغ خرمائی که داشتند آنجا رسیدگی می‌کردند تا خرماها برسد و بچینند و بیاورند بازار مدینه بفروشند و معاش‌شان را اداره بکنند بقیه هم می‌شد بیایند یک مقدار کنار حرم پیغمبر با تسبیح ذکر بگویند، بعد هم بیایند خانه آنجا هم با تسبیح ذکر بگویند اما ذکر ابی عبدالله اتصال به حق و حقیقت بود به اوامر و نواهی پروردگار بود. ذکرش این بود که در مقابل هجوم به دین خدا و زحمات انبیاء هجرت کند، قیام کند، و بیاید در مقابل ستم‌کاران بایستد و مال و جان و اولاد را فدای صاحب ذکر بکند این آدم را به کمال می‌رساند این انسان را پخته می‌کند، شخصیت انسان را می‌سازد، امام صادق یک روایت خیلی مهمی دارند که در جلد دوم اصول کافی مرحوم کلینی نقل کرده، می‌فرماید مراد ما از ذکری که به شما می‌گوییم گفتن سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر در خانه و در مسجد و در گوشه خلوت نیست، منظور ما از ذکر این است که وقتی امر خدا بهتان رسید عمل بکنید، نهی خدا بهتان رسید کناره‌گیری بکنید این بالاترین ذکر است و لذکر الله اکبر همین است، این ذکر است.

نماز یک اسمش ذکر است، اقم الصلاة لذکری، اگر می‌خواهید ذکر بگویید نماز من را بخوانید، در سوره طه است در سوره روم می‌گوید اما ای ذکر باید اینگونه باشد ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر، این نماز شما باید شما را از همه گناهان آشکار و پنهان بازبدارد، اگر بازنداشت ذکر نیست، نماز هم نیست یک جا در قرآن می‌گوید وَ أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ لِذِكْرِي  ﴿طه‏، 14﴾ اگر ذکر من را می‌خواهید بخوانید و انجام بدهید و یاد من باشید ذکر من و یاد من نماز است بعد می‌گوید این ذکر وقتی ذکر است که تنهی عن الفحشا و المنکر اگر این ذکر را بخوانید و تو را از منکرات و فحشا باز بدارد امنیت دنیا و آخرت برایت می‌آید، أَلاٰ بِذِكْرِ اَللّٰهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ  ﴿الرعد، 28﴾.

ذکر ببینید رده مسئله در قرآن چقدر زیبا طراحی شده، نماز ذکر است، و ذکر اکبر است، این ذکر کاربردش این است تنهی عن الفحشاء و المنکر وقتی که فحشاء و منکر نداشتی به این ذکر امنیت پیدا می‌کنی ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات بالاترین عمل صالح نماز است حی علی خیر العمل وقتی که این بالاترین عمل را به کار گرفتی اولئک لهم الامن، امنیت می‌آورد.

خب وقتی من وارد قیامت شدم، پرونده‌ام را دیدم، که فحشا و منکرات ندارد خب به من اعلام امنیت می‌کند می‌گویند ادخلوها بسلام آمنین، اینها همه رده‌بندی است در قرآن اصلا زنجیروار وصل است گرچه آیاتش در سوره‌های متعدد آمده است ولی وقتی کنار همدیگر چیده می‌شود این حقیقت درمی‌آید که از طریق نماز امنیت دنیا و آخرت حاصل می‌شود، امنیت دنیا  چیست؟ قرآن مجید برای تمام گناهان دو تا جریمه بیان کرده یک جریمه دنیایی و یک جریمه آخرتی، البته جریمه دنیایی تمام شدنی است ماندگار نیست چون خود مجرم ماندگار نیست مجرم بالاخره در کام مرگ می‌افتد، ولی گناهان جریمه دارد جرائمش هم اگر دلتان خواست آگاه بشوید می‌توانید به کتاب‌های بسیار پربار مرحوم صدوق مخصوصا کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال مراجعه کنید ترجمه هم شده عقاب الاعمال.

