مادرمریم وقتی باردار بود به پروردگار گفت: «رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما في بَطْني مُحَرَّراً »، نذر شرعی میکنم که کودک من خادم بیت المقدس باشد. مادر مریم هم نمیدانست این بچه دختر است فکر میکرد پسر است که نذر را با وجود پسر اجرا کند. مریم به دنیا آمد، تا چشم مادر به دختر افتاد، گفت:«فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى» پروردگارا این که دختر است، ومن نذرم را نمیتوانم ادا کنم. این بخش آیه سخن مادر مریم نیست به نظر من کلام پروردگار است، خداوند میفرماید: «وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى»، پسراصلا با دختر قابل قیاس نیست، یعنی مادر مریم، پسر برای تو ارزش ندارد، پسر یا نجار یا بقال میشود، بعد از چند سال مادرمریم که دختر برای او ناخوشایند بود می گوید چرا پسردار شدم دخترخیلی بهتر بود. اگرمن پسر به او میدادم میخواست چه کند؟ اما دختری به او بخشیدم که گوشهای او برای شنیدن صدای فرشتگان باز شد.« إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ»
منبع : پایگاه عرفان