فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

شکیبایی در برابر مشکلات - جلسه چهاردهم - (متن کامل + عناوین)

     

    جلسه چهاردهم: تأثیر مشکلات در سازندگی معنوی انسان

     (مسجد امیر المومنین علیه السلام)

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا، ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

     

    مشکلات سبب آمرزش گناهان

     

    مشکلات و سختی‌ها به شکل های گوناگون، مسئله قطعی برای انسان است. شالوده زندگی انسان بر این پایه قراردارد. با دقت نظر درآیات و روایات خواهیم فهمید که وجود مشکلات به سود انسان است.

    مشکلات سبب آمرزش گناهان مؤمن است. مؤمن وقتی به بلا مبتلا می‌شود خداوند متعال عوض آن را آمرزش گناه قرارداده است. البته این یک فایده سختی‌ها و رنج ‌هاست.

     

    نهج البلاغه نسخه‌ درمان بیماری های روحی

     

    نهج البلاغه نسخه‌ای است که بعد از قرآن کریم، بهترین طبیب دلسوز برای جامعه انسانی است . امام علی علیه السلام نگاه های بسیار عمیقی در رابطه با مصائب و مشکلات و سختی‌ها دارند که برای انسان آرام بخش است. یکی از کاربردهای نهج البلاغه این است که اندیشه انسان را نسبت به انحراف ها اصلاح می‌کند و وسوسه‌ها ، تردیدها ،کم بینی‌ها و بدبینی‌ها را معالجه می‌کند.

    امام به عیادت یکی از دوستان بیمار رفتند وکنار بسترش نشستند. چهره او افسرده بود. شاید اوپیش خود فکر می‌کرد من که شیعه هستم، چرا باید بدن من چنین مبتلا شود؟ امام به او آرامش و امنیت خاطرداده و فرمودند: «يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ»[1]، بیماری، گناهان را می‌ریزد، همانند باد پاییزی که برگهای درخت را می‌ریزد.

    این دیدگاه امیر المؤمنین علیه السلام است که عالم به حقایق و اراده الله است وعالم به این که خدا درباره بندگان تصمیم‌های خیر و مثبتی دارد. انسان با معرفت به اینگونه لطائف ،اشارات و حقایق، زبان شکایت او بسته می‌شود و حال نارضایتی‌ او از بین می‌رود. زیرا پروردگار عالم با انسان معامله بسیار پرارزشی می‌کند. بدن مؤمن درد می‌کشد و دربرابرآن پروردگار هم ریزش گناهان را از او قبول کرده است. این معامله رب با عبد، رفتار عاشق با معشوق است.

     

    درجات تقرب با نوشیدن جام بلا و تلخی ها

     

    گاهی بلاها مقام انسان را پیش پروردگار بالا می‌برد و درجات را بیشتر می‌کند. درپرونده سلمان گناه وجود نداشته ولی دچار بلا شده است. ابوذرگناهی نداشته که بامشکلات تبعید و مرگ سخت در بیابان گناهان اورا بریزد، ولی خداوند درجه او را بالا می برد. مقامات بهشتی انسان را تا جایی بالا ببرد که در قیامت همنشین انبیا و صدیقین و صالحین و شهدا باشد، این هم نوعی معامله پروردگار با بنده است.

     

    سود بیداری ازخواب غفلت دربین مشکلات

     

    سود ارزشمند بلا و سختی که در قرآن هم مطرح شده است، این است که انسان با ایمان وقتی دچار بلا می‌شود یا مشکل اقتصادی پیدا می‌کند، ازخواب غفلت بیدار می‌شود، یاد خدا و مرگ و قیامت می‌افتد، زیرا در زمان رفاه و نعمت و راحتی ها فکر او مشغول به کسب مال و لامت بدن ولذت ‌ها بوده است، از یاد خدا و مرگ و قیامت غافل می شود . مؤمن حتی با اندکی از نورایمان وقتی به مشکل برمی‌خورد، فروتن و متضرع می‌شود، نه متضرر. یعنی بلا ومصیبت او را به دایره توبه و انابه و بازگشت به پروردگار عالم می‌رساند.

