فارسی
پنجشنبه 30 فروردين 1403 - الخميس 8 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

استخاره در قرآن و روایات

اصل استخاره در اكثر روايات معتبره به اين معناست كه انسان از استبداد به رأى در تمام امورش كه روزنهاى براى تسلط شيطان است، و از اعتماد به نظر و عقل خودش بدون رعايت نظر اهل بصيرت و انديشه در امان بماند، كه استبداد به رأى و تنها به نظر و عقل خود تكيه كردن، عين ضلالت، و افتادن در مسير شقاوت، و زمينه سازى براى انواع شرور و ضرر و زيان است.
استخاره در قرآن و روایات

حقيقت استخاره

استخاره به معناى توسّل و دعا است. استخاره به معناى رو آوردن به پيشگاه حق و درخواست تحقق خير در انجام امر از حضرت حق است.

استخاره توكّل به خدا در جميع امور، و اقرار به جهل به مصالح خويش نزد حق و واگذارى تمام جهات زندگى به دست رحمت اوست، و طلب خير براى امر دنيا و آخرت از حضرت حق است.

 

اصل استخاره در اكثر روايات معتبره به اين معناست كه انسان از استبداد به رأى در تمام امورش كه روزنه اى براى تسلط شيطان است، و از اعتماد به نظر و عقل خودش بدون رعايت نظر اهل بصيرت و انديشه در امان بماند، كه استبداد به رأى و تنها به نظر و عقل خود تكيه كردن، عين ضلالت، و افتادن در مسير شقاوت، و زمينه سازى براى انواع شرور و ضرر و زيان است.

 

اين گونه استخاره بنابر روايات و عمل اولياى خدا از طريق دعا، يا باز كردن قرآن البته با رعايت شرايط لازم، يا تسبيح يا قرعه يا مشورت با پاكان، عملى مستحب است و در مجموع داراى نتيجه مثبت است. اما فال گرفتن و رمّالى براى درك خير، كارى نامشروع و عملى خلاف عقل و منطق، و محل كسب مال براى تنبلان و تن پروران است.

 

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

اذا ارادَ احَدُكُمْ امْراً فَلا يُشاوِرْ فِيهِ احَداً حَتّى يَبْدَأَ فَيُشاوِرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقيلَ لَهُ: ما مُشاوَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قالَ: يَسْتَخيرُ اللَّهَ فيهِ اوَّلًا ثُمَّ يُشاوِرُ فيهِ، فَانَّهُ اذا بَدَأَ بِاللَّهِ اجْرَى اللَّهُ لَهُ الْخَيْرَ عَلى لِسانِ مَنْ شاءَ مِنَ الْخَلْقِ. «1»

هرگاه يكى از شما اراده كارى كرد، با احدى قبل از حضرت حق مشورت نكند، ابتداى مشورت خود را با پروردگار قرار دهد. عرضه داشتند: مشاوره با خداوند چگونه است؟ فرمود: به صورت دعا از حضرت حق بخواهد كه آنچه خير اوست پيش آورد، سپس با اهلش مشورت كند، كه هر كس از خداوند خير بخواهد حضرت محبوب خيرش را بر زبان هر كه از خلقش بخواهد جارى كند.

 

پس حقيقت استخاره گدايى و درخواست خير از خداوند است، و چون اكرم الاكرمين كسى را از درگاهش نااميد نمى كند و استجابت اين گونه دعا را جارى شدن خير به وقت مشورت بر زبان غير براى دعا كننده قرار مى دهد.

 

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

حدود مشورت را نيز رعايت كن و آن چهار چيز است: طرف مشورت بايد عاقل، آزاد و مؤمن، رفيق موافق، و نگهدارنده اسرار باشد. «2»

 

حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد:

وقتى يكى از شما خواست بخرد يا بفروشد يا وارد كارى شود، با ياد خدا شروع كند و اين گونه از او بخواهد: الهى قصد چنين كارى دارم اگر اين كار برايم در دين و دنيا و آخرت خير است بر من آسان كن، اگر شرّ است از من بگردان. سپس با ده مؤمن يا پنج مؤمن دوبار يا با دو مؤمن پنج بار يا با يك مؤمن ده بار مشورت كند. «3»

