فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آسان‌گیری در ازدواج

 

روزی که امیرالمومنیننزد پیامبر رفت و فاطمه زهرا را خواستگاری کرد، حضرت فرمود: علی جان، من چیزی برای جهازیه ندارم. حضرت عرض کرد: من هم چیزی نمی‌خواهم.[12]

این فضای اسلام است. در چنین فضایی، دیگر آبرویم رفت و بد است و... معنا ندارد. فضای دین فضای امنیت و آسایش و فضای «یرید الله بکم الیسر» است. فضای آبرویم رفت و ... نیست.

معلوم نیست چرا ما این همه دچار غلط‌کاری در خرجیم؟ دخترها بی‌جهت در خانه نمی‌مانند تا از سن ازدواجشان بگذرد. شرایط ازدواج خیلی سنگین است که این اتفاق می‌افتد. وقتی داماد را مجبور می‌کنند که دو مجلس بگیرد: یکی برای عقد و نامزدی و دیگری برای عروسی؛ خرید وسایل گوناگون را هم به او تحمیل می‌کنند و سر خرید عروس و رفتن به بازار او را متقبّل انواع و اقسام هزینه‌ها می‌کنند؛ چنین شرایط تلخ و سنگینی سبب می‌شود جوان‌ها از ازدواج روی‌گردان شوند. در نتیجه، پسرها بی‌زن می‌مانند و دخترها بی‌شوهر. به تبع، زنا و اعمال زشت دیگر هم شیوع پیدا می‌کند و جامعه تباه می‌شود. در حالی که این دستور اسلام نیست و بدیهی است که گناه زنا و اعمال حرام دیگر را خدا به پای پدر و مادران سختگیر و ایجاد کنندگان این شرایط می‌نویسد.[13]

جامعه امروز ما از اسلام واقعی بسی دور است. چه کسی می‌تواند خصوصیات یک جامعه اسلامی را به جامعه ما برگرداند؟ امروزه، شعارهای ما اسلامی است؛ نام خیابان‌هایمان اسلامی است؛ اما زندگی‌مان اسلامی نیست. چه فایده‌ای دارد نام یک بلوار یا شهرک، بلوار حضرت سیدالشهداء یا شهرک امام حسینباشد، ولی کسانی که در این مناطق خانه و مغازه دارند اعمالشان سنخیتی با امام حسین نداشته باشد؟

که ای نفس من در خور آتشم

 

 

به خاکستری روی درهم کشم؟

     

    بزرگان نکردند در خود نگاه

 

 

خدابینی از خویشتن‌بین مخواه

 

 

تواضع سر رفعت افرازدت

 

 

تکبر به خاک اندر اندازدت.

     

    *

 

 

یکی قطره باران ز ابری چکید

 

 

خجل شد چو پهنای دریا بدید

     

    که جایی که دریاست من کیستم

 

 

گر او هست حقا که من نیستم

     

    چو خود را به چشم حقارت بدید

 

 

صدف در کنارش به جان پرورید

     

    سپهرش به جایی رسانید کار

 

 

که شد نامور لولو شاهوار

     

    بلندی از آن یافت کو پست شد

 

 

در نیستی کوفت تا هست شد.

     

    *

 

 

ز خاک آفریدت خداوند پاک

 

 

تو ای بنده افتادگی کن چو خاک

     

    حریص و جهانسوز و سرکش مباش

 

 

زخاک آفریدت چو آتش مباش

     

    چو گردن کشید آتش هولناک

 

 

به بیچارگی تن بینداخت خاک

     

    چون سرفرازی نمود این کمی

     

 

از آن، دیو گردند از این آدمی.[14]

 

انسان نباید مانند آتش باشد و به جان مملکت و ملت بیفتد؛ نباید امنیت و آسایش مردم را به هم بریزد؛ باید یاد بگیرد که تواضع پیشه کند و از خودخواهی و منیّت دست بشوید که از قدیم گفته‌اند:

 

افتادگی آموز اگر طالب فیضی

 

هرگز نخورد آب زمینی که بلند است


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

جایگاه حقیقی انسان در آیات و روایات
ارزش شیعه در کلام اهل‌بیت(علیهم‌السلام)
خاطره مردان مخلص خدا
مصاديق منعمين در قرآن
چند روايت عجيب در مورد پدر و مادر
امر و نهی واجب پروردگار بر مردم مؤمن
تاريكى‏اى كه متعلق به مادر بود
حل مشكل مردم، ارزشى بالاتر از ده عمره رجبيه
خلاصة مباحث ماه مبارک
استقامت مؤمن در برابر تحريكات‏

بیشترین بازدید این مجموعه

استقامت مؤمن در برابر تحريكات‏
رفع حجاب‏ها با ايمان و تقواى مستمر
تفاوت «ضرر» و «خسران»
ردّ ادعاى كهنگى دين اسلام‏
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
شب قدر
ماهيت انسان
خاطره مردان مخلص خدا
شکیبایی در برابر مشکلات - جلسه نوزدهم - (متن کامل + ...
امر و نهی واجب پروردگار بر مردم مؤمن

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^