فارسی
سه شنبه 04 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 13 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
1
نفر 0

تربيت پدرى در سيرۀ على عليه السلام(2)

 

 

اميرمؤمنان عليه السلام به فرزندش چنين سفارش كرد: «يَا بُنَيَّ أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ فِي الْغِنَى وَ الْفَقْرِ، وَ كَلِمَةِ الْحَقِّ فِي الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، وَ الْقَصْدِ فِي الْغِنَى وَ الْفَقْرِ، وَ بِالْعَدْلِ عَلَى الصَّدِيقِ وَ الْعَدُوِّ، وَ بِالْعَمَلِ فِي النَّشَاطِ وَ الْكَسَلِ، وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ.»[1]

 

اين جملات از وجود مقدس حضرت مولى‌الموحدين، اميرمؤمنان، عليه السلام به عنوان سفارش و وصيت به فرزندشان حضرت سيدالشهداء عليه السلام در كتاب‌هاى مهم ما نقل شده است.

تقسيم وجود انسان‌ها در قرآن

بنا به عقيدۀ قرآن مجيد، وجود انسان‌ها مركّب از سه ناحيه است: ناحية بدن و جسم، ناحية نفس و جان و روح، و ناحية عقل، انديشه و خرد. خداوند متعال براى حيات هر كدام از اين نواحي، عوامل كاملى را در عالم قرار داده است؛ عواملى كه جوابگوى تمام احتياجات جسم، جان و عقل بنى آدم هست. آدمى همان‌طوركه بايد عوامل كمك‌دهنده به حيات جسم، جان و عقل خود را بشناسد، بايد به اندازه اى كه احتياج دارد، براى حيات هر سه ناحيه، از عوامل قرارداده شدۀ حق در سفرۀ عالم وجود، بهره مند شود و استفاده كند.

اگر بدن انسان با عوامل عالى طبيعت كه باعث حيات بدن است، ترك رابطه كند، بدن از ادامة حيات متوقّف مى شود؛ آدمى از بين رفته و از دنيا مى رود، يا اگر انسان عواملى را كه مربوط به بدن نيست و با كارگاه بدن رابطۀ مستقيم ندارد، وارد بدن كند، باز بدنش هلاك مى شود، هر چند كه آن عوامل هم مادى است، ولي آن‌ها نمي‌توانند رابطة مستقيمي با كارگاة جسم داشته باشند؛ به طور مثال، گياهان كشنده جزء مواد طبيعت هستند، اما اين گياهان براى كارگاة بدن ساخته نشده‌اند و در اين كارگاه زايد به شمار مي‌آيند. آدمى از دو راه هلاك مى شود، اول: با قطع رابطه با مواد مورد احتياج، دوم: با حركت اشتباه براى تأمين احتياجات بدن.

همان‌طورى كه بدن مرگ و حيات دارد، نفس و جان هم مرگ و حيات دارد، قرآن مجيد در آيات زيادى به حيات و مرگ جان اشاره مى كند؛ همين‌طور عقل هم داراى حيات و مرگ است و كتاب الهى هم به اصل حيات و مرگ عقل اشاره مى كند. به طور كلي، در قرآن مجيد به نحو كامل و جامعي، عوامل برپا‌دارندة حيات جسم، جان و عقل و عوامل از بين برندة حيات آن‌ها بيان شده است.

براي همين بايد گفت: ملت بى‌ارتباط با قرآن، از حيات سالم مادى، از حيات روحى و نفسى، و از حيات عقلى دور هستند، هر چند كه آن‌ها بر زمين زندگى كنند. در ارزيابى قرآن، اين زندگان زندة واقعى نيستند؛ بلكه مردگانى زنده نما هستند.

آيات: }لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ{در قرآن مجيد هم همين مسير را دنبال مى كند؛ يعنى مرگ جان را نشان مى دهند، و همين‌طور در قرآن مجيد نشان داده مي‌شود كه چه عواملى باعث مى شود جان بميرد، و اين كه چه عواملى باعث مى شود روان و نفس داراى حيات انسانى و الهى گردد، و همين‌طور چه عواملى باعث مى شود عقل زنده بماند و رشد كند، و نيز چه عواملى باعث مى شود عقل حالت درك خودش را از دست بدهد، و هم‌چنين چه عواملى باعث مرگ و يا حيات بدن است. آشنايى با اين عوامل و عمل به اين عوامل، جامعه اى مى سازد كه خدا مى خواهد و انبيا به خاطر آن به رسالت مبعوث شدند، ولى جهل به اين عوامل و قهراً دور ماندن از عمل به اين عوامل، جامعه اى مى سازد كه خدا به آن رضايت نمى دهد؛ جامعه‌اي كه سير و حركت آن بر خلاف هدف پيغمبران خدا است. در قرآن مجيد اين جامعه به عنوان جامعه‌اي زنده مورد توجّه نيست، هر چند در اين جامعه، ظاهر زندگى آراسته به زرق و برق هم باشد؛ چون داشتن زرق و برق در اسلام ملاك حيات نيست. در اسلام به معناى عام كلمه، و در حريم هدايت؛ يعنى از زمان ورود آدم به كرة خاك كه انسان هدايت خدا را دنبال كرده تا روز قيامت، زرق و برق مادى يا صنعت و تكنيك، بدون نور عالم ملكوت خيلى اهميت ندارند؛ بلكه عامل هلاكت هستند.

 

در نوشته هاى دانشمندان و افراد شاخص سياسي عالم ملاحظه مى كنيد كه ترس و وحشت بر بشر حاكم است؛ از اين كه او اين تمدن از درون خودش را نابود كند، و مسلّم است كه بدون نور الهى، اين تمدن منفجر مى شود؛ چون اين تمدن تمام سرزمينها و بنى آدم را به سمت شعله هاى عجيب و غريب جنگ‌ها، رنج‌ها و ناراحتى ها رهنمون مى سازد.


منبع : پایگاه عرفان
1
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

مناجات يوسف عليه السلام بعد از پادشاهى‏
حلال و حرام مالی ـ جلسه ششم - (متن کامل + عناوین)
تفاوت قرائت با تلاوت در قرآن
امیرالمؤمنین(ع)، تجلی انبیای الهی
با خدا باش، پادشاه باش‏
جبهه مقابل عشق با معرفت
آخرين لحظات عمر مؤمن‏
حرام خورى و پنج خطر آن‏
فتح و ظفر حقيقى مؤمن‏
فرار از جهنم به سوى بهشت‏

بیشترین بازدید این مجموعه

عرفان در سوره حضرت یوسف (ع) - جلسه چهاردهم
خواسته‏هاى ارزشمند اولياى خدا
صفات شيعه قابل قبول‏
حرام خورى و پنج خطر آن‏
ادامه حكايت عبيدالله بن حرّ جعفى‏
عرشيان فرش نشين، و عاشقان با معرفت‏
با خدا باش، پادشاه باش‏
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
فضل و رحمت الهی - جلسه دهم (1) - (متن کامل + عناوین)
امیرالمؤمنین(ع)، تجلی انبیای الهی

 
نظرات کاربر

سید جابر سیدی
ما به جناب استاد ارادت داریم
پاسخ
0     0
26 ارديبهشت 1393 ساعت 04:04 صبح
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^