فارسی
سه شنبه 28 فروردين 1403 - الثلاثاء 6 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
1
نفر 21
72% این مطلب را پسندیده اند

روایتی از امام صادق(ع) درباره تهمت

روایتی از امام صادق(ع) درباره تهمت

 علقمه مى گويد: من خدمت امام صادق عليه السلام رفتم و عرض كردم: آقا! پشت سر ما خيلى حرف هاى بد مى زنند تا حدى كه:

 «يَنْسُبُونَنَا إِلَى عَظَائِمِ الْأُمُورِ وَ قَدْ ضَاقَتْ بِذَلِكَ صُدُورُنَا»

 يابن رسول اللّه! سينه ام تنگ شده و دلم گرفته است!

 

امام صادق عليه السلام فرمود: اى علقمه! واقعاً مى خواهى تمام مردم دوستت داشته و پشت سرت حرف نزنند؟ اصلاً امكان ندارد،

 «مِمَّا لَمْ يَسْلَمْ مِنْهُ أَنْبِيَاءُ اللَّهِ وَ رُسُلُهُ وَ حُجَجُ اللَّهِ»

 زبان جنسى است كه از شر آن انبيا و ائمه عليهم السلام و اولياى الهى در امان نبودند.

  «أَ لَمْ يَنْسُبُوا يُوسُفَ  عليه السلام إِلَى أَنَّهُ هَمَّ بِالزِّنَا»

   آيا به يوسف صديق و محسن و صابر و متوكل و نبى خدا ـ كه همه اين اوصاف در قرآن مجيد آمده ـ تهمت زنا نزدند؟!

 

اى علقمه! مگر زبان نبود كه آمد و گفت: مى دانى چرا ايوب مبتلا به اين همه بلا شده؟ از بس كه گناه كرده مبتلا گشته است، اگر آدم خوبى بود كه اين همه بلا بر او نازل نمى شد؟!

اى علقمه! مگر داود  عليه السلام پيامبر خدا نبود؛ با اين زبان به او تهمت زدند كه كبوتر بازى مى كرد، چشمش به زن همسايه افتاد، شوهر آن زن را با يك خنجر كشت و بعد آن زن زيبا را گرفت.

اى علقمه! مگر زبان مردم نبود كه مى گفتند: موسى بچه دار نمى شود.

 

آيا زبان مردم نبود كه همه فرستادگان الهى را ساحر خواندند؟

آيا زبان مردم نبود كه گفتند: مريم عليه االسلام، نعوذ باللّه به يك نجارى زنا داده و عيسى به دنيا آمده، ولى چون آدم خوبى است، خدا او را پيغمبر كرده است؟

 

آيا زبان مردم نبود كه در شام امام زين العابدين عليه السلام را خارج از دين دانستند؟

آيا زبان مردم نبود كه پيغمبر صلى الله عليه و آله را شاعر و مجنون خطاب مى كرد؟

 

آيا زبان مردم نبود كه روزى در مدينه گفتند: پيغمبر اسلام يك بار زن زيد بن حارثه را ديده و عاشق او شده و آنقدر پيش زيد تبليغ سوء كرد تا زيد زنش را طلاق داد و بعد با او ازدواج كرد!

بعد امام صادق عليه السلام اشك ريخت و فرمود: اى علقمه! مى دانى اين مردم با زبانشان چه بلايى بر سر اميرالمؤمنين  عليه السلام آوردند؟! كارى كردند كه بابايم اميرالمؤمنين عليه السلام آرزوى مرگ كرد.

 

يك روز اميرالمؤمنين  عليه السلام از مسجد بيرون آمد و مالك را صدا زد و فرمود: مالك! خيلى دلم گرفته است، بيا برويم خانه ما، با هم رفتند به خانه حضرت، اميرالمؤمنين  عليه السلام از مالك سؤال كرد كه اى مالك! من آدم بدى هستم؟ مالك!  همينطور متحيّر ماند كه اين چه سؤالى است، چرا قلب مرا آتش مى زنيد؟

 

حضرت فرمود: اگر تو تصديق مى كنى و قبول دارى، پس چرا مردم اينقدر پشت سر من حرف مى زنند؟ مگر من چه كرده ام؟

طريق باز كردن راه معراج، سلامت زبان است.

«و اجعل لساني بذكرك لهجا و قلبي بحبك متيما»

 

 جلسه سی ام سخنرانی استاد حسین انصاریان  (تهران، مسجد جامع بازار دهه اول محرم 1363)

 


منبع : پایگاه عرفان
1
72% (نفر 21)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اخلاق و رفتار امام موسی بن جعفر (ع)
سازگاری توبه با عدل خدا
امام هادی(ع)؛ خورشید هدایت
شفاعت در آیات قرآنی
همه چیز درباره تاسوعا، عاشورا...
علمدار کربلا از نورالله امینی نوش‏آبادی
محمد بهرامی اصل «عاصی» شراب عطش
مجید مرادی رودپشتی سبزگون‏
بنى اميه را رسوا كرد
بركات شهادت امام حسين (ع)

بیشترین بازدید این مجموعه

اهل بيت (عليهم السلام) صراط مستقيم
گوشه‏اى از اخلاق عظيم پيامبر گرامى اسلام (صلى ...
سازگاری توبه با عدل خدا
حقوق زن و شوهر
فاکتورهایی برای استجابت دعا
گوشه اى از عذاب قيامت‏  
ترسیمی از چهره ها در سوره یس
حضرت خدیجه (س) مادر امت
آیا واقعاً پیامبر، پیامبرِ رحمت بود؟
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

محمدصادق
باسلام واحترام ممنون از مطلب خوبتون اما بنده از آنجایی که کمی به ادبیات عرب آشنایی دارم اشکالی دیدم در متنتون اون اشکال اینه که برای جنس مذکر اگر عرب بخواد ضمیر بیاره با ضمیر مونث فرق داره مثلا برای مذکر علیه السلام و برای مونث علیها السلام میگوید یا برای جمعی مثلا پیامبران و... علیهم السلام میگوید باتشکر
پاسخ
0     0
9 خرداد 1397 ساعت 11:23 صبح
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^