 

عبداللَّه بن يعفور مى گويد: از حضرت صادق عليه السلام در باب استخاره شنيدم:

خدا را به عظمت و بزرگى ياد كن، و او را سپاس بگو، سپس بر محمّد و آلش درود فرست آنگاه بگو:

اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِانَّكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ، وَ انْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ، اسْتَخيرُاللَّهَ بِرَحْمَتِهِ. «4»

خداوندا! از تو درخواست مى كنم كه داناى پنهان و آشكارى، رحمتت بى اندازه و مهربانى ات هميشگى است و تو عالم و داناى به غيب و پنهان هستى. مشورت و از خدا به خاطر رحمت بى انتهايش طلب خير مى كنم.

 

در مقدمه دعاى سى و سوم «صحيفه سجاديه» فيض الاسلام آمده است كه شيخ مفيد فرموده است:

شايسته نيست كسى كه از خداى تعالى استخاره مى نمايد در چيزى باشد كه او را از آن نهى كرده يا بر او واجب نموده است، استخاره در امر مباح و چيزى است كه روا باشد، مانند رفتن به يكى از دو مجلس كه جمع بين هر دو ممكن نباشد.

 

از جمله آداب كسى كه استخاره مى كند آن است كه ظاهر و باطن و آشكار و نهان او پاك و پاكيزه باشد، ظاهر او از نجاسات ظاهرى و باطنش از شك و دودلى.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

پدرم هرگاه مى خواست در كارى استخاره كند وضو مى گرفت و دو ركعت نماز مى خواند، و اگر خادمه اى با حضرت سخن مى گفت آن بزرگوار مى فرمود: سبحان اللَّه و حرف ديگر نمى زد تا فراغت مى يافت. «5»

 

استخاره در كلام بزرگان

از مجموع روايات و گفتار بزرگان استفاده مى شود كه استخاره بر چهار نوع است:

1- استخاره به دعا

2- استخاره به قرآن

3- استخاره به رقاع

4- استخاره به تسبيح

 

1- استخاره به دعا

 جابر بن عبداللَّه مى گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله استخاره را به ما آموخت چنانكه سوره اى از قرآن را آموخت، و مى فرمود:

هرگاه يكى از شما قصد كارى كند دو ركعت نماز غير از نماز واجب بجا آورد سپس بگويد:

اللَّهُمَّ انّى اسْتَخيرُكَ بِعِلْمِكَ، وَ اسْتَقْدِرُكَ بِقُدْرَتِكَ، وَ اسْأَلُكَ مِنْ فَضْلِكَ الْعَظيمِ، فَانَّكَ تَقْدِرُ وَ لا اقْدِرُ، وَ تَعْلَمُ وَ لا اعْلَمُ، وَ انْتَ عَلّامُ الْغُيُوبِ. اللَّهُمَّ انْ كُنْتَ تَعْلَمُ انَّ هذا خَيْرٌ لى فِى دينى وَ مَعاشِى وَ عاقِبَةِ امْرى اوْ قالَ عاجِلِ امرى و آجِلِه فَاقْدِرْهُ لى وَ يَسِّرْهُ لى، ثُمَّ بارِكْ لى فيهِ، اللَّهُمَّ وَ انْ كُنْتَ تَعْلَمُ انَّ هَذا الاْمْرَ شَرٌّ لى فِى دينى وَ مَعاشى وَ عاقِبَةِ امْرى فاصْرِفْهُ عَنّى، وَ اصْرِفْنى عَنْهُ، وَاقْدِرْ لِىَ الْخَيْرَ حَيْثُ كانَ، ثُمَّ رَضِّنى بِهِ. «6»

الهى! من از تو به دانائيت خير و نيكى درخواست مى كنم، و به توانائيت مى خواهم كه خير را بهره من گردانى، و احسان بزرگ تو را مى طلبم زيرا تو توانائى و من ناتوانم، و تو مى دانى و من نمى دانم، و تو به نهانى ها عالِمى، بار خدايا! اگر مى دانى اين كار در دين و زندگى و پايان كارم براى من خير و نيكى است پس آن را برايم مقدّر و آسان و مبارك و نيكو گردان. و اگر مى دانى اين كار در دين و زندگى و پايان كارم براى من شرّ و بدى است پس آن را از من و مرا از آن دور فرما، و آنچه كه خير من است برايم مقدّر كن، سپس مرا به آن خشنود نما.

