فارسی
پنجشنبه 09 فروردين 1403 - الخميس 17 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آفرينش انسان زنده از خاك مرده‏

آفرينش انسان زنده از خاك مرده‏

منابع :

کتاب : تفسير حكيم جلد یک

نوشته : استاد حسین انصاریان

 

قرآن مجيد انسان را طى ادوار و مراحل مختلفى بيان ميكند كه از قدرت و ربوبيت و حكمت بينهايت پروردگار سخن ميگويد:

وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً: «1»

وخدا شما را درمراحل و اطوار مختلفى آفريد.

اين اطوار و مراحل مختلف به ترتيبى كه تقريباً خالق و آفريننده انسان بيان ميكند و اولين مرحله و طورش از خاك مرده است، وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً عبارت است از:

1- وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ: «2»

وما تحقيقاً انسان را از عصاره و فرآوردههاى خاك آفريديم بدون شك نطفه انسان مولود غذاهاى گوناگونى است كه از نباتات، گوشت، ولبنيات حيوانات سرچشمه ميگيرد، حيوانات هم از نباتات زندگى ميكنند، و نباتات هم از خاك مايه ميگيرند، براين اساس نطفه انسان كه پس از مدتى به صورت انسان درميآيد مولود خاك ميباشد، اكتشافات جديد نيز نشان ميدهد، عناصرى كه زمين دربردارد ازقبيل: آهن، مس، كلسيم، يد و ... عصاره آنها در انسان وجود دارد، و انسان پيوسته به وسيله نباتات و حيوانات از عصارههاى موادخاكى تغذيه مينمايد.

2- هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً: «3»

اوست خدائى كه بشر را از آب آفريد.

در مرحله و طور دوم ميتوان اعلام كرد كه انسان از آب به وجود آمده است، زيرا از نظر دانش زيست شناسى انسان به اسفنجى ميماند كه او را آب فراگرفته است، يك فرد هفتاد كيلوئى پنجاه متر آب دارد و اين نسبت ثابت است و غيرممكن است كه اين نسبت را تغيير داد، بدون اين كه آدمى دچار ناراحتى نشود، اگر شخصى بيست درصد آب بدنش را از دست بدهد ديگر سلامتى خود را باز نخواهد يافت.

آبِ ياختههاى بدن انسان داراى مقدار زيادى پتاسيم بوده و عملًا فاقد نمك است، ولى آب خارج از ياختهها عملًا پتاسيم ندارد، بلكه داراى مقدار زيادى نمك است و اين تركيب آب خارج از ياختهها جزء به جزء به آب دريائى شباهت دارد كه ميليونها سال قبل اولين اشكال حيات و زندگى درآن شكل ميگرفت و بعداً وقتى كه موجودات آبى به خشكى روى آوردند (درياى درون) را نيز با خود آوردند، چون بدون آن زندگى براى آنان در خشكى ممكن نبود، اين پديدههاى شگفت انگيز گفته قرآن را كه در قرنها قبل در شهرى خالى از علم ودانش نازل شده و به عنوان معجزه الهى و صدق نبوت رسالت پناهى است به ما نشان ميدهد وحى و مافوق علم عليمان و جلوتر ازهر دانشى تا قيامت است، قرآن ميگويد: اوست خدائى كه انسان را از آب آفريد!

3- خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ: «4»

خدا انسان را از علق (كرمى بسيار كوچك شبيه زالو) آفريد.

مرحله سوم آفرينش انسان از علق آغاز ميشود، علق در لغت كرمى است كه به ديواره رحم ميچسبد وبه معناى زالو وحيوان شناور خون خور نيز آمده است.

امروزه هنگامى كه اسپرماتوزوئيد را زير ميكروسكوپ ميگذارند انبوه كثير كرمكهاى زنده شناورى را مشاهده ميكنند كه اين كرمكها وقتى وارد رحم ميشوند مانند زالو به ديواره رحم ميچسبند.

علق كه به آن كرمك يا اسپرماتوزئيد گفته ميشود درحدود چهارسانت مكعب است كه درهريك ازصد تا دويست ميليون حيوان زنده شناور يافت ميشود، اين‌ موجودات حيرت انگيز دسته جمعى به قصد رسيدن به اوول (سلول ماده) مسافرت ميكنند.

تخم دان يك زن جوان تقريباً شامل سيصدهزار تخمك نارس است ولى از تمام اينها درحدود چهارصد عددشان رسيده و بالغ ميشوند.