خیلی اعمال هست که در دنیا عقاب دارد و همان‌ها در آخرت عقاب ابدی دارد وقتی ذکر من تنهی عن الفحشا و المنکر باشد من در فحشا نداشته باشم بلا برای چی دنبال من بیاید؟ منکر نداشته باشم، بلا برای چی دنبال من بیاید؟ خب من با یک نماز درست و حسابی می‌توانم امنیت خودم را در دنیا حفظ بکنم یعنی خودم باعث بلانشوم ممکن است یکی به من ظلم بکند آن کاری به نماز ندارد آنی که به من ظلم می‌کند یک گناهی را او دارد بار می‌کند و به منی که ظلم شده و من توانستم در مقابل ظلم بایستم ظلم را رد کردم یا نتوانستم بایستم و از خدا شاکی نشدم، خب برای من اجر دارد یعنی یک کاری است که یک سرش جهنم است برای ظالم، یک سرش بهشت است برای من مظلوم، که حالا یا توانستم انتقام بگیرم یا نتوانستم بگیرم ولی از خدا هم فرار نکردم، خسته نشدم که خب منی که آدم خوبی هستم دارم تو را بندگی و عبادت می‌کنم چرا باید مردم سر من بلا بیاورند خب مردم در دوره تاریخ بیشترشان عادت به بلا آوردن داشتند زمان ما هم مثل زمان‌های گذشته، پیغمبر می‌فرماید مومن تا زنده است از طرف دیگران ایمن از آسیب‌ خوردن نیست، یا همسایه‌ای دارد اذیتش می‌کند یا یک آدم حسودی کنارش است که حسادت او رنجش می‌دهد یا مشکل مالی برایش پیش می‌آورند یا مشکل اجتماعی برایش پیش می‌آورند یا مشکل آبرویی برایش پیش می‌آورند، اینها کاری به نماز ندارد من می‌خواهم از بلا و جریمه در امان باشم نماز من را در امان می‌برد می‌خواهم قیامت در امان باشم نماز من را در امان می‌برد این نماز تنهی عن الفحشا و المنکر که حالا دو رکعت درستش را می‌خواهم بخوانم خب باید رعایت خانه را بکنم که خانه از حلال خریده شده باشد، فرش‌ها حلال باشد، لباس‌هایم مباح باشد، آب وضو و غسلم مباح باشد، لقمه حرام وقت نماز خواندن در شکمم نباشد خود این نماز کار می‌کند برای من یعنی خودش اگر بخواهم آن چهره واقعی‌اش را ایجاد بکنم از همان قبل از شروع تنهی عن الفحشا و المنکر شروع می‌شود. این ذکر یعنی اتصال به حق و حقیقت، حق و حقیقت یعنی قرآن، قرآن یعنی اوامر و نواهی پروردگار، این ذکر شخصیت می‌دهد.

إِنَّ اَللّٰهَ اِصْطَفىٰ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرٰاهِيمَ ﴿آل‏عمران‏، 33﴾، حالا همین آل ابراهیم را در قرآن ببینید که چه اتصالی به نماز داشتند همین آل ابراهیم، خب باز یک خانمی دیگر در این خانه است به نام هاجر، که این زن شخصیت عظیم الهی داشت که به نظر می‌رسد از نظر شخصیتی قوی‌تر از حضرت ساره بوده، خداوند مهربان به ابراهیم در سن نود سالگی و به  هاجر در سن جوانی یک فرزند داد، اسماعیل. که فقط برای پیدا کردن آب خوردن برای این بچه تشنه که پا به زمین می‌کشید هاجر هفت بار بین دو کوه کنار حرم را رفت و آمد کرد، این هفت بار فقط و فقط لله بود، یعنی برای خدا رفت و برگشت که آبی پیدا کند جان در خطر افتاده‌ای را نجات بدهد قدم‌های این زن که بین دو کوه صفا و مروه هفت بار رفته و برگشته شد جزء شعائر پروردگار. حرکت یک زن، اینها درس است درس نیست؟ یعنی اگر آدم بخواهد از تاریخ دست بگیرد بهترین زیبایی‌ها رادر تاریخ می‌بیند، بدترین زشتی‌ها را هم در تاریخ می‌بیند.

مگر می‌شود قدم برای غیر از خدا باشد و اینجور ثابت بماند تا قیامت، معلوم است که هاجر این بین دو تا کوه را لله یعنی خالصا لوجهه رفته که وقتی خدا مناسک حج را به ابراهیم تعلیم داد، بعد از اینکه خانه را ساخت و بنا شد مناسک به او تعلیم داده شود وَ أَرِنٰا مَنٰاسِكَنٰا وَ تُبْ عَلَيْنٰا ﴿البقرة، 128﴾ خدا فرمود إِنَّ اَلصَّفٰا وَ اَلْمَرْوَةَ مِنْ شَعٰائِرِ اَللّٰهِ ﴿البقرة، 158﴾ این حرکت در صفا و مروه از شعائر من است. خواسته‌های من است که تا روز قیامت از این زن مردم سرمشق بگیرند بین این دو تا کوه هفت بار طواف بکنند. که هر قدمی که برمی‌دارند من به آنها حسناتی می‌دهم و با تمام شدن سعی صفا و مروه و تمام شدن حج مانند بچه‌ای می‌شوند که از مادر متولد شدند گناهانشان بخشیده می‌شود ببینید این زن چه کار کرده.