اين مرحله از استخاره در حقيقت دعا و درخواست از حضرت ربّ العزّه براى گشايش كار و پيشگيرى از ضرر با كمك رحمت اوست.

 

2- استخاره به قرآن

 استخاره به قرآن به فرموده حضرت صادق عليه السلام بدين صورت است.

هرگاه خواستى از كتاب عزيز استخاره كنى پس از بسم اللَّه الرحمن الرحيم بگو:

اللَّهُمَّ انْ كانَ فِى قَضائِكَ وَ قَدَرِكَ انْ تَمُنَّ عَلى شيعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله بِفَرَجِ وَليِّكَ وَ حُجَّتِكَ عَلى خَلْقِكَ فَاخْرِجْ الَيْنا آيَةً مِنْ كِتابِكَ نَسْتَدِلَّ بِها عَلى ذلِكَ. «7»

بار خدايا! اگر در قضا و قدر توست كه بر پيروان آل محمّد صلى الله عليه و آله به فرج ولىّ و حجّتت بر خلقت منّت گذارده خير و نيكى بخشى، پس آيه اى از كتاب خود را براى ما بيرون آور كه آن را بر منّت نهادن تو دليل آوريم.

حضرت مى فرمايد: سپس قرآن را مى گشايى و شش ورق مى شمارى و از ورق هفتم شش سطر، و آنچه در آن است مى انديشى.

 

3- استخاره به رقاع

 امام صادق عليه السلام فرمود: استخاره به رقاع به اين نحو است: روى سه قطعه كاغذ بنويس:

بِسْمِ اللَّهِ الرّحمن الرّحيم، خِيَرَةٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزيزِ الْحَكِيمِ لِفُلانِ بْنِ فُلانَةَ، افْعَلْ.

و روى سه قطعه ديگر بنويس:

بِسْمِ اللَّهِ الرّحمن الرّحيم، خِيَرَةٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزيزِ الْحَكِيمِ لِفُلانِ بْنِ فُلانَةَ، لا تَفْعَلْ.

آنگاه هر شش قطعه را زير جانماز بگذار، سپس دو ركعت نماز بجاى آور، چون از نماز فارغ شدى به سجده برو و صد مرتبه بگو:

اسْتَخيرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرَةً فى عافِيَةٍ.

پس بنشين و بگو:

اللَّهُمَّ خِرْلى وَ اخْتَرْلى فى جَميعِ امُورى فى يُسْرٍ مِنْكَ وَ عافِيَةٍ.

آنگاه شش قطعه را با دست خود مخلوط كن و تك تك بردار اگر سه مرتبه پشت سر هم «افعل» آمد آن كار را انجام بده، و اگر سه بار پشت سر هم «لا تفعل» آمد آن را ترك كن، و اگر يكى افعل بود و ديگرى لاتفعل وقتى قطعه ها به پنج رسيد به آنچه كه در آن اكثريت دارد عمل كن و ششمين كاغذ را رها نموده توجّه مكن. «8»

 

4- استخاره با تسبيح

 حضرت صادق عليه السلام در باب استخاره با تسبيح فرمود:

«يك بار سوره حمد را، و سه بار توحيد را بخوان، و پانزده مرتبه صلوات فرست آنگاه بگو:

اللَّهُمَّ انّى اسْألُكَ بِحَقِّ الْحُسَيْنِ وَجَدِّهِ وَ ابيهِ وَ امِّهِ وَ اخيهِ وَ الاْئِمِّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ انْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ انْ تَجْعَلَ لِىَ الْخِيَرَةَ فِى هذِهِ السَّبْحَةِ، وَ انْ تُرِيَنى ما هُوَ الاْصْلَحُ فِى الدِّينِ وَ الدُّنْيا. اللَّهُمَّ انْ كانَ الاْصْلَحُ لى فِى دينى وَ دُنْياىَ وَ عاجِلِ امْرى وَ آجِلِهِ فِعْلَ ما انا عازِمٌ عَلَيْهِ فَأْمُرْنِى، وَ الّا فَانْهَنِى، انَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ.

