مساله مهم ديگر انديشه كردن در آفرينش خودمان است. در خودمان فكر كنيم و در ساختمان بدن، روح و نفسمان بينديشيم.
«وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ».
و [نيز] در وجود شما [نشانههايى است] آيا نمىبينيد؟
يكى ديگر از مصاديق انديشه، تفكر در قرآن است:
«وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ».
و اين مثلها را براى مردم مىزنيم تا بينديشند.
«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها».
آيا در قرآن نمىانديشند [تا حقايق را بفهمند] يا بر دلهاشان قفلهايى قرار دارد؟
راستى، چرا برخى از مردم در قرآن تامل نمىكنند؟ چه كسى به دلهاشان قفل نفهمى زده است؟ و مگر جز اين است كه انسان بايد درباره آفرينش، وجود انسان، و قرآن بينديشد؟
منبع : پایگاه عرفان