براى به كار گرفتن عقل، بايد وقت از دست رفته خود را از بسيارى چيزها و بسيارى از افراد پس بگيريم؛ بايد رابطهمان را با خيلى از اشخاص قطع كنيم؛ نبايد خيلى جاها برويم؛ نبايد سر بسيارى از چهارراهها بايستيم؛ نبايد به خيلى از مغازهها برويم؛ و حداكثر هفتهاى يك يا دو بار پاى تلويزيون بنشينيم؛ چون اگر بخواهيم سفر فكرى داشته
باشيم و درباره آفرينش آگاهى به دست آوريم، بايد بسيارى از كتابها را مطالعه كنيم كه در رأس آنها قرآن قرار دارد.
در قرآن مجيد، قريب به هفتصد آيه درباره آفرينش وجود دارد كه هر كدامش هفتاد معنا دارد و هر معنايش هفتاد معناى ديگر. اين اعداد را در هم ضرب كنيد تا معلوم شود از تامل در قرآن چه درهاى باعظمتى از عالم به روى ما باز مىشود.
ما براى رسيدن به بالاترين حقيقت عالم، كه توحيد است، بايد كتابهاى فراوانى بخوانيم و مطالعات گستردهاى داشته باشيم؛ بايد از مطالعات خود يادداشت برداريم و مطالبى را كه از لابه لاى قرآن و كتابها استخراج كردهايم براى ديگران تعريف كنيم تا در ذهنمان استوار گردد و پايدار بماند. زيرا:
«التفكر على خمسه أوجه فكره فى آيات اللَّه يتولد منه التوحيد واليقين».
ما بايد با شنيدن اين جمله امير المؤمنين، عليهالسلام، دلمان براى خودمان بسوزد كه در بستر مرگ به امام حسن و امام حسين و ديگر فرزندانشان، عليهمالسلام، مىفرمايند:
«والله الله فى القرآن لا يسبقكم بالعمل به غيركم».
يعنى عزيزانم مبادا وضعى پيش بيايد كه ديگران از شما در عمل به قرآن جلو بيفتند.
خداوند در اين آيه قرآن مىفرمايد:
«ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ».
آن گاه آهنگ آفرينش آسمان كرد، در حالى كه به صورت دود بود، پس به آن و به زمين گفت: خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمانبردار آمديم.
اسرار اين آيه را از زبان لاپلاس فرانسوى بشنويم كه در عميقترين مطالعات خود كار را به جايى رساند كه رصدخانههايى درست كرد و ستارگانى را با آن رصد كرد كه فاصلهشان با زمين بيست ميليون سال نورى بود. «1» در آيات خدا، اين موضوع به صورت جملهاى خبرى مطرح شده است و ما تنها آيهاى را در صفحه كاغذى مىبينيم، اما ديگران از پشت دستگاه رصد، واقعيت بيرونى آيه را در صفحه باعظمت آفرينش مىبينند.
امامان ما بدون چشم باطن و با همين چشم ظاهر بر عالم مشرف بودند، پس سخن اميرالمؤمنين، عليهالسلام، خطاب به آنان نيست و ايشان ما را در آن سخن مخاطب قرار دادهاند. چرا بايد ديگران در عمل به فرامين قرآن و معصومان از ما پيشى بگيرند؟ مگر ما نيروى فكر نداريم. چه كسى گفته نژاد ژرمن عقلش از همه بيشتر است؟ چه كسى گفته انگليسىها قدرت عقلشان از همه ما قوىتر است؟ چه كسى گفته عقل آمريكايىها عقل مافوق است؟ چه كسى گفته كسانى كه در اروپا و در غرب زندگى مىكنند، انديشه قوىترى دارند؟ مسلماً، ما و آنان در قدرت عقل تفاوتى نداريم، ضمن اينكه ما افزون بر نيروى عقل، قدرت ايمان هم داريم. منتهى مساله اين است كه سرمايههاى ما هنوز در انبارهاست. آنها دو قرن است با سرمايه عقل خود كار مىكنند و از اواخر قرن هفده، سرمايههاى مختلف علم و عقل و مطالعه و كتاب را به كار گرفتهاند و با تمام وجود كار مىكنند، ولى ما همچنان در جاى خود ايستادهايم و نگاه مىكنيم.
منبع : پایگاه عرفان