فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

 اين سخن را بگذار

 

اوزاعى، ابراهيم ادهم را ديد بسته‌اى هيزم بر گردنش گذاشته و براى فروش مى‌برد.

گفت: اى ابا اسحاق! تو كجا و هيزم‌كشى؟ تمام برادرانت حاضرند مخارج تو را به گردن گرفته و زندگيت را اداره كنند. ابراهيم گفت: اى اوزاعى! اين سخن را بگذار كه به من‌ رسيده، هركس براى طلب حلال خود را به ذلت افكند بهشت بر او واجب مى‌شود.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
  • بهشت
  • ابراهیم ادهم
  • هیزم
  • طلب حلال
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    دستت را بشوى
    چند داستان عجيب در مسئله توبه‏
    بالاتر از چهل سال عبادت‏
    شفا گرفتن بال فطرس توسط امام حسین(ع)
    داستان عجيب سليمان اعمش‏
    حکایت دعاى خفى اللُّطف و نجات از مرگ‏
    درخت دين
    حکایت دزدی که با یاد خدا عاقبت بخیر شد
    حکایتی از چوپان و حضرت مسيح (ع)
    زائران حسینی، شریک ثواب شهدای کربلا

    بیشترین بازدید این مجموعه

    حکایت دزدی که با یاد خدا عاقبت بخیر شد
    درخت دين
    دستت را بشوى
    حکایت دعاى خفى اللُّطف و نجات از مرگ‏
    چند داستان عجيب در مسئله توبه‏
    داستان عجيب سليمان اعمش‏
    بالاتر از چهل سال عبادت‏
    شفا گرفتن بال فطرس توسط امام حسین(ع)

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^