     

    حکایت زنگ بیداری خفته دلان

     

    بعضی از گذشتگان براثر بلا و مشکل بیدار شدند و یاد خدا و مرگ و گناهان گذشته خود افتادند و با راهنمایی پروردگار جبران کردند. شخصی به فرهنگ اهل بیت علیهم السلام اعتقاد نداشت و با قرآن ارتباط نداشت، او براثر چند بلا به شدت عوض شد، خانواده ‌او به من گفتند: او در زمانی که اعتقادی به دین و ارتباطی با اهل بیت نداشت، نماز و روزه‌ای ضعیف انجام می‌داد، ولی اکنون تمام نمازها و روزه‌ های دوره عصیانگری خود را قضا می‌کند و حساب مال خویش راپاک کرده است. از من درخواست کردند از او خواهش کنم که زیاد نفس خود با نماز و روزه در رنج نیندازد. من به اوگفتم: چرا به خود زحمت می‌دهی؟ گفت: من باید تمام نمازها و روزه‌هایم را دوباره انجام دهم، چون آنها با محبت امیرالمومنین علیه السلام عجین نبود، اما حال من علی را شناختم و عاشق او شدم. نماز و روزه من با عشق امیر المومنین علیه السلام ارزش دارد. من شبی درخانه او درباره امیرالمومنین علیه السلام صحبت کردم، او عاشقانه گریه کرد. با این بازگشت و جبران گذشته، پایان کار او به شهادت ختم ‌شد.

     

    لطافت و برکات در روایات معصومین علیهم السلام

     

    روایات جالبی درباره حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام است که از خداوند متعال تا امام عصر علیه السلام صادر شده است. وقتی انسان روایات را برای مردم بیان می‌کند، خداوند برکات و دقائق و لطائف خوبی با الهام خود نصیب انسان می کند. پیامبر صلی الله علیه وآله درخواب به حضرت امام حسین علیه السلام فرمود :

    « حسین من، خداوند درقیامت مقامی برای تو قرار داده است که جز با شهادت به آن نمی‌رسی.»[2]

    یعنی اگر زمینه به گونه‌ای دیگر فراهم بشود که شهید نشوی، به آن مقام نمی‌رسی. قیامت، درعالی‌ترین درجات بهشت هستی.

    این گونه روایات و روایتی که امیر المؤمنین علیه السلام بالای سر بیمار رفت، زبان انسان را از گلایه می‌بندد که بلاها و سختی‌ها یا سبب پاک شدن گناهان از پرونده است، یا سبب بالا رفتن درجه و مقام درقیامت و یا زنگ بیدارباش غافلان ویا رسیدن به مقام خاص نزد پروردگار است.

    زمان بعضی از مشکلات و رنج‌ ها کوتاه است و در دنیا تمام می‌شود، بعد آسانی شروع می‌شود،« فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا*إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً »[3] ، بعضی از مشکلات هم وصل به دنیاست، ولی با رفتن انسان تمام می‌شود، مثل حادثه کربلا، زمان نامحدود ندارد ولی بعد از شهادت در راحتی ابدی قرار می گیرد، این سختی ادامه دارد تا به عالم بعد انتقال پیدا کند.

     

    گروه بلا دیدگان

     

    الف: انبیاء الهی و ائمه طاهرین علیهم السلام

     

    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید:

    گروه اول که بلاها به سوی آنها جریان پیدا می‌کند از بهترین و با ارزش‌ترین بندگان پروردگار، انبیاء الهی و ائمه طاهرین هستند.[4] کسی تصور نکند چون اراده خدا این است که اگر کسی متدین واهل عبادت باشد و حلال و حرام خدا را رعایت کند پس پروردگار عالم بلایی به او نمی دهد. هرکه ایمان او ضعیف‌ تر و عمل او کمتر باشد، رویکرد بلا به او کمتر است، یعنی خدا از او با بلا پذیرایی نمی کند، زیرا بلا دارای منفعت است، انسان باید از خود لیاقت نشان دهد که این منفعت‌ها را به او عطا کنند.

    در قرآن مجید بیان شده است با امتحانات به انسان سخت می‌گذرد ولی وقتی آگاه به عمق ومنافع بلاها باشد سختی را می‌شکند و به راحتی قبول می‌کند.[5]

    امیرالمؤمنین علیه السلام، سخنرانی می‌کردند، کسی بلند شد وگفت: من گرفتار هستم. امام فرمود: چند تا بلا دیده ای؟ گفت: یک بلاء، امام فرمود: اما من به تعداد نخ پشم های حیوانات بلادیده ام  . [6]

    علی زیر این همه بار بلاها و تلخی‌ها چقدر عاشقانه کنارخدا ایستاده است، صبر وتحمل کرد.

    امیر المومنین علیه السلام می‌فرماید: بعد از مرگ پیامبر تا کوفه بیست و پنج سال صبرو تحمل کردم، زبان گله باز نکردم، صبر کردم، اما مردم! می‌دانید چگونه صبر کردم؟ مانند کسی که استخوان تیز در غضروف گلویش گیر کرده بود نه بیرون می‌آمد نه پایین می‌رفت، مانند کسی که تیغ تیز در چشم فرو کردند و نمی‌توانست دربیاورد.[7]

    دست حضرت را بستند، ولی علی با معاویه نساخت که جنگ صفین را تحمل نکند، با بصره‌ای‌ها و شترسواران نساخت که جمل را تحمل نکند، با خوارج نساخت که جنگ نهروان را به او تحمیل نکنند.