هنگام قاعدگى، تخمك پس از ترك خوردن كيسه‌اى كه محتوى آن است به روى دنبالههاى لوله كوتاهى كه از تخم دان تا زهدان كشيده شده است ميافتد، و با حركت مژههاى لرزان اين لوله، خود را به زهدان ميرساند.

البته گاهى اتفاق ميافتد كه دو دانه يا بيشتر تخم ريزى ميشود و منجربه نوزادان دوقلو يا سه قلو و گاهى اضافه تر ميگردد، و به اين ترتيب تخمدان خود را براى پذيرش اسپر نرآماده ميسازد.

4- ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ: «5»

سپس خدا نسل بشر را از چكيده و خلاصه‌اى از آب پست آفريد.

اينك نوبت اسپرهاست كه وارد ميدان شوند، اسپرها يعنى همان كرمكها و ياختههاى جنسى نر با ماده لزجى همراه نطفه مرد خود را به دهانه رحم ميرسانند و پس از رسيدن به داخل رحم ناگهان نبرد شگفتى ميان آنان به وقوع ميپيوندد.

أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ: «6»

آيا انسان ندانسته كه ما او را از نطفه آفريدهايم و اينك ستيزهگرى آشكار است [كه به انكار قيامت برميخيزد].

دراين نبرد عجيب دويست ميليون اسپرم شركت دارند دويست ميليون اسپرم كه باسرعت 15 كيلومتر در ساعت براى تصرف تخمك زن به سوى آن حركت ميكنند و طولى نميكشد كه اولين صفوف اسپرها به جدار تخمك ميرسند. ناگهان هزاران كرمك، معشوق خود تخمك را در بغل گرفته و سرخود را به سينه وى ميگذارند، اين عاشقان بيشمار كه دمهايشان به سرعت ميجنبد، در زيرذره بين به چمنزارى ميمانند كه با وزش نسيم موج ميزنند و تا زمانى كه يكى از كرمكها نتواند خود را در آغوش تخمك فرو برد اين عمل هم چنان ادامه دارد.

هراسپرى سعى ميكند اولين نفرى باشد كه به درون تخمك وارد ميگردد، تا اين كه بالاخره اولين اسپر پوسته را ميشكافد و وارد تخمك ميشود و به محض ورود دم كرمك قطع شده محل ورود تورم مييابد.

در اين موقع پرتوپلاسماى تخمك نيز منقبض گشته مايعى از خود خارج ميسازند تا كرمكهاى ديگر نتوانند وارد آن شوند. بنابراين از دويست ميليون اسپر فقط يك اسپر با تخمك ميآميزد و انسان توليد ميشود به همين خاطر حضرت حق ميفرمايد:

آنگاه خدا بشر را از چكيده و خلاصه‌اى از آب پست آفريد.

5- إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ: «7»

ما انسان را از نطفه مخلوط پديد آورديم.

دراين مرحله براى آن كه انسانى به وجود آيد ابتدا بايد تخمك يعنى ياخته جنس ماده كه يكى از كرمكها را دربرگرفته است وارد رحم ميگردد.

تخمك دانه سپيدى است كه دويست و پنجاه هزار بار از ياخته جنسى نر بزرگ تر است، ازاين جهت وقتى تخمك با سيل اسپر برخورد ميكند يكى از آنها را درخود فرو ميبرد و كروموزومهاى سلول تخمك ميآميزد و در نتيجه موجود تازه‌اى به نام سلول تخم پديد ميآيد كه در اصلاح قرآن امشاج ناميده ميشود.

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ (12) ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ: «8»

بيترديد ما انسان را از چكيده و فرآورده‌اى از گِفل آريديم، سپس آن را نطفه‌اى در قرارگاهى استوار (چون رحم مادر) قرار داديم.

اگر بهترين اوضاع زندگى براى سلول نر و سلول ماده فراهم باشد قادر به ادامه زندگى نيستند وبه سرعت ميميرند مگرآن كه با يكديگر تركيب شوند و سلول تخم يا به اصطلاح قرآن امشاج را به وجود آورند.

