«وَ صَاحِبٌ مِنْ كُلِّ وَحْدَةٍ وَ نُورٌ مِنْ كُلِّ ظُلْمَة»
موحد تنها نيست؛ موحد تاريکي ندارد؛ نه تاريکي فکر و قلب، نه تاريکي روح و عمل، و نه تاريکي اخلاق. بنابراين همه عالم جمع شوند و او را وسوسه کنند، گرفتار وسوسه نميشود.
«و قوة من كل ضعف و شفاء من كل سقم»
توحيد، نيرويي است که هيچ ضعفي با اين نيرو نميتواند گره بخورد. توحيد علاج هر دردي است. بعد حضرت يک داستاني را نقل ميکنند:
«قد کان قومٌ قبلکم يقتلون و يحرقون و ينشرون بالمناشير»
پيش از شما گروهي بودند كه عدّهاي اين گروه را کشتند و يا زنده زنده در آتش سوزاندند، یا با ارّه قطعه قطعه کردند. حضرت حكايت آنان را از سورۀ مبارکۀ بروج گرفته که پروردگار نقل ميکند که اهل توحيد چه وابستگيای به خدا دارند که اوج عشق عاشق به معشوق است.
کدام تکيهگاه و ياري بهتر از خداست؟! معلم هدايتي جز پيغمبر اكرم (ص) نيست. توشهاي مثل تقوا وجود ندارد و عملي در اين عالم مانند پايداري و استقامت نيست. اين نگاه اهل توحيد است.
الاهی دلـي ده کـه جاي تـو باشد
لساني کـه در وي ثناي تـو باشد
الاهی عطا کن بر اين بنده چشمي
که بينـايياش از ضياي تـو باشد
الاهی عطـا کن مـرا گـوش قلبي
که آن گوش پر از صداي تو باشد
الاهی بــده همتــي آنچنـــانم
که سعيم وصول لقـاي تـو باشـد
الاهی چنانم کن از فضل و رحمت
کـه دائم سرم را هـواي تـو باشد
الاهی ندانـم چـه بخشي کسي را
که هم عاشق و هم گداي تو باشد
منبع : پایگاه عرفان