فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

اثر شوم خودپسندى


مردى در بنى‌اسرائيل چهل سال كارش دزدى بود. روزى عيسى با عابدى از عبّاد بنى‌اسرائيل كه از ياران و ملازمان بود بر او گذشت در حالى كه عابد پشت‌سر عيسى در حركت بود، دزد پيش خود گفت: اين پيامبر خداست و در كنار او يكى از حواريين است،
اگر من هم با آنان حركت كنم نفر سوم آنها خواهم شد، پس به دنبال آنان به راه افتاد، مى‌خواست به دوست عيسى نزديك شود؛ امّا سخت خودش را خوار شمرد و گفت: من كجا و او كجا. آن حوارى با مشاهده آن مرد با خود گفت: شخصيّتى مثل من نبايد با او در حركت باشد پس او را عقب انداخت و خود در كنار عيسى قرار گرفت. مرد دزد در حركتش تنها شد، خداوند به عيسى وحى كرد: به هر دو نفر اينان بگو اعمال خود را از سر بگيرند، امّا حوارى به خاطر عجبى كه كرد، اعمالش حبط شد و اما ديگرى را به خاطر خوار شمردن نفسش بخشيدم. عيسى اين واقعه را به هر دو گفت و دزد را با خود همراه كرد. او نيز با جبران گذشته خود، از اصحاب و ياران عيسى شد


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

زن بدكاره
فلسفه روزه‏
حکایتی از حلم آيت اللَّه اصفهانى‏ (1)
آمرزش و مغفرت از بركت احسان‏
حكايتى عجيب اندر مسأله تلبيه‏
شما عهده‏دار رياست كل كشورى
بهترین برنامه اسلام
معناى واقعى شكر چيست ؟
از كجا دانستند؟
داستان گریه حضرت موسى برای اباعبدالله الحسين ...

بیشترین بازدید این مجموعه

بهترین برنامه اسلام
آقازاده‌ای که منصب حکومتی را قبول نکرد!
نامه اى بسيار مهم از حضرت رضا به حضرت جواد (عليهما ...
دو حكايت در اسراف‏
حكايت سمره‏
حكايتى عجيب اندر مسأله تلبيه‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
رفتار امام حسين (ع) با معلم فرزندش‏
حکایتی از حلم آيت اللَّه اصفهانى‏ (1)
گناه نااميدى‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^