بار خدايا! به حق حسين و جد و پدر و مادر و برادر و امامان از فرزندان او، از تو مى خواهم كه بر محمّد و آلش درود فرستى، و براى من در اين تسبيح خير و نيكى قرار دهى، و آنچه را كه در دين و دنيا براى من شايسته تر است مقدّر فرمائى.

بار خدايا! اگر كارى را كه تصميم دارم در دين و دنيايم و هم اكنون و پس از اين براى من شايسته است مرا به آن امر كن و اگر نه نهى فرما، زيرا تو بر هر چيز توانايى.

سپس يك مشت از تسبيح را مى گيرى و مى شمارى و مى گوئى:

سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ للَّهِ وَ لا الهَ الَّا اللَّهُ.

پس اگر دانه آخر سبحان اللَّه بود در بجا آوردن و نياوردن آن كار مختارى، و اگر الحمدللَّه بود آن امر است، بجاى آور، و اگر لااله الّا اللَّه بود نهى است، آن را بجا نياور.» «9»

گر پذيرى تو زمن جان چه شود

 كار بر من كنى آسان چه شود

دل زمن بردى و جان شد مشتاق

 گر فداى تو شود جان چه شود

برقع از روى چو مه برگيرى

 تا شوم واله و حيران چه شود

از گلستان رخ و زلف تو من

گر بچينم گل و ريحان چه شود

گر دهان را به سخن بگشائى

 تا برم قند فراوان چه شود

ساقى چشم تو گر باده دهد

تا خرد مست شود زان چه شود 

فكنى زان لب شيرين شورى

در نهاد شكر ستان چه شود

گره از زلف اگر بگشائى

تا شود خلق پريشان چه شود

سر فيض ار بودت تا از تو

شودش كار بسامان چه شود

بنوازى تو اگر مورى را

تا شود رشك سليمان چه شود

(فيض كاشانى)

استخاره در روايات

استخاره در روايات به معناى طلب خير و بركت است. يعنى انسان در كارهايش از خداوند درخواست خير كند ولى در برخى روايات هم به وسيله اى كه با آن استخاره صورت مى گيرد اشاره شده است. مانند قرآن، نماز، دعا، تسبيح و ... كه در هر يك به شيوه هاى مخصوصى مراد حق تعالى را به دست مى آورد. و اين شيوه ها با تفأّل و فال بينى و تعبير خواب و رمل و اسطرلاب تفاوت بسيار دارد.

زيرا استخاره يكى از شيوه هاى طلب هدايت الهى است و انسان در زمانى كه وظيفه خود را از راه تفكّر خويش و مشورت با ديگران به ويژه اهل دانش و نيكوكاران به دست نمى آورد؛ به سوى برداشت از آيات قرآن همّت مى گمارد.

 

در حديثى از حضرت صادق عليه السلام آمده است كه فرمود:

لاتَتَفَأَّلْ بِالْقُرآنِ. «0

به قرآن فال نزن.

در اينجا صاحب وسائل الشيعه مى افزايد:

الْإسْتخارَةُ طَلَبُ الْخِيَرَةِ وَ مَعْرِفَةُ الْخَيْرِ فى تَرْجِيح أَحَدِ الْفِعْلَينْ عَلَى الآخَرِ لِيُعْمَلَ بِهِ وَ التَّفَاؤُلُ مَعْرِفَةُ عَواقِبِ الْامُورِ وَ أَحْوالِ غائِبٍ وَ نَحْوِ ذلِكَ. «11»

استخاره عبارت است از درخواست برترى و شناخت نيك بودن آن در انتخاب يكى از دو كار بر ديگرى تا بدان عمل كند ولى تفاؤل و فال زدن به معناى شناسايى و پيش بينى كردن عواقب كارها و پيشامدهاى آينده و امثال اينهاست.

پس چه نيك است؛ كه انسان رضايت و غضب خداوند را در كارهايش در نظر بگيرد تا گرفتار عاقبت بد آنها نشود.