    ولی می‌دانید این بلاها و مشکلات چقدر به درجات امیر المؤمنین علیه السلام افزود. درگروه اول حضرت ابراهیم، نوح، عیسی، ایوب، عیسی، دانیال قراردارند که گاهی آنان را درچاه می انداختند و از سنگ پر می کردند، گاهی با اره نصف می کردند، ولی با دشمن نمی توانستند توافق کنند. درصورتی دین اجازه می‌دهد با دشمن توافق کنند که توافق منجر به مخالفت با پروردگار نشود.

     

    ب: مؤمنان

     

    اما گروه دوم اهل بلا مؤمنان هستند، چون از نظر ایمان و اخلاق و عمل به انبیاء نزدیک ترند. سهم آنان از مشکلات و تحریم وگرانی و کمبود بیشتر است. تکلیف ما درمقابل مشکلات مثل انبیای خداست، نباید برای بیرون رفتن از زیر بار مشکلات با مسائل یا افرادی بسازیم که نتیجه‌اش مخالفت با پروردگار است بلکه باید مشکل را تحمل کرد.

    امام صادق علیه السلام می فرماید: در قیامت به کسی که زیاد بلا کشیده پاداشی نشان می‌دهند و می‌گویند این پاداش توست. هرچه فکر می‌کند این پاداش با نمازها و روزه‌ها ، عبادت‌ها وکار های خیر من سازگارنیست، تعجب می‌کند، می‌گوید: من فکر نمی‌کنم این پاداش برای من باشد، این پاداش شبیه پاداش انبیا و ائمه طاهرین است. فرشتگان به او می‌گویند: این پاداش برای نمازها و روزه‌های تو نیست، این پاداش برای تحمل و صبری است که در برابر مشکلات کردی. او می‌گوید که ای کاش از ولادت تا مرگ من را در دریای سختی‌ها و مشکلات می‌انداختی. [8] لحظه به لحظه اگر نتیجه درخت مشکلات را دردنیا می‌دیدیم بیشتر مشکلات را تحمل می‌کردیم.

    حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله می‌فرماید: آخرین مشکل ورنجی که مومن در دنیا می‌ بیند مرگ است، البته گاهی مرگ ‌ها هم رنج ندارد، ولی آخرین مشکل و رنج مرگ است، آخرین راحتی مردم بی‌دین هم مرگ آنان است، ولی بعد از مرگ عذاب ‌ها و رنج‌های دوزخی شروع می‌شود. [9]

     

     

     

    پی نوشت ها:

     

    .[1] نهج البلاغة:حكمت42؛ «وَ قَالَ علیه السلام لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ [مِنْكَ مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّة.»

    .[2] أمالي،شیخ صدوق: 151 ،حديث1؛ بحارالأنوار: 58 /182 ،باب44 حديث 46؛ «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع عَنْ مَقْتَلِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ وَ سَاقَ الْحَدِيثَ الطَّوِيلَ فِي قِصَّةِ كَرْبَلَاءَ وَ سَفَرِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِلَى الْعِرَاقِ إِلَى أَنْ قَالَ فَهَمَّ بِالْخُرُوجِ مِنْ أَرْضِ الْحِجَازِ إِلَى أَرْضِ الْعِرَاقِ فَلَمَّا أَقْبَلَ اللَّيْلُ رَاحَ إِلَى مَسْجِدِ النَّبِيِّ ص لِيُوَدِّعَ الْقَبْرَ فَقَامَ يُصَلِّي فَأَطَالَ فَنَعَسَ وَ هُوَ سَاجِدٌ فَجَاءَ النَّبِيُّ ص وَ هُوَ فِي مَنَامِهِ فَأَخَذَ الْحُسَيْنَ ع وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ جَعَلَ يُقَبِّلُ عَيْنَيْهِ وَ يَقُولُ بِأَبِي أَنْتَ كَأَنِّي أَرَاكَ مُرَمَّلًا بِدَمِكَ بَيْنَ عِصَابَةٍ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ يَرْجُونَ شَفَاعَتِي مَا لَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ خَلَاقٍ يَا بُنَيَّ إِنَّكَ قَادِمٌ عَلَى أَبِيكَ وَ أُمِّكَ وَ أَخِيكَ وَ هُمْ مُشْتَاقُونَ إِلَيْكَ وَ إِنَّ لَكَ فِي الْجَنَّةِ دَرَجَاتٍ لَا تَنَالُهَا إِلَّا بِالشَّهَادَةِ فَانْتَبَهَ الْحُسَيْنُ ع مِنْ نَوْمِهِ بَاكِياً فَأَتَى أَهْلَ بَيْتِهِ فَأَخْبَرَهُمْ بِالرُّؤْيَا وَ وَدَّعَهُمْ وَ سَاقَ ...»

