نشانة اول آنها، «صِدْقَ الْحَدِيثِ» است؛ آنها زبانى راستگو دارند؛ زبانى دارند كه با دروغ، كه در اسلام خيانت و جنايت است، ارتباطى ندارد. دروغگو يعنى آدم ضعيفالنفس، ترسو، وجود بى شخصيت، و كسى كه پيوند خود را از اصالتش بريده است. در رأس راستگويان عالم، پيغمبران خدا هستند. قرآن مجيد مى فرمايد: در بازار قيامت، برنامه اى كه منفعتي سرشار را نصيب زنده شدگان مى كند، راستى است: }هذَا يَوْمُ يَنفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ{ [4]؛ يعنى آنها در تمام برنامه ها راستگو هستند. انسانهاى راستگويي كه به زن، فرزند و به اجتماع راست مى گويند و در تمام شؤون حيات، افرادي مورد اطمينان هستند. آنان از نظر زبان، افراد راستگوي داراى صداقت و زبان مستقيم هستند. اين نشانة اول، دينداران است.[5]
نشانۀ دوم : اداى امانت
دومين نشانهاي كه در دينداران ديده مى شود، «أَدَاءَ الْأَمَانَةِ» است؛ محال است كه آنها به امانت خيانت كنند؛ آنها افرادي هستند كه تمام وجودشان را امانت خدا مى دانند و نسبت به چشم، گوش، دست، پا، شهوت و شكم خود خاين نيستند: }إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولاً.{[6]
خدا مى گويد: من امانت قانونى و شرعى خود را بر همۀ عالم عرضه كردم و تنها قوة پذيرش انسان امانت من را پذيرفت، و اين چنين شد كه انسان خود را امانت دار خدا مى داند و دينداران اين ويژگي انسان بودن خود را نشان ميدهند. آنان نسبت به امانت خلق هم انسانهايي مستقيم هستند و اگر ميليونها و ميلياردها تومان پول نزد آنان امانت گذاشته شود، اين وابستگان به خدا، بين آن پولهاي آن چناني و پر كاهي فرقي نمى گذارند، يعنى خود را نسبت به چنين مالي هيچكاره مى دانند؛ معنايى ندارد كه اصلاً به فكرشان خطور كند نسبت به اين پول دستدرازى كنند.
روايتي را ابوذر نقل كرده كه عثمان بن عفان، خليفة سوم اهل تسنن، هم در نقل اين روايت با او شريك بوده و آن را تأييد نموده است:
شبي يك درهم به عنوان صدقه پيش پيغمبر امانت بود، رسولالله صلّى الله عليه و آله و سلّم از ترس اين كه مبادا بميرد و ورثهاش آن را از اموال مورثي به حساب آورند، شب را در حزن و وحشت به سر برد تا اين كه صبح فردايش آن يك درهم را صدقه داد و آرام گرفت و خيال خود را راحت كرد. اين رفتار حضرت، گوياي حساسيت دين نسبت به امانت است.[7]
زينالعابدين عليه السلام مى فرمايد: اگر خنجرى كه سر پدرم را در كربلا جدا كرد، در مملكت قيمت پيدا كند و عتيقه شود و قيمت آن هم خيلى بالا رود، و شمر آن را نزد من به امانت بگذارد، والله روز خواستن آن امانت، آن را سالم به او پس مى دهم.[8] اين منش، مكتب دين است، هر چند امروز در جهان خيليها دارند به امانت خيانت مى كنند، و بالاخره تمدّن فعلي بشر با چنين منشهاي غلطي سقوط مى كند و الان هم دارد سقوط مينمايد، ولي شما با پيروي از مكتب، سعي كنيد چنين نباشيد؛ چون اگر فريب اين زندگى بى قانون و بى قاعده را بخوريد و بگوييد جهان، جهانى نيست كه به امانت خيانت نكند، پس ما هم چنين كنيم، واگر بخواهيد از اين رهنمودهاي اسلام دست برداريد، ضرر براي خود شما هست.
منبع : پایگاه عرفان