عيسي بن مريم (ع) به مردم ميگويد: برادرم موسي گفت گناه نکنيد؛ ولي من به شما ميگويم فکر گناه نکنيد؛ زيرا فکر گناه هم ضرر دارد. مانند اين كه چوب خشکي را در يک اتاق آينه کاري آتش بزنيد و بعد خاموش کنيد. دود بر آينهها نشسته است. فکر گناه، درون را پر از دود ميکند.
اين روايت به سه دليل صحيح است:
دليل اول: با آيۀ شريف: (وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ) همخواني دارد.
دليل دوم: توحيد، مال مردم را محترم شمرده است.
پيغمبر اكرم (ص) چند لحظه قبل از مرگش فرمود: علي جان! از من به امت بگو: مال مردم را به مردم پس بدهيد گرچه نخ باقي ماندۀ ته سوزن باشد. اگر مال مردم به اندازۀ نخ سوزن است، برگردانيد؛ و الا در قيامت به آن رسيدگي ميكنند.
دليل سوم: اين روايت را مرحوم فيض كاشاني از رسول خدا (ص) نقل ميكند:
کسي وارد مغازه قصابي ميشود، يک نگاهي به لاشههاي گوسفند مياندازد، و بدون اجازه بر يک قطعه گوشت انگشت ميگذارد. بعد به قصاب ميگويد: از اين گوشت به من بده. قصاب هم دلگير ميشود که چرا دستش را به اين گوشت زد؛ حرفي هم نميگويد. پيغمبر اسلام (ص) ميفرمايد: به همان اندازه چربي که از گوشت به انگشت رسيده، در قيامت بايد از پس شكايت آن قصاب برآيد.
منبع : پایگاه عرفان