فارسی
جمعه 31 فروردين 1403 - الجمعة 9 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

عيسى (ع) مصداق انسان مبارك‏

 

اين انديشه‌ها مَركب‌هايى از نور هستند كه انسان را به سوى حيات باعظمت الهى مى‌برند و، به تعبير قرآن، او را به وجود مباركى تبديل مى‌كنند. حضرت عيسى، عليه‌السلام، از مصاديق اين وجود مبارك است.

درباره ولادت حضرت در قرآن آمده است:

«فأتت به قومها تحمله قالوا يا مريم لقد جئت شيئا فريا* يا أخت هارون ما كان أبوك امرأ سوء وما كانت أمك بغيا* فأشارت إليه قالوا كيف نكلم من كان فى المهد صبيا* قال إنى عبد الله آتانى الكتاب وجعلنى نبيا* وجعلنى مباركا أين ما كنت وأوصانى بالصلاه والزكاه ما دمت حيا».

آن گاه نوزاد را، در حالى كه او را در آغوشش حمل مى‌كرد، نزد قومش آورد. گفتند: اى مريم! به راستى كه تو كار شگفت و بى‌سابقه و ناپسندى مرتكب شده‌اى. اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت بدكاره بود. اين طفل را از كجا آورده‌اى؟ پس مريم به نوزاد اشاره كرد كه از او بپرسيد. گفتند: چگونه با كودكى كه در گهواره است، سخن بگوييم؟ نوزاد از ميان گهواره گفت: بى‌ترديد من بنده خدايم، به من كتاب عطا كرده و مرا پيامبر قرار داده است. و هر جا كه باشم بسيار بابركت و سودمندم قرار داده، و مرا تا زنده‌ام به نماز و زكات سفارش كرده است.

وقتى يهوديان گهواره عيسى، عليه‌السلام، را ديدند، به حضرت مريم، عليهاالسلام، گفتند: شما كه هنوز ازدواج نكرده‌اى، اين بچه را از كجا آورده‌اى؟ خداوند متعال قبلًا فرموده بود كه اگر چنين پرسشى از تو شد، بگو از خود بچه سؤال كنيد:

«فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا».

و اگر از مردم كسى را ديدى كه درباره نوزادت پرسيد بگو: من براى خداى رحمان روزه سكوت نذر كرده‌ام، پس هرگز امروز با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت.

مريم، عليهاالسلام، حرفى نزد و جوابشان را نداد؛ بلكه فقط با دستش به گهواره اشاره كرد كه از خود بچه سؤال كنيد! يهوديان عصبانى شدند و به مريم، عليهاالسلام، گفتند: ما را به چه كسى راهنمايى مى‌كنى؟

«كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا».

نوزاد يك‌روزه كه حرف نمى‌زند. در همين حال، صداى نوزاد از گهواره بلند شد:

«إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ».

و خود را بنده خدا خواند. زيرا مقام عبوديت عالى‌ترين نقطه زندگى انسان است.

قرآن در برشمردن ويژگى انبياى الهى از واژه عبد استفاده مى‌كند.

«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ».

و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مى‌كردند، و انجام دادن كارهاى نيك و برپا داشتن نماز و پرداخت زكات را به آنان وحى كرديم، و آنان فقط پرستش كنندگان ما بودند.

حضرت عيسى نيز در گهواره فرمودند:

«إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا».

حضرت نفرمودند بعداً پيامبر مى‌شوم، بلكه گفتند: الان پيامبر هستم.

«وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً».

خداوند متعال مرا انسان مباركى قرار داده است.

امام صادق، عليه‌السلام، در توضيح اين آيه براى شاگردانشان، كلمه مبارك را به «نفّاع»، كه صيغه مبالغه است، معنى كرده‌اند. اين‌كه بگوييم شخصى مفيد است با اين‌كه بگوييم شخصى نفّاع است تفاوت دارد. موجود نفّاع موجودى است كه تمام وجودش منفعت است: نگاهش، سكوتش، شنيدنش، سخن گفتنش، راه رفتنش، و تمام حركاتش خير و منفعت است.

انديشه كردن رمز رسيدن به چنين صفتى است. وقتى انسان با مركب فكر حركت كند، به اين نقطه حيات الهى مى‌رسد و به قول وجود مقدّس حضرت صادق، عليه‌السلام، منشأ خير و منفعت مى‌شود. اميرالمؤمنين، عليه‌السلام، درباره اين‌گونه انسان‌ها با استفاده از تعبير ديگرى مى‌فرمايند: اينان كليدند. «2» يعنى هر مشكلى كه در برابرشان قرار بگيرد براى باز كردن آن راهى مى‌يابند و قفل آن را باز مى‌كنند. البته انسان به تنهايى نمى‌تواند قفل تمام مشكلات را باز كند، بلكه بايد كمك هم بگيرد.

«وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‌».

و يكديگر را بر انجام كارهاى خير و پرهيزكارى يارى نماييد.

وقتى انسانى، كه مورد احترام و اعتماد مردم است، دست يارى به سوى مردم دراز كند، مردم با كمال ميل مى‌پذيرند و كمك مى‌كنند تا مشكلش حل شود.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه


 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^