پس از عمل لقاح سلول تخم (امشاج) شروع به تقسيم مينمايد ابتدا به دو سپس به چهار و هشت تقسيم ميشود وبه همين روش براثر تقسيمات متوالى توده‌اى سلولى به وجود ميآيد، تقسيم سلولها هم چنان ادامه مييابد تا اين كه درمرحله بعدى سلولهاى مركزى متوجه سطح آن ميشوند، و به شكل توت فرنگى درميآيد و بعد توده سلولى شكل و قيافه كرهاى ميان تهى به خود ميگيرد، در مرحله بعدى بخشى از ديواره متوجه داخل ميشود و توده سلولى رفته رفته به شكل كيسه‌اى دولايه درميآيد و درمرحله آخر به تدريج بخشى مركب از دولايه به وجود ميآيد، سپس از تقسيم اين سلولها و تغييرشكل تدريجى آنها بافتها و اندامها و دستگاههاى بدن ساخته ميشود.

در اين قسمت به اين آيه شريفه كه نشان دهنده معجزه بودن قرآن مجيد است توجه كنيد:

هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌: «9»

اوست ذات مستجمع جميع صفات كمال، آفريننده (انبوه سلولها) و جداكننده، [آن خداى پيكرسازى كه به اين سلولها] شكل و قيافه بشرى ميبخشد، نامهاى نيكوتر ويژه اوست.

ساختمان اين مصالح و موازنه‌اى كه در تهيه اعضاء آن بكار ميرود آن چنان شگفت انگيز است كه هيچ شباهتى به ساختمان مصالح خانه‌اى ندارد، اگرچه همانطور كه يك خانه از آجرهاى متعدد بالارفته، بدن انسان نيزاز سلولهاى متعدد ساخته شده است ولى همان طور كه دكتركارل فرانسوى ميگويد:

براى مقاسيه كردن اين دو باهم بايد خانه‌اى را فرض كنيم كه تنها از يك آجر ساخته شده باشد، تنها آجرى كه توانسته است با استفاده از آب رودخانه و نمكهاى معدنى آن و گازهاى جو آجرهاى زياد ديگرى بسازد و بعد آنها را بدون نقشه معمار و حضور بنّا روى هم بگذارد و ديوارها را بالاببرد و سپس همانها را به صورت شيشه براى پنجرهها و سفال براى سقفها و ذغال براى گرم خانه و آب براى دستشوئيها و آشپزخانه دربياورد.

خلاصه ساختمان عضوى به افسانههاى پريانى كه براى كودكان نقل ميشود شبيه است، واين ساختمان عضوى به وسيله سلولهائى انجام ميشود كه گوئى نماى بناى آينده را از پيش ميدانند و به كمك محيط داخلى خود طرح ساختمان و مصالح كار كارگران را آماده ميكنند!!

6- پس از تكميل شدن سلولها يعنى مصالح ساختان جنين انبوه كثير سلول براى بناى پيكره انسان تحويل رحم داده ميشود و در رحم ساختمان جنين آغاز ميگردد.

ابتدا اين سلولهاى بيشمار به قدرت مطلقه پروردگار از يكديگر مجزا شده، هركدام به جايگاه ويژه خود روانه ميشوند. سلولهاى مغز، سلولهاى چشم، سلولهاى گوش و .... همين طور هريك، ذراتِ هم عضو خود را پيدا كرده عضوى را تشكيل ميدهند و بدين ترتيب پيكرجنين به وسيله سلولها ساخته و پرداخته وصورت بندى ميشود.

ساختمان جنين را درسه مرحله ى زير ميتوان خلاصه كرد:

آفرينش توده سلولها يا مصالح ساختمانى بدن يك انسان.

مجزاشدن سلولها از يكديگر و رفتن هريك به جاى خود.

تصوير وصورت بندى جنين.

اين سه مرحله را قرآن كريم در ضمن سه كلمه بيان داشته است:

هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ‌: اوست خدائى كه آفريننده انبوه سلولهاست.

الْبارِئُ‌: خدائى كه جداكننده (سلولها) است.

1- الْمُصَوِّرُ: خداى پيكرسازى كه به اين سلولها صورت انسانى ميدهد.

گلوله كوچكى كه درطرف چپ جنين قرار دارد منبع تغذيه جنين به حساب ميآيد، اين گلوله كه درخون شناور است عصاره غذا و آب و تنفس را كه توسط دستگاههاى گوارشى و اكسيژن تهيه و وارد خون شده است گرفته از راه ناف به بدن طفل منتقل مينمايد.

حضرت صادق (ع) در تفسيرآيه شريفه:

«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ:» «10»

ميفرمايد: يعنى: او را در رحم درخوردنى و آشاميدنى و تنفس شريك مادر قرار داديم.

7- يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ: «11»

شما را درشكمهاى مادرانتان ميآفريند، آفرينشى به دنبال آفرينش ديگر درسه تاريكى.