    .[3] شرح (94):5-6.

    .[4] الكافي: 2/ 252،حديث2؛ بحارالأنوار:64/207 ،باب12،حديث6؛ «عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ ذُكِرَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْبَلَاءُ وَ مَا يَخُصُّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْمُؤْمِنَ فَقَالَ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: مَنْ أَشَدُّ النَّاسِ بَلَاءً فِي الدُّنْيَا فَقَالَ النَّبِيُّونَ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ وَ يُبْتَلَى الْمُؤْمِنُ بَعْدُ عَلَى قَدْرِ إِيمَانِهِ وَ حُسْنِ أَعْمَالِهِ فَمَنْ صَحَّ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ اشْتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ مَنْ سَخُفَ إِيمَانُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ.»

    .[5] آل عمران (3):186؛«لَتُبْلَوُنَ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثيراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ.»

    .[6]   الخرائج والجرائح : 1/180،حدیث13؛بحارالأنوار: 42/187 ،باب125،حدیث5 ؛« رُوِيَ أَنَّ أَعْرَابِيّاً أَتَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ هُوَ فِي الْمَسْجِدِ فَقَالَ مَظْلُومٌ قَالَ ادْنُ مِنِّي فَدَنَا حَتَّى وَضَعَ يَدَيْهِ عَلَى رُكْبَتَيْهِ قَالَ مَا ظُلَامَتُكَ فَشَكَا ظُلَامَتَهُ فَقَالَ يَا أَعْرَابِيُّ أَنَا أَعْظَمُ ظُلَامَةً مِنْكَ ظَلَمَنِي الْمَدَرُ وَ الْوَبَرُ وَ لَمْ يَبْقَ بَيْتٌ مِنَ الْعَرَبِ إِلَّا وَ قَدْ دَخَلَتْ مَظْلِمَتِي عَلَيْهِمْ وَ مَا زِلْتُ مَظْلُوماً حَتَّى قَعَدْتُ مَقْعَدِي هَذَا...»

    .[7] نهج البلاغه:خطبه،3 «فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا...»

    .[8] الكافي:2/255،حديث 15؛بحار الأنوار:64/212، باب12،حديث17 ؛«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَلْقَى مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ كَانَ مِسْقَاماً فَقَالَ لِي يَا عَبْدَ اللَّهِ لَوْ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِي الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِيض .»

    .[9] بحار الأنوار:69/ 39 ،باب94 ،حديث33 ؛«عَنْ مَحْمُودِ بْنِ لَبِيدٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَالَ: شَيْئَانِ يَكْرَهُهُمَا ابْنُ آدَمَ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ الْمَوْتُ رَاحَةٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الْفِتْنَةِ وَ يَكْرَهُ قِلَّةَ الْمَالِ وَ قِلَّةُ الْمَالِ أَقَلُّ لِلْحِسَاب .»؛ معاني الأخبار: 288 ؛«قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام لَمَّا اشْتَدَّ الْأَمْرُ بِالْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام نَظَرَ إِلَيْهِ مَنْ كَانَ مَعَهُ ... فَقَالَ لَهُمُ الْحُسَيْنُ علیه السلام: صَبْراً بَنِي الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَى الْجِنَانِ الْوَاسِعَةِ وَ النَّعِيمِ الدَّائِمَةِ فَأَيُّكُمْ يَكْرَهُ أَنْ يَنْتَقِلَ مِنْ سِجْنٍ إِلَى قَصْرٍ وَ مَا هُوَ لِأَعْدَائِكُمْ إِلَّا كَمَنْ يَنْتَقِلُ مِنْ قَصْرٍ إِلَى سِجْنٍ وَ عَذَابٍ.»

     

     


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

جایگاه حقیقی انسان در آیات و روایات
ارزش شیعه در کلام اهل‌بیت(علیهم‌السلام)
خاطره مردان مخلص خدا
مصاديق منعمين در قرآن
چند روايت عجيب در مورد پدر و مادر
امر و نهی واجب پروردگار بر مردم مؤمن
تاريكى‏اى كه متعلق به مادر بود
حل مشكل مردم، ارزشى بالاتر از ده عمره رجبيه
خلاصة مباحث ماه مبارک
استقامت مؤمن در برابر تحريكات‏

بیشترین بازدید این مجموعه

استقامت مؤمن در برابر تحريكات‏
رفع حجاب‏ها با ايمان و تقواى مستمر
د. آموزگار زينب‏
ردّ ادعاى كهنگى دين اسلام‏
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
شب قدر
ماهيت انسان
خاطره مردان مخلص خدا
شکیبایی در برابر مشکلات - جلسه نوزدهم - (متن کامل + ...
امر و نهی واجب پروردگار بر مردم مؤمن

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^