فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

براهین اثبات معاد

مهمترین منبع و منشأ ایمان به معاد و حیات اُخروی، وحی الهی است كه به وسیله پیامبران ـ علیهم السلام ـ به بشر ابلاغ شده است. انسان پس از آنكه خدا را شناخت و به صدق گفتار پیامبران ایمان آورد، به روز قیامت و حیات جاوید اخروی، كه همه پیامبران، ایمان به آن را در سرلوحه تبلیغ و دعوت خود قرار دادهاند، ‌ایمان پیدا میكند. این، خود نوعی برهان عقلی بر معاد است، ولی از آنجا كه معرفت تفصیلی، در تقویت و تحكیم ایمان مؤثر است. نیز از سوی دیگر، قرآن كریم نیز با دلایل روشن عقلی، قطعی بودن جهان پس از مرگ و برانگیخته شدن انسانها را در قیامت اثبات نموده است، در این فصل برخی از براهین معاد را مورد بررسی قرار میدهیم:

1. برهان حكمت و غایت

جهان، آفریده و فعل خداوند حكیم است، و فعلِ فاعلِ حكیم، بدون غایت نخواهد بود. بنابراین، جهان دارای غایت است.

و غایت[1] عبارت است از فعلیت و كمالی كه متحرك به واسطه حركت به آن نایل میگردد، و با وصول به آن از حركت باز میایستد. مانند دانه و هسته گیاه كه پس از رسیدن به آخرین مرحله فعلیت و كمالِ ممكن برای آن گیاه، غایت خود را بازیافته و حركت آن پایان میپذیرد.

از سوی دیگر، وقتی به جهان طبیعت مینگریم، آن را نمایشگاه بزرگی از پدید آمدنها و فانی شدنها، و زندگیها و مرگها میبینیم، یعنی هیچ چیز حالت ثبات و قرار ندارد، بلكه یكپارچه به حركت و تغیر است، و ثبات و قرارهای آن موقت و مقطعی است، نه دایمی و نهایی. بسان ایستگاههای میان راه كه مقصد نهایی حركت نمیباشند. بنابراین، اگر در ورای حیات این جهآنكه بیثباتی و بیقراری بر آن حاكم است، حیاتی ثابت، پایدار و لایتغیر وجود نداشته باشد، هیچگاه به غایت نهایی نخواهد رسید، و در نتیجه آفرینش این جهان بدون غایت و بیهوده خواهد بود؛ لیكن چون آفریدگار جهان، حكیم است و فعل او بدون غایت نمیباشد، بنابراین حیات دنیوی غایتی دارد كه همان حیات اخروی است.[2] قرآن كریم برهان مزبور را چنین بیان نموده است: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ».[3]

استفهام موجود در آیه شریفه، انكاری است، و مفاد آن این است كه ما شما را عبث نیافریدهایم. و چون چنین است، پس به سوی ما بازخواهید گشت.

آنگاه در آیه بعد در مقام تحكیم برهان فوق برآمده و فرموده است:

«فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِیمِ».[4]

این آیه شریفه سه نكته مهم را یادآور شده است:

1. خداوند، فرمانروا و مدبّر جهان آفرینش است: «رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِیمِ».

2. او حق است، و در نتیجه از فعل بیهوده و باطل منزه و پیراسته میباشد: «اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ».

نتیجه این دو مطلب آن است كه جهان آفرینش دارای غایت است؛ لیكن چون ممكن است توهم شود كه گرچه خداوند حكیم بوده و فعل او بدون غایت نیست، ولی شاید عواملی مانع از تحقق یافتن آن غایت گردند، نكته سوم این توهم را مردود میسازد و آن اینكه:

3. خداوند، یكتا و بیهمتاست، و رقیبی در برابر او متصور نیست: «لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ».[5]

برهان حكمت در آیات دیگر

برهان حكمت در آیات دیگر قرآن نیز بیان گردیده است. در اینجا برخی از این آیات را یادآور میشویم:

1. «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ ما خَلَقْناهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ مِیقاتُهُمْ أَجْمَعِینَ».[6]

ـ ما آسمانها و زمین و آن چه در میان آنها است را بازیگرانه نیافریدهایم، ما آنها را جز به حق (بر پایه علم و حكمت) نیافریدهایم، لیكن اكثر آنان نمیدانند، (چون چنین است پس جهان طبیعت دارای غایتی است و آن همان) روز فصل (قیامت) است كه وعدگاه همگان میباشد.

2. «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ».[7]

ـ ما آسمان و زمین و آن چه میان آنها است را بازیگرانه نیافریدهایم.

3. «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلاً ذلِكَ ظَنُّ الَّذِینَ كَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ».[8]

ما آسمان و زمین و آن چه میان آنها است را باطل (بدون غایت) نیافریدهایم، این گمان كافران است، وای بر كافران از دوزخ.