به تدريج سه پرده جنين را دربرميگيرد، اين پردهها ظاهراً يك پوست بيشتر نيستند ولى اگر آن را با ميكروسكوپ به دقت نگاه كنيم همانطور كه درآيه قرآن ذكر شده است ميبينيم كه از سه پرده تشكيل يافته است: 1- پرده آم نيوم 2- پرده كوريون 2- پرده آل لان توئيد.

آم نيوس: پرده‌اى است كه از نموسطح خارجى جنين حاصل ميشود و از اطراف توسعه پيدا ميكند تا فضائى به نام حفره آم نيوس در پشت جنين به وجود ميآورد و آنگاه درحفره آم نيوس مايع زلالى پديد ميآيد.

پرده كوريون خارج از پرده ام نيوم قرار دارد و به كمك آن جنين را محفوظ نگه ميدارد.

پرده آل لان توئيد در ناحيه شكمى جنين است و مربوط به لوله هاضمه آن بوده به جذب غذا كمك ميكند.

اين پردهها نميگذارند از ناحيه هوا، نور، آب، باد و ديگر ضربات وارده زيانى به جنين وارد آيد، و در فاصله ميان پرده آم نيوس و جنين مايعى وجود دارد كه هرگاه ضربه‌اى به شكم وارد ميشود، اين ضربه به مايع منتقل ميگردد و در آن خنثى و مستهلك ميگردد.

8- زنده شدن جنين: فَأَحْياكُمْ‌

ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ: «12»

سپس او را با آفرينشى ديگر ايجاد ميكنيم، پس هميشه سودمند و بابركت است خدا كه نيكوترين به وجودآورندگان است.

پس از پايان صورت بندى جنين، مرحله دميدن روح فرا ميرسد در اين هنگام حضرت حق تحوّل شگفت انگيزترى در جنين پديد ميآورد، يعنى روح و جان يا به عبارت ديگر حيات دراو ميدمد و جنين مرده را زنده ميگرداند: فَأَحْياكُمْ‌

از اين به بعد جنين عادت دارد كه انگشت خود را در دهان كند و ازهمين جاست كه نوزاد بلافاصله پس از تولد ميتواند پستان مادر را بمكد. «13»

مرگ پس از حيات اول: ثُمَّ يُمِيتُكُمْ:

از آيات قرآن مجيد و روايات و معارف عقليه و براهين و دلايل فلسفيه به وضوح استفاده ميشود كه مرگ كه همانند حيات كارحضرت حق است ما را به چاه عدم محض و نيستى و نابودى سرنگون ميكند، بلكه ميان ما وغيرما و امور غيرلازم، و نهايتاً ميان ما و روح و حيات دنيائى ما جدائى مياندازد و بدن ما را براى مدتى هم چون جفت جنين زيرخاك برده و وجود اصلى ما را كه تشخص ما به آن است براى مدتى به عالم برزخ كه درقرآن مطرح است انتقال ميدهد و در اولين لحظه قيامت به اراده حق ذرات جسم خاك شده هم چون انبوه سلولها كه در رحم مادر جنين را تشكيل ميدهند دوباره به مانند بار اول بدن را سرپاكرده و روح به آن باز ميگردد تا به صورت همان انسانى كه براى زندگى موقت دنيا آفريده شده بود براى حيات ابدى و زندگى جاويد و سرمدى پا به جهان بگذارد و به مبدأ و ريشه خود حضرت حق بازگردد.

كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ: «14»

همان گونه كه شمار را آفريد، پس از مرگ به او باز ميگرديد.

قرآن مجيد و روايات ميراندن را بيواسطه يا به واسطه كار خدا ميداند، چنانچه حيات بخشى را ويژه حضرت او ميشمارد.

اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها: «15»

خداست كه جان مردم را هنگام مرگشان به طوركامل ميگيرد.

وَ هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ: «16»

وفقط اوست كه زنده ميكند و ميميراند.

قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ: «17»

بگو: فرشته مرگ كه برشما گماشته شده است جان شما را به طور كامل ميگيرد.

حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ: «18»

تا هنگامى كه يكى ازشما را مرگ در رسد دراين هنگام فرستادگان ما جانش را ميگيرند و آنان در مأموريت خود كوتاهى نميورزند.

وَ لَوْ تَرى‌ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ ... «19»

اى كاش ستمكاران را هنگامى كه در سختيها و شدايد مرگاند ببينى درحالى كه فرشتگان دستهاى خود را به سوى آنان گشوده و فرياد ميزنند جانتان را بيرون كنيد ...

