اين نكته را هم ناگفته نگذاريم كه ما، به دليل محدوديت دانستههايمان، بايد به متخصص فن مراجعه كنيم تا از كار خير باز نمانيم. حقيقت اين است كه خيالات و افكار فراوانى به ذهن انسان خطور مىكنند كه چه بسا در ظاهر رنگ الهى دارند، ولى در باطن شيطانى هستند. براى مثال، فردى يك ساعت مانده به اذان صبح بيدار مىشود و حالِ خيلى خوبى هم براى عبادت دارد؛ يعنى مىتواند بلند شود وضويى بگيرد، اشكى بريزد و صورتى روى خاك بگذارد، اما ناگاه به ذهنش مىرسد كه ممكن است مادرم از خواب بيدار شود و ببيند رختخوابم خالى است و متوجه شود كه نماز شب مىخوانم و اين موجب ريا شود!
اين فكر شيطانى است. در اينجا او برنده نشده، بلكه شيطان برنده شده است؛ زيرا شيطان اين نردبان عالى الهى را از زير پاهايش كشيده است كه اگر از آن بالا مىرفت، اوج گرفته بود و چه بسا اين بالا رفتن مقدمهاى مىشد براى اينكه به همه سحرهاى عمرش وصل شود. اما شيطان بر او غلبه كرد و اين رشته اتصال را پاره كرد. از اين روست كه مىگوييم اين خيالى شيطانى است.
مثال ديگر اينكه كسى پيش خود فكر كند اگر من به بيمارستان بروم و مريضى را عيادت كنم، ممكن است مرا بشناسند و ريا شود، پس نروم. اين فكر آدمى را از خوشحال كردن دل مؤمن و ثواب عيادت بيمار باز مىدارد. پس، اين خيال و فكر خيالى شيطانى است.
*** حقيقت اين است كه بايد بدون توجه به ريا وارد عمل خير شد. خداوند متعال خود پزشك نفوس ماست و بيمارىهاى درونى را بهتر از هر كس ديگرى درمان مىكند. براى همين، اگر ريايى هم در كار باشد، نمىگذارد زحمت انسان مؤمن تباه شود. ممكن است انجام چنين عمل خيرى مدتى توأم با ريا باشد، ولى اين ريا در عمل مستحب شكل گرفته است نه در عمل واجب تا ضررى به آن بزند.
نمونه ديگر اينكه كسى كه خوب درس مىدهد و خوب هم مردم از او استفاده مىكنند، به اين فكر بيافتد كه اگر درس بدهم همه از من تعريف خواهند كرد و اين سبب ريا مىشود، پس چرا زحمت بيهوده بكشم؟ و در نتيجه، از درس گفتن اجتناب كند.
انديشه در اسلام،
منبع : پایگاه عرفان