 

رسول اللّه صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

مِنْ سَعادَةِ ابْنِ آدَمَ اسْتَخارَتُهُ اللَّهَ وَ رِضاهُ بِما قَضى اللَّهُ وَ مِنْ شِقْوَةِ ابْنِ آدَمَ تَرْكُهُ اسْتِخارَةَ اللَّهِ وَ سَخَطُهُ بِما قَضَى اللَّهُ. «2

از خوشبختى آدمى اين است كه از خداوند طلب خير كند و به قضاى الهى خشنود باشد و از بدبختى آدمى اين است كه از خداوند طلب خير نكند و از قضاى الهى ناخشنود باشد.

 

جابر بن عبدالله انصارى از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند:

كانَ النَّبىُّ صلى الله عليه و آله يُعَلِّمُنَا الْإِسْتِخارَةَ فى الْامُورِ كُلِّها كَما يُعَلِّمُنا السُّوَرَ مِنَ الْقُرآنِ. «13»

نبى اكرم صلى الله عليه و آله پيوسته ما را در همه كارها به طلب خير آگاهى مى داد، همانطور كه سوره هايى از قرآن را به ما آموزش مى دادند.

 

حضرت على عليه السلام در وصيّت خود به فرزندش مى فرمايد:

وَ الْجِئْ نَفْسَكَ فِى الْامُورِ كُلِّها الى الهِكَ، فَانَّكَ تُلْجِئُها الى كَهْفٍ حَريزٍ وَ مانِعٍ عَزيزٍ. وَ اخْلِصْ فِى الْمَسْأَلَةِ لِرَبِّكَ فَانَّ بِيَدِهِ الْعَطاءَ وَ الْحِرْمانَ وَ اكْثِرِ الْاسْتِخارَةَ .... «14»

وجودت را در همه امور به خداى خود واگذار، كه در اين صورت خود را به پناهگاهى محكم، و نگاهبانى قوى وامى گذارى. در مسألت از خداوند اخلاص پيشه كن، كه بخشيدن و نبخشيدن به دست اوست. از خدايت بسيار طلب خير كن ....

 

و نيز مى فرمايد:

اسْتَخِرْ وَ لاتَتَخَيَّرْ فَكَمْ مَنْ تَخَيَّرَ أَمْرَاً كانَ هَلاكُهُ فِيهِ. «15»

از خداوند طلب خير كن و بدون آن كارى را انتخاب مكن؛ زيرا بسا كسى كارى را انتخاب كرده كه آن سبب نابودى او شده است.

 

امام صادق عليه السلام در اين زمينه مى فرمايد:

مَنِ اسْتَخارَ اللَّهَ مَرَّةً واحِدَةً وَ هُوَ راضٍ بِهِ خارَ اللَّهُ لَهُ حَتْماً. «16»

هر كه با طيب خاطر يك بار از خدا طلب خير كند، خداوند به يقين به او خير عنايت خواهد كرد.

 

چند نكته درباره استخاره و آداب آن كه بايد رعايت شود:

1- شيخ مفيد در رساله الغَرِيّه خود نوشته است:

«سزاوار نيست كه انسان در امور نهى شده و واجبات استخاره كند. استخاره در امور مباح و جايز است و در ترك عبادت مستحبى كه آوردن هر دوى آنها ممكن نباشد مانند حج و جهاد مستحبى و يا زيارت حرمى و ديدار برادرى به مانند ديگرى.» «17»

 

2- خواهان استخاره بايد پس از بى نتيجه بودن فهم عقلى و تجربه و همفكرى با ديگران باشد و راه اطمينان تنها در اين وسيله منحصر گردد.

 

3- نيّت استخاره بايد به راستى و درستى خالصانه باشد و حقيقت امر را از خدا طلب نمايد.

 

4- شخص استخاره كننده بايد با وضو و پاكيزگى بدن و از آلودگى هاى نفسانى به دور باشد.

 

5- پس از استخاره به پيام خداوند احترام گذاشته و در عمل به آن جدّيّت داشته باشيد. «18» و همچنين نيكوست كه انسان در استخاره پس از تحصيل طهارت جسمى و روحى و حمد و ستايش الهى دو ركعت نماز بجاى آورد و قنوت را با توجّهى خاص بخواند و در حال نماز ادب را مانند نيازمندان نگه دارد و تا پايان نماز و دعا ازبه خداوند غافل نشود و با كسى در بين استخاره سخن نگويد و در صورتى كه خلاف مراد او درآمد ناراحت نشود و خدا را سپاسگزارى نمايد.