حضرت صادق (ع) از رسول خدا روايت ميكند كه آن حضرت فرمود: زمانى كه مرا به معراج بردند فرشته‌اى از فرشتگان را ديدم كه لوحى از نور در دست او بود و به راست و چپ نظر نداشت، به صورتى حزين به آن لوح توجه داشت. به جبرئيل گفتم: اين فرشته كيست؟ گفت: اين ملك الموت است كه به قبض ارواح اشتغال دارد.

به جبرئيل گفتم: مرا نزديك او ببر تا با وى سخن بگويم، پس مرا نزديك او برد به او گفتم: آيا همه آنان كه مردند و پس ازاين ميميرند قبض روحشان به دست توست؟

گفت: آرى، گفتم: خودت نزد همه آنان حاضر ميشوى؟ گفت: آرى دنيا به آن صورت كه خدا برايم مسخر كرده، و مرا نسبت به آن تمكن داده مانند درهمى در دست مردى كه است به هر صورت كه بخواهد آن را زير و رو ميكند. و هيچ خانه‌اى در دنيا نيست مگرآن كه من روزى پنج بار وارد آن ميشوم و به كسانى كه برمرده خود ميگريند ميگويم: براو گريه نكنيد، زيرا برعهده من لازم است كه به شما بازگردم تا آنجا كه يكى از شما باقى نماند! «20»

دراين مرحله توجه شما را به روايتى بسيار مهم از حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين جلب ميكنم كه آن حضرت به حقيقتى ضرورى كه بايد پيش از مرگ مورد نظر هركسى باشد هشدار ميدهد:

«حرام على كل نفس ان تخرج من الدنيا حتى تعلم انه من اهل الجنة هى ام من اهل النار:» «21»

برهرانسانى حرام است كه از دنيا بيرون رود مگر اين كه بداند اهل بهشت است يا اهل آتش.

درك اين مسئله به اين است كه انسان همه امورش را به كتاب خدا و فرهنگ اهل بيت عرضه كند، اگر با اين دو منبع اصيل هماهنگ است بداند كه اهل بهشت است و حفظ اين هماهنگى تا لحظه مرگ براو واجب است، و اگرهماهنگ نيست بداند اهل دوزخ است ولى پيش از مرگ ميتواند با توبه و انابه و اصلاح حال و مال، خود را از دوزخ رهانيده و مستحق بهشت الهى ميكند.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

 

(1)- نوح، آيه 14.

(2)- مؤمنون، آيه 12.

(3)- فرقان، آيه 57.

(4)- علق، آيه 2.

(5)- سجده، آيه 8.

(6)- يس، آيه 77.

(7)- دهر، آيه 3.

(8)- دهر، آيه 2.

(9)- حشر، آيه 24.

(10)- بلد، آيه 4.

(11)- الزمر، آيه 23.

(12)- مؤمنون، آيه 14.

(13)- گذشته و آينده جهان، 52.

(14)- اعراف، آيه 29.

(15)- زمر، آيه 42.

(16)- مؤمنون، آيه 80.

(17)- سجده، آيه 11.

(18)- انعام، آيه 61.

(19)- 93.

(20)- علم اليقين، ج 2، ص 845.

(21)- علم اليقين فيض، ج 2، ص 853.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

امام سجاد (ع) و روشهای تفسیری
بی‌تفاوتی مصداق بی‌دینی است
بركرانه ی صحیفه ی سجادیه
ملحق شدن راس مطهر امام حسین (ع) به بدن مطهر
علامه شهید مطهری
وَ اَمّا حَقّ الْجَارِ فَحِفْظُهُ غَائِباً وَ ...
پنج درس آموزنده سعادت بخش
جایگاه صحیفه سجادیه در بین دانشمندان
راویان صحیفه غیر از ابن سكون و عمیدالروساء
شرح های صحیفه سجادیه

بیشترین بازدید این مجموعه

اخلاق حضرت امام حسن مجتبى (عليه السلام)
كلام اميرالمؤمنين عليه السلام در باب حرص‏
بستر تاریخی مفاهیم سیاسی - اجتماعی حادثه ی کربلا
پیشوای نهم و دفاع از یک مکتب فکری ناب
شما چقدر به عهد خود وفا می کنید؟
استوارترین فرصت شیطان را بشناسید!
صلوات در كلام امام رضا(ع)
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^