پس با توجه به آیات فوق، اول باید پاک شد و بعد در پی رحمت بود.
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
آری، بعد از پاک شدن باید در پی یار بود:
ای نسیم سحر آرام گه یار کجاست |
|
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست |
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش |
|
آتش طور کجا، موعد دیدار کجاست |
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد |
|
در خرابات بگویید که هشیار کجاست |
آن کس است اهل بشارت که اشارت دارند |
|
نکتههاست بسی، محرم اسرار کجاست |
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است |
|
ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجاست |
باز پرسید ز گیسوی شکن در شکنش |
|
کائن دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست |
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو |
|
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست |
ساقی و مطرب وحی جمله مهیاست ولی |
|
عیش بییار مهیا نشود یار کجاست |
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج |
|
فکر معقول بفرما گل بیخار کجاست [20] |
شبهای دیگر قرآن را روی سرم گذاشتهام، اما امشب میخواهم آن را درون سرم و روحم و عملم بگذارم. امشب میخواهم توبه کنم و به زن و فرزندانم نیز بگویم که در حق شما اشتباه کردم که به بیحجابی یا گناهان دیگر تشویقتان کردم. این کتاب الهی، چهارده آیه درباره حجاب دارد و فردا خصم من میشود که در حق شما بد کردم و اسباب گناه را برایتان فراهم کردم. شما هم بیایید به حق این قرآن و به فرق شکافته شده علی (ع) امشب در حق من محبت کنید و از راه خطا برگردید و توبه کنید و تصمیم بگیرید که مساله حجاب را رعایت کنید تا آیه «فان رحمت الله قریب من المحسنین» شامل حالمان بشود.
چند سال پیش یک نفر در مسجد شجره مُحرم شده و با جمع کاروانیان به مسجد الحرام آمده بود. رئیس کاروان همه را به طواف کعبه برد و گفت: اینجا هفت دور بگردید. همه به سرعت انجام دادند، اما او هنوز نزدیک در مسجد الحرام ایستاده بود و قدم داخل آن نمیگذاشت. گاهی یک پایش را داخل میگذاشت و دوباره به عقب برمیگشت. خیلی ترسیده بود. یکی از دوستانش گمان کرد که عظمت مسجد الحرام او را گرفته و به همین جهت، او را مرتب ترغیب میکرد که به مسجد وارد شود. بالاخره پس از اصرار این شخص، او به سخن درآمد و گفت: من میترسم داخل بیایم و اولین حرف صاحبخانه به من این باشد که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟ آیا وقتی از تهران آمدی حجاب زن و دخترت خوب بود؟ آیا مالت را پاک کردهای؟ و با رفیقهایت و شبنشینیهایت چه کردهای؟ و من والله میترسم که داخل بیایم؟ آری باید توجه داشت که:
طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق |
|
لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند |
مهمانی امشب که شب قدر است مهمانی خاص است و همه باید خاص بشوند تا راهشان دهند، البته نمیخواهیم رحمت را مقید کنیم و اگر امشب همه کره زمین هم بخواهند بیایند مضایقهای نیست و همه را میبخشند، ولی باید همه خاص بشوند و اگر گناهکاری بینیت ترک گناه بیاید فایده ندارد. سال گذشته هم آمدیم و قول دادیم اما از آن وقت تا الان که 365 شبانه روز بود چه کردیم و اگر بگویند:[21] آیا میتوانیم پروندهمان را بخوانیم، من که نمیتوانم، و براستی چه چیزش و کجایش را بخوانم!
پیامبر اکرم (ص) فرمود که رحمت خدا برای آن کسی است که به طرف خیر بدود و خودش را تقدیم خیر بکند. امشب نیز شب خیر است و چه خیری از امشب بالاتر؟ دعوت او هم به گوش شما رسیده و نام همه شما را نوشتهاند و از همین جهت به این جلسه آمدهاید.
در روایتی از حضرت جواد الائمه (ع) نقل شده که آن حضرت به دیدن شخص بیماری رفتند. آن بیمار تا چشمش به امام جواد (ع) افتاد فریادی کشید. امام (ع) فرمود: چه شده است؟ گفت هنگامی که چشمم به شما افتاد یاد پروندهام و مرگ و قبر و دادگاه الهیام افتادم و ناراحت شدم که چه کنم؟ حضرت از رحمت خدا برایش گفت و فرمود: اگر کسی از نوک پا تا سرش مجروح شده و تمام بدنش تاول زده باشد و خون و چرک او را بیچاره کرده باشد و دکترها هم بگویند ما نمیتوانیم کاری کنیم، حالا اگر کسی به او بگوید که یک حمامی هست که بیمارهای مانند تو اگر در آن بروند به سرعت تمام زخمها و تاولهایشان خوب میشود و پوستشان مثل روز ولادتشان میگردد حال تو چگونه میشود؟ آن بیمار بسیار خوشحال شد. سپس حضرت فرمود: شما در برخورد با رحمت خدا همینگونه میشوید.[22]
شما هم که امشب اینجا آمدهاید غصه پروندهتان را نخورید و امشب در حمام توبه، خودتان را بشویید. به ما دستور دادهاند که خدا را به چهارده معصوم (ع) قسم بدهیم تا واسطه شوند و بیماری ما شفا یابد. خدا را به علیٍ (ع) و فاطمه (س) و به ساعت غربت و تنهایی غریب کربلا (ع) و به زینب کبری (س) که آماده نماز شب شده بود قسم میدهیم تا صدای ما را بشنود و اجابت کند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
پی نوشت ها:
[20]. دیوان حافظ، غزل شماره 19.
[21]. اسراء (17): 14؛ [به او میگویند:] کتاب خود را بخوان، کافی است که امروز خودت بر خود حسابگر باشی.
[22]. محجة البیضاء: 8/ 232.
منبع : پایگاه عرفان