كلمه «نفس» كه خداوند متعال، در آيات قرآن، آثار مثبت و منفى او را بيان مى كند، همان منِ واقعى انسانى است كه در سوره مباركه يوسف، چند بار همراه بعضى آثارش بيان شده است. اگر اين منِ انسانى، اين خوديت طبيعى و اين ريشه وجود انسان كه بدن، ظرف آن است، در فضاى تربيت رهبران الهى و ملكوتى قرار گيرد، در او ميل شديد به صعود و حركت به سوى وطن اصلى پيدا مى شود كه همان حضرت حق است.
وقتى به اين وطن مى رسد، به فرموده قرآن كريم، در آرامشى كامل، جامع و هميشگى قرار مى گيرد ، اما اگر اين نفس انسانى، در فضاى تربيت انبيا قرار نگيرد و به تصرف شياطين درآيد، به سوى نزول، سقوط، سرگردانى و پوچى حركت مى كند.
وقتى كه شهوت رانى در او فعال است، صاحبش نمى فهمد كه پايان اين راه، ناامنى و ذلت است. نفسى كه رو به سوى اعلى عليين و وطن اصلى دارد، در مسير اين حركت، تحت ولايت خداوند است و ولايت او چه تشريعى كه بيان حلال و حرام و مسائل عالى اخلاقى است و چه تكوينى كه توفيق و كمك خداوند است،
در او تجلى مى كند و آثار ماندگار و هميشگى را از خود بروز مى دهد.
منبع : پایگاه عرفان