در همه این آیات بر این نكته استدلال شده است كه چون آفرینش جهان هستی كه فعل خداوند است. حكیمانه و غایتدار است، لذا جهان آخرت ضرورت دارد، زیرا اگر جهان طبیعت كه مجموعهای از حوادث گذرا و ناپایدار است، به غایتی ثابت و پایدار منتهی نگردد، باطل و بیهوده و بازیگرانه خواهد بود؛ ولی چون خداوند حق مطلق است، فعل او نیز حق بوده، و باطل و عبث در آن راه ندارد.

قیامت و غایت در كلام امام علی ـ علیه السلام ـ

در كلمات امام علی ـ علیه السلام ـ نیز قیامت به عنوان غایت دنیا بیان گردیده و تأكید شده است كه آفرینش این عالم تا به آن غایت منتهی نگردد، قرار و ثباتی نخواهد داشت، آنجا كه میفرماید:

«اِنَّ الخَلْقَ لا مَقْصِرَ لَهُمْ عَنِ الْقِیَامَهِ، مُرْقِلیَن فِی مِضْمَارِهَا إلَی الْغَایَه الْقُصْوَی».[9]

ـ برای انسانها قبل از قیامت قرارگاهی نیست، آنان در میدان قیامت (زندگی دنیا) به سوی غایتی نهایی (بهشت و دوزخ) با شتاب به پیش میروند.

نیز فرموده است:

«إنَّ الْغَایَهَ الْقِیَامَهُ و كَفَی بِذَلِكَ وَاعِظاً لِمَنْ عَقَلَ».[10]

غایت (دنیا) قیامت است. برای فردی كه بیندیشد همین مطلب برای وعظ و اندرز كافی است.

2. برهان عدالت

انسانها در برابر دعوت پیامبران الهی به ایمان و نیكوكاری، به دو گروه مؤمنان و كافران، مطیعان و عاصیان، تقسیم میشوند. از نظر عقل، ایمان و نیكوكاری پسندیده، و شایسته ستایش و پاداش است، و كفر و تبهكاری مستحق نكوهش و كیفر میباشد، و برخورد یكسان با آن دو و برابر دانستن نیكوكار و بدكار عادلانه نیست. نظیر اینكه آموزگار تفاوتهای موجود در دانشآموزان را از نظر سعی و كوشش در فراگیری، و انضباط و اخلاق، نادیده گرفته و به همگان نمره مساوی بدهد.

از سوی دیگر، هر دو گروه در این جهان به طور یكسان از مواهب حیات بهرهمند میباشند، و چه بسا كافران و عاصیان از مؤمنان و مطیعان برخوردارترند، و اصولاً نه پاداش دادن به برخی از نیكوكاریها ـ مانند شهادت در راه خدا ـ در این جهان امكانپذیر است، و نه كیفر برخی از تبهكاریها، مانند گمراه ساختن انسانها و كشتن نسلهای بیشمار. بنابراین، دنیا جایگاه مناسبی برای اجرای عدالت الهی در مورد صالحان و تبهكاران به طور كامل نمیباشد؛[11]

پس باید جهان دیگری باشد تا عدل الهی در مورد نیكان و بدان به طور كامل تحقق یابد.

ابن میثم بحرانی (م 679 یا 699) در تقریر این برهان گفته است:

«إنّا نَرَی الْمُطیعَ وَ الْعاصِیَ یُدْرِكُهُمَا الْمُوْتُ مِنْ غَیْرِ أنْ یَصِلَ إلَی أحَدٍ مِنْهُمَا مَا یَسْتَحِقُّهُ مِنْ ثَوابٍ أوْ عِقَابٍ، فَإنْ لَمْ یُحْشَرَا لِیُوصَلَ إلَیْهِمَا ذَلِكَ الْمُسْتَحَقُ، لَزِمَ بُطْلانُهُ أصْلاً وَ ذلكَ ظُلْمٌ لا یَجُوزُ عَلَی الصَّانِعِ الحَكِیمِ».[12]

در آیاتی از قرآن به این برهان اشاره شده است، دو نمونه را یادآور میشویم:

1. «أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ كَالْفُجَّارِ».[13]

ـ آیا مؤمنان و صالحان را مانند مفسدان در زمین، و پرهیزگاران را مانند تبهكاران قرار میدهیم؟

2. «أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ كَالُْمجْرِمِینَ ما لَكُمْ كَیْفَ تَحْكُمُونَ».[14]

ـ آیا انسانهای فرمانبردار را مانند مجرمان قرار میدهیم، چگونه داوری میكنید؟

3. برهان رحمت

یكی از صفات كمال خداوند، صفت رحمت است، و مفاد آن این است كه خداوند نیاز موجودات را برآورده و هر یك را به سوی كمالی كه شایستگی آن را دارد هدایت كرده و نایل میسازد. چنآنكه علامه طباطبایی (ره) فرموده است:

«الرَحمَهُ رَفْعُ حَاجَه كُلَّ مُحْتاجٍ وَ إیصَالُ كُلَّ شَیْءٍ إِلَی مَا یَسْتَحِقُّهُ وَ إفاضَتُهُ عَلَیْهِ».[15]

ـ رحمت، عبارت است از برآوردن نیاز هر نیازمند، و رساندن هر چیز به آنچه استحقاق آن را دارد و افاضه آن به او.