 

از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود:

كانَ أَبى اذا أَرادَ الْاسْتِخارَةَ فى الْامْرِ تَوَضَّا وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ إِنْ كانَتِ الْخادِمَةُ لَتُكَلِّمُهُ فَيَقُولُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ لايَتَكَّلَمُ حَتَّى يَفْرُغَ. «19»

هر گاه پدرم پيوسته براى كارى خواست استخاره نمايد وضو مى گرفت و دو ركعت نماز مى خواند و اگر خدمتكار با او سخن مى گفت مى فرمود: خداوند منزّه است و گفتگو نمى كرد تا به پايان برسد.

 

پی نوشت ها:

 (1)- بحار الأنوار: 88/ 252، باب 6، حديث 1؛ فتح الابواب: 137.

(2)- بحار الأنوار: 88/ 253، باب 6، ذيل حديث 4؛ مكارم الأخلاق: 318.

(3)- بحار الأنوار: 88/ 252، باب 6، حديث 3؛ مستدرك الوسائل: 6/ 256، باب 4، حديث 6815.

(4)- بحار الأنوار: 88/ 256، باب 7، حديث 1؛ فتح الابواب: 255.

(5)- بحار الأنوار: 88/ 262، باب 7، ذيل حديث 14؛ وسائل الشيعة: 8/ 66، باب 1، حديث 10100.

(6)- بحار الأنوار: 88/ 265، باب 7، ذيل حديث 18؛ مستدرك الوسائل: 6/ 236، باب 1، حديث 6795.

(7)- بحار الأنوار: 88/ 246، باب 4، ذيل حديث 5؛ مستدرك الوسائل: 6/ 260، باب 5، حديث 6821.

(8)- بحار الأنوار: 88/ 228، باب 2، ذيل حديث 4؛ فتح الابواب: 155.

(9)- بحار الأنوار: 88/ 250، باب 5، حديث 5؛ مستدرك الوسائل: 6/ 246، باب 7، حديث 6828. (01)- الكافى: 2/ 629، حديث 7؛ بحار الأنوار: 88/ 244، باب 4، ذيل حديث 5.

(11)- وسائل الشيعة: 6/ 233، باب 38، حديث 7817.

(12)- بحار الأنوار: 74/ 161، باب 7، حديث 153؛ تحف العقول: 55.

(13)- بحار الأنوار: 88/ 224، باب 1، حديث 4؛ فتح الأبواب: 150.

(14)- نهج البلاغه: نامه 31.

(15)- غرر الحكم: 196، حديث 3863.

(16)- بحار الأنوار: 88/ 256، باب 7، ذيل حديث 1؛ فتح الأبواب: 257.

(17)- بحار الأنوار: 88/ 229، باب 2، الاستخارة بالرقاع؛ فتح الأبواب: 176.

(18)- رياض السالكين: 5/ 129- 130.

(19)- بحار الأنوار: 88/ 262، باب 7، حديث 14؛ المحاسن: 2/ 599، حديث 8.

 

 منبع: کتاب تفسير و شرح صحيفه سجاديه، جلد دهم، اثر استاد حسین انصاریان


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دو نكته ظريف
مبارزهء حضرت ابي عبدالله الحسين (ع) و شهادت آن ...
عبادت امام حسين (ع) از زبان دشمنان
ظهرعاشورا حسین بن علی یاور نداشت
الهام گرفتن، درس آموختن و الگو قرار دادن ...
اصحاب مدح و مرثیه
ایام اعتکاف، ایام انس با پروردگار
چرا خدا به شیطان مهلت داد؟
امام سجاد (علیه السلام):
سلامم بر این پیکر بی کفن از سید حبیب حبیب پور

بیشترین بازدید این مجموعه

فقه اهل بيت قدس سرهما كانون مهر و محبت
صدقه، راهی برای رفع مشکلات مالی
انسان و مرگ‏
آدم و همسرش‏
خوابی که روزی را کم می کند!
چرا خدا انسان را آفرید؟
از خدا بترسید، من به شما ابلاغ كردم
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
اهمیت نماز اول وقت
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^