طهارت جوارح یعنی این که چشم از همه محرمات باید پاک باشد وگرنه لایق دیدار ملکوت نمیشود، گوش هم باید صداهای حرام را نشنود وگرنه لایق شنیدن ندای )یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمـُطْمَئِنَّة ارْجِعی إِلى رَبِّك ( نمیگردد.
در قرآن کریم دو «ارجعی» یعنی درخواست بازگشت وجود دارد که یکی از آنها انسان را بسیار شاد میکند و دیگری انسان را بسیار غصهدار میسازد. خداوند به انسانی که طهارت جوارح و دل و طهارت سر دارد به هنگام مردنش میگوید:
)یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمـُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعی إِلى رَبِّكِ راضِیةً مَرْضِیةً * فَادْخُلی فی عِبادی * وَ ادْخُلی جَنَّتی (.
این خطاب را هم خودش مستقیم فرموده، نه این که به ملائکه بگوید بروید به بندهام این جمله را بگویید.
اما درخواست برگشت دیگر که انسان را بسیار غمگین میکند، جایی است که مرگ مجرم نزدیک شده و پردهها کنار رفته است و او آثار قیامتی کارهایش را میبیند. خدا هم با او قهر کرده و میخواهد با او حرف بزند. پیامبر و امیرمؤمنان و ابیعبدالله: و ملائکه رحمت هم با او قهر کردهاند و فقط ملائکه عذاب دور بستر او در حال چرخیدناند. قرآن مجید میگوید: تازیانه عذاب هم در دست آنان است. در اینجا فقط خودش درخواست برگشت دارد و میگوید مرا به دنیا برگردانید: )رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَکْتُ( اما در پاسخش میگویند: )کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَی يَوْمِ يُبْعَثُون
تفاوت این دو درخواست در آن است که آنجا خدا به عاشقش میگوید: پیش من بیا و در دنیا ماندنت بس است ولی در اینجا مجرم میگوید: میخواهم بیایم و مرا برگردان، چون بد بودم و بد کردم و میخواهم خودم را پاک کنم و بعد به نزدت بیایم.
بنابراین، طهارت جوارح، نعمت را به جای خود مصرف کردن است. پاکی جوارح به این است که با دست، قدم، شکم و دیگر اعضای بدن، کار خلاف انجام نگیرد. تازه این یک مرحله است. برای کسانی که پاکی جوارح دارند چند علامت ذکر کردهاند. میگویند: زبانشان مترنم به ذکر است، چشم آنها واله محبوب است. به سر قبرها میروند، عیادت مریض میروند، به دلجویی یتیم میروند، دل آنها برای کار کردن پر میزند، کسل و سست نمیشوند و از جا به در نمیروند.
منبع : پایگاه عرفان