فارسی
سه شنبه 28 فروردين 1403 - الثلاثاء 6 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

وضعيت زن در كشورهاى مختلف ‏

1. يونان

اما يونان در آن زمان، سرزمين علم، حكمت، فلسفه، ورزش، تحقيق، تعليم و تدريس بود. يونان

يعنى كشور سقراط[1]؛ يعنى مركز به وجود آورندۀ زيمقراطيس[2]؛ يعنى محل نشو و نماى طالس ملطى[3]، افلاطون[4]، جالينوس[5]، ارسطو[6]. مقدس ترين مراكز يونان آن زمان، سه مركز بود: معبد، براى عبادت، آكادمى، براى فراگيرى دانش، و دادگسترى، براى احقاق حق ضعيفان.

در اين كشور، اگر دخترى را كه شوهر مى دادند و او در سال اول، فرزندي كه مي‌زاييد، دختر بود، در دادگاۀ آتن محكوم به پرداخت جريمه مى شد. اگر اين زن، در سال دوم هم دختر مي‌زاييد، در آن دادگاه، به دو برابر جريمه محكوم مى شد، و چنانچه در سال سوم، باز اين زن دختر مي‌زاييد، با حضور پدر و مادر آن زن و پدر و مادر داماد، در دادگسترى به دار كشيده مي‌شد.

2. چين

و اما در چين، وقتى درخانواده اى دخترى متولّد مى شد، در زماني كه اين نوزاد دختر در دست قابله بود، طبق رسم هميشگى اين كشور، بلافاصله پدر اين نوزاد دختر، از بازار آهنگرها يك جفت كفش آهنى كه قالب آن اندازۀ پاى اين نوزاد يك روزه بود، تهيه مى كرد، و هنوز لباس به تن اين نوزاد نپوشانده بودند، اين كفش آهنى را به پايش مى كرد و بند‌هايش را مى بست. اين دختر تا پانزده سال حق نداشت اين كفش را بيرون بياورد؛ براي اين كه پاى اين دختر رشد نكند؛ تا او يا در خانه بماند، و يا براى پراندن كلاغ و كبوتر، در كلبه اى در مزرعه بنشيند.

3. هندوستان

اما در هندوستان، دو قوم در هندوستان بودند. قوم اول، بت پرست بودند، و بتخانۀ آن‌ها، در مركزى كه پيش خود آن‌ها مقدس بود، قرار داشت. هر سه سالى، يكبار، براى بتى كه در آن بتخانه است، قبيله بايد قربانى مي‌برد. قربانى عبارت بود از دخترى كه هيجده سالش تمام شده بود. در آن جا او را قربانى مى كردند تا قبيله به بت تقرّب پيدا كند.

الان هم كه دنيا، دنياى علم، نور، روشنفكرى قوم، تجدد و تمدن شده است، رسم دين و قاعدۀ آييني‌شان اين است كه اگر دخترى را شوهر دادند و آن شوهر به مرض، تصادف و حادثه از دنيا رفت، چه بچه دار باشند و چه نباشند، به دنبال جنازۀ شوهر، دختر بايد تا كنار رودخانه مقدس بيايد، و براى اين كه بعد از اين مرگ، آن زن در آيينشان حقّ شوهر كردن ندارد، با طنابي آن زن جوان زنده را به مردۀ آن مرد مى بندند و هر دو را با هم آتش مى زنند و خاكسترشان را در رودخانه مى ريزند.

4. ايتاليا

و اما در ايتاليا(روم قديم)، اوضاع زن اين بود كه اگر شوهرى از دست زنش كدورت پيدا مى كرد، با كمك فرزندانش، آن زن را در خانه برهنه مى كرد. اين زن مي‌بايست به دستور شوهر سر پا مي‌نشست تا ديگِ روغن زيتون در حال جوشيدني را بر روى سرش خالى مى كردند. دوم اين بود كه اگر پدرى در كار و كاسبى ضعيف مى شد و احتياج به پول پيدا مى كرد، به خانه مى آمد و دخترش را بر مى داشت و به بازار مى آورد و او را در معرض فروش مى گذاشت؛ دختر را مى فروخت و كمبود خرجش را رفع مي‌نمود و اين گونه زندگي‌اش را اداره مى كرد.