إِنَّ اَلصَّفٰا وَ اَلْمَرْوَةَ مِنْ شَعٰائِرِ اَللّٰهِ ﴿البقرة، 158﴾، خب نسل اسحاق را تا مسیح در حدی شمردم، دیدید چه پیغمبرانی از اسحاق به وجود آمد، و اما اسماعیل، چهارده نفر از نسل اسماعیل به وجود آمدند که از خودش و از مادرش هاجر مسابقه در ارزش‌ها را بردند، یعنی فرزندانی بودند که از پدر پیغمبرشان اسماعیل جلو افتادند و دختران در این نسل از مادر اصلی‌شان هاجر جلو افتادند، اما این چهارده نفری که از نسل اسماعیل به وجود آمدند وجود مبارک رسول گرامی اسلام تا امام عصر است اینها نسل اسماعیل و هاجر هستند چه برکتی این زن و شوهرداشتند، هاجر اسماعیل، اگر در نسل شما به حق و حقیقت قسم فرزندی غیر از ابی عبدالله الحسین نبود برای دنیا و آخرت شما دو تا زن و شوهر و میلیاردها میلیارد ابراهیم و هاجر کافی بود. کافی است که قیامت ابراهیم و هاجر به پروردگار بگویند خدایا محصول ارزش‌های وجودی ما سید الشهدا است به خاطر این فرزند با ما می‌خواهی چه کار کنی؟ پیغمبر می‌فرماید عمل هر انسانی قیچی می‌شود بعد از مردنش، مگر سه چیز، که قیچی نمی‌شود پدری بمیرد، مادری بمیرد، از او خیر جاری باقی بماند زن و شوهری هستند با هم وضعشان خوب بوده آمدند اضافه مالشان را مسجد ساختند مسجد گوهرشاد، این خیر می‌ماند یعنی وقتی سازنده مرده پرونده‌اش بسته نشده است تا زمانی که این مسجد کنار قبر حضرت رضا است در آن درس می‌خوانند و مجتهد و واعظ می‌شوند صبح و ظهر و شب صد هزار نفر نماز جماعت می‌خوانند می‌رود در پرونده کننده کار یا یک خیر اینجوری باقی بماند یا یک کتاب نافعی باقی بماند یا ولد صالح، یا یک فرزند شایسته که پدر و مادر قیامت با سربلندی بگویند خدایا بالاخره ما به توفیق تو دینداربودیم، ایمان داشتیم، زحمت کشیدیم این محصول زحمت ماست. و اگر ابراهیم و هاجر غیر از ابی عبدالله محصولی در این عالم نداشتند باید به هاجر و اسماعیل گفت بهترین محصول هستی را شما دو تا داشتید.

اگر عالم یک درخت است و انسان‌ها میوه این درخت هستند هاجر، ابراهیم شیرین‌ترین پرمنفعت‌ترین زیباترین و خوشبوترین میوه این درخت حسین برای شما دوتاست، حالا فقط ابی عبدالله که نبود در این چهارده نفر ابراهیم و هاجر یک دختر هم دارند که هم دختر از پدرش اسماعیل جلو افتاده هم از مادرش هاجر و آن هم فاطمه زهرا است. این خاندان.

هیچ کتابی در این عالم درس‌های زیباتر از قرآن کریم را ندارد اگر بنا باشد به قول امیر المومنین کسی درس‌بگیر باشد. روز جمعه است مجلس ابی عبدالله است ذکر انبیاء در جلسه شد برای من صددرصد یقینی است دعا در این مجلس مستجاب است یک دعا بکنم که به خیر دنیا و آخرتمان باشد، خدایا به حقیقت چهارده معصوم خودت از هر راهی که اراده‌ات است حقایق و لطائف و اشارات و درس‌های قرآن را به ما بفهمان.

که آدم نماز را از قرآن بفهمد نماز یعنی چی، نماز از کجا شروع می‌شود و به کجا ختم می‌شود به امنیت دنیاو آخرت نمازگزار.

 

 


0% ( نفر 0 )
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
سخنرانی های مرتبط
پربازدیدترین سخنرانی ها
سخنرانی استاد انصاریان سخنرانی مکتوب استاد انصاریان سخنرانی ها سخنرانی استاد انصاریان در حسینیه آیت‌الله علوی




گزارش خطا  

^