به پادشاه يمن، ذونواس گزارش دادند که عدّهاي در منطقۀ نجران «لا اله الا الله» ميگويند و بت نقشي در زندگي آنان ندارد. سردمداران معابد، گروهي جاهل هستند. هيچ چيز در اين عالم قدرت ندارد، هيچ موجودي در اين عالم کليددار نيست.
(قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُم)[7]
همۀ امور در دست خداست؛ خالق و رازق، و رحیم و غفور اوست. آنها جان آدم را تسخير و روح آدم را لطيف و پاک ميکند. اصلاً توحيد در وجود انسان، تحول ايجاد ميکند. پادشاه به صنعا آمد و گفت: کسانی را که ميگوييد اهل توحيدند، بياوريد. همه را گرد آوردند. پادشاه گفت: بايد از اين خدايي که ايمان آوردهايد، دست برداريد. مردم گفتند: دست برنميداريم. يک نفر حاضر نشد توحيد را با دشمن معامله کند.
پروردگار بعد «بسم الله» قسم به آسمان داراي برجها ياد ميكند:
(وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوج)[8]
اين آيه هم از معجزات قرآن است که کيفيت عالم بالا را نشان ميدهد؛ قسم به آسمان دارندۀ برجها، .
(وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ)[9]
سوگند به روز قيامت.
(وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ)[10]
قسم به شاهد که خود خداست و قسم به مشهود، آنچه که در منظر ديد خداست. اين قسمها چقدر قوي است. بعد ميفرمايد:
(قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُود)[11]
مرگ و نابودي و هلاکت بر اصحاب آتش باد.
آنان چه کساني بودند؟ گفت: دست از خدا برنميداريد؟ گفتند: نه. دستور داد گودالي را آماده کردند. تا جايي که امکان داشت آتش شعله ميکشيد. به زنان و مردان گفت: يا از خداي خود قطع رابطه کنيد. يا همه را در اين آتش زنده زنده ميسوزانم.
(النَّارِ ذاتِ الْوَقُود * إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ)[12]
سران كشور يک مقدار دورتر از اين گودال نشستند؛
(وَ هُمْ عَلى ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنينَ شُهُود)[13]
با چشمشان شاهد بودند که چه کردند. اشاره کردند دو مرد را در آتش انداختند. زنده زنده زغال شدند. سپس سه زن جوان را در گودال انداختند. توحيد خيلي قدرت دارد اهل كفر ميبينند که مردها و زنها و جوانها چه ميکنند و در صف ايستادند که اینها را در آتش بيندازند و منتظر نوبت هستند.
منبع : پایگاه عرفان