 5. ايران

و اما در فرهنگ ايران، تا زمان بعثت پيغمبر صلى الله عليه وآله، زن ايرانى جزء اشخاص در آن جانداران زنده نبود؛ فرهنگ، يعنى كه توالد و تناسل دارند، مثل: آدم، گوسفند، شتر، گاو، و مانند اين ها، از اشخاص بودند و زن در اين فرهنگ، جزء اين اشخاص نبود، و حقّ ملكيت، كامل هم نداشت. در ايران فقط زن مى توانست مالك مالى شود كه قيمت آن از بيست من جو كمتر باشد؛ چنان‌كه به تاريخ مراجعه شود، زنان ايرانى دهقان، دامدار و چوپان بودند، و هزاران كار كوچك هم به عهدۀ آن‌ها بود.

6. عربستان

اما در عربستان، دربارۀ زنان برنامه‌هاي مختلفي را اجرا مي‌كردند:

برنامۀ اول: وقتى دختر از مادر متولّد مى شد، فوراً او را زنده به گور مى كردند.

برنامۀ دوم: وقتى دو عرب به همديگر مى رسيدند، دو جمله مى گفتند: از مركبم به نفعت پايين آمدم، و از مركبت به نفعم پايين بيا. اين دو جمله كه بين آن‌ها رد و بدل مى شد، آنان زنان خود را با همديگر عوض مى كردند؛ سه ماه، خانم اين عرب در رختخواب آن عرب ديگر بود، و سه ماه، خانم آن عرب پيش اين عرب بود.

 

برنامۀ سوم: ده نفر جوان بودند، ولى هيچكدام قدرت ازدواج كردن نداشتند، بنا براين، همه آن‌ها با هم با يك دختر به صورت شريكى ازدواج مى كردند. سر سال كه آن دختر، بچه‌اي مى زاييد، آن‌ها مى رفتند قيافه‌شناسي مى آوردند. و آن ده مرد هم در اتاق مى نشستند. آن قيافه شناس بچه را نگاه مى كرد، و بعد آن را با قيافۀ آن ده مرد ارزيابى مى كرد. جمجمه و قيافه بچه به قيافۀ هر كس بيش‌تر شبيه بود، قيافه‌شناس مى گفت: آن كودك متعلق به او است، و آن فرد پدر بچه مى شد. بقيه مي‌ماندند تا سال ديگر كه آن دختر دوباره بچه دار شود.


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تبيين كلمه «غاسق» در قرآن‏
ناله‏هاى اميرالمؤمنين عليه السلام از خوف جهنم‏
مخلَصين، تاجران پرمنفعت‏
ديدگاه قرآن درباره زندگى پاك‏
نشانه دوم اهل تعقّل‏
نفس - جلسه نهم
خودشناسی - جلسه ششم
فضل و رحمت الهی - جلسه هجدهم - (متن کامل + عناوین)
بصيرت يوسف (ع)
اهميت تقوا در عمل نيك‏

بیشترین بازدید این مجموعه

نفس - جلسه نهم
مرگ و فرصتها - جلسه هفتم
عاقبت عمل حرام و ارتباط با حرام‏
لشگركشى زيباى خدا
ناله‏هاى اميرالمؤمنين عليه السلام از خوف جهنم‏
تبيين كلمه «غاسق» در قرآن‏
ارتباط انسان با وحى الهى و شيطانى‏
بصيرت يوسف (ع)
تبيين خوبى‏ها و بدى‏ها در قرآن
گرفتارى گناه در لحظه مرگ

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^