آفرینش انسان با ویژگیهایی كه دارد، به روشنی بر اینكه او شایستگی حیات ابدی را داراست دلالت دارد؛ زیرا:

اولاً: اندیشه حیات جاودانی را داراست.

ثانیاً: خواهان حیات ابدی بوده، و آن را آرزو میكند.

ثالثاً: انسان بر پایه نظام ایمان و عمل صالح در سطحی فراتر ازحیات طبیعی و حیوانی قرار گرفته، و استعداد حیاتی برتر و سعادتی جاودانه را كسب میكند، چنآنكه بر پایه نظام كفر و فسق نیز استحقاق حیاتی فروتر از حیات حیوانی را به دست میآورد كه آن نیز در قالب حیات دنیوی نمیگنجد، چنآنكه امام علی ـ علیه السلام ـ فرموده: «إن الله لم یرضها ثواباً لأولیائه و لا عقاباً لأعدائه».[16]

بنابراین، اگر پس از این حیات موقت و ناپایدار، حیاتی پایدار و ابدی نباشد، شایستگی و استحقاق یاد شده در انسان هیچگاه به فعلیت نخواهد رسید، و این با عنایت و رحمت الهی سازگار نیست.

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . فلاسفه حركت را كمال اول، و غایت را كمال ثانی مینامند، چنانكه علامه طباطبایی(ره) در اینباره فرموده است: «ان الحركه كمالٌ اول لما بالقوه من حیثُ انه بالقوه، فهناك كمال ثان یتوجه الیه المتحرك و هو المطلوب لنفسه، و الحركه مطلوبه لاجله... و هذا الكمال الثانی هو المسمی غایه الحركه یستكمل بها التحرك نسبتها الی الحركه نسبه التامٌ الی النَقص... نهایه الحكمه، مرحله 8، ص 10.

[2] . قرآن كریم، عالم آخرت را سرای ثبات و قرار توصیف نموده و میفرماید: «وَ إِنَّ الْآخِرَهَ هِیَ دارُ الْقَرارِ» (غافر/ 39). پیرامون این برهان رجوع شود به: كتاب استاد شهید مطهری، زندگی جاوید، ص 60ـ56؛ كتاب علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، بخش سوم، معاد شناسی، ص 103؛ كتاب آیت الله جوادی آملی، ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد،‌ص 289ـ284؛ كتاب استاد سبحانی، منشور جاوید، ج 9، ص 39ـ31.

[3] . مؤمنون/ 115.

[4] . مؤمنون/ 116.

[5] . به المیزان، ج 15، ص 73 رجوع شود.

[6] . دخان/ 40ـ38.

[7] . انبیاء/ 16.

[8] . ص/ 27.

[9] . نهج البلاغه، خطبه 156، «مقصر» بر وزن مقعد به معنای مجلس میباشد. و مَرقُلین یعنی شتابان. و مضمار به معنای میدان، و مقصود از مضمار قیامت، زندگی دنیاست، چنانكه در جای دیگر فرموده است:اَلا وَ إن الیَّومْ الْمِضْمار و غَدأ السِّباق»، شرح نهج البلاغه، ابن میثم، ج 3، ص 262.

[10] . نهج البلاغه، خطبه 190.

[11] . إن الله لم یرضها ثواباً لأولیائه و لا عقاباً لأعدائِهِ. (نهج البلاغه/ حكمت 415)

[12] . قواعد المرام، ص 146، با اندكی تصرف در عبارات.

[13] . ص/ 28.

[14] . قلم/ 35.

[15] . المیزان، ج 7، ص 25.

[16] . نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 415.

 


منبع : انديشه قم
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اگر نیازمندید هم انفاق کنید
نمازشب و نوافل
سيري در قرآن و قرآن پژوهي (2)
ارتباط میان مسئولیت اخلاقی و مسئولیت فقهی!
رمضان، بهترین فرصت برای طهارت روح
فرهنگ عاشورا وامام حسین(ع) مرکز ثقل اصول دين
بخشنده ترین مردم در نگاه امام حسین علیه السلام
چهره امام حسين(ع)
تمام شب در عبادت
عظمت شب قدر

بیشترین بازدید این مجموعه

ملحق شدن راس مطهر امام حسین (ع) به بدن مطهر
نمازشب و نوافل
دعا به رزمندگان و مجاهدان اسلام‏
لطف و محبت به گنهكار
نخستین کسی که وارد جهنم می شود!
لباسی برای زینت شما!!
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
مسؤوليت عظيم ما در برابر حادثه كربلا
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^