فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

دامن خيمه به بالا بزن! از محمد فخارزاده

گرچه تا غارت اين باغ نماند است بسي

بوي گل مي وزد از خيمه خاموش کسي

چه شکوهي است در اين خيمه که صد قافله دل

مي نوازند به اميد رسيدن، جرسي

دامن خيمه به بالا بزن اي گل که دلم

جز پرستاري درد تو ندارد هوسي

اي صفاي لعري جمع به پيشاني تو!

باد پاييم و به گردت نرسيده است کسي

چه صميمي است خدايي که تو يادم دادي

لطف محض است اگر نيست جز او دادرسي

باز شب آمد ومن ماندم واين گريه و نيست

جز ابوحمزه طوفاني توهم نفسي


منبع : محمد فخارزاده
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
شد تابان رخ خورشید از او
قول و قصیده از قادر طراوت پور
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
کاروان کربلا
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی

بیشترین بازدید این مجموعه

کاروان کربلا
مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
شعر عاشورایی بلند شادروان امیری فیروزکوهی
شد تابان رخ خورشید از او
قول و قصیده از قادر طراوت پور
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
حضرت رقیه (س) از محمدمهدی عبدالهی
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^